مدینه ی فاضله (پایانی) :
آخرالزمان :
زمان :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ یا أَیهَا الْکَافِرُونَ ، ... .
درآستانه ی اذان ظهر آخرین روز سال ! البته به افق مکان جدیدمون هستیم ، ان شاءالله فرصت شد مکانم میگم ، همچنین کارم در سالی که پیش رو داریم و ان شاءالله یعنی خدا بخواد در این مکانم باشیم و مقدر نشه ، امشب ، که از این اینجام نقل مکان نکنیم .
خب ، تا بریم نمازو بخونیم ، گفتم که اول می خوام بگم چرا آخرین روز سال !؟ آخه روز آخرسال که گفته میشه ، حتی مسلمونا هم وقتی میگن ، مثلا ما ایرونیا هم که میگیم ، روز آخراسفندو روز آخرسال میگیم ، و اگه سالمون شمسی نباشه و قمری باشه ، مثل عربا که هیچوقت همچین روزی مصادف با روز آخرسال نمیشه ، البته حالا هر چند سال روز آخرسال ما ایرونیا ، یا آخرسال میلادی و دیگر سالهایی که برمبنای ماه نباشه مصادف با همچین روزی بشه ؟ قدر مسلم حتی دوسال پشت سرهم هیچوقت نمیشه .
خب ، بعد نماز ان شاءالله میگم روز آخرسالو ، البته بحث بحث آخرالزمانه ، و مدینه یا شهر ، ویا بعبارت دیگه همونطور که درقسمتای قبلی گفته شد جامعه ی آرمانیه .
دیروز :
دیشب که با داداش ، وسطی ، برگشتیم خونه ، خونه ی جدید ، حالا از کجا ؟ ان شاءالله فرصت شد میگم ، الان می خوام بگم که دیشب اینترنتمون که وصل شده بود ، بعد چند روز اسباب کشی از استان قبلی و جابجا شدن در این استان ، یه سر زدم به اینجا ، پارسی بلاگو صفحه ی مدیریت وبلاگو میگم ، خبری نبود و یکی دوتا پیام روز تولد دوستان بود که دیدم .
البته با آمار های مختلف بازدیدهایی شده بود ، ولی اظهار نظری ، پیامی و یا چیزی دیگه ای نبود که مد نظر داشته باشم پیش از این قسمت پایانی بحث ، مگه اون چیزی که من بعنوان گذشته پیش خودم داشته باشه ، منجمله همون که گفتم : ازکجا ؟
خب از استان البرز ، که برای رفع شکایت از ماشین ، که هنوز تو پارکینگه ، تو استانی که قبلا تو اونجا ساکن بودیم ، و صرف نظر از هزینه ی رفت و برگشت و میون راه ، همینطور حق ، طلب و پول محضر که شاکی ، صاحب پلاک ماشین برای اطمینان از تعویض پلاک کردنمون خواست محضری بشه این تعهد ، وقتی اومد دادگاه حقوقی شماره ی پنج اون استان که شکایتشو برداره تا ماشین از پارکینگ ترخیص بشه و همینطور بشه تعویض پلاک کرد ، که راهور البرز بحکم دادگاه جلوشو بسته ، آقای سردفترفرمودن آقای قاضی تشریف ندارن و برین سه شنبه بیان ، خب برا اینکه فردا هم تعطیل رسمیه دیگه ! حالا ما لابد (باید) کمافی السابق هزینه این عدم تشریف آقای قاضی رو هم بدیم دیگه ، یعنی دستکم هزینه ی رفت و آمد به استان البرزو!
حالا مثلا شاکی ، صاحب پلاک ادعای 160 و 200 هزار تومن بابت پول محضری که خریدار ماشینش به اون نداده ، و هزینه ی شکایتش از ماشینو داره ، و هزینه های دیگه از این دستو هم (باید) بدیم بمونه ! همشم طبق قانون و اونم قانون دینی یا اسلامی ! بمونه .
ولی از کجا ؟ این از کجا با اون ازکجا فرق داره ! اون از استان البرز بود ، ولی این به همون کارمون در اینجا که گفتم میگم ان شاءالله ربط داره ، البته اگه در اینجا کاری پیدا کنیم و مشغول بشیم و مازاد بر خرج سه خونواده ی فعلیمونم درآمدی داشته باشیم ، مگه اینکه تا الان یا امروز در گذشته چنین اتفاقی افتاده باشه که از اون این هزینه ها پرداخت بشه ، وگرنه میشه مثل همونی که منجر به اومدنمون به این استان شد ! و قبلشم به استان قبلی از استان قم ! البته مدینه یا شهر قم ، که اونوقتا هنوز استان نشده بود .
