سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

زیر سایه ی شب پایانی ... ؟ 

... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... . 

سلام علیکم . 

... ،  اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیوْمَ عَلَیکَ حَسِیبًا ، ... . 

امروز نصف روز کار کردیم ، هم به اخبار ساعت دو رسیدم و هم یه خواب سیری کردم و برا همینه که الان سرحالم برا نوشتن ! حالا نوشتن چی !؟ بمونه ! ولی نوشته که هست ، با هر درک یا دریافتی که ازش داشت ، و ... ! 

خب ، جمعه ی آخر ماه مبارکم ، البته اگه پنجشنبه ی هفته ی بعد عید باشه ، و بعبارت دیگه جمعه ی آخر سالم پشت سر گذاشته شد و بعبارت دیگه به شب رسونده شد و به سال نو چند :"روز"ی مانده ، به سالی با مقدراتی نو یا جدید ، که در شب قدر مقدر شد . 

نقله آقا امیرالمومنین علیه السلام کار می کردن و برا رفع خستگی زیر سایه ی دیوار نشستن ، وقتی دیدن دیوار ترک داره از اون به سایه ی دیگری رفتن ، یکی که اونجا بود گفت از قضای خدا می گریزی !؟ آقا پاسخ داد که از قضاش به قدرش رفتم . 

حالا بمونه که از قدر چی !؟ آیا به قدریم میشه پناه برد ؟ یا آنچه مقدر شده تقدیر پذیر نیست ؟ حتی تا شب قدر سال بعد ان شاءالله ؟ چه رسه به شبهای مانده از ماه مبارک رمضان ! که چند :"شب"ی به "شب" عید سال نو نمونده و بقولی : الیس بصبح قریب ! 

حالا چه درک یا دریافتی ازش داشت !؟ و درک یا دریافت پس از درک یا دریافت ! بمونه ! یا بقول مثلا برنامه ی با عنوان : 

زندگی پس از زندگی 

تلویزیون این : 

ج.ا 

نه :"اینجا" ! بلکه نوشته شده برا "اینجا" و بقولی :"واجب" شده برا اینجا ! حالا کی !؟ برا کی در اینجا نوشته یا "واجب" کرده بمونه ! ولی کی !؟ یعنی چه وقت یا یازمانی !؟ مثلا آیا بقول رهبر انقلاب (ره) : 

مانند نوشته ی :"مجلس موسسان" و اونم :"پنجاه" سال پیش از انقلاب !؟ 

حالا روز یا شبش !!؟ بمونه ! آخه درک یا دریافت شبانه :"پس" از درک یا دریافتی تو روزه ! مثل درک یا دریافت ماه ! که انشاءالله فرصت بشه بیشتر میگم ! 

شب!بخیر ! 


  

صبح روز دهم :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم ، پیش از ظهر (الف) تون بخیر .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ،تَنْزِیلُ الْکِتَابِ ... . ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ، ... .

ضمن عرض تسلیت بمناسبت امروز ، روز عاشورا ، که روز دهم ماه محرمه ، یعنی نخستین روز دهم ماه اول سال هجری قمریه ، و حتی روز دهم ماه صفرم تکرارش نیست (ب) ، تکرار روزی ، حتی روز نهم محرمم نیست ! که گذشت !

چی میخوام بگم امروز !؟ به خودم ؟!

اول اینو بگم که صبح رفتم نون بگیرم ، دوتا از نونوایی های این :

ج.ا

یعنی فاز ما ، بسته بود و یکیشم یه لنگه اش نیمه باز به چشم اومد ، به نظر نمی اومد که پختی داشته باشه که یکی با چند تا نون ازش بیرون اومد و رفتم اون طرف .

داشت می پخت ، ولی مشتری نداشت بجز یکی دوتا جوون سیاه پوش ، یکیشون به زبون ما گفت کبلی چند تا می خوای ؟ گفتم دوتا و خواستم پولشو بدم بهش بدم که گفت :

احساندی

گرفتم قضیه چیه و گفتم به به و خدا قبول کنه ، و داشتم می اومدم تو راه می گفتم :

یا قدیم الاحسان بحق الحسین !

تو خونه هم گفتم بیایید صبحونه رو با نون امام حسین بزنیم !

خب ، نونو روزانه میگیریم ، و ای کاش چیزای دیگه هم بقول آقا اباعبدالله ثانی همینطوری بود ! که وقتی گندم در مدینه کمیاب شده و بود به قیمت روز ! گندمانشونو فروخته بودن ، فرمودن نه تنها پول اضافی فروخته شده ها برگردونده بشه ، بلکه موجودی خونه هم به قیمت قبلی به بازار عرضه بشه و در مقابل پرسش از اینکه پس خودمون چیکار کنیم !؟ فرمودن روزانه خرید می کنیم و به قیمت روز ، مثل دیگران .

خب ، هرچند مسئله ی قدرت خریدم مطرح بشه ، ولی مایحتاج روزانه ی دیگران که تو خونه :"انبار" نمیشه !

خب ! چی می خواستم مطرح کنم !؟ امروز !

پیش از ظهر ؟ که به الان و بعد نهار کشید ؟ البته نه نهار نذری و احسان و ... شکر خدا !

