سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گام :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ، ... ، تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، ... یا بُنَی لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ... .

سلام علیکم و تبریک (الف) .

جونم برات بگه ، اگه خدا می خواست و امروزم میرفتم سرکار ، از طبقه ی دوم خلاص میشدم .

ولی صرف نظر از اینکه مثلا برق کش اومد و گفت یکشنبه میاد تا خرطومیای طبقه اول رو بندازه ، تا کار برا کار من آماده بشه ، چون مثلا لوله کش پایین هم کارشو کرده ، بازم یه جارو و یه طی برا بندکشی لازم داشتم که دیشب به برادر صابکار ، که رفته بودم مغازشون (پ) ، که گفتم گفت نداریم ، و امروز ! که صابکار زنگ زد و پیش از اینکه بپرسه سر کار رفتم یا نرفتم ؟ گفتم جارو و طی بگیره بذاره مغازه تا بیام ببرم ، درثانی ، برقکشم گفته یکشنبه میاد پایین رو آماده ی کار می کنه ! که دیگه نپرسید !

خب ! برا اینکه ، درستکه یکی دو هفته قبل ، تو نوشته ی قبلی گفتم :

تنهایی کار می کنم !

ولی مثلا بدون جارو و طی هم !؟ حالا مشارکت ! مثلا لول کش ، برقکش ، و دیگران در این کار بمونه !

آخه تو خبرای این یکی دوهفته اومده بود که مثلا :

دولت ، مجلس و حتی بانک !

مرکزیشونم ! می خوان خونه سازی کنن ! حالا بمونه که برا مثلا :"کارمند"اشون ! یا :

به تعبیر معروف

چهار دهه ی پیش برا :

همه

و خودشم :

ما حرف نمی زنیم عمل می کنیم

شم ! ولی دیگه کی !؟ غیر از مشارکت مثلا :"مجلس" ، :"بانک مرکزی" و مثلا گویا :

انبوه سازان !؟

اونوقت این مثلا :"انبوه ساز" م به تنهایی !؟ یا مثل : من !؟ 

خب ! روز روزِ جمعه هست و یه سلامی بدم : 

السلام علیک یا شریک ! القران ! 

-----------------------------------

زیرنویس :

الف :

پیدایش پرسش :

خب امروز چه روزیه !؟ که تبریک داشته باشه !؟ آیا مثلا روز اول تابستونه !؟ و یا ... !؟

و یا :"به تعبیر معروف" روز :"دیگر"یه و به همین مناسبت تبریک داره ! مثل روز دوم (ب) !؟ روز نو !؟ هفته ی نو ، و همینطور ماه ، سال و مثلا قرن نو !؟ و "به تعبیر معروف" مثلا :

عصر جدید

یا عصر نو ! و حالا بمونه که چرا عصر !؟ آخه عصر بعد :"ظهر"ه ! مثل :

ظهر جمعه

که نماز داره ! بجای نماز ظهر یومیه !

امروز جمعه رو تبریک میگم !

ب :

روز تا روزه به تعبیر معروف مثل :"ماهی تو آب" می مونیم ما ! و ازش خبر نداریم !

در نهج البلاغه ، خطبه ی اولش اومده :

اوّل الدّین معرفته ، و کمال معرفته ... .

حالا ان شاءالله فرصت بشه بیشتر میگم ! فعلا برا خالی نبودن عریضه گفته باشم که این :"اول" که "اول" دینه ، اول دین ماست !؟

بعبارت دیگه بعنوان مثال :"من" هستم و اول دین من :"معرفت" یا شناخته !؟

و شناخت او !؟

بعبارت دیگه :

شناخت دوم !؟

یا گام دوم معرفت یا شناخت !؟ آخه "من" بودم ! هستم و خواهدم بود در :"گام دوم" ! حالا این "گام" گام دینی باشه !؟ و گام دینی هم گام معرفتی یا شناختی باشه !؟ و گام شناختیم شناخت او باشه !؟ بمونه !

بد نیست همینجا که جاشه ! یادآور بشم که تو کتاب خدا رو که بگردی ، هیچ جاش پیدا نمی کنی که خدا یکی رو :"بی معرفت" یا شناخت ، مخاطب قرار داده باشه ، یا :"به تعبیر معروف" عصر جدید ! عصر علم و دانش و دانشهای سر به فلک کشیده اش :

صفریک !

بله مثلا :"بی شعور" و حتی :"سفیه" چرا ، ولی :

بی مخاطب !