امشب :
تازه اینا و مانندش مادیه ، که شهر به شهر تا این شهر جدید که تو اونیم پشت سر گذاشتیم ، و ان شاءاللهم بشه جبران بشه ، با مثلا جوشن کبیرم بشه ، ولی مثلا همون که بقول صاحب پلاک ماشین شش سال اونو نگران پلاک ماشین کرده چی !؟ یا اون وقت گرانبهایی از عمرشو صرف رفتن به دادگاه و شکایتش کرده !؟ همینطور صرف برداشتن شکایتش تا الان کرده و منبعد ، یعنی سه شنبه ، البته اگه قاضی تشریف بیارن ، بکنه چی !؟ اینا رو چه جوری می تونیم جبران کنیم ؟ با مثلا جوشن کبیر امشب ؟!
فردا :
تا بقولی : "فردایی دیگر" پیش رو داشته باشیم ؟ ولو در حد خانواده ای و اونم دینی یا اسلامی ؟ حالا شیعه یا سنی و یا هر دینی ولو بعنوان کافر ! که ایمانی به نه تنها به جانشین پیامبرخدا نداره ، بلکه بخودشم ایمان نداره ! ولی دم از فردا می زنه ! فردای امروزی که روز آخر سال گذشته اش باشه ! در شبی میان ایندو و در حالیکه :"درک" یا دریافتی از خودشم نداره ! چه رسه به خدای خود ، و فرستادش و جانشینش که در شبی مثل امشب که پیش رو داریم برنامه ای برای فردا داشته باشه !
اونوقت حرف از مدینه ی فاضله یا شهر آرمانی ویا آرمانشهری داره ! اونم نه فقط برای خودش ! بلکه برای مجموعه خودش ! بلکه برا مجموعه ای بنام خانواده ش ، حالا مجموعه ی جماعت محلش ، جمعه ی شهر یا مدینش بمونه ! جهانیش پیش کش ! (زیرنویس)
اونم نه بعنوان علمی و علوم انسانی ! بلکه علوم دینی یا اسلامی ! و یکیم نتونه بهش بگه چرا ؟! و به چه دلیل ؟! اونم بعنوان مومن ! دیندار یا مسلمان ! که نه ! بلکه انسانم ! ولو کافر ! اونم در حالیکه :
... ، لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِی دِینِ .
---------------------------
زیرنویس : اونم :"مهدوی" ! و در شبیم چون امشب ! اونم نه شبی میان دوشب ! بلکه میان دو روز ، امروز و فردا ! حالا وما ادراک امشبم بمونه ! بقول قرآن العظیم ، سوره ی قدر :" ... ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ؟ ... . " ، مثل شب همون جایی که حرف از مدینه ی فاضله ، شهر آرمانی ، ووو ، مثلا فردایی دیگر ، جامعه ی مدینی ، وووشم از اونجا به زبون آورده ! همونجایی که فی زمان هذا ، حتی در جمهوری اسلامی ایرانم ! اونجا دورقمیه ! و نه تنها در مراکز علمی بسبک جدید و دانشگاهی ، بلکه بسبک قدیم و حوزیشم ! و همونطور که قبلانم براتون گفتم ، در اینجا هم ، فرقشون می تونه این باشه که بجای :"صفریک" جدید ، گفته بشه : "سلب و ایجاب" ، هرچند اینم گفتم براتون ، در اینجا هم ، که حتی در آثارمتفکر انقلاب استاد شهید مرتضی مطهریم مقصود همینه ، ولو اینکه گفته شده باشه : "ایجاب و سلب" .
نا گفته نمونه که این دو رقمی بودن اونجا فرق داره با دو رقمی بودن ابواب علمیه ، چه به سبک قدیم ، که به نقل از استاد شهید اینم براتون گفتم که می فرمایند مبدع اون فارابی یا معلم ثانیست ، و چه به سبک جدید که عبارته از تئوری مجموعه ها ژرژ کانتور و جبر گزاره های ژرژ بول ، بلکه اونجا بقول پیامبر خدا :"حوض" تصور و تصدیق قدیم و جدیده .
بعبارت دیگه (مادر) ایندو ، ولو دورقمی بودنشونم ، هست ، البته بر فرض دو رقمی بودنشون ، اونم نه در نگهداری یا حفظ ایندو ، بلکه در پیدایش ایندو هم ، که فعلا بمونه تا ان شاءالله سرفرصت بیشتر بگم ، فعلا حرف از مدینه ، شهر و یا مجموعه ی مادریست پیش از مدینه ی فاضله ، شهر آرمانی و آرمانشهری حتی در حد و اندازه ی خانواده ! چه رسه به در حد شهر یا مدینه .
حرف از مجموعه ای فاضله یا شهر آرمانی یا آرمانشهریست که در نماز میگه : " ... ، ایاک نعبد ... " ، نه اعبد ، حتی در وقتی که فرادا بپا میداره نمازو ، چه رسه به جماعت محل و جمعه ی شهر یا مدینه ، حالا حج جهانیش بمونه ! اونم توسط همچون ال سعودی !