یا ابوالفضل !

قضیه اینه که یه حرفی از دیروز بعد از ظهر "انبار" شده و گفتم :"تخلیه" کنم ! انباری رو دیگه !

حالا بقولی :

ذهن

رو ، یا بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون :

حافظه

اونم اینکه در یکی از سخنرانی های دیروز که از تلویزیون پخش شد ، گفته شد دین :"جهانی"ه ! حالا کاری ندارم که گفته این بود !؟ یا نه ! جهانی :

خواهد شد ! در زمان ظهور !

در مانند مثلا همین :"بعد از ظهر" روز ! که قبل از ظهرم داشت ! و اینو برا خالی نبودن عریضه گفتم ! ان شاءالله در این :"دوره" به سوره ی جمعه که رسیدم بیشتر میگم ! که در اون سوره حرف از نماز در :

یوم الجمعه  

هست ، مقصود نماز ظهره !

خب ! دین جهانی مثل چی !؟

آخه سخنران ، اونم در سیمای جمهوری اسلامی ایران ، حالا بمونه بقول مثلا :"سید" :

قلب یا مرکز جبهه ی مقاومت !

 گفت مثل :

دو دوتا جهارتا !

حالا با دوی :"تکرار"ی کاری ندارم ! ولی اولی رو از کجا آورده !؟ آیا از یک بعلاوه یک !؟ و صرف نظر از دومی اینم !؟ آخه :

یک یکی یک تا !

میشه ! تو ضرب ! که گفته شده نوعی جمع ، یا بعلاوه هست ! و حالا :

صفر صفر تا صفر تا !

شم بمونه !

که از قضا بقولی :"اصلی" ترین جهانی اینه ! امروز ، حتی امروز ! و حتی ظهرم ! چه رسه به پیش و پس یا پس و پیشش !

آخه سخنران حرفای دیگه هم زد و گفتم "اصلی" ترش "تخلیه" بشه ! از انباری دیگه !

مثلا یکی از حرفاشم :"تصدیق" بود و مثلا تصدیق ادیان قبلی ! یا پیشین ، پیش از دین بعدی !

خب دین :"ظهر" این دو چی !؟ مثل صبح و عصر ظهر یا روز !؟  

مثل امروز !؟ یا بعبارت دیگه :

الیوم !؟

-------------------------------

زیرنویس :

الف :

بعد صبحونه دختر خونه با مادرش رفتن که با برادرش و همسرش برن تبریز ، برا دیدن دسته .

خب گوشیشم با خودش برد دیگه ، پس وقتی چشتون به این نوشته می افته ، الان و پیش از ظهر نیست ، مونده که برگردن و از اینترنتشون منم استفاده کنم و اینو بفرستم ان شاءالله .

که شکر خدا الان ، که از :

ظهر

گذشته برگشت و ...

پسر خونه هم که قبلا رفته به شهرمون ، به وطن ! طبق معمول همه ساله در تاسوعا و عاشورا ، گوشیشم :"همراه"شه !

ب :

مثل دهه دوم ماه صفر ، روز اربعین ، که روز دهه ی دوم ماه بعدیشم تکرارش نیست . 


  

پایان گام پایانی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ...

سلام علیکم .

جونم برات بگه که فقط خواستم الان (الف) رو بهت تبریک بگم ! همین ! (ب) والسلام .

---------------------------------

زیرنویس :

الف :

امروز ، الیوم ، today و بهمین معنی در زبان های دیگه .

مثل الان در امروز ، یعنی امروزم در روز !

حالا روز چی !؟ بمونه ! آخه یه روزی هست ، بوده و خواهدم بود ، که روز هر :"چی" م تو اون روزه ! و اون روز در روز دیگه ای روز نشده ! و نمیشه ، و :

و لم یکن له کفوا احد !

اون روز ، روز دینه ! روز دین بوده ، هست و خواهدم بود ! مثل امروز ، الانشو که بهت تبریک گفتم ! میگم ! خواهدم گفت ان شاءالله !

خب ! چیکاره ای !؟ الان ؟!

آخرشو بگو !؟

من !؟ :"آخر من" !؟ خب من دارم فکر می کنم !

خب :"عصر من" عصر فکر یا اندیشه هست دیگه !

تو در چه عصر یا زمانی هستی !؟

خب بله ! یکی شاید در عصر مثلا :"بینایی" باشه و یا :"حسّی" دیگه از حواسش ! و مثلا حسّ :"شنوایی" !

یکیم شاید ادّعای فرماندهی یا :"حکم" رانی داشته باشه ! و عصر اندیشه رو پشت سر گذاشته باشه ! و :

وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ !

حالا بمونه :"الان" بعدیش ! ان شاءالله رفتم تو :"غار" ! بهش :"فکر" می کنم ! یا می اندیشم ! البته فردا نه ها ! مثل الان ، امروز و ... ! اونوقت ، وقتش که برسه ان شاءالله .

ب :

خب همش همینه دیگه ! گفتم که ! همین بوده ، خواهدم بود ! همینه که هست ! الان ، امروز و ... .

فرقش در :"کمال" شه ! نه مثلا نو یا جدید و یا بقولی مدرن شدنش ! اونم فردا و در آینده ! و یا بقولی در :

گام دوم !

