داستان ما قسمت پایانی چ : (الف)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ، وَ ... ، بِأَی ذَنْبٍ قُتِلَتْ ؟ وَ ... ، عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ، ... .

سلام علیکم .

گزارش :

... ، قَالُوا یا أَبَانَا إِنَّا ... .

خوش اومدین ، روز اول هفته و وقت شما هم بخیر .

:"گزارش"ی (ث) داشتم به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری ، که در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون "گزارش" کردن .

اونم اینکه یکی از دو پیامبری که در این دنیا ، نه مثل اون یکی دیگه روی زمین ، که :"خاتم" پیامبران موسوی بود ، مثل حضرت یوسف علیه السلام که از پیامبران ابراهیمی بود ، البته آل اسحاقی ، و برادران ناتنیش از مادر ، غافل از داستانش بودن و داستان براشون مثلا :"جذب" محبّت یا دوست داشتن پدر بود ، که :

حبّ شدید

شو اختصاص داده بود به یکی از فرزندانش ! و خبر نداشتن که چرا !؟ در حالیکه خودشان رو مستحق تر می دونستن ! خودشم در نه در :"گردش" ! بلکه در"جذب" و خودشم جذب :"شدید" و تا حدّیم که :"تار" مویی نسبت به یکی از آندو برادر ، یعنی برادرشان یوسف ، "گردش"ی نداشته باشه !

در حالیکه :

پدر

که :"پدر" فقط "پدر" پسراشم نبود و حتی پدر پسر و دخترای کنعانم ! چه رسه به :

... إِنَّا ... .

یا :"ما" بقول ایشان ! و داستان داستان :

پدر

این "ما" باشه ! که خدا در کتاب :"خاتم الأنبیاء" یه سوره به این داستان اختصاص داده باشه ! غافل از اینکه داستان :

داستان ما

ست ! و داره :"خاتم انبیاء" ی ابراهیمی ال اسحاقی رو روایت میکنه ! هم چناکه "خاتم انبیاء" ابراهیم موسوی رو هم روایت کرده ، که شهید شد ، و بقول استاد شهید در این دنیا به :"کمال" این دنیایی در حد :"ازدواج" م نرسید ! چرا !؟ آیا چون "ازدواج" نکرد !؟ یا در :"داستان ما" ازدواجشون نیامده ! که مثلا مانند :"پدر بزگوارشون" نه ! که باز ! دست به :"دعا" برداره و ادامه دهنده ی :"راه"شو بخواد و خدا هم باز رحمتش شامل ای پیامبرشم بکنه و باز :

یحیی !

:"بن یحیی" ! مثل :"یحیی بن زکریّا" ! وَ ... ، و نوبت نرسه به آغاز داستان : بن مریم ! چه رسه به ختم داستان ! داستان پیامبری ! و خاتم الأنبیاء ! در حالیکه :"داستان ما" به اینم ختم نشده ! مگر اینکه مثل حضرت عیسی بن مریم ، در کتابش ، :"خاتم الأنبیاء" هم در کتابش ختم داستان ما رو آورده باشه ! که آورده ! مثلا آقا ابا عبدالله ثانی گفته که :"پیروان ما" استناد می کنن به سوره ی :"قدر" ، حتی بعد شهادت :"خامس ال عبا" ! مگر اینکه در مثلا :"حدیث" ش نیامده باشه که :

شش

میم داره ! و بقولی :"بروز"ی داره هر :"شب قدر" و حالا بمونه که بعد پیامبر صل الله علیه و اله و سلّمم ، همه روزه میومده خدمت دختر ایشون ! که آقا امام باقر العلوم ال محمّد علیه السلامم فرموده باشن ، وقتی چیزی در :"کتاب خدا" برامون "پیدا" نمیشد ! مراجعه می کردیم به :"کتاب مادرمون" ! و اون :"ج.ا" چیزی :"ناپیدا" نبود ! برامون البته ! خب بله ! برا هر بنی آدمیم که گفتم مادر زاده ! در :"کتاب مادرشون" البته ! که با :"ازدواج" با پدرشون به :"کمال" این دنیایی رسیده ! و اختصاص به پدرشون نداره ! که شامل :