مگه میشه !؟ مگه داریم !؟ یعنی چی !؟ مثلا :

بسم الله !؟ الحمدلله !؟ و حالا آخر کارم بمونه !

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ... .

حالا چه مسموع گوش !؟ و چه مکتوب چشمی که :"مخاطب" ش باشه !؟ مگه اینکه مقصود از مثلا :

صفریک

مثلا گوشی باشه که "به تعبیر معروف" صفر کیلومتر و مثلا :

صفریک

م بهش نخورده ! و کاریم به گوش حکیم خبیرش نداشته باشیم که می فرماید :

صفر یک

هستیم ! ما ! و نه اینکه :"نیستیم ما" و همونطور که گفتم :

بی ما !

داره برا خودش حرف می زنه !  

پ :

همون مغازه ای که بهم نسیه داده تا بحال ! خصوصا در این مدتی از بیکاری ! بعد عملی که داشتم و اگه کاریم پیدا میشد ، خصوصا در مدتی که بهم مثلا شلنگ وصل بود ، نمی تونستم برم کار کنم .

شاید برا همین بود که وقتی صابکار ، که علاوه بر اینکه :"کارمند" اداره ی هست ، مغازه هم داره با پدر و برادرش ، زیر قیمت کار رو داد ! حتی زیر قیمت مثلا کاشی رو که سال قبل و اونم زیر قیمت می زدیم ، نه نگفتم !

شایدم برا اینکه خب خدا کار رسونده بود و نمی رفتم !؟ حالا بمونه که لااقل دیگه بدهکار مغازه نیستم ! و خدا بخواد دیگه لازم نیست نسیه بیارم ! خدا رو شکر ! 


  

آموزش برنامه ب :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (الف) ، ... .

نسبت تقارن

 

سلام علیکم ، عصر (ب) بخیر .

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ،  إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 

احدعشر و شمس و قمر 

پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده : بچه رو تا دوسالگی نزنید !

نه اینکه بعدش بزنید !

خب ! در موضوع آموزش ، همینطور پرورشم ، دانش آموز رو چطور !؟

دیگه اینکه خب وقتی :"حرف زدن"م :"زدن" بحساب بیاد ! که میاد و خودشم صد رحمت "به تعبیر معروف" تنبیه بدنی ! چطور !؟

آیا بقول پیامبر : دانش آموز می دونه که برا چی بهش "حرف"ی زده شد !؟

قبل از :"دوسالگی" شو میگم !؟  

ناگفته نمونه که "حرف زدن" فقط اونی نیست که به تعبیر معروف مثلا :"زخم" ش از "زخم" بدنی دردآورتره ، و ماندگارتره ، اگه از یادم بره ، بعبارت دیگه :"تنبیه"ش سختره ، حرف زدن :"تشویق"ی هم که باشه ، باز :

برا چی تشویق !؟ قبل از "دوسالگی" رو میگم !؟

خب ! با غروب آفتاب امروز ، شبی رو داریم مثل شب گذشته ، همینطور شب جمعه ای رو داریم مثل شب جمعه ی هفته ی گذشته ، در این ماه .

خب فردا هم جمعه ای مثل جمعه ی گذشته ، که یادآور نخستین جمعه ی این ماه بود .

شب سوم :

امشب که پنجشنبه شبه ، بعد از چهارشنبه ، سه شنبه ، دوشنبه ، یکشنبه و شنبه شب ، بلکه جمعه شب هفته ی گذشته ، شب جمعه هم هست و آخرین شب هفته هم بهش میشه گفت ، و در این ماه سومین شب جمعه و یا سومین شب هفته هم همینطور .

فردا هم همینطور ، سومین جمعه در بازه ی زمانی ماه بحساب میاد ، منتها فرقش با دومین جمعه چیه !؟

آیا مثل جمعه ی گذشته ، که یادآور جمعه ی اول بود ، اینم یادآور جمعه ی قبلیشه !؟ و همینطور جمعه ی بعدیم یادآور جمعه سوم !؟

خب اونوقت :"یادآور" جمعه ی آخر چی !؟ وقتی هر جمعه ای که بیاد "یادآور" جمعه ی قبلیش باشه !

بعبارت دیگه آیا :"صحنه" عبارته از گذشته و یادآوریش !؟ یا "صحنه" ، صرف نظر از :"ربط" گذشته :

وَ

یادآوریش ! سه :"عنصر" داره !؟ که عبارته از : گذشته ، حال و آینده !؟ بلکه هم :"چهار" تا !؟ که فعلا بمونه !

