کربلا در اسرات می ماند اگر اربعین نبود !
سلام علیکم و عرض تسلیت مجدد .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ، قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیمَانِکُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ، ... .
یادآوری :
قبلا گفتم ، به نقل از شاعری که وقتی خلیفه ی مروانی به مهمون خارجیش گفت :
نمیشناسمش ! (الف)
گفت اونو نمیشناسی ! برات معرفی می کنم ! و در اشعارش اینم گفته :
اون (ب) کسیه که فقط در :"لا اله الّا الله" نَه میگه !
راستی ! :"آمریکا تو چه فکریه !" !؟
اون چی رو تحریم می کنه !؟ و ما از چی محروم شدیم !؟
حالا بمونه فرق تحریم با تحریم !؟ آخه تحریم اون آخرش :"صفر" کردنه مثلا فروش نفته دیگه !
ولی تحریم ما نه تنها آخرش ! بلکه اولشم "صفر" نیست شکر خدا !
و بقول آقا امام علی بن حسین علیه السلام جای :"شکر کامل"م داره ، یعنی :
... ، الحمدلله ربّ العالمین ، ... .
نقش چهار گانه ی فعّالیّت ذهنی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ (الف) ... .
سلام علیکم
شکر خدا دنبال کار رفتنا نتیجه داد و یه کاری پیدا شد (ب) و خدا بخواد از فردا بقولی :"میریم سر کار سر ساعت" (پ) .
خروج :
از کجا !؟ منظورم از کجا میریمه ؟ خب از خونه دیگه ! خب برا کار از خونه بیرون رفتن داره دیگه ، با تو خونه نشستن یا بیرون نرفتن که نمیشه رفت سر کار !
خب بله :"کار در خانه" داریم ، که نیازی :"خروج" یا بیرون رفتن نداره ! البته بیرون از خونه ، مثل همون که در بحث قبلی گفتم یکی از بچه ها مشغولشه و از طریق اینترنت براش مشتری پیدا می کنه ، و منم از اینترنتش استفاده می کنم برا این کار ! خب ارسال نوشته دیگه !
حالا بمونه که اونم برا ارسال "خروج" ی داره ! یعنی پست خونه ! نه اینکه مثل من نوشته هاشو ارسال یا پست کنه ! بعبارت دیگه خروجی اینترنتی داشته باشه ، و اگه اینترنت نداشته باشه مثل من خروج بی خروج !
جهان خارج :
خب پس خونه هم میشه که :"جهان خارج" باشه ! برا کار ، منتها اونوقت :"خروج" از کجا !؟ منظورم اینه که از کجا به خونه !؟ حالا برا هرکاری که تو خونه باشه هم !؟ از اول صب که مثلا :"چشم" باز میشه تا شبم که بر هم گذاشته میشه !؟ روزم هیچ چرتیم زده نشه و دائمم "چشم" مشغول کار باشه و پلکم زده نشه ! یا بقولی نفسم نگیره ! و یا بقول مثلا ملای رومی که گفته :
هرنفس نو می شود دنیا و ما ، بی خبر از نو شدن اندر بقا
همشم :"دم" باشه و مجال :"بازدمی"م بهش داده نشه ! البته به نفس کش ! که برا کار زده بیرون ! نه چشم ، که سروکارش با یه چیز دیگس !
خب ! حالا اگه مثلا سر و کله ی مثلا :"دور تسلسل" ی پیدا شه چی !؟ اصلا چرا "دور تسلسل" ی !؟ همون :"راسخ" ی که در بحث قبلی گفته شدم !؟ راسخ در :"علم" یا دانش !