مادر مقدس

نشده ! خب برا اینکه در :"داستان ما" نبوده که حضرت مریم سلام الله علیها "ازدواج" کنن و مادر شن ! ولی در داستان :"ال عمران" بوده پیامبری از :"دختر" ! و دوران نسل مادر در داستان بوده ! که زمینه ای داشته باشه ! در ادامه داستان ! تا از :"کوثر" ش پرده بردای بشه ! از :"دختر" ابراهیمی اسماعیلی ، که داستانش هنوز ادامه داره ! ولو اینکه یکی از این :"نسل" باقیمانده باشه ! چراکه :

بقیة الله خیر لکم

بندگان من ! فرزندان :"زوجه" ی پدرتان حضرت آدم ، سلام الله علیها .

که غافل بود از اونی که :"پهلو"یش قرار داده بودم و گفت تنهاست و :"ثانی" نداره ! برای :"زکاة" نامهایی که بهش داده شده ، و :"زمین" ای برای نشرش نداره !

حالا بمونه برا بعد برگشت به بحث :

دانش پژوهش

که چگونه :"نشر" بده ، فعلا همینقدر برا خالی نبودن عریضه گفته باشم که فرمود :

... اُسکُن ... وَ (ج) کَ ... .

ولی شیطون گفت : تا سه نشه بازی نشه ! منم بازی !

بچه ی بابا و بچه ی مامان پیش اومد و بچه ی شیطونم گفت : منم بازی ! رو زمینم !

و داستان ادامه داره ! مگه اینکه :

اُسکُن

خودشم دوتایی !

امیدوارم که روز و وقتش برسه ، روز و وقت شما هم بخیر .

---------------------------

زیرنویس :

الف :

در ساعت ده و سی و پنج دقیقه ی امروز ، آخر فروردین هزار و سیصد و نود و هشت هجری خورشیدی ، برابر با چهاردهم ماه شعبان ، و سال دوهزار و نوزده میلادی . (ب)

ب :

بعد صبحونه ، که با حاج خانوم و بچه ها خوردیم ، به :"این" دختره که اینترنت داشت گفتم وصل می کنی نوشته ی دیشبو بفرستم ، در حالیکه داشت با مادرش میرفت بیرون ، گفت وصله ، ضمن ارسال :"بعد شام" نوشته ی قبلی ، گفتم تا وصله بقولی :"کلید" اینم بزنم .

از کجا معلوم ، اومد و مثل :"تنگه ی هرمز" هم گفته نشه ، حالا متقابلانم بمونه ، مسدود ، یا بسته نشه :

راه

یا در خروج و ورود :"اطلاعات" ! و اونم بقول آقا امام :"پنجم" علیه السلام مثل :"طعام" بودنش ! خصوصا در :"خروج" ! که اگه :"تار"نماشم دست صهیونیست باشه و نبنده ! برا :"مطلع" شدن ! و دست آمریکا و حتی ترامپی اونم داده شده باشه و اینم نیازمندی داشته باشه و نبنده ! و دست بچّه ی خودشم تو منطقه داده باشه و اینم دنبال مقبولیتش تو منطقه باشه و نبنده ! ولی اگه دست ملک سلمان آل سعودم داده بشه چی !؟ فقط می مونه که :"نام" ش که پدر خدا بیامرش روش گذاشته به دادش برسه !

ولی اگه اینم داده باشه دست :"بن سلمان" چی !؟

تردید نکنیم ! مگه اینکه مثلا دولت عراق پا درمیانی کنه و :"ارتباطات" قطع نشه ! خصوصا گفتم که باب :

خروج

"اطلاعات"ی از این :"ج.ا" ! نه :"اطلاعاتی" ها ! و :"راه" هاش و منجمله اینترنتیشم ! یا بقولی مجازی ! بلکه :

... ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... .

ی که آدم ، انسان و حتی بشری در عربستان سعودی ازش "اطلاع" ی نداره ، با اینکه اون "ج.ا" سر زمین وحی بوده و خودشم :"قرار گاه خاتم الآنبیاء" !

ولی بعنوان مثال کارش بجایی رسیده که کتابی در اونجا چاپ و منتشر شده به عنوان :

امیرالمومنین یزید بن معاویه  

معاویه ای که پدرش همون زمانم که جوهر قلم (پ) وحی خشک نشده بود گفته : چه وحیی !؟ همش کشکه !

