سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشه در قرآن (3) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا جَعَلْنَاهُ ... .

سلام علیکم ، شب بخیر .

پذیرش دوم :

امشب شب شهادت استاد شهید مرتضی مطهریه ، که بدست گروهی (1) به شهادت رسید که نه تنها خودشونو مسلمون می دونستن ! بلکه استاد رو هم مشرک می دونستن ! بعبارت دیگه نعمت فکر یا اندیشه رو نه تنها در تسلیم و بعبارت محل بحثمون پذیرش بکار می بردن ، بلکه برا عدم پذیرشم می گفتن که بکار برده میشه .

بعبارت دیگه حرفشون این بود ، هنوزم هستن ! که کارکرد فکر یا اندیشه فقط برا کار نیست ! بلکه برا کارم هست ! یعنی دو کارکرد داره ! چرا !؟ خب برا اینکه اصل (3) ، بنا و پایه ی کار و اشتغال به کار ، هرکاری یه کار ! نیست ، بلکه دوکاره ! حالا اولیشم کدوم یکی از این دوتاس !؟ خودش داستان داره !

خب ، قبل از اینکه خوابم بیاد ، برا خالی نبودن عریضه اینم بگم که فکر ! می کنم قبلا به نقل از استاد شهید گفتم که ایشون فکر می کردن که فکر یا اندیشه یکی از اقسام ذکر یا یاده ، و قسم :"زاینده" ی اون .

خب قسم دیگش چی بود !؟

خب ، فردا روز معلمم مبارک .

زیر نویس :

1 – که نام :"فرقان" رو پذیرفته بودن ! ولی نه فقط برا پذیرش ! بلکه برا عدم پذیرشم ! حالا کدوم یکی از این دو پذیرفته شده بود و بعدش اون یکی دیگه !؟ از کار و :"اشتغال" شون به کاری که حذف بوده باشه پیداس ! غافل از اینکه نه تنها مرتضی مطهری پیدا شد! بلکه بنای کار و :"اشتغال" م پیدا شد ! که حذف است (2) ! نه حدف نیست !

2 – است با هست فرق داره ، هر استی هست ، البته اگه باشه ! و بقول مقام معظم رهبری :"آنگونه که هست پذیرفت" ، دیگه اینکه "است" یه کاره و کار حکیمه ، که کارش حکم کردنه ، البته پس از تفکر یا اندیشیدن به چیزی !

 

3 – مثل مادر ، اُم و یا ... ، که مادر بچه ی آدمه ! یه آدم ! و محاله مادر بچه ی دو آدم باشه ، در حالیکه پدر اینجور نیست ! که مثلا پدر بچه های یه مادر باشه ! 


  

ای کاش من یه مدرِّس بودم پایانی 3  : 

نوش جان ، البته من الحمد الله ربّ العالمین ، بقول پیامبر لقمه ای زده بودم ، ولی گفتم صبحونه رو باهم بخوریم و بعد برات جرف بزنم ، مثل یه رفیق :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، إقرأ بسم ربّک الّذی خلق ، خلق الانسان من ... .

خانه :

در خاطره ای که برات گفتم ، که تحصیل حاصل بود برات ، شاید اینم برات همونطور باشه ، ولی یادآوریش که ضرر نداره ، تازه فرض کن می خوام باهات حرف بزنم ، هرچندم که همش تحصیل حاصل باشه ، باشه ؟ خب تو اون خاطره چی گفتم ؟ که الان می خوام بگم ؟

شش جهت اصلی :

آخه حرف از باغچه رو زمین بود ، صرف نظر اونم که سر و صدایی از آسمونم فراروی گوش باشه ! وگرنه از سر گرفته تا زیر پای اییستاده رو زمینم جغرافی خواه باغچه هم تحصیل حاصل برات و عیانه و حاجت به بیان نداشت که برات نگفته باشم .

چهار جهت اصلی :   

خب برگردم سر همون چهار جهت اصلی ، که وقتی دست راستمون به طرف شرق باشه ، سمت چپمونم میشه غرب ، روبرومونم شماله و پشتمونم جنوبه ، رو زمین ، حالا بالاش بمونه .

خب ، اگه خونه ی ما دیوار شرقی غربیش یکی باشه ، شمالی جنوبشم یکی ، اونوقت  ، چفت پا که نه ، کجای کره ی زمینه که ما روش نه ایستاده باشیم ؟ و خونه ی ما نباشه ؟

ولی اگه یه چهاردیواری کشیدیم و اون شد خونه ما ، اونوقت :"سه" همسایه داریم در چهار جهتش ، در فراروی جهات اصلی ، مگه اینکه تو خونه زندونی شده باشیم و چهار طرفم دیوار باشه .

حالا چه خودمون یه جایی رو دور تا دورش دیوار کشیده باشیم ، و چه دورمون دیوار کشیده شده باشه ! از بیرون و دریم برا فرارویمون نداشته باشه به بیرون ، حالا کی ؟ هرکی که بیرون و بیرونیه .

خب باشه ، اونم فراروی درونی رو دیوار کشیده و از ما خودشو محروم کرده ، اونم در درون خودش ! در میون چهار جهت اصلی ، نه شش جهت که از رودیواری که کشیده بپره بیاد تو ، یا نقب و تونل بزنه برا رفع تحریم . 

چرا ؟  

--------------------------------------- 

مرتبط : وبلاگ سلمان علی علیه السلام ، مطلب : تکذیب اظهارات ...


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1161
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1350026
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