آزادی اندیشه :
سلام علیکم
پیشگفتار :
انقلاب اسلامی ایران :
در نوزده دی هزار و سیصد و پنجاه و شش شمسی (1) که مردم قم در مقابل نوشته ای در روزنامه اطلاعات سکوت نکرده و رژیم اون وقتم ساکت نماند ، منو به فکر انداخت .
قبلا گفتم ، در اینجا که راهی قم شدم ، خصوصا وقتی خبرا حکایت از نگه داشتن چهلم آن روز داشت ، و اینم گفتم که ، هرچند در روز بیست نهم بهمن همونسال در قم بودم و دست خالیم برنگشتم ، ولی نزدیک خودمون در تبریز اتقاقی افتاد که حرکتی که در قم کلیدش زده شده بود در جریانی انداخت که درمدت کوتاهی در شهرهای دیگر ایران هم سرمشق شد .
مشقی که سر مشقش حرکت مردم قم بود در مقابل آن نوشته ی توهین آمیز به حضرت آیة الله خمینی ، بدستور رژیم شاه در آن روزنامه که گفتم .
مشق شهریم که ما در آن سکونت داشتیم شد ، یادم میاد پس از بازگشت از قم و تبریز یه روز برا اولین بار با تعدادی از دانش آموزان هنرستانی به تعداد کمی بیشتر ازانگشتان دست به خیابان آمده و مرگ بر شاه رو برای نخستین بار سر دادیم و بیشتر آن دانش آموزانم دستگیر شدن .
خب ، چیزی که همگانی شده بود برکناری شاه و شاهنشاهی در ایران بود ، و اندیشه ی :"حکومت" دینی یعنی :"اسلامی" که من داشتم و اکثر مردم ایران ، خصوصا مسلمان و علی الخصوص شیعه هم ، بجای شاهنشاهی بفکر آن بودن .
ناگفته نمونه که اندیشه ی :"استقلال " و :"آزادی" را همه ی انقلابیون در سر داشتن و اختلاف در "حکومت" بعد براندازی حکومت شاهنشاهی بود ، که رهبر انقلاب با طرح :"جمهوری اسلامی" به اختلافات پایان داد ، منجمله برای من که مقصود ایشونو از "جمهوری اسلامی" متوجه نمی شدم ، یعنی به حکومتی که جمهوری باشه فکر نکرده بودم .
یادم میاد استاد شهید مرتضی مطهری یه روز اومدن تو تلویزیون ، و ایشونم همینو فرمودن ، با این توضیح "جمهوری " که شکل حکومتو بیان می کنه ،بمنزله ی :"ظرف" ی هست که قوانین اسلامی در آن پیاده میشه ، بعبارت دیگه جمهوری "ظرف" و "اسلامی" مظروف ، محتوی ووو هست .
خب ، تکلیف آندو ، یعنی اندیشه ی "استقلال و آزادی" هم روشن شد ، چراکه انقلابیون آندو را که در در حکومت "شاهنشاهی" که نمی خواستن ، شاهنشاهی هم که نمی خواستن باشه ، پس آندو را در حکومتی دیگر می خواستن ، و آن حکومتم گفتم که شد :"جمهوری اسلامی" .
بعبارت دیگه محدوده ی اندیشه ، منجمله اندیشه ی آندو ، یعنی "استقلال و آزادی" نیز مشخص شد ، که در چهار چوب "جمهوری اسلامی ایران" می تواند باشد ، خصوصا از وقتیکه درنخستین همه پرسی بعد پیروزی انقلاب دوازدهم فروردین هزار سیصد و پنجاه و هشت شمسی ، اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان به :"جمهوری اسلامی " رای :" آری" دادن . (2)
آزادی اندیشه :
با این مقدمه حالا می خوام برم سر بحثی که تحت عنوان "آزادی اندیشه" مطرح کرده ام ، شاید بدرد "استقلال" اندیشه هم بخوره ، ولی بحث استقلال با آزادی هرچه هم بهم نزدیک باشن بازم به یکیش گفته میشه "استقلال" و به دیگریش "آزادی" در :
استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی .
اندیشه :
در قرآن مکتوب ، که در دست رس است ، اگر جستجو بشه ، که امروز با این موتورهای جستجو کار سختی نیست ، اندیشه یعنی "فکر" نیامده ، حالا چرا ؟ فعلا محل بحث من نیست ، اونی که محل بحثه این آیه :
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
است که در سوره ی مدثر آمده ، که با آیات دیگر که در آنها از ریشه ی "فکر" آمده یه فرقی داره ، اونم اینکه در بعد آیه ی یاد شده آمده :
فَقُتِلَ کَیفَ قَدَّرَ
حالا آیه ی بعد اینم بازم همینو چرا داره ؟ بمونه .
چراکه درهمون اولی هم شاید مثلا :" قَدَّرَ " همون : " فَکَّرَ " در آیه ی قبلی است .
یا صرف نظر تفاوت این دو تعبیر ، شاید بازم گفته بشه چون اندیشید و اندازه گرفت یا سنجید و یا ... ، پس کشته شود .
و شایدم چون اندازه گرفتن ، سنجیدن ووو در نتیجه ی اندیشیدنه ، پس در نتیجه کشته شود اونکه اندیشید !
صرف نظرم از اینکه در آیات دیگر نه تنها به اندیشیدن خوانده ، بلکه می توان یافت که چرا فکر نمی کنن و نمی اندیشن !؟
یعنی یه کاری خواسته شده که بهش اندیشیدن یا تفکر گفته میشه و اونوقت چطور یکی که فکر کرد یا اندیشید بهش گفته بشه :
کشته شود ؟!
ولو اینکه نتیجه ی اون کار یعنی اندیشیدن یا فکر کردنم اندازه گیری ، سنجیدن و از این دست باشه .
ان شاءالله ادامه ی بحث در قسمت بعدی
-----------------------------------------------------
(1) من نمی خواهم بگویم که آغاز انقلاب اسلامی ایران نقطه ی آغازش در این تاریخ بوده ، می تواند نه تنها برگردد به پانزده خرداد هزار سیصد و چهل دو شمسی ، بلکه گفته شود ریشه در قیام کربلای شصت و یک هجری ، بلکه قبل از هجرت پیامبر به مدینه هم دارد و حتی پیش از آن و مثلا زمان حضرت موسی علیه السلام و رفتنشان بسوی فرعون هم و ...
(2) همه پرسی دوازدهم فروردین هزار سیصد و پنجاه و هشت ، نامگذاری شده به :"روز جمهوری اسلامی" .