خلیفه یا جانشین خدا :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، الرَّحْمَنُ ، ... .
سلام علیکم .
شب جمعه هست و یادی کنم از گذشتگان ، خدا رحمت کنه همه ی رفتگانو (1) که دستشون از این دنیا کوتاه ، گفتم براتون که بابا بزرگ ، قمی تون ، نه تنها قرآنو تو بچگی بهمون یاد داد ، بلکه مثلا شبای جمعه ، علاوه بر سوره ی واقعه که هرشب بعد نماز مغرب و عشا وادارمون می کرد بخونیم ، سوره الرحمن رو هم می گفت بخونیم .
گفتم براتون که اونقد خونده بودم که دیگه حفظ ! شده بودم و قرآنو برا این باز می کردم جلوم که اون خدا بیامرز ببینه ، ولی از حفظ می خوندم .
زیرنویس :
1 - که در نوشته ی قبلی گفتم چیزی از این دنیا با خودشون نبردن ، یعنی بدنشونو ، البته بدن دنیایی ، نه مثلا بدنی رو که در خواب اینور و اونور میره ، بلکه هرچی رو که این دنیاییه ، بعبارت دقیق هرچه که بچشم ، گوش و اعضای حسی دیگه ی بدن میاد .
که قبلا گفتم این فرق داره با مثلا افتادن چشم به چیزی ، همینطور گوش و اعضای دیگه ی بدن ، چرا ؟
خب برا اینکه جانشین یا خلیفه ی حسی از حواس هستن ، خود حواسم همینطورن ، هرکدوم از اونا هم جانشین ما ! هستن ، البته مایی که اونارو می فرسته برا دیدن ، شنیدن و یا حسی دیگه .
خود اونم ! همون ما هم که گفتم ، مای حواس :
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ، ... .
مای جمعی یا قرآنی حواسم جانشین ماست ! چرا !؟
خب همونطور که در نوشته ی قبلی گفتم زمین گسترده از اونه که گفتم ، و بقول مثلا دانش نانو میشه مقیاسی از اونو هم دید ! بچشم ! یا شنید ، با گوش ، البته از عالم یا دانشمند نانو ، مابعد بدنم گسترده هست و ختم به مای جمعی یا قرآنی حواس نمیشه ! مثلا جمعی حواسم بیاد میاد ، با مای یادآورده .
البته پس از مایی که جمعی حواسو حفظ کرده ! یا مثلا بایگانی کرده ، که امروزه انقلاب صنعتی یا رنسانس غرب ، اروپا و حتی جانشین امروزیشم که آمریکا باشه ! مدعی اینه ! یعنی انقلابیش میگه که دیدنیا ، شنیدنیا ، ووو حواسو حفظ می کنه ! با چی ؟ با همون که :
چرا مسیحی نیستم ؟
و :
هیچی هستم !
تو خودش ! تو هیچی ، تو صفر ، تهی یا خالی !
حالا حتی تو ایران و اونم ایران اسلامی و اونم شیعه ! طالب علم یا جوینده ی دانشش بمونه که در طلب یا جویندگیش خبر نداره که پیرو اونه ! بلکه عالم یا دانشمندشم شیعه یا پیرو اونم ! حتی تعلیم یا آموختن قرآن ! کتاب خدا !
در حالیکه گردآوری ، جمع آوری و خواندن قرآن کار حس نیست و کار قلب یا دله ! در ثانی کار قلب یا دلم که تنها کار ما نیست ! و یکی از کارای ماست ! و کار ما ختم به اون نیست ! بلکه ان شاءالله به سوره ی مائده که رسیدم گفته خواهد شد که اگه کار دلم ، ولو محفوظشم ، یادآوری نشه ، کارش ختم نشده ! چراکه وقتی دین کامل ، نعمت تمام و خدا راضی میشه که :
یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
فعلا بحث اینه که صرف نظر از حفظ "مثبت و منفی " قدیم و " منفی و مثبت " جدیدش ، محفوظ ، بایگانی شده و مثلا آرشیو که آرشیو فقط حواس نیست !
مگه اینکه علم یا دانش و معلوم یا دانسته شده عبارت باشه از محسوس ! و اونم مسموع از عالم یا دانشمند حسی ! که صرف نظر از اینم که بقول آقا باب دانش علیه السلام نفعی نداشته باشه ! (2) بازم اینکه از دهان عالم یا دانشمند حسی بیرون میاد یا نوشته اش بیانگر چیه !؟
... ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ ، ... .
بعبارت دیگه خلیفه یا جانشین کیه !؟ جانشین دیده !؟ شنیده !؟ ووو !؟ آرشیو مثلا !؟
و برا چی !؟
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ، ... .
مثل خودش !؟ صفر ، خالی و یا تهی !؟ همونکه :
هیچی هستم !؟
و مثلا :
مسیحی نیستم !؟
و پیرو یا شیعه ی اون !؟ و مثلا خلیفه یا جانشینش در ایران !؟ ایران اسلامی !؟ ... !؟
2 – علم دوتاس ، علم مسموع و ولو بگوش قلب یا دلم رسیده رسیده باشه ! نه دلبخواه شنیده شده و بهش گوش داده شده باشه ! یعنی مطبوع قلب یا دل ! مثل مطبوع مثلا چشم در افتادنش به چیزی ! برا دیدن .
و دومیشم علم مطبوع ، ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .