بیداری علمی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .
سلام علیکم و تبریک !
تبریک به چه مناسبت !؟ البته همین که هنوز بیداریم ! جای تبریک داره ! بعبارت دیگه زنده هستیم و مثلا چشممون در کاره ، یا گوشمون و یا یکی از اعضای بدنمون داره کار می کنه و بعبارت دیگه بیکار نیستیم تو دنیا ، نه تنها جای شکر داره ، بلکه خب مناسبتی برا تبریک گفتن داره .
مگه اینکه در عین اینکه گفته بشه به این دنیا اومدیم ، ولی گفته بشه چشم ، گوش و خلاصه عضوی نداریم ! مثل :"انسان" ی گفته میشه شیخ الرّییس ابوعلی سینا گفته ! که نه تنها حتی چشم ، گوش ووو نداره ! بلکه جایگاهی هم داره بنام : خلأ !
حالا چرا :"نظریه" ی :"مجموعه ی تهی" رو به صاحب نظریه :"تئوری مجموعه ها" و در قرن نوزدهم میلادی نسبت میدن !؟ و یا :"کشف" نه تنها رقم ، بلکه عدد :"صفر" رو هم به یه دانشمند هندی در قرن شانزدهم میلادی !؟ در حالیکه صاحب "نظریه" و "کاشف" شم یه ایرانی ، البته ایرانی که بلخ ، بخرا و سمرقندم جزوش بود ، و پیش از :"رنساس" یا انقلاب صنعتی غرب ، اروپا و فرانسه ی پسا قرون :"وسطی" س !؟ این نظریه و کشفشم !؟
خب خیلی چیزا به :"حافظه" ی مثلا غرب ، اروپا و فرانسشم سپرده نشده ! اصلا "حافظه" ای غرب و دنباله روهاش در شرقم ، گفته میشه به :"گرد" پای حافظه ای که دین میگه نمیرسه ! نهایتش گردآوری یا بقولی :"جمع آوری" محسوس ، و با چشم پوشی محسوساته ! در حالیکه دین حرف از :
... مدینه ...
یا شهر :"علم" یا دانش داره ! و خودشم :
أنا ... .
نه إنّا ! یی مثل :"شوری" یا مثلا :"مجمع" خودشم :"حواس" ! حتی اگه :"شش" میم داشته باشه و عهده دار ریاستم باشه ! چه رسه به اینکه یکی از اعضای مثلا "شوری" هم باشه و :"سیستم عامل" شوری هم :"دمکراسی" یا بقول ما : مردم سالاری !
حالا :"تعیین" اعضاشم بمونه ! بعبارت دیگه :"چینش"ش ! که هم :"به تعبیر معروف" هیچکدوم ، حتی "شش"میم :"تنها نماند" ، و هم :"رای" نیاره !
خب ! به چه مناسبت !؟ مثلا به مناسبت روز تولد ته تغاری ما !؟ که براش جشن تولدم گرفتیم ! البته چشم پرسشگری که بپرسه :
از کجا آوردیم !؟
هزینشو !؟ دور !
چند روز پیش یه روزنامه ای چی میگن !؟ :"تیتر" زده بود :
جلوی چشم ... خودرو سازان مردم را زیر گرفتن !
خب ! صرف نظر ای مثلا اینکه به تعبیر معروف :
دیدی ! قبول نیست !
از کجا آوردی !؟
از مثلا : آرشیوت !؟
یا بعبارت دیگش :
بایگانیت !؟
خب ! قبول ! هرچند کافیه مثلا گفته شده باشه :
فاقدشی ! یا داشته هم باشی صفر ، خالی و یا تهیست !
ولی ! قبول ! ولی کافیه :
که :"ت" گویند !
آورنده رو میگم !
نه "آرشیو" کننده ، مثلا ! که حسی باشه یا شوری ، یا مجمع و یا ... ی حواس ! بلکه از بایگانی ، مثلا !