یا گام بعدی در فردا و آینده ! خب برا اینکه به گامیم که فردا برداشته میشه گفته :

برمی دارم !  

نه خواهم برداشت ! فرداش ! فردای دیروز ! و گام دومی بحساب بیاد ! بعد گام اول ! گام امروز ! و :

پایان گام اول !

بحساب بیاد ! آغاز گام دوم ، یا گام بعدی ! که بحثش گذشت ، و باز بمونه که این یک و دوشم از چند !؟ از ده دهی قدیم !؟ یا دو دویی جدیدش !؟ و :"فازی" ایندو !؟ که آدم میگه می خواد بگه :

الان ، امروز و ... !

رو ! "فازی" از روز رو ! منتها روز قدیمی یا جدیدشو ! که مراکز آموزشی این :"ج.ا" هم :"حاکمه" و یا فرمانرواست ! و نیاز به :"خدمت رسانی" دارن ! و منم که بیشتر از این از دستم برنمیاد ! که برا مثلا تو بگم و در این "ج.ا" ! و فقط اکتفا نکنم به گفتنش تو خونه ! براتون !

امیدوارم که خدا این قلیل رو از ما قبول کنه ! 

-------------------------------- 

ان شاءالله مطلب بعدی : 

بِروز 

بروز رسانی میشه .  


  

آموزش برنامه ب :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (الف) ، ... .

نسبت تقارن

 

سلام علیکم ، عصر (ب) بخیر .

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ،  إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 

احدعشر و شمس و قمر 

پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده : بچه رو تا دوسالگی نزنید !

نه اینکه بعدش بزنید !

خب ! در موضوع آموزش ، همینطور پرورشم ، دانش آموز رو چطور !؟

دیگه اینکه خب وقتی :"حرف زدن"م :"زدن" بحساب بیاد ! که میاد و خودشم صد رحمت "به تعبیر معروف" تنبیه بدنی ! چطور !؟

آیا بقول پیامبر : دانش آموز می دونه که برا چی بهش "حرف"ی زده شد !؟

قبل از :"دوسالگی" شو میگم !؟  

ناگفته نمونه که "حرف زدن" فقط اونی نیست که به تعبیر معروف مثلا :"زخم" ش از "زخم" بدنی دردآورتره ، و ماندگارتره ، اگه از یادم بره ، بعبارت دیگه :"تنبیه"ش سختره ، حرف زدن :"تشویق"ی هم که باشه ، باز :

برا چی تشویق !؟ قبل از "دوسالگی" رو میگم !؟

خب ! با غروب آفتاب امروز ، شبی رو داریم مثل شب گذشته ، همینطور شب جمعه ای رو داریم مثل شب جمعه ی هفته ی گذشته ، در این ماه .

خب فردا هم جمعه ای مثل جمعه ی گذشته ، که یادآور نخستین جمعه ی این ماه بود .

شب سوم :

امشب که پنجشنبه شبه ، بعد از چهارشنبه ، سه شنبه ، دوشنبه ، یکشنبه و شنبه شب ، بلکه جمعه شب هفته ی گذشته ، شب جمعه هم هست و آخرین شب هفته هم بهش میشه گفت ، و در این ماه سومین شب جمعه و یا سومین شب هفته هم همینطور .

فردا هم همینطور ، سومین جمعه در بازه ی زمانی ماه بحساب میاد ، منتها فرقش با دومین جمعه چیه !؟

آیا مثل جمعه ی گذشته ، که یادآور جمعه ی اول بود ، اینم یادآور جمعه ی قبلیشه !؟ و همینطور جمعه ی بعدیم یادآور جمعه سوم !؟

خب اونوقت :"یادآور" جمعه ی آخر چی !؟ وقتی هر جمعه ای که بیاد "یادآور" جمعه ی قبلیش باشه !

بعبارت دیگه آیا :"صحنه" عبارته از گذشته و یادآوریش !؟ یا "صحنه" ، صرف نظر از :"ربط" گذشته :

وَ

یادآوریش ! سه :"عنصر" داره !؟ که عبارته از : گذشته ، حال و آینده !؟ بلکه هم :"چهار" تا !؟ که فعلا بمونه !

البته اگه صحنه بر :"محور" حال نچرخه ! بعبارت دیگه :"صحنه" یعنی :"حال" ، و گذشته و آینده یعنی گذشته ی حال و آینده اش .

حالا این حال می خواد در بازه ی زمانی روز باشه ، یا هفته ، یا ماه و یا سال .

خب ! برگردم سر فردا ! جمعه ی سوم در این ماه ، که هرچند یادآور جمعه ی دوم این ماهه ، ولی :"کار" یا بقولی :"کارایی"ش فقط تکرار "کار" و "کارایی" جمعه ی قبلیش نیست ! چراکه اگرم یادآور جمعه ی دوم باشه ، باز فرقش اینه که جمعه ی دوم یادآور جمعه ی اول بود ! نه اینکه هنوزم ، الانم و حالا هم هست !

