سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرکز مراکز داده یا دیتا سنتر مقدس :

سلام علیکم

خب گفتم که ماه آمد و ماه آمد ، ربیع آمد !

لبخند بزن ... :

راستی چرا اون کودکی که در قسمت قبلی به اون :"اشاره" شد ، به خلیفه نگفت که چطور فرزند ولیعهد خودتو نمی شناسی !؟

یه چیز دیگه هم می خواستم برا لبخند بگم که گفتم شاید موجبات لبخندو فراهم نیاره ! حالا میگم ! شایدم بیاره !

همه رفتن بیرون و حتی حاج خانومم نهاری بار نکردن که منتظر زنگ کنترل از راه دورشون باشم ! شاید همونطور که دفعه ی قبل گفتم برا اون باشه که اومد و دید آبگوشت آبشو کشیده و ...

راستی حالا نهار چی می خوریم !؟ خب به من ربطی نداره ! مادر خونه می دونه ! فقط اینقد می دونم که امروز آبگوشت نمی خوریم ! البته ان شاءالله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ طه ، ... ، وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَى ، ... ، إِنَّ السَّاعَةَ آتِیةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ، ... .

اشاره :

حرف از مبدا تاریخ ، تاریخ علم یا دانش بود ، که گفته شد برمی گرده به آدم ، انسان و یا بشر ، که درسته و در این شکی نیست ! (پ) ولی حرف چیز دیگه بود ! این حرف که بعنوان مثال رنساس غرب در اروپا و فرانسه در مقابل دین یا اسلامم بوده ! و بعنوان مثال :

چرا مسیحی نیستم !؟

فقط برا مسیحیت گفته نشده ! حتی برا شیعه ی هشت امامی (پ2) م ظرفیت طرحشو داره !

خب ، هرچند فریادش بلنده ! ولی بنشینیم تا بیاد دم گوشمون گفته بشه !؟

اما بعد :

ضمن شب بخیر ، خب بازم اول یادی بکنم و بعد پیگیر بحث ، یادشون بخیر حضرت امام رحمت الله علیه فرموده اند ، اسلام اگه این بار سیلی بخوره ، دیگه نمی تونه سر بلند بکنه .

خب سیلی ظاهرش حکایت از :"گزینه" ی بدنی یا فیزیکی و یا :" سخت" اون داره ، ولی مقصود این و یا فقط اینه !؟ و یا اینکه :"نرم" م داره و از "سخت" اونم سخت تره !؟ و این اونیه که منظور نظر ایشونه ! وگرنه با اون "گزینه" که عاشورا نشون داد که اسلام زنده شد و بلکه جون تازه گرفت .

نقله که خلیفه ی چهارم یه روزی منبر رفته بودن ، در میان سخنرانی یه سیلی بخودشون زدن و گویا صداش موجب بیدارشدن پامنبریای خواب شد ! البته بیداری بدن ! و برا مثلا حسش که سیلی بود ! که دردشو فقط خودشون حس کردن ! و اهل درد ! و حتی اهل در خلیقه ! حالا اهل درد امام و اونم امیرالمومنین علیه السلام بمونه !

مرکز ... مرکزی :

بقولی :"حالا" ما با :"پلت فرم" دم بدم بازدم که نه ! بقولی :"کلمه" بازدم یا موجی که گوینده ی :

فکر می کنم ، پس هستم .

که "حالا" دینداربودنم ربطی نداره به این گفته ، و اونوقتم مثل "حالا" گفته شده :

چرا مسیحی نیستم !؟

خب حالا چی !؟ آیا :  

...فَاسْتَمِعْ ... !؟

بازدم یا موج فرستاده رو !؟ یا :"داده" رو !؟ مرکز این داده !؟ یا بازگشت :

چرا مسیحی نیستم :

می اندیشم ، پس هستم !؟

پس از رسیدنش به گوش یا سخت افزار آن مرکزداده !

عصر جمعه ی آخر ماه صفر ، در برنامه ای بهمین عنوان که شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران عصر جمعه ها داره ، گفته شد پشت پرده :"25" نفرن که پرده گردانی می کنن ! و هیشکیم از اون "25" نفر خبری نداره که کیا هستن !