تا بعد بریم سر :"علمی" شدنش ! از بایگانی ، آرشیو و یا ... ، پیش کشیده رو میگم ! مثلا :
همونی که پیش چشم شما هم مردم رو زیر گرفت !
حالا بماند شکر "ت" !
... ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ، ... .
اونم در حالیکه :
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ ، ... .
شب بخیر .
به وقت جهانی (پایانی) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ؟! ... ، وَبَنَینَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا (الف) شِدَادًا ، ... .
سلام علیکم ، روز (ب) بخیر .
پیش از اینکه دست به قلم بشم ، صابکارمون زنگ زد و گفت : امروزم دادگاه دارین که نیومدین !؟
نگفتم که بمناسبت شهادت آقا امام جعفر (پ) علیه السلام تعطیل رسمیه ، آخه قراردادو که من ننوشتم ! که توش می نویسم "حق تعطیلی کار رو نداریم بجز جمعه و تعطیلات رسمی" ، قراردادو اون نوشت و یکی از مام امضاش کرد ، هرچی رو که نوشته بود ! آخه بعد چهار پنج ماه :"بیکار گذاشتن" ما ! توسط کارفرمای قبلی ، که تنها راه :"ارز آوری" ما به خونه هامون همین کارکردنمونه (ت) ، برامون مهم کارکردن بود ! ولو زیر قیمت و همونطور که قبلا در اینجا هم گفته ام ، حتی مترمربعی چهار هزار تومن کمتر از سال قبل که براش کار کرده بودیم و تازه حمل مصالحم با خودمون به :"طبق"ات ! یعنی شش هزار تومن کمتر ار کار قبلی براش ، و با شرایطیم که اون گذاشته بود ! که بیشترش ممکن نبود و حالا می تونه طبق قرارداد ازمون به دستگاه قضاییم شکایت کنه و ...
فقط بهش گفتم منتظرم :"ارز" از تهران برسه ! که یه چیزایی گفت و بهش گفتم صداش خِر خِر داره و درست نشنیدم چی گفتی ! که یه چیزی در :"مورد" کرایه ماشین رفتن سرکار و برگشتمون به خونه گفت و قطع کرد ! حالا فردا چی میگه !؟ تا فردا !
به وقت رنسانس (ث) :
می خواستم یه یادآوری یا بقولی بازبینی و بقول جام جهانی :"ویدئو چک" داشته باشم از :"رنسانس" یا انقلاب صنعتی ، مثل همین :"ویدئو" که در جام جهانی برا بازبینی صحنه ای از بازی ازش استفاده میشه ، برا :"چِک" کردن اونچه اتفاق افتاده ، که قبلا گفتم اگه معنای بازبینی بده ، چه رسه به یادآوری ! که ان شاءالله :"به وقتش" تفاوتشو میگم ، فعلا همینقد گفته باشم که :"ویدئو" و مانند اون ، کارش "چک" کردنم نیست ! بلکه اگه شباهتی داشته باشه ! شبیه حافظه شبیه سازی شده ! اونم نه برا حفظ یا نگهداری مثلا :
من فکر می کنم ، پس هستم !
ی که دکارت فرانسوی گفته ! چراکه صرف نظر از اینکه این گفته حکایت از یه کاری داره که بعد :"فکر" کردن یا اندیشیدنه بقول خودمون ، حتی اگه مقصود این باشه که : من فکر می کنم که فکر می کنم !
پس صرف نظر از اینکه حکایت از کاری دارد که بعد فکر کردن یا اندیشیدنه و گارگرشم روشن نیست ! و صرف نظرم از اصول ! که نه ! بلکه اصل :"مشاهده" در آغاز اصول چهار گانه ی ایشون ، که در برابر منطق ارسطویی فکرکردن کلیسای قرون وسطی بوده ! مقصود فقط "مشاهده" ی گوشم باشه ! و کاریم به این نداشته باشیم که مشاهده بیشتر برا چشم بکار برده میشه تا حتی گوش ! مثل همین :
من فکر می کنم ، ...