البته اگه صحنه بر :"محور" حال نچرخه ! بعبارت دیگه :"صحنه" یعنی :"حال" ، و گذشته و آینده یعنی گذشته ی حال و آینده اش .

حالا این حال می خواد در بازه ی زمانی روز باشه ، یا هفته ، یا ماه و یا سال .

خب ! برگردم سر فردا ! جمعه ی سوم در این ماه ، که هرچند یادآور جمعه ی دوم این ماهه ، ولی :"کار" یا بقولی :"کارایی"ش فقط تکرار "کار" و "کارایی" جمعه ی قبلیش نیست ! چراکه اگرم یادآور جمعه ی دوم باشه ، باز فرقش اینه که جمعه ی دوم یادآور جمعه ی اول بود ! نه اینکه هنوزم ، الانم و حالا هم هست !

بعبارت دیگه جمعه ی دوم :"گذشته" ی جمعه ی سوم بحساب میاد ! و اینم بمونه که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، گفته اند که یادآوری :

زاینده

هم داره ! و کار ختم نمیشه به یادآوری !

شب بخیر . 

 --------------------------------

زیرنویس :

الف :

این نازله ، پیش از این ، البته نه بصورت یه آیه ی مستقل ، نازل شده ، بعد بسم الله سوره ، سوره ی حمد .

در ثانی بعد آیه ی :

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

دیگه اینکه بصورت یه آیه ی مستقل ، یه بار و و اونم در این سوره نازل شده ، یعنی در آیه ی سومش .

ب :

مثل :"عصر" دیروز ، که پشت سر گذاشته شد ، که بحثش گذاشت ، که گفته شد :"یاد" آور "عصر"یه که پشت سر گذاشته شده .

البته اگه عصری که پشت سر گذاشته شده باشه ، گفته شد که نخستین عصر باشه ! نه اینکه اونم "یادآور" قبلیش باشه و :"به تعبیر معروف" دور تسلسل و بعدشم به :"استناد" اون نخستین عصری نداشته باشیم و بلکه :

صفربک

شو داشته ! باشیم ! و نه تنها در :"عصر حاضر" یعنی الانم ! بلکه در آینده هم ! که خدا بخواد موضوع بحث الان منه ! ان شاءالله . 


  

 

به وقت توقّف :

الله اکبر ... .

بِسْمِ اللَّهِ ... (الف) ، ینَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یشَاءُ ... (ب) هِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا (پ) فَاتَّقُونِ ، ... .

سلام علیکم بچه های گلم ، و تبریک (ت) .

الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَأَبْقَى ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

دنیا ، اونم دنیایی که مثلا بهش گفته میشه :"جهان خارج" ، یه توقف گاهه ، که با همه ی آسمون و زمین و شب و روزش ، عمر نوح (ث) م که داشته باشیم ، باز بقولی به پایان میرسه ! و به تعبیر دیگه آخرش :"عید" ه !

که بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام یعنی بهتر از به پایان رسیده ، مثلا روز ، همینطور هفته ، ماه و سالی بهتر ، مثل امروز ، که بهتون تبریک میگم .

در سال گذشته که توقف کنیم ، یه روزی داشتیم که بهش روز :"مطالبات برحقّ" م میشه گفت ، که آخرش طلبکاراش بدهکارم شدن ! و بدهکارا باز طلبکار !

روز :"هفت دی" رو میگم ، که :"پیامرسان" ای داخلی با سکوتی که داشتن ، دارنم هنوز ! میدونو واگذار کردن به پیامرسانای خارجی و اونم بقولی :"صهیونیستی" (ج) و متهم اصلیم شد طبکارا !

فقط یکی نیومد بگه این :"مجموعه" ! یعنی متهمین چقدن !؟ آیا مثلا بقولی قد :"مسئول سابقی" !؟

آخه طلبکارای جدید ، نو ووو ! که مثلا قد :"صدای مردم" ! بود و روشن شد که مقصود :"مطالبات برحقّ مردم" بود ! و اون صدایی که در "هفت دی" در اومد صدای اینا نبود !  

خب ! ولی مردم کدوم مثلا :"مسئول" !؟ خب بلی مردم همه مسئولن ! ولی در سر زمین خودشون ! مثل :"من" و هرکدوم شما ها ! های "من" ! نه بازم ما یا :"إنّا" و یا به زبون دیگه ای از :"ما" ! بلکه : من یا أنَا و یا به زبون دیگش !

-----------------------------------------

زیر نویس :

الف : الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... . 

