یه وحب :
سلام علیکم ، روزتون بخیر .
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... ، مالک یوم الدّین ، ... .
وجب دانش :
... ، وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى ، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ، وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، ... ، إِنَّ عَلَینَا لَلْهُدَى ، وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى ، ... .
صبح ، البته بعد نونوایی ، سر صبحونه که تلویزیونو زدم شبکه ی یک ، که شب رو شبکه ی ورزش خاموش شده بود ، داشت حرف حساب می زد ، البته به حساب خودش ، که در بحث قبلی گفتم الحمد للله ذبّ العالمین همه یه وجبی دارن ، پس رو حسابی یه حرف زده میشه ، منتها ضمن اینکه حرف بی حساب نداریم ، حتی حرف مثلا اون خبر سازی که گفته بود ، هنوزم شاید بگه ، که امیدوارم نگه ، که از ورود مسلمونا رو به سرزمینش جلو گیری می کنه ! ولی ورود ، ورود مسلمونا ، ووو با کدوم وجب ؟
چراکه وقتی مثلا حرف از :"نفوذ" مثل همینا هم در اینجا زده میشه ، راه ورودم مثل راه نفوذه دیگه ! شب و روزشم همینطور ؟ بعلاوه جلوگیری از ورود ، نفوذ ، ووو ی چی ؟ وارد نشده ؟ نفوذ نکرده ؟ ووو ی بی خبر از اون ؟! که بقول ته تغاریمون مگه میشه ؟ مگه داریم !؟ که این مگه داریمش بیشتر بهم می چسبه ! مگه اینکه با وجب علم و دانش عصر ، اونم عصر دانش ، و دانشهایی چون ارتباطات و خصوصا مدیریتش ، حالا دانش علوم انسانی و علوم دینی که نگو ! که در مراکز علمی قدیم و جدیدش دایره ، داریم نداریمم داشته باشه !
مثلا گفته بشه که اون بنده خدا خبری از مسلمونی نداره ! و اون حرفو زده ! و در در نفوذ اون به اینجا هم بنای حرف بر نداشتن اون ! باشه .
مثل حرفی که سر صبحونه شبکه ی خبر گفت ، آخه بعد اینکه ی شبکه یک حرف حساب می زد ، زدم شبکه دو ، سه ، چهار ، پنج ، البته نه پنج خودمون ، بعدشم شبکه ی خبر و اونو می دیدم و گوش می دادم تا وقتی که یکیتون اومد سر سفره و زد شبکه سه که داشت کشتی نشون میداد .
که ازوقتی اون حرفو زد بفکر این حرف افتادم که تحت عنوان "یه وجب" گفتم براتون بگم .
حالا چرا یه وجب ؟ فعلا همینقد گفته باشم ، یعنی گفتم دیگه ! که مثلا شبکه یک با حساب خودش حرف حساب می زد دیگه ! شبکه ی مثلا خبرم همینطور دیگه ، گوینده ی اون حرف تو اون شبکه هم همونطور دیگه !
منتها با حساب من جور در نمیومد ! یعنی محال بود که بشه ! حالا با حساب اون ، که گفتم بی حسابم نمیشه بحساب آورد ، مگر به حساب علمی ! رایج در مراکز علمی ما هم ! گفتم این بحثو مطرح کنم و ان شاء الله فرصت دست داد به اون به پردازم .
کالای داخلی :
خب حرف ، منجمله اون حرف در شبکه ی خبر ، حرف منم همینطور ، یه کالای داخلی به (حساب) میاد دیگه ، مگه اینکه دنباله ورود ، نفوذ ، ووو ی خارجی و یا خارجیش باشه و بقولی مثلا "بومی" شده ، یا ملی ووو ش ، شایدم دینیش ! باشه !
البته نه خدای نخواسته مثل گوساله ی بنی اسرائیل ! که در کالای خارجی و خارجیشم بوم و آیین نقشی جز این نداشت ! مثلا در خریدش ، که برای اینم باشه طرح کارت خرید کالای داخلی ، برای پیدا شدن خریدار .
که ، همونطور که گفتم فکر نمی کنم و محاله ، پیدایش و آفرینشش ! البته نه در حدی که قرار از اوایل هفته ی آینده شروع بشه ! که آفریده ها ، آفریده هایی هستن هدفمند ! هدف این طرح !