خب واحد شمارش حکایت از این داره که ، اگه گیاهی و حیوونی اونو نگیم ، بشرن ! حالا انسانم ! و که بقولی : آنم آرزوست !

و بمونه که حضرت امام (ره) فرمودن : آدم شدن محاله !

حالا ! میگیم آدم ! خب مام تو نوشته ای که در :"دست" داریم 25 :"آدَم" داریم ! اونم نه ناشناخته ! پشت پرده ! و ...

خب شما از کجا می دونید ، یعنی علم یا دانششو دارین که میگین :

شاید بفرمایین که مکتوب یا :"نوشته" شده و گفته نشده :

چرا موسی نیستم :

چرا مسیحی نیستم :

می اندیشم ، پس هستم !؟

خب مثل اینکه نوشته های قبلی منو نخوندین و :

... ، إقرأ ... !؟

حالا :

... ، إقرأ و ... .

بمونه ! که :

... ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... .

تا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی ، شب بخیر  

 

 

پ – خب بله بنا بر قول :

العلم علمان ، ... .

کافیه یکیش علم یا دانش :"دین" یا اسلام باشه ! چه رسه به اینکه دومیشم باشه !

پ2 – با اینکه قبلا یادآور شده ام ، ولی بازم بد نیست ذکرش ، که شیعه ی هشت امامی ، دوازده امامیم هست . 


  

خلیفه یا جانشین خدا :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الرَّحْمَنُ ، ... .

سلام علیکم .

شب جمعه هست و یادی کنم از گذشتگان ، خدا رحمت کنه همه ی رفتگانو (1) که دستشون از این دنیا کوتاه ، گفتم براتون که بابا بزرگ ، قمی تون ، نه تنها قرآنو تو بچگی بهمون یاد داد ، بلکه مثلا شبای جمعه ، علاوه بر سوره ی واقعه که هرشب بعد نماز مغرب و عشا وادارمون می کرد بخونیم ، سوره الرحمن رو هم می گفت بخونیم .

گفتم براتون که اونقد خونده بودم که دیگه حفظ ! شده بودم و قرآنو برا این باز می کردم جلوم که اون خدا بیامرز ببینه ، ولی از حفظ می خوندم .

زیرنویس :

1 - که در نوشته ی قبلی گفتم چیزی از این دنیا با خودشون نبردن ، یعنی بدنشونو ، البته بدن دنیایی ، نه مثلا بدنی رو که در خواب اینور و اونور میره ، بلکه هرچی رو که این دنیاییه ، بعبارت دقیق هرچه که بچشم ، گوش و اعضای حسی دیگه ی بدن میاد .

که قبلا گفتم این فرق داره با مثلا افتادن چشم به چیزی ، همینطور گوش و اعضای دیگه ی بدن ، چرا ؟

خب برا اینکه جانشین یا خلیفه ی حسی از حواس هستن ، خود حواسم همینطورن ، هرکدوم از اونا هم جانشین ما ! هستن ، البته مایی که اونارو می فرسته برا دیدن ، شنیدن و یا حسی دیگه .

خود اونم ! همون ما هم که گفتم ، مای حواس :

عَلَّمَ الْقُرْآنَ ، ... .

مای جمعی یا قرآنی حواسم جانشین ماست ! چرا !؟

خب همونطور که در نوشته ی قبلی گفتم زمین گسترده از اونه که گفتم ، و بقول مثلا دانش نانو میشه مقیاسی از اونو هم دید ! بچشم ! یا شنید ، با گوش ، البته از عالم یا دانشمند نانو ، مابعد بدنم گسترده هست و ختم به مای جمعی یا قرآنی حواس نمیشه ! مثلا جمعی حواسم بیاد میاد ، با مای یادآورده .

البته پس از مایی که جمعی حواسو حفظ کرده ! یا مثلا بایگانی کرده ، که امروزه انقلاب صنعتی  یا رنسانس غرب ، اروپا و حتی جانشین امروزیشم که آمریکا باشه ! مدعی اینه ! یعنی انقلابیش میگه که دیدنیا ، شنیدنیا ، ووو حواسو حفظ می کنه ! با چی ؟ با همون که :

چرا مسیحی نیستم ؟

و :

هیچی هستم !

تو خودش ! تو هیچی ، تو صفر ، تهی یا خالی !

حالا حتی تو ایران و اونم ایران اسلامی و اونم شیعه ! طالب علم یا جوینده ی دانشش بمونه که در طلب یا جویندگیش خبر نداره که پیرو اونه ! بلکه عالم یا دانشمندشم شیعه یا پیرو اونم ! حتی تعلیم یا آموختن قرآن ! کتاب خدا !

در حالیکه گردآوری ، جمع آوری و خواندن قرآن کار حس نیست و کار قلب یا دله ! در ثانی کار قلب یا دلم که تنها کار ما نیست ! و یکی از کارای ماست ! و کار ما ختم به اون نیست ! بلکه ان شاءالله به سوره ی مائده که رسیدم گفته خواهد شد که اگه کار دلم ، ولو محفوظشم ، یادآوری نشه ، کارش ختم نشده ! چراکه وقتی دین کامل ، نعمت تمام و خدا راضی میشه که :

یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  

فعلا بحث اینه که صرف نظر از حفظ "مثبت و منفی " قدیم و " منفی و مثبت " جدیدش ، محفوظ ، بایگانی شده و مثلا آرشیو که آرشیو فقط حواس نیست !

مگه اینکه علم یا دانش و معلوم یا دانسته شده عبارت باشه از محسوس ! و اونم مسموع از عالم یا دانشمند حسی ! که صرف نظر از اینم که بقول آقا باب دانش علیه السلام نفعی نداشته باشه ! (2) بازم اینکه از دهان عالم یا دانشمند حسی بیرون میاد یا نوشته اش بیانگر چیه !؟

... ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ ، ... .

بعبارت دیگه خلیفه یا جانشین کیه !؟ جانشین دیده !؟ شنیده !؟ ووو !؟ آرشیو مثلا !؟

و برا چی !؟

خَلَقَ الْإِنْسَانَ ، ... .

مثل خودش !؟ صفر ، خالی و یا تهی !؟ همونکه :

هیچی هستم !؟

و مثلا :

مسیحی نیستم !؟

و پیرو یا شیعه ی اون !؟ و مثلا خلیفه یا جانشینش در ایران !؟ ایران اسلامی !؟ ... !؟

2 – علم دوتاس ، علم مسموع و ولو بگوش قلب یا دلم رسیده رسیده باشه ! نه دلبخواه شنیده شده و بهش گوش داده شده باشه ! یعنی مطبوع قلب یا دل ! مثل مطبوع مثلا چشم در افتادنش به چیزی ! برا دیدن .

و دومیشم علم مطبوع ، ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع . 


  

تولد امام و امام زمان (8) :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .

سلام علیکم

خب ، حالا می خوایم ببینیم چرا گفته شده : چرا مسیحی نیستم ؟ (1)

خب دلایل مختلفی می تونه داشته باشه (2) ، بعنوان مثال برای این می تونه باشه که چطور می تونم مسیحی باشم که رییس جمهورم بره با عربستان سعودی قرار دادی ببنده که یکی از پیامداش کشته شدن علی اصغرایی در یمنه !

چطور می تونم مسیحی باشم که همون بچه ها دارن از وبا می میرن !

ووو !

اونوقت من مسیحی نه تنها کاری برا اون بچه ها نکنم ! و اسم خودمم بذارم مسیحی و پیرو حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ! بلکه بعنوان مثال بقول بازیگر نقش خاور در سریال "دیوار به دیوار" ! که گفته بشه : بد کاری می کنم که سرمایه ی خارجی رو جذب می کنم !؟ مثلا بگم خب راست میگه دیگه ! مثلا پول ایزوگام سقف خونه رو از کجا بیاریم !؟ ووو !؟

بلکه سکوتی داشته باشم که :"به تعبیر معروف" ی علامت رضا هم می تونه باشه !

چراکه اونوقت فرق من مسیحی با مثلا مسلمونی :"دیوار به دیوار" یمن چیه !؟ که به رییس جمهورم گردن آویزی آنچنانی میده !؟ ووو !

پس نه تنها چرا مسیحی نیستم ؟ بلکه موسویم نیستم !؟ که کاری به کار رییس جمهورم نداشته باشم !