بعبارت دیگه جمعه ی دوم :"گذشته" ی جمعه ی سوم بحساب میاد ! و اینم بمونه که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، گفته اند که یادآوری :

زاینده

هم داره ! و کار ختم نمیشه به یادآوری !

شب بخیر . 

 --------------------------------

زیرنویس :

الف :

این نازله ، پیش از این ، البته نه بصورت یه آیه ی مستقل ، نازل شده ، بعد بسم الله سوره ، سوره ی حمد .

در ثانی بعد آیه ی :

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

دیگه اینکه بصورت یه آیه ی مستقل ، یه بار و و اونم در این سوره نازل شده ، یعنی در آیه ی سومش .

ب :

مثل :"عصر" دیروز ، که پشت سر گذاشته شد ، که بحثش گذاشت ، که گفته شد :"یاد" آور "عصر"یه که پشت سر گذاشته شده .

البته اگه عصری که پشت سر گذاشته شده باشه ، گفته شد که نخستین عصر باشه ! نه اینکه اونم "یادآور" قبلیش باشه و :"به تعبیر معروف" دور تسلسل و بعدشم به :"استناد" اون نخستین عصری نداشته باشیم و بلکه :

صفربک

شو داشته ! باشیم ! و نه تنها در :"عصر حاضر" یعنی الانم ! بلکه در آینده هم ! که خدا بخواد موضوع بحث الان منه ! ان شاءالله . 


  

انتقام - چهار :

... وَمِنَ النَّاسِ ... .

سلام علیکم و روز جمعتون مبارک .

روز دانش آموز ! :

خب ! روز انتقام فرا رسید (الف) ، البته بخیر و خوشی !

منکه فکر نمی کردم ، البته چرا دروغ ! دلم ! می خواست ، همونطور که بعد اون کلّه ملّقایی که ماشین زد ، دلم می خواست و شد ! و :"جفتشون" سالم در رفتن !

خب بله ! ماشینِ مدل بالایی بود و کیسه هوا هم داشت و کمربند ایمنیم بسته شده بود ! دیگه .  

خب سالم در رفتن از گلوله هم داریم دیگه ! حالا بمونه که به کجا خورد و ارتباطش با رفتن به :"اغما" ! اونم تا وقتیکه یکی از ملاقاتیا :"بچه" بغلم داشت !

خب برم سر بحث خودمون ! سریال انتقام ! و آموزش انتقام ! و روز دانش آموزیش !

و :"گرون فروشی" ! ش ! به گرونی :"دل" یا :"قلب" و یا به تعبیر دیگش به زبان دیگه .

بلکه به از اینم گرون تر ! مگه اینکه مانند مثلا :"رنسانس" ی ! در غرب ، اروپاش و فرانسش ! گرونتر از :"حس" نباشه !

و دل دادنم مثل حس دادن ، البته :"مابعد" عضو دادن ! یا بقولی :"ماقبل"ش ، آخر :"دادن" باشه !

البته نه "دادن" ی که عضو داده به حس و حسم داده به دل ! گویا ! و دلم بده ها ! بلکه مثل همون که در تفاوت بین افتادن یه چیزی به مثلا چشم ، با بقول مثلا مرحوم علامه که گفتم در :"اصول فلسفه و روش ریالیسم" شون فرمودن :

نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و ... .

و مانند این :"دل دادن" ! که مثل همون عضو و حس دادن ، گویا "مابعد" یا "ماقبل" م داره و اسمشم :

دله !

حالا چهارمی و اسم چیه !؟ بمونه ! چه بعنوان مابعد و چه ماقبل !

روز ! بخیر !  

-----------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

در سریال :"دلدادگان" (ب) ، که دیشب به پایان رسونده شد !

ب :

حالا مانند مثلا :"عضو دادگان" و مثلا "چشم دادگان" (پ) ، به مثلا این سریال !؟ و مثلا :"حس دادگان" !؟ و بعدش ، "دلدادگان" و والسلامم !؟ یا چهارمیم داره !؟ که فراموش نشه !؟ بعبارت دیگه اربعینم داره !؟

روز اربعین :

خب ! داریم به روز اربعین نزدیک میشم ، به روزی که کربلا زنده نگه داشته شد با اسارت ! و دستگاه اموی بازم متوجه نشد ! که چی داره میکنه !

حالا بمونه ! وقتیم که متوجه شد چی !؟ آیا کربلا و عاشورا و برا آقا امام حسین علیه السلامم سالروز شهادتی گرفته بشه !؟ مثل دیگر امامانی که کشته یا مسموم شدن !؟ یا ... ؟ که ماجرا ختم نمیشه به یک روزی از سال و روز شهادت !؟ و حتی یکده از ماه محرمم !؟ بلکه کل یوم عاشورا ! الی یوم القیامه ! تا روز قیام یا برپایی !

بحث من فقط این نیست !

بحث دلدادگانه ! که چهارمی داره !؟ و والسلامم !؟ یا بعد ، یا بقولی :"قبل" ! شم داره !؟

مثل چی !؟ خب مثل یادآوریای قسمت آخر سریال دلدادگان دیگه ! مثلا مانند یادآوریای :"هاتف" از :"نداشته" هاش که یه ماشین اومد زد بهش و قطعش کرد !