که ، خب وقتی "جهان خارج" شد خونه ! و این جوری که پیش بره مثلا چشمم بشه جهان خارج ! سلسله ی جهان خارج پایانی داره !؟ یا سر نوشتی داره مثل اونی که در بحث قبلی گفته شد !؟ و مثلا :"مسیحی" پاسخی علمی براش نداره و آخرش میشه : خدای خروج کننده ! و ... !؟
خب ! امیدوارم چشمتون روز :"بد" نبینه ! با :"بین"ی که خروج کرده برا کار در اون ! و ان شاء الله و بقول :"ما رأیت الا جمیلا" چشم انداز زیبایی رو پیشرو داشته باشه چشم :"بین"اتون ! بینای خودتون !
تا "بینا"ییم جهان خارج نشده ! و محل کار یا فعالیتی ! (ت)فعلا خدا نگهدار !
نقله که خادمه ی :"خونه" خبر آورد که : بچه ها ، برادر(ث) و خواهر (بزرگه) نشستن رو برو و چشم در چشم و ... !
:"صاب" خونه گفت نگران نباش ! این کارشونه ! کاری به کارشون نداشته باش و ... .
----------------------------------------
زیر نویس :
الف :
عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ... لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ .
ب :
پ :
ت :
فعالیت :"ذهنی" که ... :"ورودی" و :"ورودی قبول" داشته باشه به :"جهان داخل" که بهش گفته شده :
ذهن
و در بحث قبلی گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، از اون تعبیر به :
حافظه
هم کرده اند .
حالا جهان ذهن یا حافظه ای که از اون تعبیر به مثلا :
لوح سفید
ی شده ! حالا بمونه که اصلا چنین جهان خارجیم پیش رو نداره :"ذهنی" ! :"حافظه" ای ! و یا :"لوح سفیدی " م !؟ اونم برا :
خروج ! برا کار و یا فعالیت ! و :
فعالیت ذهنی !
ث :
برادر وسطی ! برادر کوچیکه که چشم به این دنیا باز نکرد ! و در اون لای در و دیوار ! ... .
لیل یا شب پایانی :
... َیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ، ... .
سلام علیکم شب بخیر .
کربلا کربلا ما داریم میاییم ، ... .
والله ان قطع ... .
خب کجا بودیم !؟ روز ، امروز امشب دیگه ! فردای امشب که اربعینه ، تو ایران ، نه تو عراق و کربلا ، حتی یه وجبم اونور مرز شم با ایران .
کجا ؟ سامرا قبل اربعین ؟ خب تا سامرا بعدش کجا بریم !؟ یعنی چی کجا بریم !؟ خب برمی گردیم سمت خونه دیگه !
اونوقت :"سمت خدا" چی !؟ ولش !؟
که تا خواستیم نه تنها یه کف دست ، بلکه دو دستیم برد داشتیم ! گفت : مظنونه !؟
جفتشم ، حالا یکی :"دلالتش" و یکی دیگشم :"صدور" ش .
اونم در حالیکه بقول نوحه سرای کوی سعدی یزدی :"اهل حرم " ! می گفتن :
بر لب آب است و دگر کار تمام است !؟
و بدندون گرفتیم و داشتیم میرسیدیم به حرم که یه :"چیز" ی خورد به سر و ... .
مثلا بقول مقام معظم رهبری : بین الحرمین :"خلق" شد !
خب ، تا سامرا بعد ، فرصت داریم که بریم "سمت خدا" ، ان شاءالله بعد اربعین ، فرصت که شد :"برمی گردیم به خانه " ، یا مثل "اهل حرم" به مدینه دیگه !
آخه از مدینه راه افتاده بودن ، و به مکه رفتن ، و درستکه تو راه کوفه بود که امام معصوم شهید شد در کربلا ، ولی بعد کوفه و شام بود که برگشتن ، حالا بعد اربعین در کربلایی که دیگه بیابون نبود ! یا اربعین بعد !؟ بعد مدینه !؟ یا قبل از مدینه !؟ اربعینو میگم و "خلق" شو !؟ مستند به :"معصوم" شو میگم ! معصوم زمانو میگم !؟ تازه اگه سمت خدایی نگه : مظنونه !