که هدف آفرینش خریدار کالای داخلی ، حتی دنباله رو خارجی و بشرح ایضا خارجیشم نیست ! اونم با هدف :"اقتصاد مقاومتی" با هروجبی ! حتی خارجی و خارجیشم !
دین و آیین علم و دانش :
سلام علیکم
دیروز بعد از ظهر که از سر کار برگشتیم یک دل سیر اخبارو دیدم ، آخه مادر و دختر خونه رفته بودن شهر خودمون و دیدن مادر بزرگ خونواده ، که ای کاش سری هم به گلزار شهدا زده بودن ! آخه خیلی وقته نرفتیم سر خاک پاره ی تنمون ! امسالم که فکر نمی کنم کما فی السابق ساعت تحویلو اونجا باشیم !
دین و آیین اطلاع رسانی :
بله داشتم می گفتم اهل بیت خونه نبودن که رادیو تلویزیونو اشغال کنن ، آخه پسر خونه هم که از سر کار اومدیم طبق معمول شال و کلا کرد و رفت باشگاه و من موندم رادیو تلویزیون که کدومشو روشن کنم ؟! خیلی دلم برا رادیو معارف تنگ شده بود ولی وقت خبر بود و گفتم اخبار تلویزیونو ببینم بعد .
ماشالله از اون اخبارای طولانی بود ، که بیشترشم چکیده ی فرمایشات مقام معظم رهبریه و ... ، که بستگی هم داره به دست اندرکار اخبار
ایشان داشتن برای مثل همین دست اندرکارا ، البته برای اقتصاد مقاومتی مطالبی را می فرمودن ، ولی چیزی که دستگیرمون می شد همون برگزیده ی مطالب بود ، البته به ندرت با صدای اصلی هم یه چیزایی می رسید ، منجمله اطلاع رسانی ...
اطلاع رسانی :
الان که وارد اینجا شدم ، در صفحه ی اول پارسی بلاگو میگم ، طبق معمول یه نگاهی که انداختم ، نه تنها در تازه نوشته ها ، بلکه در برگزیده هاشم مطلبی که در این رابطه باشه به چشمم نخورد که در نوشته از اون بی بهره نمونم ، خب برای اینکه بروز باشه آخرین اطلاعات می تونه کمک حال باشه .
خب شاید مثل خونواده ی خونه ی ما بقیه هم مشغول کار خودشونن و دست اندرکارای اقتصاد مقاومتی و منجمله اطلاع رسانیشونم مشغول کار خودشون !
وفرقیم نمی کنه که اطلاع رسانی مثل سابق نباشه و عصر عصر اطلاعات و فناوریش باشه ، مثل همین اینترنتی که میشه براحتی رفت و از آخرین اخبار اقتصادمقاومتی مطلع شد که کجای کاره ؟ چراکه به مصداق اون حرفی که میگن ... بینداز صاحبش برمی داره ، در این رابطه هم کافیه چیزی رو انداخت تو اینترنت و صاحبش برداره !
البته اگه مثل مشتریان مثلا اخبار رادیو تلویزیون ، یا روزنامه ویا دیگر ابزار اطلاع رسانی مثل همین اینترنت باشه هم ! یعنی در ثانی ! چراکه اولش اون بود که : ... صاحبش برداره .
یعنی یکی از همون مواردی که در سخنرانی برای صابکارای اقتصادمقاومتی آمده بود !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ(الطارق/1)... وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ(الطارق/11) وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ(الطارق/12)...فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیدًا(الطارق/17) .
که مثلا خبر گو هم نگفت اون دست اندرکارای اقتصادمقاومتی سر و تهشون چی بود ؟! بله یه سر داشت ، و تهش که جاری بشه تو حتی نهادهای مدنی غربی ما ! نه نهادهای مقاومتی ! ما ، و همچنین اطلاع رسانی ما !؟ چه عهد بوق و چه در این عصر ، در خبر نیفتاد که صاحبش برداره !
بله تلویزیون یه جمعی رو نشون می داد مثل جماعت مسجد محل که امام جماعت محل بهشون اطلاعی رسانی روزانه ، اونم در پنج نوبت میکنه ، صف اولم داشت و بیشترشونم به چشم آشنا می اومدن ، ولی ...