بسم الله الرحمن الرحیم .
سلام علیکم .
خب چشم شما عزیزان به عنوان مطلبی که می خواهم عرض کنم افتاده ، شایدم به چشم آمده باشد و همراهش کوله باری از گذشته چه بقول ارسطوئیان که چه بر سر ماقبلش افتاده و چه بقول ما قبل ارسطو استادش افلاطون !؟ که گفته شده ، یعنی مثلا به نقل از متفکر شهید استاد مطهری دیدیم که حکمای صدرایی هم آنچه یادآوری نموده اند در تکمیل یادآوریهای ارسطو بوده و خلاصه اش همان که فخر رازی در تفسیر کبیر نقل کرده بود ذیل آیه ی کریمه : (و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة لعلکم تشکرون) آیه 80 از سوره نحل ، یعنی نه تنها حکم حکمای اسلامی ، بلکه علم علمای اسلامی و حالا هم یادآوری یادآوران که می خواهیم از آن حرف بزنیم هم اسلامیش در تکمیل ارسطویی آنست .
خب بنده هم که تافته ی جدا بافته نیستم ، بنده هم مثل ایشان اول یادآوری هستم ، که یادآور بوده اند ، یادآور حرف ارسطو ، هرچند که یادآوریش فرق داشته باشد با یادآوری استادش افلاطون ، و باز مثل ایشان یادآوری اسلامی ان شاءالله تعالی .
این را برای این عرض کردم ، یعنی در این فرصت برای این خدمت رسیدم که صاد گرامی فرموده اند :
سلام علیکم .
بله در این غوغا و شلوغی حداقل دو رقمی هم آدم می ماند که برای مثبت قیام کند یا منفی ؟
لابد خدای ایشان هم دو رقمیست دیگر !؟
فقط مانده ام که اول برای مثبت قیام کرده اند مثل منطق ارسطویی ؟ یا نخستین بار برای منفی بقول منطق ریاضی ؟
هرچند بنده که فکر نمی اصلا قیامی کرده باشند ، چراکه برای چی و کی ؟
آیا برای عقل حاکم ؟ ولو در حد و اندازه ی چشمشان هم ؟
چراکه مسئله کثرت حکومت مثلا عقل و حس یا حس و عقل نیست که کدامیک شایسته ترست ؟ یا این وسط دل حکومت کند شایسته ترست ؟ بلکه مسئله حکومت بقول ایشان حداقل و بقول شما حداکثر مثبت و منفی یا منفی و مثبت هر یک از اینهاست .
خلاصه ی صورت مسئله اینست که آیا وقتی گفته می شود حکومتها مراد حداقل یا حداکثر ایندو رقم آنست ؟ که یکی مصداق مثبتش باشد و یکی هم بقول جناب دکتر مصداق منفی ؟
چراکه در این صورت یعنی اگر و فقط اگر دو رقم حکومت داشته باشیم آنگاه حکومتی داریم که این دو زیر مجموعه ی آنست .
مثل حکومت مرجعی که یکی از دوطرف شیفته ی جمهوری اسلامی در آن برنامه ی سیمای جمهوری اسلامی ایران فرمودند ولی اراده ی ایشان مرجع بودن بخشی خودشان بود !؟
در حالیکه ما اگر حکومتی هم بشکل جمهوری داشته باشیم یعنی عاقلی به این شکل حکومت رسیده باشد و با اسلامی آن هم بشود دو حکومت یعنی یکی جمهوری و یکی هم جمهوری اسلامی و همینطور سلطنتی و سلطنتی اسلامی آن هم ووو ، ایندو حکومت دیگر سومی ندارد که ایندو زیر مجموعه ی آن باشند ، چراکه در طول هم هستند و یکی کاملتر دیگریست که در روزی بنام روز غدیر هم به نهایت کمالش رسیده .
چراکه آن آدم عاقلی که به مثلا جمهوری ، سلطنتی ووو ی رایج در عصر ما رسیده یا آدم بوده ، یا نوح و یا ابراهیم ووو و آخرینشان هم که فرموده :
الیوم اکملت لکم دینکم .
مگر اینکه مراکز علمی ما بجای این بروند سراغ مثلا یونان باستان که آقای مرتضی مطهری هم در مقدمه ی اصول فلسفه و روش رئالیسم آقای محمد حسین طباطبایی علم یا دانش را از همان جا پیگیری کرده اند که الله یا خدا ویا مرجع ( صدق و کذب ) شان شده بخشی از این دو که می خواهد خدایی کند بر بخشی دیگر و بخش دیگر هم زیر بار نمی رود ، چراکه بقول آقای زیبا کلام در همان برنامه ی تلویزیونی : آیا دارای بخشی از حکم و حکومت نیست ؟ یا بقول کنفرانس اسلامی تهران : حق تکذیب محفوظ است ؟