گفتمان دینی یا اسلامی :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ، ... .
مقدمه یا پیشگفتار !:
شب بخیر ، امشب اول اینو بگم و بعد اگه فرصت شد یکی دونکته رو بعنوان مقدمه ی روشن کنم و اگرم نرسیدم بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی .
خب ، اول فرق عنوان بحث قبلی رو با عنوان این بحثو می خوام روشن کنم ، شهید مطهری می فرمایند ما دوتا تعریف داریم ، یکی لفظی ، مثل "علم یا دانش " که در عنوان بحث قبلی اومده بود ، و یکیم معنوی ، خب مثل چی ؟ مثل همین که در عنوان همین بحثه که می خوام داشته باشم .
برا اینکه مقصود از "دینی یا اسلامی " مثل "علم و دانش " که یه کلمه ، واژه و یا ... رو که عربیش "علم" هست ، فارسیشو گفته باشم ، یعنی بقول استاد شهید تعریف لفظی کرده باشم ، که "اسلامی" تعریف لفظی "دینی" باشه ، بلکه مقصود اینه که "دین و دینی" یعنی "اسلام و اسلامی" .
پس موضوع بحث چیه ؟ موضوع "گفتمان دینی" یا "گفتمان اسلامیه" .
البته موضوع بحث "حرف دینی" یا "حرف اسلامیه" ، که اینم فرق داره با عنوان بحثی که در اینجا تحت عنوان :"حرف دین" داشتم ، و اینو برا این گفتم که وقتی گفته میشه :"گفتمان" و مثلا :"گفتمان دینی" ، اگرم مقصود گوینده ، همینطور نویسنده هم "حرف دین " و حرف دینی " نباشه ، شاید شنونده و همینطور خواننده اش بگه که طرف داره حرف دین یا حرف دینی می زنه ! یا داره میگه یا نوشته که حرف دین یا حرف دینی اینه ! مثل همین حرفایی که بعنوان مثال غرب داره به دین نسبت میده ، و اختصاصم به دین نداره ، مثلا خود من ! که میگم ، یعنی گفتم که دانش ریاضی میگه خدا نداریم ! و درثانی ربّ ، عالمین که سهله ! ربّی و حتی ربّک هم نداریم ! مثل :
اقرا بسم ربک ... .
در حالیکه یکی شاید پیدا بشه ، اونم تو جمهوری اسلامی ایران ! و بگه این حرف توس ، و عالم یا دانشمند ریاضی ، اونم دانشمند جمهوری اسلامی ! هرگز حرفش این نیست !
یا یکی ، حتی در جمهوری اسلامی ایرانم ! بیاد و بگه بحث خدا رو چرا پیش می کشم !؟ و در ثانیم ربّو !؟ در حالیکه ایندو جزو (چیز) ایی نیستن که در علم یا دانش ریاضی :"چیز" بحساب بیان !؟ و حرف ریاضی که حرف دینی نیس ! و ... ، خلاصه حرف علمی با حرف دینی فرق داره و بشرح ایضا :" گفتمان علمی" م ...
همین دیشب ، آخر وقت که تلویزیون مشتری نداشت و کنترلش دستم افتاد و زدم شبکه یک ، داشت همینو که گفتم می گفت که شبکه رو عوض نکردم و دیدم داره میگه (چیز) تو روابط بین الملل چیزی نیست که تو اون چیزی بعنوان :"اعتماد" یه چیز بحساب بیاد ، و در مقابل یکی دیگه که می خواست بگه گفتمان جمهوری اسلامی ایران توش :"عدم اعتماد" یه چیز بحساب میاد ، ضمن تایید حرف طرف مقابلش ! که می گفت گفتمان یا حرف آمریکا بر پایه ی :"نفع" و نفع خودشه ، می گفت همینم آمریکا یادش میره که همه جا مبنای کارش قرار بده ! یعنی ! داشت می گفت که خدای و در ثانی ربّ و اونم رب العالمین آمریکا که :"نفع ملیش" نیست ! بعبارت دیگه داشت می گفتم : آمریکا گفتمانی نداره ، یا حرفی نداره که به اون حرف بشه اعتماد کرد و باهاش طبق اون رابطه برقرار کرد ! چه رسه به اینکه بقول اون یکی : گفتمان یا حرفی داشته باشه بین المللی !
بعبارت دیگه گفتمانی دینی یا اسلامی ، که مقصود از دینی یا اسلامیرم گفتم که مقصو از اسلامی تعریف لفظی دینی ، بقول استاد شهید نیست ، مثل دانش که فارسی علم عربی بود در بحث قبلی .
چرا ؟ خب مگه چیزی هست که در گفتمان یا حرف دینی یا اسلامی (چیز) ی بحساب نیاد !؟ و گفتمان یا حرفیم داریم که گفتمان یا حرف دینی یا اسلامی بحساب نیاد !؟
خب بله ! بقول اون بنده خدا در بحث دیشب تلویزیونی ! اگه مثلا آمریکا گفتمان یا حرفی داشته باشه میشه بهش اعتماد کرد ، بعبارت دیگه نه تنها رابطه باهاش داشت ، بلکه اون حرفو گفتمان یا حرف بین المللم قرار داد !
بعبارت دیگه اون حرفو گفتمان دینی یا اسلامی بحساب آورد ! ولو اینکه مثلا مانند دانش ریاضی ، که میگه :"مجموعه ی جامع" نداریم ، بگه یه (چیز) ی داریم ، ولو صفر ، خالی یا تهی ! نه اینکه بعد اینکه میگه خدا نداریم ، برای اینکه آب تو هاون کوبیدن نباشه ، یا بی مایه فتیره ، ووو :" فرض " کنیم خدا نداریمو داریم ! اونوقت بقول اون بنده خدا تو گفتمان یا حرف تلویزیونی ! بین المللیم نباشه این حرف ! "فرض"و میگم ، خدا و نداریمو و داریم ! رو نمیگم ! البته نه فرضی این (چیزا) رو !
خب ، شب بخیر .