ب : عِبَادِ

پ : مَن

ت : بمناسبت امروز ، که عید فطر اعلام شده در جمهوری اسلامی ایران ، و همونطور که گفتم ، در اینجا هم , روز اول سال هم بحساب میاد ، خب اول ماه هم که هست .

خب جمعه هم هست و تبریک برا اینم و امیدوارم که هفته ی خوبی رو پشت گذاشته و بهترش پیش رو داشته باشین ان شاءالله تعالی .

ث : تعبیر :"عمر نوح" رِ که شنیدین یا خوندین !؟ حالا یکی شاید بیاد بگه عمر مثلا :"امام زمان" ! که بیشتر از عمر نوحه !

حالا عمر مثلا حضرت عیسی ، که تو آسموناس ، یا حضرت خضر که در زمینه و حضرت یونس که تو آباس ، ووو بمونه ! مقصود عمر طولانی تو این دنیاس ! دنیای بعد دنیای رحم مادر و بتبع بعد پشت پدرم ! البته بجز پدر بنی آدم ! حالا کاریم ندارم به اینکه یکی ، بنی آدمی ! گفته باشه حتی دنیایی بنام شکم ، یا بطن و یا ... به زبون دیگشو نداریم ! که دنیای پشت یا صلب پدرم داشته باشیم ! چرا!؟ خب برا اینکه :

چرامسیحی نیست !؟

و همشم این دنیاس ! و زمانشم مثلا یه قرنه ! و دیگر هیچ ! ولی ! مثلا بچه هاش ول کن حرف بابا نیستن ! و هنوز حرف حرف باباس که گفت :

چرا مسیحی نیستم !؟

که گفتم میگه : هیچی هستم ! پس هستم !

نه هیچی نیستم ! من نه ها ! ما ! خب برا اینکه حالا یکی اگه خواست ببینه چیه !؟ چی !؟ بعبارت دیگه در خودش توقفی داشته باشه چی !؟ آیا بقولی :"بدون توقف" !؟ "بدون توقف" چی !؟ بره ! کجا !؟ حالا از کجاش بمونه ! و بقولی :"فاز" توقف میون ایندوشم بمونه !

اصلا ! توقف تو فرمایش آقا یا خانم :"هیچ" چی !؟ داریم !؟ یا "بدون توقف" و :"به تعبیر معروف" شتر دیدی ندیدی !؟ اونم شتری که مدتی می خواد بقولی :"روزه" بگیره ! یعنی از ذخیره کرده تغذیه کنه ! و ...

الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

ج : منظورم رزیم اشغالگر فلسطین نیستا ! این صهیونیست خاور میونه شده ! از طرف صهیونیست جهانی ! و البته مَنِش ! نه ماش ! که یکیش آمریکا باشه ! و سه تای دیگشم اروپایی و یکی دوتام شرقی داشته باشه ! و بعبارت دیگه روهم دیگه بهشون گفته بشه :"پنج بعلاوه ی یک" !

الباقیم نداشته باشه دنیا ! الا مثلا یکی ! بعنوان مثال :"جمهوری اسلامی ایران" ! البته نه مثل هرکدوم اونا ، اون شیش تا ! حالا تو دنیا هم نه ! تو سرزمین خودش چی !؟ تو دنیای خودش چی !؟

خب بله ! بعنوان یکی تو دنیا ! مثل آمریکا ! خب بله دنیا که یه :"من" بیشتر نمی تونه داشته باشه ! البته صد در صدش ! نه مثلا پنجاه پنجاه و هرکدومم حتی :"ولی امر" سرزمین خودش !

خب هرکی ، شما بچه های گلمم برا خودتون سرزمینی دارین ! مثلا بعنوان بیننده ، بینایی شما هم چشمی داره ، حتی :"نازل" تر شما هم بدنی برا لمس ! اونم نه فقط بقولی :"به وقت" یا بقول خودمون ! :"بهنگام" معرفت ! بلکه برا کار دیگر (چ) شم بقول مثلا مثلا معلم ثانی ، که با :"توقف"ی در آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، بعد ایشون ، معلم ثانی ، دیگران در فرمایش ایشون "توقف" کرده اند ! حتی علما یا دانشمندان اسلامی ! و حتی بعد انقلابم ! در حالیکه با توقف در فرمایشی از مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران که در نوشته ی قبلی ذکر شد ، یا بیاد آورده شد حرف از :"عدم توقف" است !

