آغاز کار یا عمل :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى ، ... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى . ( کتاب خدا ، قرآن عظیم )
مقدمه یا پیشگفتار :
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ( کتاب خدا ، سوره ی حمد)
ضمن تبریک نوروز و سال نو هزار سیصد و نود و پنج هجری شمسی ، که هرچند پیش از این گفتم که مبدا تاریخ ما با مبدا تاریخ هجری قمری یکیست ، یعنی ایندو تاریخ بر مبنای هجرت آخرین پیامبر خدا از مکه به مدینه هست ، در آغاز بحثی که می خوام مطرح کنم بد نیست که بگم هیچکدام بعنوان تاریخ دینی یعنی اسلامیم بحساب نمیاد .
منتها نه تنها ایندو تاریخ ، بلکه مثلا تاریخ میلادی ، که امروزه حتی تاریخ بین المللی هم بحساب میاد ، با اینکه مبدا اون تولد حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم هست نیز تاریخ دینی بحساب نمیاد .
حالا تاریخ دین یا اسلام چه مبنایی داره ؟ بحث من نیست ، چیزی که به این بحث ارتباط داره ، یکی اینکه نه تنها تاریخ هجری قمری و شمسی ، و تاریخ میلادیم ، بلکه هر تاریخی که مبدایی داشته باشه نیز غیر دینی یا اسلامی نیست ، روشنه این حرف به معنی این نیست که دینی یا اسلامیه ، چراکه روشنه که دین یا اسلام تاریخ و مبدایی داره ، و دوتا مبدا که نمی تونه داشته باشه .
ولی همونطور که گفتم هر نوروزی و سال نوییم غیر دینی یا اسلامی نیست ، البته بشرطی که گفتم ، که مبدایی داشته باشه .
کار یا عمل رأی دادن :
إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ . (کتاب خدا ، سوره ی حمد )
بعبارت دیگه بر رأی یا نظری استوار باشه ، بعبارت دقیقترش اینکه رأی یا نظری مبدا ی اون باشه ، و به مناسبت امروز نوروزه ، روز رأی یا نظری باشه ، یا نوروزش ، ولو اینکه نه تنها سال به سال ، ماه به ماهم ، و حتی هفته به هفته هم ، بلکه روز بروزم بروز بشه ، اصلا در طول روزم تغییرکنه .
البته نه مثل انقلابی که در یکی دوبحث قبلی گفتم ، تغییر یعنی مثلا تردید در چیزی که نسبت به اون رأی داده بشه ! یا اظهار نظر بشه ! مگه اینکه مثلا شک یا تردیدم رأی یا نظر بحساب بیاد و مثل نوروز سرآغازی باشه .
تازه رأی یا نظر دهنده چی ؟ مثلا شکاک ؟! چراکه :"گمان" و ظنم منجر به رأی یا نظر نمیشه ! ولو نود و نه درصدیشم ! چه رسه پنجاه پنجاه و :"حداقلی" مظنون به چیزی !
چه چیزی ؟ خب همون که به اون رأی یا نظر داده میشه دیگه ! وگرنه "رأی یا نظر دادن" یعنی چی ؟ حتی در :
ایّاک اعبدم !
چه رسه به :
ایّاک نعبد !
و مثلا همدلی و همزبونی ، و بعبارتی ساعت تحویل جمعی و ... ، و :"اقدام و عمل" یا کار جمعی ! ولو همونطور که در بحث قبلی حکایتش گذشت همگیم بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبرم عمل کنن ! مگر اینکه در عمل به :"رأی خود" ساعت تحویل ( کتاب خدا و سنت پیامبر) واحدی داشته باشن ! یا ... ؟
چراکه چه فرقی داره گفتن مثلا بندگی می کنم ، با مثلا می بینمم ؟ وقتی پرسیده بشه چیرو می بینی ؟ یا چیرو دیدی ؟ نشه گفت چیرو ؟
حس می کنمم همینطور ، ووو ، البته اگه رأی دهنده یا نظر دهنده فقط حس نباشه و فقطم حسی که می بینه باچشم نباشه ! و مراکز یا قلوب حسی دیگه هم نه تنها داشته باشیم ، بلکه قلب یا دلم داشته باشیم و صاحب رأی یا نظرم باشه ! حالا الباقی صفره ی هفت سین خدا دادی بمونه !
یا مقلب القلوب و ال ...
------------------------------------------
دوم فروردین 1394 :
مرتبط :
یکی دو نظری که به نوشته ی :"ولایت مطلقه ی فقیه" داده ام .
--------------------------------------------------
سوم فروردین 1395 :
فردا هم مثل امروز !؟
خب مگه امروزم مثل دیروز نیست ؟!
که :"اقدام" به اظهار نظری کردم به "مکتوب" یا نوشته شده ای ؟
البته اگه نیازی نبود بچشم اومدنی باشه ، یعنی بگوش رسیدنیم میشد فرقی نداشت .
حالا بمونه که اظهار نظری رو که کردم نشون داده بشه ، یا منتظر تایید بمونه ، چراکه منم می تونستم نظرمو پیش خودم نگیر دارم و به زبون یا قلم نیارم .
و این اختصاص به من و مثل منم نداره ، زبانحال عالم ربّ العالمین :
إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ . ( اول فروردین 1395)
از مثلا " گِل" بعنوان مثال :"آفتابه ی گلی" گرفته تا "گِل" آفتابه ها ی امروزی و هوشمندش که کافیه دستو بگیری زیرش و آب بریزه برات ، و از "گِل" اعضای حسی ما گرفته تا "بُعد" اعلی یا برترما ، که برترین یا عالی ترین آفریده یا مخلوق باشیم ، مخلوق :
... ، الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى ، وَ ... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى . ( اول فروردین 1395)
والحمدلله ربّ العالمین ، و صلّ الله علی محمد و آله
--------------------------------------
زیر نویس :
فردا که ان شاءالله بریم سرکارو مشغول بشیم .