حالا بقیش موند برا اونجایی که رفت بمونه ! که اونجا بیاد بیاره ! چی رو !؟ خب همونو که به :"امیر" گفت دیگه ! ولی به :"ارغوان" نگفت ! و جور دیگه ! ازش انتقام گرفت !

خب بله ! مثلا :"به تعبیر معروف گفته شده :

آنکس که نداند که نداند ، در جهل مرکب ابد الدهر بماند !

ولی :

آنکس که بداند که نداند ... !  

چی !؟ خب مثل "امیر"ه دیگه ! و بقول سریال بیاد :"نداشته" هاش میفته دیگه ! و مثلا :"اقتصاد مقاومتی" که پیش نمیگیره ! که :"داشته" هاشو بیاد بیاره !

خب ! برا اینکه بیاد "داشته" هاش که نمیفته !

حالا بمونه که مانند بعضی ! مانند مثلا اون :"روغن" فروش ، که در قسمت اول این بحث گفتم ، گرون میده به :"نونوا" ! اون بنده خدا هم مثل قبلیش ! گرون میده به بعدیش ! یا بقولی "قبل"یش ! و سریال :"گرون فروشی" چی !؟

خب اگه ادامه داشته باشه که مانعی نداره ! ولی  اگه مثل :"اول" ، :"آخر" م داشته چی !؟ و آغازگرشم پایان بخشش نباشه چی !؟

حالا می خواد آغازگرش گفتم که مثلا :"شیطان بزرگ" باشه ، و یا مثلا :"دشمن" و یا خدای نخواسته :"بعضی از مردم ایران" ! و پایان بخششم "بعضی" دیگش ! تا روزش برسه ! روز ... !

پ :

در قسمت قبلی گفتم که وقتی گفته میشه :"حس" ، فقط شامل حتی حس شنواییم نمیشه ! چه رسه به حس بویایی ، چشایی و لامسه هم ! بلکه شامل حتی بیناییم میشه !

و ناگفته نمونه که به بینایی میشه گفت حس ! حالا انشاءالله فرصت که شد بیشتر می گم ، فعلا با خالی نبودن عریضه همینقد گفته باشم که در باره اش داریم :

و جعلنا لنّاس اماما !

خب ! وقتیم که گفته میشه :"عضو" نیز همینطوره و فقط شامل حتی گوش و حتی موسوی اونم نمیشه ! 


  

به وقت توقّف (قسمت پایانی) :

الْحَمْدُ لِلَّهِ ... کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیکَ لِتُخْرِجَ ... .

سلام علیکم

توقّف اندیشه ، فکر و یا ... (الف) .

دیروز نشد که از آخرین بازی :"عالی" ایرانم چیزی بگم ، خب اینترنت ، نه اینکه در حد :"صفر" ! بود و مثلا بقولی از :"صفر تا صدش" ! ، بلکه اینقد سرعتش کم بود که حتی پارسی بلاگم که بقولی در دست :"دشمن" (ب) نبودم رِ هم باز نمیکرد ، برا گفتن یا حرف زدن و مثل همون که می خواستم دیروز بگم ، که شکر خدا ! امروز فرصتش داده شد ، که بشه گفت .

خب تا حالا بعد عربستان ، ایران بهترین تیم :"ملتها" ی آسیایی بحساب میاد ، تا ببینیم نتیجه ی آخرین بازی کره (پ) چی میشه ؟ که در جریانه ، و ژاپن چه میکنه ؟ که هنوز یه بازیش مونده و شاید که آخرین بازیشم نباشه !

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ ... .

خب ، کره هم بازیاشو با یه گل دیگه به دروازه ی خالی آلمان تموم کرد و ببینیم فردا چه میکنه برا :"ملتهای آسیا" ان شاءالله ! که تا حالا از ملتهای :"آفریقا" بهتر بوده ، در میون چهار ملت (ت) !

خب بریم سراغ بحثمون ! که بحث روزه !

البته اگه روز :"توقّف" حتی عضوی از اعضای حسی رو پشت سر گذاشته باشیم ! که "توقّف" ی مثلا عضو بینایی داره ! میون اونی که بچش میاد تا دیده شدنش !

که توقّف اندیشه یا فکر و یا ... هم ، مثل توقّف همینه ! که از یادآوریه تا ... !

که بحثم در اینجا این بوده ، از ابتدا ، که امیدوارم "وقت" حرف زدنش رسیده باشه !

حالا کجا !؟ خب ! ببینیم مثلا دبیر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چی میگه !؟ برا رسوندن حرف !

فقط خدا کنه که دست دشمن نباشه ! رسانه اش ! همینطور اگه نباشه هم اینقد کند نباشه ! اونم ! راستی چقد مونده از :"چشم انداز 1404" !؟

البته بعضی وقتا ! مثل دیروز ! حالا دیروز چه خبر بوده !؟ خب از :"رسانه ی ملی" بپرسیم !؟

امروز که از سر کار میومدیم کرایه اتوبوس نزدیک به سی در صد زیادتر شده بود ! از دیروز !

--------------------------------

زیرنویس :

الف : بزبان دیگه .

ب : مگر اینکه بقول :"دبیر امنیت ملی" جمهوری اسلامی ایران ، مانند اینم در :"دست" ش باشه .