آخه اربعین مدینه ، مکه و کوفه و شام ، فرق داره با مدینه بعد ! فرق که نه ! اونوقت اربعین مدینه ، مکه و کوفه و شام نیست ! سالگردشه مثلا ، و نه سالگرد مستند به معصوم ! و حالا مظنونشم بمونه !
خب ، بریم !؟ کجا !؟ خب سمت خدا دیگه !؟ پس کجا !؟ برگردیم خونه ! دست خالی ، دست که نه ! بقول مثلا برادر حسن رحیم پور ازغدی :"سر" خالی ! سر که نه ! دو سر !؟ نصفش خالی ! البته به گمان ، ظن و یا ... ! حالا پنجاه پنجاه !؟ نصف نصف !؟ یا زیاد و کم !؟ بمونه !
فقط گفته باشم که :"ابدا" زیر بار دو سر نمیره ! مثل منی .
اربعین :
سلام علیکم
حس چهارم :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالطُّورِ ، وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ ، ... .
در آستانه ی روز اربعین هستیم ، چراکه چهلم شهادت آقا خامس آل عبا علیه السلامه و وقتی گفته میشه شب یا روز اربعین مقصود فقط این شب و روزه .
چند روز پیش در برنامه ای که بمناسبت راهپیمایی بزرگ و میلیونی اربعین ، که چند سالیه سال به سال عظیم ترم میشه ، که تلویزیون پخش میکنه ، کارشناس برنامه گفت که این شب چهلم ، هفتم و سوم ، همینطور سالم که گرفته میشه مستندی نداره بجز چهلم آقا امام حسین علیه السلام .
حالا کاری ندارم که ما نه تنها شب سومیم داریم ، بلکه شب ضربت خوردن آقا امیرالمومنین علیه السلامم داریم ، اگر نگیم که شب هفت ایشونم فضلیت شب قدرو داره .
البته اشاره ای هم داشتن به چهل شبیم که در قرآن آمده ، حالا به کدوم یک از دو :" أَرْبَعِینَ لَیلَةً" ؟ بمونه ، چراکه مقصود ایشون عدد چهل بود و علاوه بر این دو ، دو :" أَرْبَعِینَ سَنَةً " هم در قرآن اومده .
خب ، موضوع بحثی که در این نوشته مطرحه هرچند شامل هر آنچه که در مورد اربعین گفته بشه میشه ، یا نوشته بشه ، ولی اختصاص به گفته ، همینطور نوشته ای ، در مورد اربعین نداره .
چراکه یه گفته می تونه گفته ای باشه در مورد مثلا بدن و عضوی از اون و بگفته ی مثلا حس لامسه ، یعنی مستند گوینده ی اون حس لامسه اش باشه ، که لمس کرده باشه مورد گفته شده رو .
یا گفته مستندش حس چشاییش باشه ، همینطور بویاییش و چهارمیشم بیناییش .
در نوشته هم همینطور ، منتها بجای چهارمی مستندش حس شنوایشه ، و مستند پنجمی نداره یه گفته یا نوشته ی اون گفته .
مگر اینکه در مقام حسّ دوّمی که بحثش گذشت باشه ، حالا چه بعنوان مثلا عارفو و اهل دل یا قلب ، و چه مثلا حافظ و منجمله حافظ نه تنها گفته و نوشته ، بلکه معارف قلبی یا دلیم ، البته درمقام ذکر یا یادآور گفته حتی حس دومی بعنوان قلب یا دلم ، البته در گفته ای به استناد دیده ، شنیده ووو ، یعنی حس کرده .
حالا تذکر یا یادآوریش برا چی ؟ بمونه !
فقط بد نیست یادی کنم از گفته ای از استاد شهید مرتضی مطهری که در جای جایی از پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه دارن که : ما تا ذهنو ( منجمله حسّم ) نشناسیم ، علم و دانشیم نداریم .
شب بخیر .