به وقت جهانی (سه) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَاقَّةُ ، مَا الْحَاقَّةُ ! وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّةُ ؟ کَذَّبَتْ ... ، وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ ، ... .
سلام علیکم و تبریک بمناسبت امروز ، جمعه (الف) .
یادآوری (ث) :
... الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... بِیدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ ... خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ ... .
وسط دونیمه ، که نه تنها شانس شرکت در قرعه کشی 203 رو از دست دادم ، از درآمد! ارسال پیامکا به 20002018! بلکه نتیجه درست عکس پیش بینی من شده تا حالا ، گفتم یادی بکنم از نقلی که داشتم از استادشهید (چ) ، اونکه مراجع تقلیدم مقلدن ، منتها مقلد بزرگ .
اینو :"به وقت" منطقم داشتن ، چطور !؟ خب علما یا دانشمندا هم مثل مراجع تقلیدن دیگه ! اونا هم طلبه یا دانشجو و یا دانش آموز و یا بعبارت دیگه شاگردن ، شاگردان :"بزرگ" ، حالا شاگرد معلم اول ، یا شاگرد معلم ثانی !
البته اگه شاگرد ژرژ کانتور و ژرژ بول نشده باشن ! و بعبارت دیگه پیرو منطق جدید و یا بعبارت دیگه منطق ریاضی نشده باشن ! که بعد رنسانس در غرب و اروپاش و فرانسش ، منطق معلم ثانی ، یعنی فارابی کنار گذاشته شد ، و وقتی مثلا گفته شد :
من فکر می کنم
:"به وقت حس" گفته شد ! نه "به وقت یادآوری" م ! و بقول استاد شهیدم به وقت :"زاینده" ی اون ! یا "زاینده" ی بازبینی ، و یا چِکم ! چک گذشته !
مثل چی !؟ مثل همینکه دیشب رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، یا بقولی :"رسانه ملی" فراخوان داد ! برا چک ، یا بازبینی و یا یادآوری دستاورد چهل سال گذشته .
ولی نفرمود :"به وقت چی!؟" آیا به وقت مثلا منطق قدیم !؟ یا جدیدش !؟ و یا بقولی :"به وقت نظام" مثلا !؟ و نظام :"جمهوری اسلامی ایران !؟" و یا نظام جهانی !؟ و جهانی جمهوری اسلامی !؟ و یا ... !؟
خب برم ببینم بازی چی شد ! با این نتیجه که هنوز پا برجاس ، هیشگی صدام نمیکنه که برم ببینیم !
چه می کنه این گزارشگرش ! از این نتیجه !
گل ! شماره ی هشت ، برم صحنه آهسته رو ببینم .
خب ! دیروقته و از وقت خوابم گذشته ! برنامه ی :"نشاط" آور مثلا :"خندوانه" رو هم اگه بخوام ببینم اون وقت کی بیدار شم که برم سرکار !؟ حالا بمونه که بقولی یکی از :"خنداننده" های دیشب :
آیا می توانم ؟ یا نمی توانم ؟
که بقولی :"سرساعت" برم !؟ :"سرکار" رِ میگم !؟ یا بقولی :"ارز آوری" به خونه رِ میگم !؟ که گویا :"مورد" هفته ی گذشته هم بوده !
آهان ! یادم اومد ! می خواستم چی بگم ! در "مورد" مورد بود .
هفته ی گذشته دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران دو تا ابلاغیه برام فرستاد که متن هردوش یکی بود و فقط :"مورد" ش باهم فرق میکرد ، اولی موردش عبارت بود از :
مشخص و منجز کردن خواسته
که طی نامه ای مشخص و منجز کردم ، ولی وقتی بردم بدم ، خواننده ی اون در یه جایی از خوندن نوشته ام گفت : اینا چیه نوشتی !؟ و ...
و در پرونده ی دادخواستم نذاشتش و گفت چهارشنبه ، ی هفته ی گذشته ، بیا پیگیر پرونده شو .
که ، چون در ابلاغیه اخطار شده بود :
نظر به آنکه دادخواست تقدیمی شما به جهات ذیل ناقص می باشد ، لذا مقتضی است ظرف مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ نسبت به رفع نقص اقدام ، در غیر این صورت برابر مقررات قانونی قرار رد دادخواست شما صادر خواهد شد .
:"مورد(تنها مورد) نقص" م که گفتم .
که این مورد در ابلاغ دومی ، بعبارت دیگه :"اخطار" دومی :
1 - جهت واریز کارشناسی 2000000 ریال واریز نمایید .
بود و گفتم فرقش با اولی همین بود ، گفتم نبودپاسخم به اولی در پرونده ، پس از مهلت داده شده ، منجر به رد دادخواستم ،برابر مقررات قانونی نخواهد شد !؟
با اینکه گفته شد نه ، ولی وقتی ابلاغ دوم اومد خیالم راحت شد ! فقط مسئله واریز مبلغ واریزی بود در :"مهلت رفع نقص" یعنی :"10" ! که بلافاصله از جایی تهیه و واریز شد ، در کمتر از مثلا "ده ساعت" م !