خب اونوقت کجا و کی میشه حرف زد !؟ تو مثلا :"رسانه ی ملّی" !؟ مثل ایشون !؟ و مانند ایشون !؟

پ : جنوبی .

که همین الان یه گل آفساید ، اونم به آلمان زد ! و این ویدئو چک چه میکنه !؟

ت : خب ملتهای قاره ی :"پنجم" که نمایندشون استرالیاس ، و در میون سهمیه ی ملتهای آسیا بحساب اومده که ، عربستان ، ازش بهتر نتیجه گرفت در این دوره ی جام جهانی ! 


  

آشناترین پیامرسان اسلامی :  

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم شب (الف) بخیر .

با غروب آفتاب امروز تو فکر (ب) این بودم که اگه تو شهر و حتی روستایی نبودیم (پ) و تو آسمونم ماه و ستاره ای درخششی نداشت ، مثلا هوا ابری یود و مانع تابشی از آسمون میشد ، و جلوی پایمونم بچشم نمی اومد ! چه ارتباطی با دنیا داشتیم !؟

جز مثلا هوایی که نفس می کشیدیم ؟ و زمین زیر پامون ، که روش ایستاده بودیم !؟

خب بله مثلا صدای بادیم که بهمون می خوردم بگوش می رسید ! و دیگر چی !؟ که پیامی برا ما داشته باشه !؟

خب بله ! مثلا آب (ت) دهنم میشه مزه مزه کرد ! و زبون پیامرسونش باشه ، مثل سه پیامرسون قبلی که برا دارنده اش ، که از نعمتش برخورداره ، آشناس ! ولو اینکه تا در اون موقیعیتی که گفتم قرار نگرفته باشه ، ازش خبر نداشته باشه .

در حالیکه لازم نیست آدم در چنین موقیعیتی که گفتم قرار گرفت ، برا آشنایی با آن ها ! اونم با بچشم اومد بدنی که بالای سر آسمون (ث) و زیر پا هم زمینه ! تو روز روشنی که شب شد .

حالا درون (ج) پیامگیر این پیامرسان ها بمونه ! و پیامرسانی ! اونم ! تا کجاشم !

ناگفته نمونه که ساعتی پیش ، پیش از سریال :"امپراتور بادها" ی کره ای که تلویزیون پخش کرد ، اون پیامرسون :"خارجی" رو که تعذیرات ! ی پلم کرده بود ، رفع پلم شد و بقولی بازار پلم شکنا رو از رونق انداختم ، بدون پیامرسونای آشنایی که گفتم پیامرسون نیستن ! بلکه به اسم پیامرسان هم نمیشه ازشون نام برد !

چراکه برا چی !؟ کی !؟ جز برا پیامرسونی بنام مثلا : گوش !؟

یا مکتوب ، یا نوشته شده اش برا : چشم !؟

پیامرسان های :"داخلی" م همینطور ! بعنوان مثال سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران !

روزنامه هاشم ! چه مثلا کیهانش ، و چه مثلا آرمانش ، فرقی نداره ، بتبع هرپیامیم که داشته باشن .

حتی گنبد و گلدسته های بهترین پیامرسان اسلامیم ! در شهر یا مدینه ی اسلامیم ! چه رسه به مساجدی که مثلا برجها ، آسمان خراشها مانع رسیدنشون به پیامرسان چشم باشن ! حتی عمارتی :"دو طبقه" ای که مانع رسیدن مسجد یه طبقه به پیامرسان چشم باشه ! اونم در شهر یا مدینه ی اسلامی ! که در نوشته ی قبلی گفتم در مثلا :"شهروند" و # :"جامعه ی مدنی" ش گفته میشه ! حتی در : جمهوری اسلامی ایران !

شب بخیر .

-------------------------------------------

الف : اول شب هفته ! شنبه شب .

ب : یا اندیشه و یا بهر زبونی که از اون نامبرده بشه ، حالا یعنی چی !؟ فکر یا اندیشه رو میگم !؟ ان شاء الله در بحث بعدی بهش میرسیم ، فقط همینقدز یا بهمین اندازه گفته باشم که مثلا بعد همین غروبی که گفتم ، غروب آفتابی که مثلا صبح امروز ، بعد نماز صبحی که در نوشته ی قبلی گفتم در اومد و غروب کرد ! البته با مثلا در اومدنشم میشد فکر کردن یا اندیشید ! مثلا برا :"کار" ی در نوشته قبلی گفتم ! ولی ! الانم میشه بهش فکر کرد ! یا اندیشید ! حالا اندیشید یعنی چی !؟ یا فکر یعنی چی !؟ ان شاءالله در بحث بعدی بیشتر میگم ، فعلا همون باشه که به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری قبلا نقل شده که عبارته از :

یادآوری زاینده

مثلا یادآوری آفتابی که امروز طلوع و غروب کرد ، در مغرب و بعد نمازش و ... بود که گفتم :

با غروب آفتاب امروز ...

پ : نه اینکه نبودیم ! بلکه مثلا بیرون از شهر و حتی روستایی بودیم ، مثلا تو بیابون و مثلا کویری .