حالا مثلا مانند دنیای متوقف در غرب متوقف در اروپا متوقف در فرانسه ی بعد رنسانس !؟ یا "عدم توقف" در اینم ! اونم در :"علوم انسانی" و بعبارت دیگه مَنِ علوم مثلا سیاسیم !؟ بمونه !

حالا مَنِ منجمله علوم اون کار دیگر ! که گفتم بقول استاد شهید یکی از دو کار همه ی علوم یا دانشهاس ! بمونه ! همینطور مَنِ علوم :"اقتصادی" م که آفریننده ی :"هفت دی" سال گذشته باشه ! که من فکر نمی کنم ! و بمونه بوقتش ! بعبارت دیگه روز عرفه ! ان شاءالله ! و بعبارت دیگه کار اول همه ی علوم بقول استاد شهید .

چ : حالا دیگر کاری !؟ یا یکی از دو کار !؟ بمونه !

بعبارت دیگه آیا کار آخر !؟ یا مثلا :

اگر نباشد مثلا تصدیق ! :"والّا" تصّوره !

نه اینکه اگه تصور نباشه ! پس تصدیقه ! چراکه اون :"وقت" تصور تعریف شده ! 

---------------------------------------------------- 

ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) : 

:"گستره"ی دنیای مدرنیته !؟ "گستره"ی دنیای عضو اعضای حسی!؟+گستره ی دنیای حس و حواس!؟ 


  

آشنایی با علوم اسلامی ، منطق :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ (الف) ... وَالاَرضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

امروز ، که پس اذان ظهر به افق تهران (ب) دست به قلم شدم ، فرصتی چندانی ندارم تا اذانش به افق ما ، برا همین بحثو مطرح کردم و برم آماده بشم برا نماز ، ان شاءالله که برگشتم ببین ! م چی می تونم بگم که بدرد گوشی بخوره ان شاءالله تعالی .

البته نوشته ی اونم بدر چشمی ان شاءالله تعالی .

اما بعد :

در اومدن ستاره ، ولو یه ستاره ، تو آسمون برام (چ) .

و بعد :

گرفتن نون ، نون شب ، یکی و پنیر برا شام . 

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ ؟ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

... : چی !؟ داداش !

... : دایی !

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ ؟ ... ((خَلَقَ ... ) وَ (جَعَلَ ...)) ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

چشم ، بله :

ممّد نبودی ببینی ! شهر آزاد کشته !

جونم برا دادش (ح) بگه ، داداش علی تنها نیست ! تا خواهر داداشو داره !

امروز هوای اونجا به سرش زده بود ! نه تو :"مرکز" (خ) !

پس چی !؟

هیچی داداش گفتم که ! نگران داداش نباش ! شهر امن و امونه !

زمینش یه چیزای میگه ! که تن آدمو می لرزونه ، مثلا تو کرمانشاه که گفت ، مارم تو سهند ، نه تو تبریز ، لرزوند ، حتی بغل گوش تهرونم گفت و همه ی شهرو هم ترسوند ! ولی هنوزم بالا شهریا بحرف پایین شهریا گوش نمیدن !

کاش فقط گوش نمیدادن ! امروز ! اونم :"موثّق" ش بگوش رسید که علاوه بر صهیونیسم ، آمریکا و اسرائیلش تو منطقه ! و عربستان سعودی اینم ! اونی که با :"سه سوت" از روی زمین برداشته شده بود ، تو پایین شهریاس ! حالا چه جوری از :"مرزبانی" زمینی یا هوایی و یا دریایی اومدن تو شهر !؟ بمونه !

مگه اینکه گفته بشه تو شهر ، نه تو منطقه ، بودن ! و پایین شهریم بودن ! ولی بالا شهریا نه تنها پاک پاک ! بلکه همشونم حسینی ! و خدا کنه که پایین شهریا ، بازم ، دیگه با حسین کاری نداشته باشن ! آخه با این دیگه :"مماشات" نمیشه !

نگران داداش که نشدی !؟

از اینم که الان میگمم نگران نشیا !

چی !؟

هیچی داداش ! زیادم آسمونی نیست که ازش برنیام ! کافیه که حتی گوشم شنوا باشه ! چه رسه به چشم بینا و :"ماوراء" ایندو هم !

اونوقت ببینم "ماوراء" ترشو کدوم بالاشهری می تونه رو کنه !؟ برا پایین شهریا ! ی :"بینا و شنوا" ! اونم :"منطق" ی شو !

خلاصه داداش راحت بخواب ! داداش بیداره و قرارمون سرجاشه ! رمینش (د) و تو کردی و آسمونی و :"حالا" ماوراییشم که گردن داداش انداختی و رفتی !