پ :

بی حکمت نبود که یکی از :"کُتّاب" وحی ، یا نویسندگانشم پسرش بوده !

حالا ما بیایم خودمون با دست خودمون "راه" رو ببندیم ! در حالیکه یکی در :"پایین دست" صهیونیست ، آمریکاش و اسرائیلشم نیازمند :"زکاة" واجب بر ماست که فرمود (ت) : زکاة العلم نشره   ! 

ت :

حضرت محمّد بن عبدالله ، خاتم الأنبیاء ، صل الله علیه و اله و سلّم

ث :

بقول مقام معظم رهبری ، خدمت اون :"گزارش" م میرسم ان شاءالله ، اجازه بدین ! سعی می کنم :"پرگویی" و بقول مشدیش :"پر فکنی" نکنم ، هرچندم :"دومینو" دار باشه ! داستان ما ! 

ج :

زوج

در خونه ! بعد:"گام دوم" ش در محل ! ولو اینکه گیریم :"خانه ی دوم"م مدرسه باشه و یا دیگر نهادهای مدنی غربی ! حتی اگه :"مسجد"م توش باشه در :"چشم" انداز !

و بمونه مثلا حرف آخرین نخست وزیر ! یا :"دولت" شاهنشاهی ! که از :"حکومت دینی یا اسلامی" تصوری نداشت و بحسب غربیش پیشنهاد مثلا :"واتیگان"ی رو داد ! و :"تو دهن" ش زده شد ! و باز :"دولت" !

هنوزم دیر نشده ! قبلا هم گفتم ! که :

ماهی رو هر وقت از آب بگیری (م) تازس

برا :"ما"یی که از خودش فارق شده ، از یه خونه هم که شده فارغ که شد ، بره سراغ محله ، بعد شهر و :"نمونه" نشون شهرهای دیگه مثلا در استان بده ! تا استانیم به کشور نشون بده و اونوقت یه کشوری داشته باشیم که مثلا :"الگو" بشه برا نشون دادن به کشورای دیگه !

شاید صهیونیست ، آمریکاش و بچه هاشم در مثلا منطقه ی ما چشمی برای دیدنش داشته باشن ! تازه جلوی چش دیگر کشورا رو که نمی تونن بگیرن برا :"دیده" شدنش ! دنیا :"چشم" داره ، و باهاش می بینه ! حالا بمونه دلخواه و رغبتشم ! همینقدرم که "دیده" بشه زمینه ساز دلخواهم خواهد داشت در : گام دومش !

حالا چجور !؟ گفتم که ! باز خدا بخواد در بازگشت به بحث :

دانش پژوهش

م گفتم باز میگم ان شاءالله ! مگه اینکه باز :"دانش پژوهش" همون باشه که در گام نخست یا اول بود و در :"گام دوم"م :"رونق" اون و :"تولید"اش منظور باشه ! خودشم بدون بازبینی و بازنگریشم ! که تا حالا چه :"دانش پژوهش" ی داشتیم !؟ و حتی طرح این پرسشم مطرح نباشه ! و مبادا که :

سکون

ی :"پیدا" بشه در روند حرکتی که در پیش داریم ! در ادامه ی گام نخست یا اول ! بسوی پیشرفت ، تمدن و تمدن سازی و خودشم دینی یا اسلامی !

ولی یه نمونه ی بچشم اومدنیشم در مقابل چشم دنیا قرار نداده باشیم ! دادیم !؟ شاید در :"ج.ا" یی جز مثلا فاز ما و شهر ما !؟ که به چشم ما نیومده ! و ما ازش :"غافلیم" ! خب کور از خدا چی می خواد !؟

خدایا یه چشم بینا بده ! تا مام ببینیم ! ولو تو یه "ج.ا"ی دیگه از این ج.ا ! شاید ما چشم بینا نداریم ! شایدم مشکل چجوریشه ! چگونه دیدنه و مسئله :

دانش پژوهش

ه !؟ که بمونه برا بازگشت بهش !

کجاس بعنوان مثال :"خندوانه" !؟ که بقول مثلا :"آژانس شیشه ای" ! ما رو هم :"بخندونه" ! شاید :"حال" ! ماهم :"عالی" ! بشه ! اصلا شاید :"عالیه" ! و ما چشم دیدنشو نداریم تنها ! چه رسه به مثلا :"دورهمی" شم ! فارق از اینا که به چشم میاد و دیده میشه ! و بیادم میاد و حرفشو می زنیم !