ت : سلام برحسین .

ث : ی :"شگفت" بقول کانت آلمانی که در مباحث قبلی به نقل از استاد شهید گفتم نه ! چراکه کانت نگفت شگفت برا چی !؟ فقط گفت : برا من !

خب چی من !؟ درون :"شگفت" من !؟

آخه گفت : دو چیز منو به شگفتی وا داشت ! بیرون # و درون ! یا درون # و بیرون ! خب این :"من" ی گفت کجای این گفته ی اونه !؟ جز یکی از پنج پیامرسانیه که امشب گفتم !؟ که پیامرسونه بیرون به درونن !؟ یا پیامرسون درون به بیرونن !  

اونم نه فقط در شبی مثل امشبی که گفتم ! بلکه در روز گذشته اش هم ! از صبح تا شب ! تا مغرب !

و هنگام نمازش ! که دو رکعت اولش مثل نماز صبحه و رکعتی هم داره که بهش :

صلاة النّبی

گفته میشه ! نماز پیام آور ! از طرف خدا ! و در این رکعت گفته میشه :

سبحان الله # والحمدلله # ولا اله الا الله # والله اکبر

که بهش تسبیحات اربعه یا چهار گانه گفته میشه .

که این رکعت بعد تشهد رکعت دوم که بعد شهادت بخدا دارد :

# و اشهد انّ محمّد عبده # و رسوله

دیگر سلام نماز صبح را نداره ، برپا داشته می شود . 

ج : مراجعه بشه به ث . 


  

پیدایش پدیده 9 :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا ... إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ، وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ ... ، ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... .

سلام علیکم 

یه دوست ، یه یار :

امروز که سر کار نرفتیم گفتم بحثمونو پیگیر باشیم ، که گفتم یکی دو "فقره" تلفن داشتیم ، و نگفتم که یه تلفن دیگه هم از یه دوست داشتم ، یعنی اینجا ننوشتم ، که چشتونم پذیرایی داشته باشه گفته رو .

منتها اول وفات نخستین یار و یاور پیامبر رو تسلیت بگم ، که نه تنها وقتی مثلا پیامبر میرفت به غار حرا و آونجا بود ، نقله که براشون غذا می فرستادن و ... ، بلکه وقتی در آنجا که بود و به ایشون یکی دو "فقره" گفته شده : " إقرَأ ..." ، این وقت یه کودک ده ساله نبود که پذیرای رسالت ایشون بود ، از همون نخست ، بلکه همسر گرامی ایشون هم وقتی شنید نیز پذیرفت ، و تا در قید حیات تا چنین روزی بود نیز یار و یاور ایشون بود . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، أ ... . 

خواندن و نوشتن :

نکته ای که در اینجا بد نیست به اون اشاره کنم اینکه ما انزل الله ، اونچه که خدا بر پیامبر نازل می کرد ، و ایشون برای همسر بزرگوارشون نقل می فرمودن ، اونا رو که نمی نوشتن که ، کاتبان یا نویسندگان وحی بعد ها اقدام به این کار کرده اند ، پذیرش اولیه پذیرش گوش بوده و بعد نوشته شدن چشمم پذیرایی داشته .

البته نکته ای که لازم به ذکره ، یادآوری اینه که صدایی که گوش پذیرای اونه از مکتوبات و نوشته شده های بیرونه ، منتها نوشته ای برای گوش ، مثل همون که اومدم گفتم : "ماه تو آسمون پیدا شد" و این گفته فرق داره با نوشته اش در اینجا ، هرچند حرف همون حرفه ، ولی یکی از دو "فقره" نوشته شده برای کتاب و نوشته ی گوشه  . 

بعبارت دیگه یه حرفو ، یه سخنو ووو که گفته شده ، بعبارت دیگه در بیرون پیدا شده ، می تونه پیدا شده ، یا نوشته شده ، ویا کتاب و نوشته ای پیدا برا گوش باشه ، و همون گفته برای چشمم باشه ، مثل همون سخنرانی های جناب مصباح که بگوش من نخورده بود ولی کتابش بنام "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" در کتابخونه ی زندان پیدا شد .  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر کِتَابٌ ... ، وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ، َهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ... .

شب میهمانی :

که بحثی که داشتیم کشید به بحث نظریه ی "مردم" ی که در نظریه ی ایشون برامون مسئله شد ، که از مردم کدوم سر زمین می فرمایند ، و یا کدامیک از آسمونهایش ؟ آیا مردمی که بفرمایشات ایشون بهنگام سخنرانی گوش می دادن ؟ ویا فرمایشات ایشون مهمان چشمی مثل چشم من بود ؟ و پذیرای واو به واوش ، که حسن ( به ضم ح ) ش این بود که گوش به آب سپرده نمیشد ! تا از آب گرفته چه باشد ؟

بلکه حرف حرفش استوار و پایداره بهمون صورت که به چشم اومده ، حالا تصویرش با تصویر ما از مثلا "مردم" فرق داشته باشه از آنچه که میهمان گوش ایشون ، یا چشم ولی همونطور که گفتم مکتوبش بمونه . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ ... .