که تحویل گوش داده شده ! و قبلا گفتم ، در اینجا ، که نوشته یا مکتوب اونم ، که تحویل چشم داده بشه ، نوشته ی گفته هست ، یعنی به چشم نشون داده نشده این که :
من فکر می کنم ، ...
بلکه گفته شده ، بعبارت دیگه :"به وقت گوشه" !
خب ! این :"مورد" شم ناقصه ! و بقولی نیاز به :"رفع نقص" داره ! مگه اینکه کار گوش :"تصدیق" کردن رسیدن به اونم باشه !
خب بعد چی !؟ بعد حفظ یا نگهداری اون !؟ و تازه بازبینی اونم !؟ چه رسه به یادآوریش ! و اونم بقول مثلا استاد شهید یادآوریشم : زاینده !
حالا :"زاینده" ی "تصدیق" شم بمونه ! که :
من فکر می کنم ! ...
اینکه بعد رنساس گفته شده باشه : من حفظ می کنم ، ...
بی حکمت نیست ! صرف نظر از اینم که از قضا ! : مثل منطق قرون وسطی حفظ می کنم ، ... !
خب بله :"صفریک" حافظه یا بقولی بایگانی ، و یا بقول خودشون :"آرشیو" ، فرق داره با اونکه تا قرون وسطی گفته شده باشه مثلا :"ایجاب و سلب" ! البته اگه گفته شده باشه و پیش از رنسانسم حرف همین نباشه که بعد رنسانسم گفته شده ! تا به امروز ! مگه اینکه بقولی :"منطق" فازی اومده باشه و منطق جدیدم مثل منطق قدیمش : از بن بست در آورده باشه !
در حفظ ، بایگانی و یا آرشیو رسیده به گوشم ، فقط ! که کارشم حفظ یا نگهداری رسیده به اونم باشه ! حالا یادآوری ، بازبینی و یا چِکشم بمونه ! و داوری یا قضاوت و یا مانند این ، مثل حکمی که داوران در جام جهانی فوتبال امسال ، بعد چِک با ویدئو ، صادر می کردن !
به وقت مادر ! :
خب ، ضمن تسلیت و تبریک مجدد بمناسبت امروز ، که دیشب گفتم سالروز به امامت رسیدن آقا امام هفتم علیه السلامم هست ، یه :"داستان" که قبلنم گفتمو باز بد نیست بگم ، که در رابطه با بحثم هست .
یه روز هارون خلیفه ی عباسی که به تنگ اومده بود ! به آقا امام هفتم علیه السلام گفت ، میشه این باغچه ماردتونو بهتون بدم دست از سر ما وردارین !؟
امام علیه السلام فرمود : چراکه نه !؟
هارون که باورش نمیشد گفت ، راست میگین !؟ خب اینکه کاری نداره ! کافیه حد و حدودشو بگین تا بدم !
وقتی حد و حدودشو امام علیه السلام گفتن ! هارون دید که تام قلمروش ، که یه روزی به ابر گفت ، چیه اینهمه سر و صدا راه انداختی با رعد و برقت ! هرکجا بباری تو قلمرو منه ! همش تو قلمرو باغجه ی مادره !
روز بخیر !
--------------------------------
زیر نویس :
ت : یاد مستندی افتادم که :"رسانه ملی" از کوره پز خونه ای تهیه کرده بود ، و :"سخت" ی و شرایط کار تو اونجاها و در مصاحبه ای که داشت کارگری گفت :
برا زنده موندن کار می کنیم !
ث : در دنیا یا جهانی (ج) به وقت غرب و اروپا و فرانش ! و :"بشرح ایضا" انقلابایی هم :"به وقت رنسانس" به :"تعبیر معروف" !