با اینکه :"مورد" دادخواست بطور مشخص دقیقا همین "مورد" بود ! مورد :"مقتضی" در ابلاغ یا اخطار داده شده ! بعبارت دیگه همون :"ارز آوری" که گفتم ! که اگه بخونه نیاد ! مثل همون مدتی که در دادخواستم اومده ، از کجا بیاد برا :
رفع نقص !؟
که شکر خدا اومد و ... ، منتها مثل اومدنیای اون مدت که در دادخواست اومده ، اینم بازگردانندن داره ! و شکر خدا که برا بازگرداندن مثلا چک و سفته و یا از این دست داده نشده که ...
بلکه همونطور که در اون نوشته ، که در پرونده گذاشته نشد ، برا آوردنش آبرو ریخته شده و آبرو ریزی هم خواهد داشت اگه نتوان باز گرداند !
حالا بطور مثلا :"مشخص و منجز" چقدر !؟ بمونه ! چراکه قدر یا اندازه گیریش :"به وقت أرز" ، حالا ریالی یا دلاری نیست ! بلکه به وقت عِرض و آبروست ! آبرویی که در اون مدت دادخواست ریخته شده ! و برای این :"واریز" ی :" مقتضی"م ریخته شد ! و ...
شب بخیر .
--------------------------------------
زیرنویس :
الف : در این بحث حرف از :"جمع" ، که :"جمعه" هم یکی از مصادیق اونه گفته خواهد شد ، ان شاءالله .
پیشتر از جمعی :"به وقت" اعضای حسی ، که از بقولی :"جهان خارج" دارن ، مانند مثلا بقول مرحوم علامه ، که که به نقل از اثر :"اصول قلسفه و روش رئالیسم" ایشان در اینجا نقل شده که :
برا نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و ... .
قابل تامّله که وقتی بعنوان مثال گفته میشه :
جمع آوری اطلاعات
حالا صرف نظر از مقصود و منظور از :"اطلاعات" ، بعنوان مثال همین که امروز :"خبرگزاری مهر" خبرشو داده ، در مورد (ب) :"ارز" به اطلاع مقام معظم رهبری رسانیده شود ، در هر :"مورد" دیگری هم ، یه وقت "به وقت" به اصطلاح جهان خارجه ، که تا بعنوان مثال بچشم اومدنی بشه ! ولو یه چیز ! چه رسه به ولو دو چیز ! که دیگه نیازی نیست بهش عنوان :"جمع" دادنش جای سئوال داشته باشه ! و یه وقتم "به وقت" مثلا بقولی :"جهان داخل" ه ! و یا تعبیرات دیگه از اون ! بعنوان مثال که گفته شده :
ذهن
و یا مثلا :
ضمیر !
خب ، حالا وقتی بعنوان مثال گفته میشه :
به وقت ... .
یه وقت ! مقصود و منظور به وقت بیرونی اونه ! که مثلا بچشم میاد و دیده میشه و ... ! صرف نظرم از اینکه بچشم ولو یکی نیومده باشه ! دیده نشده باشه و ... !
یه وقتم ! مقصود و منظور از اون به وقت درونه ! و اینجاس مقصود و منظور گوینده و همینطور نویسنده ی اون می تونه متفاوت از مقصود و منظور شنونده و همینطور خواننده ی حرف اون باشه !
چراکه آونچه که بعنوان مثال (پ) گوینده تحویل شنونده میده که نهایتش شنیده شدنه ! اینکه مثلا :"دوستدار" م باشه !؟ یا بقولی :"عاشقانه" هم !؟ و یا ... !؟
مثلا بقولی :"آویزه ی گوش" کردن !؟ حالا در کجا !؟ بمونه ! ولی مثلا :"فراموش" م نشه ! اونم بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشونم :
زاینده
بودن :"یادآوری" ! و ... !؟
دیگه !؟ دیگه :"به وقت چی!؟" ، یا در فکر و بقول خودمون اندیشه ، که مثلا بقول استاد شهید عبارته از :
یادآوری زاینده
توقف کرد !؟ بعبارت دیگه مقصود و منظور اینه !؟ مقصود و منظور گوینده از فرمایشی که فرموده ! و البته اگه کاریم نداشته به شنونده ! که مثلا :"به تعبیر معروف" گوششو بگیره که مثلا :
مگه نشنیدی چی گفتم !؟
حالا بمونه که شنونده هم بگه یا نگه ! خب شنیدن که شنیدم ! ولی دیگه چه خبر !؟ خبر از جهان شنونده !
اصلا ! جهان شنونده ! که اونم :"گوینده" باشه یا نباشه ! رِ ولش ! از جهان گوینده چه خبر !؟ دیگه چه خبر !؟ (ت) که :
به وقت اون !؟
و گوش شنونده هم بدست ! بعبارت دیگه ، البته به تعبیر من :
به وقت گوش گرفتن !؟
بعبارت دیگه به وقت مثلا بازخواست !؟ البته باز خواست گوینده ! اونم نه بازخواست گوش ، حسش ووو ! و حتی توقفگاه فکر یا اندیشه هم ، مثلا بقول استاد شهید : یادآوری زاینده !