داداشتم که شکر خدا گوش شنوا داره و بی جواب نمیذاره درخواستا رو ! ولو اینکه آسمونی ، ماورایی و حالا "سایبری" م باشه .

فقط یه چیز بگم !؟ نگم !؟ 

:"آتش به اختیار" بذار بگم ! 

نگم !؟ از :"راه" هش بگم !؟ 

راه جمهوری !؟ جامعه ی مدنی!؟ و یا شهروندی !؟ 

همونطور که یادت میاد تو چایپاره گفتم ، از رییس اداره آموزش و پرورشش و بخشدارشو و ... ، عودت داه شد به ... بخشدار و رییس اداره و نشونم داد که : ببین ! از من نوشتی و دادن به من که رسیدگی کنم !

میشه راه و رسمشو بگی بگم !؟  

-------------------------------------------

الف : مابعد زمینی ، یا :"ماوراء" ش (پ)

ب : که در فضای سایبری :"تلویزیون" (ت) داده شد .

پ : یا :"به تعبیرمعروف" :

ماروای طبیعی

که گویا در فضای :"سایبری" خبرش پخش شده !

ت : از شبکه ی سه ی سیمای جمهوری اسلامی ایران .

بعد برنامه ای که گروه :"بسیج" (ث) تهیه کرده بود تحت عنوان :

همایش "پدافند سایبری"

ث : سپاه پاسدارانِ (ج) انقلاب اسلامیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران .

ج : زمینی و مابعد یا ماروای زمینی .

"به تعبرمعروف" دیگر همین :"فضا" ی سایبری .

چ : بقول آقا عالم ال محمد علیه السلام .

ح : احمد ، پاره ی تن ، تو گلزار شهدای شلمچه ی کربلای پنج خ ... .

خ : بقول :"سایبری" ! با گوشی اون و من نه ها ! گوشی ما :"هوشمند" نیس ! نه اینکه بی هوشه ! باهاش زنگ می زنیم و پیامک میدیم و همینم خدا رو شکر داره ، ولی به بچه ها که نمی تونیم بگیم خدا رو شکر کنن ! نه اینکه شکر گذار نیستنا ! خدا رو شکر شاکرن ! و اگه چیزیم بگوش و چشمشون برسه با ما درمیون میذارن ، مثل همین "مرکز" که آبجی گفت : داداش .

----------------------------------------------

در ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :

ی + مابعد الطبیعی + ماورایی + در کجا !؟ پایگاه پدافند !؟ + در زمین !؟یا آسمون !؟ + یا بقولی :"بینابینی" !؟ مثل پرسش نوشته ی قبلی !؟ یا علی اکبر حسین !+ یا علی اصغر حسین! + و یا علی اوسط حسین ! + آتش به اختیار :"به تعبیر معروف"


  

پیدایش 3 : 

ب ...

سلام علیکم

زمان ... :

خب بحث از پیداس و با نا پیدا کاری نداریم ، و منبعدم ، و بعنوان مثال شما دوتا ، و مثلا تو خونه ، ووو ، حالا آسمون سقف خونه  کجا ؟ مثل روسری سقف هر خونه ای که رو سر اهلش از "اولیات"  بحساب میاد ، نه ثانوی ووو ، یا بحساب دو ، سه ... ، و آخریات مثلا .  

... سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلٌ ...

ادامه ی بحث :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا ، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ ... ، أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ ...

خب هوا روشن شده و وقت رفتن سرکار که ...  

 ... إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ ...

صبح که نشد ، الانم که وارد روز بیست و دوم خرداد شدیم ، هرچند مثل روز پیداست که شبه ، پس بمونه برا فردا که سر کارم نمیریم ، آخه صبح که بازم ماشینو هل دادیم و اول رفتیم ده تایی بنزین به قیمت مرحله دوم ، که هنوز به قیمت مرحله اول یارانش واریز نشده ، زدیم و رفتیم سرکار مصالح آماده نبود و بیکار ایستادیم تا کارفرما بیاد و بعدم افتاد به شنبه تا ان شاءالله آماده بشه و بعد بیرون اومدن از زندون و رسوندن خودمون به خونه که در بحث قبلی گفتم ، مشغول کارم بشیم !  

 

خب ساعتی از شب گذشته و وقت خوابم گذشته ، هرچندم که فردا سر کار نریم و زمانش به شنبه موکول شد . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :555
بازدید دیروز :173
کل بازدید : 1344093
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