بفکر یا اندیشه ی کار (4) :
امشب از اینکه نتونم اونقد که می خوام بنویسم قبلا عذر خواهی کنم ، برا اینکه امروز سرکار راس راسی خسته شدم و الان دوطرف زیر بغلم از پشت کمی درد می کنه و دلم می خواد که رو زمین لم بدم یا بشینم تا رو صندلی و پشت کامپیوتر ، خصوصا دو دستی نوشتن که رو به بیرون بازوهامو کمی ناراحت می کنه .
منتها سعی می کنم تا می تونم بحثو ادامه بدم ، که رسیده بود به خواندن که اختصاص به نوشتن نداره ، یعنی مثل "خواندن و نوشتن" که گفته میشه ، ماشینم وقتی مثل ما حرف میزنه ، که مثل ما هم پس از خوندن حرف بزنه ، چراکه گفتم ما فقط یس خواندن خوانده رو نمی نویسیم ، بلکه وقتیم که حرف می زنیمم خونده رو میگم .
اصلا این :"خواندن و نوشتن " ی که گفته میشه ، خوندنش یعنی خوندن یه نوشته ای ، و اگر نگم همه ، بیشتر وقتی میگن خوندن مقصودشون همین خوندن از روی نوشته ای هست که مثلا با چشم خونده میشه (1) از روی نوشته ای که پیش چشمه و چشم به اون افتاده .
در حالیکه مثلا من الان از کجا دارم می نویسم ؟
خب بله شاید گفته بشه یکی نوشته و من دارم از روی اون نیگا می کنم و واو به واوبشم رو نویسی می کنم در اینجا ! حالا کاریم نداریم به اینکه خب اون چی ؟ که من از روی دست اون دارم می نویسم ؟
فرض کنیم همون باشه ، خب ، من نیگا می کنم ، تا دوتا انگشتای دست من که اونم رو صفحه کلید بذاره چی ؟
دستکم چشم که به اون نوشته ای ، که حالا از آسمون افتاد جلو چشم ؟ یا از زمین در اومدم ؟ افتاد یه دیدنشم که داره این وسط ؟ خوندن اون نوشته که فقط با چشم نیست ! با بینایی چشم که هست ، حالا خوندن بعدیش چیه ، فعلا با اون کاری ندارم (2) ولی اونکه مسلمه و مورد اتفاقه حفظ و یادآوری اون که خونده شده با چشم بینا که هست ؟
تازه اگه بقولی :" برآیند" (3) خوندنم تا همینجا بشه ، بازم بین افتادن چشم به اون نوشته تا شروع بکار سرانگشتام روی صفحه کلید خوندنیهاس .
و این مسئله یا پرسش که خلاصه خوننده ی اون نوشته ، مثل همین نوشته که پیش روی شماست ، کیه ؟ شما ؟ یا فقط چش شما ؟ و نویسندشم دست شما ؟ اگه شما هم رونویسش باشین ؟
خب گفتم که عذرخواهی می کنم ، بمونه انشاءالله برا شب دیگه ، یا روز دیگه ای که سرکار نرفته باشم ، شب بخیر .
------------------------------------------------------
(1) البته خوندن منحصر به خوندن با چشم نیست ، مقصودمم مثلا خوندن با سرانگشت دست و لمس خطوط برجسته هم نیست ، خوندن شامل خوندن با گوش و دیگر اعضای حسی هم میشه ، یعنی وقتی گفته میشه :"بخون " لازم نیست که فقط و فقط با چشم باشه .
(2) که در این مورد قبلا به نقل از یکی از شاگردان آقا امام ششم علیه السلام گفتم که خواننده ی بعدی قلب یا بقول خودمون دله ، و با اینکه آن نقل در کتب مذهبی شیعه هم اومده ، ولی گویا ترجیح داده شده مثلا گفته ی دانشمندان یا علمای غربی ، از یونان باستانش گرفته تا عصر حاضرش که پیشرفت همین ماشین سازی اونا که گفتم حرف زنشم ساخته شده ، مورد پذیرش باشه تا حرف مورد تایید شاگرد امام شیعه ! نه حتی مسلمان غیر شیعه ، چه رسه به مثلا غربی که این حرفو نخونده باشه ، حتی با گوش !
(3) وبلاگ "پردیس"، مطلب " علم تذکری"