مگر اینکه مقصود و منظور از :"زاینده" نه تنها مثلا بقولی :"تولید" نباشه ! مثلا بقولی :"تولیدفکر" ! یا مثلا :"تولید علم" یا دانش بقول خودمون ! بلکه تولید :"عمل" یا کارم باشه ! و بازخواست برای این باشه که چرا عمل نشده ! به آنچه که گوینده گفته !
حالا بمونه که :"عمل نشده" با چی مثلا :"مشخص " ، :"منجز" ووو نشده ! اونم چی !؟ در حد :
صفر !
اونم چی !؟ بعنوان دیندار و مسلمون ! در حالیکه گوش تسلیم بوده در مقابل گوینده ! حالا شنیدنم بمونه !
یاد تعریفی افتادم از اسلام که نقل شده از آقا امام علی علیه السلام ! که اولش اینه :
الاسلام هوالتّسلیم ، و التسلیم ... .
بد نیست یادیم بکنم از فرمایشی از ایشون که در :"نهج البلاغه" ، خطبه ی اول اومده :
اوّل الدّین معرفت ... .
گوش ، گوش گفتم و یاد گوش شاه افتادم ! که در اوایل دهه ی چهل بهش گفته شد کاری نکنه که :"گوش" ش گرفته بشه و :"از این مملکت" بیرون بشه ! که گویا بگوشش نرسید که بشنوه و ... ! و سال پنجاه و هفت اونی که بهش گفته شده بود شد ! یعنی :"رفت" ! جالب این بود که روز سیزده آبانی گفته بود :
صدای انقلاب رِ شنیدم !
در حالیکه قبلش انقلابیون رِ مثلا خارجی ! اغتشاشگر ! خرابکار ووو نامیده بود ! و تو همین تبریز نزدیک ما : "ارتجاع"! اونم به رنگ سیاهش ! ورده ام ، که فرموده ان :
حالا کاری ندارم به اینکه مثلا بهش گفته شد : توبه ی گرگ مرگه ! به وقتی که گفت : صدای انقلاب رِ شنیدم ! ولی ، دیگه چی !؟ بعد شنیدنو میگم !؟ مثلا بقولی :"دوستدار" بودی !؟ حالا بقولی :"عاشق" م بمونه !؟ و با چی !؟ ووو بعدش چی !؟ خلاصه ! آخرش چی !؟ به اون وقتی که این رِ فرمودی ! که :
صدای انقلاب رِ شنیدی !؟
چراکه این فرمایش آیا به فرمان حس شنوایی بوده !؟ یا بحکم دل یا قلب !؟ حالا بمونه که :
یفقهون بها !؟ یا یعقلون بها !؟ ش !
چی !؟ یعشقون بها !؟ مگه داریم !؟
کجا !؟ تو کتاب خدا دیگه !؟
چی !؟ گفته شده :
بگم کجاش نیومده !؟
بگذریم ! آخه اون :"وقت" منم تسلیم :"اومده نیومده" شایدم :"نیومده اومده" شدم ! و قبلا گفتم ، در اینجا که استاد شهید در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون با عنوان :"نقدی بر مارکسیم" دارن :
آقای خمینی یه حرف :"خوبی" دارن ، اونم اینکه قضیه ی سالبه که :"وقوع و لا وقوع" نداره ! حالا بمونه که این حرف خوبم به وقت "وقوع و لاوقوع" ارجاع داده شده ، و اینم بمونه که اگه مثل اون :"نیومده" به وقت :"لاوقوع و وقوع" ارجاع داده نشده باشه !
ث : بقولی دیگه بازبینی ، یا مثلا :"به وقت جام جهانی" چِک ، ویدئو چک .
ناگفته نمونه که من هرچند نه تنها چندان مسلط به زبون :"به تعبیر معروف" جهانی ! و اونم نه فقط "به تعبیر معروف" زبون :"جهان علم" یا به زبون خودمون دانش (ج) ، نیستم ، بلکه یادم میاد در ایام دانشجویی آخرشم نتونستم شش واحد اونو به تعبیر معروف "پاس"! کنم ، ولی فکر نمی کنم مقصود از :"چِک" کردن تو زبون ما بازبینیم باشه ! چه رسه به یادآوری و یا بقول دیگه :"ذِکر" ! که نماز و منجمله نماز جمعه هم "ذِکر" گفته شده ، که دو خطبه ی اونو هم شامل میشه ! که :"به وقت" ش انشاءالله به اونم میرسم که مثلا در این دو خطبه چرا یادآوری ، بازبینی و یا بقول دیگه مثلا چِک میشه آونچه که در هفته ی گذشته !؟ در درون و بیرون ، و بعبارت دیگه در داخل و خارج ، و بعنوان مثال در :"مورد" ارز ! که یعنی :"دلار" ه ! هم در داخل و هم در خارج !
پس بمونه :"به وقت نماز!" ان شاءالله .