شایدم :"فهرست" ی براش تو حافظه داریم ! که اونا رو بیاد میاریم ! و دیگران هرچه هست رو تحت :"عالی" حفظ می کننم ! "فهرست" ی مثل ما برا مثلا دانی ندارن و :

ما رأیت الّا عالی

البته الّا اونی که از دشمن می بینند ! یا به تعبیر دیگه :

گزارش

میده ! نه اینکه اونم : عالیه ! که اونم نمیگه :"به تعبیر معروف" :

ماست من ترشه !

البته نه اینکه : نه این نه اون ! و : 

هیچکدوم 

راه کار ! و :"هیچ"کار ! و منتظر ... 

و این یعنی : انتظار ! و خودشم منتظر دیدن با چشم  و لابدم :"چشم بینا" ! که بقولی هنوز :"اندرخم" اون هستیم ! چه رسه به :"بقیه" ی شهر ما ! و خودش :"الهی" ! و خیرنا ! که گفت :

... ، کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیطْغَى ! أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ! ... .

و حرف از دیدنشه ! و حالا کو تا دل و کار قلب !؟ و : قرار گاه خاتم الأنبیاء !

بذار از قرار گاه بدن و مثلا چشش خلاص بشیم ! که #یامان_بماند ! پرسش این بود :

سوار ماشین شدیم !؟ پشتش نشستیم !؟ رانندگی کردیم !؟ و ...

گواهی نامشو داریم !؟ از کجا و از کی گرفتیم !؟ خودشم پایه یکشو ! آخه یه خودروی انفرادی یا بقولی شخصی که نیست ! عمومیه !

گفتم که یه خوابی دیدم ، اگه یادمون باشه !؟ که توش :"ماشین" داشت !

نگفتم اون ماشین چی بود ! تو خواب ماشینی نبود ! حرفش بود ! و حرف از :"اتوبوس" بود ! که از دست داده بودمش و می گفتم :"تقصیر" اونه ! در حالیکه اشاره می کردم به گوشه ای از جاییکه اونجا بودم ! اونی نبود ! ولی :"شیطون" بود ! بعد ... ، بعدش بمونه ! فقط بگم که دیدم گواهینامه ی پایه یک ندارم ! این گفته تو خواب بود ! که خودم به خودم گفتم و آروم گرفتم از ، از دست دادن ماشین ! که بخیرم بوده ! وقتی گواهینامه ی رانندگیشو ندارم ! اونم رانندگی یه وسیله ی عمومی ! مثل :

ما !

اولشم خود ما ! بعد تو خونه ! و ... ، که بعضیا پشت فرمون جهانی اون نشسته اند ! مثل جناب آقای رییس جمهور فعلی آمریکا ! در حالیکه گواهینامه ی پشت فرمون نشستن و روندن کشور خودشم نداره ! داره !؟ از کجا !؟ و از کی گرفته !؟ از دانشگاهی تو آمریکا مثلا !؟ و استادی تو اونجا !؟ خب بقول جناب آقای :

برتراند راسل

و :"فیلسوف شهیر" انگلیسی ، اون از کجا و از کی !؟ و ... !؟ پس :

چرا غربی نیستم !؟ حتی آمریکاییشم !؟

مگه اینکه به ما که رسید :"استدلال" ، "استدلال" یه مثلا :"انسان شریف" نباشه ! و استدلال یه آدم ، انسان و حتی بشریم نباشه ! حالا :"شریف"ش پیشکش ! بلکه تحت :"فهرست"ی باشه که در گزارش ایشون از :"ما" اومده ! و ...

فقط همین بس که آمریکا هم یه :"فهرست" ی داشت بنام :"تروریست" ! در آغاز : تردید نکینم ، تنگه ی هرمز را ببندیم !

حالا بمونه ما چطور !؟ مام !؟ متقابلا !؟ ... !؟ خدا بخواد برا فرصت دیگه ان شاءالله .

شب بخیر و وقت شما هم بخیر ، و تا یادم نرفته شب نیمه ی ماه شعبانم تبریک بگم .  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :213
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345331
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