بعبارت دیگه داستان نازله برای حتی گوش ایشون ، بمونه ، حالا روز ؟ یا شب ؟ و اونم یه جا ؟ تحت یه حرف ، یه کلمه و یا یه جمله ؟ هم بمونه ، مثل "فقره" نون ، نظر ووو ی : " نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" ایشون .

مثل ف و فرزاد تهرونیا ، که بقول معروف تا لب وا کنی تا تهشو می خونن . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ، ... .

خب کجا بودیم ؟ امروز ؟ که روز یازدهم ماه مبارکه و مثل دیروزی پیامبر یکی از یارانشو از دست داد ، که پذیرای نه تنها با گوش ، بلکه با جون و دلم بود .

و تلفنی که یادم رفت بگم ، مثلا وقتی زنگ زد شمارش شماره ی قبلی نبود ، و وقتی پرسیدم گفت مگه خبر نداری ؟ کد استان یکی شده . 

وهنوز شماره ی همونجایی هست که بود ، البته سند خریده ، چون پدرش نذاشت ! و از اونجا در میاد ، تو این هفته ، که هنوز خبر نداده که چه شد ؟ 


  

فرهنگ گفتگو :

سلام علیکم ، وقت بخیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا السَّمَاءُ ... ، وَإِذَا الْأَرْضُ ... ، وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ، ...

خب بوقت محلی نماز مغربو خوندم و تا عشا وقت داریم که با هم حرف بزنیم ان شاءالله ، چرا ؟ 

بعد نماز که از رادیو محلی زدم به رادیو معارف ، گفتگویی داشت و الان تموم شد و حالا تفسیر قرآن داره میگه . 

حالا کاری نداریم از چی حرف می زدن ، طرفین گفتگو مثل ما بودن ، مثل من و شما ، پس کی باکی هم بمونه . 

ووو 

مثلا وقت و زمان گفتگو ، مثل همین الان که داریم با هم حرف می زنیم ، و می خوایم از وقت طرفین حرف بزنیم ، چراکه زمان آن که همش مال من نیست و شما همش چشم ! وقتی که این نوشته داره باشما حرف می زنه .

اگه تمام وقتش من بخوانم بنویسم ، اینکه همش شد من ! نوبت شما چی ؟ مثل زمانیکه تو نمازمغرب گفته شد : ایاک نعبد ... 

یا مثل وقتیکه پیش از این شام خوردیم ، و بعد حرف زدن شام ! نوبت جویدن ووو ی ما رسید .

پس از وقتی که به دنیا اومدیم همش که دنیا حرف نمی زنه ! ما هم بحرفش گوش میدیم ، حس شنوایی میدیم ووو

حالا ما بدنیا میایم یا اول اون سر گفتگو رو باز می کنه ؟ بمونه ، ما بهش وقت ، زمان و عمر میدیم ؟ یا صاحب زمان اونه ؟ بمونه .

مثل امروز که آفتابش غروب کرد و الان شبه برای چشم ، در حالیکه چشم بخواب نرفته ! حالا وقت خواب خواب می بینیم و ... بمونه .   


  

شنبه : 9 فروردین 1392

شب دوم 2 :

... ، وَ ... (الصافات/1)...إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ(الصافات/4)رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ... وَرَبُّ الْمَشَارِقِ(الصافات/5)...

روز و شب مدیریت زبان و نامگذاری :

صبح اول هفتتونم بخیر ، البته اگه ، الخوارزمی و الگوریتم ووو ، و بعبارتی نه تنها نقطه آغاز و روز هفته ، بلکه پایانش هم هنوز شنبه باشه و...

و نامش یکشنبه نشه و جمعه نشده باشه . 

مثل انعمت علیهمی که در نماز صبح امروزم داشتیم ، البته اگه ادامه اش غیر مغضوب علیهم و ... باشه ، یعنی غیره هم داشته باشه ، که از نعمت زبان و نامگذاری که نه فقط ، بلکه ازنعمت مدیرتشم برخوردار باشه ، بعبارتی صبح کرده باشه ، بزبان اومده باشه ، وارد نامگذاری شده باشه ، حالا خروجی بمونه ، تو صف ورودیم که باشه کافیه ! 

یاد یه بنده خدایی افتادم که اسمشو گذاشته بودن "مرگ بر آمریکا" ، اونوقتا که تو قم بودیم ومیرفتیم راهپیمایی ها .

حالا چرا ؟ و به چه مناسبت ؟ برا اینکه اول می گفت مرگ برآمریکا و همه می گفتن مرگ برآمریکا ، ولی بعدشم که یه چیز دیگه می گفت ، مثلا می گفت : اسرائیلم میگه منم بگو ، همه همون اولی رو می گفتن : مرگ برآمریکا 

کدواژه ای مثل مغضوب علیهم و ... ، که ناگفته مونده بود منو یاد اون بنده خدا انداخت . 

بازم البته اگه بقول ما باشه ، نقل قول حتی مالک یا ملک یوم الدین رحمن رحیم رب العالمین نباشه ، بلکه مطبوع شده باشه بقول آقا که فرمود : ... ولا ینفع المسموع ، حتی فرمایش خودشون ، آقا رو عرض می کنم ، آقا امام علی علیه السلام .


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :594
کل بازدید : 1310324
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