رهگیر علم یا دانش (3) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ ، وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ، أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ !؟ ... .
یه نقل دیگه هم داشته باشم بد نیست ! البته پیش از این به نقل از اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری براتون گفتم ، به نقل از پاورقیهای استاد شهید در اثری از مرحوم علامه ، و در پاورقی :"ریشه ی نخستین اداراکات و علم ... " ، البته علم یا دانش حصولی ، الان می خوام به مناسبت بحثی که دارم بگم که ایشون می فرماید ، البته به تعبیر من ، که لازم نیست دو چیز داشته باشیم ، بقول ایشونم "ما داشته باشیم " ، نه اینکه دوچیز و مثلا دو شتری که در قسمت قبلی داستانش گذشت باشه ، و افسار ، یا بقول امروزیش رُل یا فرمونش دست همون ما باشه و دومی رو هم اولی بکسل کرده باشه ، یا افسارش به پشت اولی بسته شده باشه .
بلکه ایشون ، یعنی استاد شهید می فرمایند : بازم ما می تونیم یه چیزم داشته باشیم ، مثلا همون یه شتر ، یه ماشین ، تا درک یا دیافتی داشته باشیم ، البته بقول ایشون بعنوان علم یا دانش ، و البته که بقول ایشون علم یادانش حصولی .
حالا کاری به اینم ندارم که نه تنها حتی ایشونم پیش از این یه چیز دو چیز در آستین دارن ! بلکه در همون بحث :"قضیه ی سالبه" ای که مرحوم علامه و استاد شهیدم دارن ، بازم پیش از این براتون گفتم ، به نقل از اثری از استاد شهید که فرموده ان :
آفای خمینی ( برخلاف مثلا مرحوم بروجردی ) یه حرف خوبی دارن و اونم اینکه "قضیه ی سالبه که وقوع و لا وقوع" نداره " ، یعنی همون دوچیزو که گفتم تو آستینه ، پیش از یه چیز و مثلا همون :"قضیه ی سالبه " .
البته استاد شهید شده ان و نمی دونم اگه در این دنیا بودن ، آیا با یادآوری اینکه پیامبر فرموده :
اگر یه چیز داشته باشیم ، افسار ، فرمون و یا ... ش تو دست ماس ، تو دست همون که یه چیز داره .
بازم دنبال حرفای دیگری ، اونم غربی ، چه یونانیش و چه امروزیاش می رفتن و برای وقت و عمر گرانبهاشون صرف می کردن !؟ اونم بعنوان رهگیر علم یا دانش !؟ ولو علم یا دانش حصولیم !؟ ولو اینکه رهگیرشم عضوی از اعضای حسی باشه و مثلا بقول مرحوم علامه در همون " ریشه ی نخستین اداراکات و علم ... " که فرموده ان :
در نخستین بار که چشم (ما) به اندام جهان خارج افتاد و ... .
این دو نقلو برا این داشتم که بحث بحث رهگیر علم یا دانشه ، بله بحث درک و دریافتم می تونه باشه ، ولی آیا درک یا دریافت یعنی علم یادانش !؟ و رهگیرشم می تونه مثلا چشم باشه !؟
ولو اینکه وقتی مثلا چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و : ... دیدیم ...
مثل بیناییم افسار ، فرمون و یا ... اعضای دیگه هم بدست چشم باشه و مثل حسش : امامم .
برا اینکه بر فرض علم یا دانش بودن درک و دریافت عضو و حسم ، درک و دریافت ما منحصر به این ها نیست و کافیست گفته بشه : اگر و فقط اگر دو حس باشه ، چه رسه به اینکه داشته باشه ما ! مای مثلا حس ابراهیمی و موسوی بقول آقا ابا عبدالله امام ششم علیه السلام در تایید حرف شاگردش که داستانشو براتون گفتم ، در اینجا هم ، آنگاه بقول پیامبر : "یکی از این دو حس امام اون یکی دیگس " و بقول استاد شهید لازم نیست که بگیم : اگر و فقط اگر دو چیز داشته باشیم ، آنگاه یه چیزی داریم !؟ که آندو چیز زیر مجموعه ی اونن .
بلکه بقول استاد شهید کافیست ما یه چیز داشته باشیم .
خب ، برا امشب بسه ، راستی از ایرباس و اینا چه خبر ؟! اونم وقتی همراشون علم یا دانشم باشه !؟