بلکه بقول آقا اباعبدالله علیه السلامم که گفته اگه دین ندارم ، آدم ، انسان و بشر که هستم ! یا : چرا بشرم نیستم !؟

و بقول ایشون : الدّین والسلام !؟

خب ، آیا مقصود از :"چرا مسیحی نیستم ؟" اینه !؟ اینکه خیلی خوبه ! و اختصاص به مسیحی بودنم نداره ! برا پیش از مسیحی و مثلا یهودیم (4) خوبه اگه بگه : چرا یهودی نیستم ؟

و برا مسلمون که زیبنده تره :

... ، اذنت لربّها و حقّت ، ... .

و برای شیعه که جز این شا یسته نیست :

... ، اذنت لربّها و حقّت ، ... .

زیرنویس :

 1 – چرا مسیحی نیستم ؟ بعنوان مثال گفته شده ، بحث شامل نظایر اونم میشه .

2 – یادم میاد با یکی که قبلا در اینجا گفتم ، و امام جمعه ی شهری بود ، و اومده بود دیدن پدرم تو قم ، بحثی در این رابطه داشتیم که حالا کاری ندارم به اینکه مثلا گفت این حرفات بوی ارتداد میده ! گفت بریم پیش آقا شیخ ... ، اون جوابتو میده ، وبدم نمیومد دیداری از شیخ ... داشته باشم بعد اون وقتا که با هم تو حوزه ی شاهرود درس می خوندیم ، و گفته شده خارج درس میدن .

که رفتیم و دیدار تازه شده و همراهم از ایشون خواست که منو راهنمایی کنه ، و ایشون پرسید موضوع چیه ؟ گفتم هیچی ، یه مثال برای قضیه ی سالبه (3) برام بزنید کافیه ، که اشاره به کمدی در گوشه ی اطاق کرد و گفت این کمدو فرض کنیم اون گوشه بوده و گذاشتیم این گوشه ، حالا این کمد اون گوشه نیست .

که گفتم :"... اون گوشه نیست " فقط کمد و این کمد نیست ! و بعنوان مثال حتی اسب ، شتر ووو هم نیست ! ولی در این گوشه فقط این کمد هست و نمیشه چیز دیگه باشه ! تا این کمد هست .

3 – مانند همین :"چرا مسیحی نیستم؟" ونظایر این .

4 – یعنی پیرو حضرت موسی علیه السلام ، نه مثل اسرائیل صهیونیست جهانی . 


  

پیدایش انسان :

بِ ... بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ ...

سلام علیکم

اول روز جمعه رو تبریک بگم ، بعد بریم سر بحثی که خواهیم داشت ان شاءالله .

در حالیکه به اذان ظهرش داریم نزدیک میشیم ، و بحسب تقویم جمعه ی بعدی آخرین جمعه ی شعبان باشه ، نه اول ماه مبارک ، که این جمعه آخرین جمعه باشه ، در ماهی که در آنیم .  

پیدایش علم و دانش :

پیدایش علم و دانش و دانشها و علوم انسانی : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَادِیاتِ ضَبْحًا ، فَ ... ، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ، ... . 

خب بعد نماز و ... ان شاء الله سر حرفو وا میکنم براتون ، برا شما دوتا  تو خونه ... 

ساعت 7 و 45 دقیقه ی بعد از ظهر جمعه 30 خرداد 1393 :

اشاره : 

یادتون باشه پیشتر ، در مباحث قبلی ، گفته ام که کارای دیگه هم دارم ، هرچند روز تعطیل باشه و کاری هم داشته باشیم و سر کارم نرفته باشیم ، پس در فرصتی که بحمدلله دست داده براتون بگم که در بحث قبلی سرحرفو باز کرده بودم ، پس حرف پیدایش انسانو در بحث پیدایش داشتیم ، مگه اینکه پیدایش انسان علاوه بر پیدایشی باشه که بحثشو داشتیم ، و بحث قبلی بحث پیدایش مثلا بیرون باشه و فقط شامل پیدایش اندام ، بدن و یا پیکر انسان بشه ، در مثلا این گفته : "نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد " ، که در قسمت فبلی نقلش گذشت . 

خب با این حساب آنچه که پیداس هیئت وهیکل انسانه ، حالا ریز پرداز و تراشه ای با تمام مختصات اندام جهان خارج ؟ یا یکی از اون ؟ یا بازم علاوه بر اون !؟ فعلا با این کاری نداریم .  

چراکه جهان بیرون حرف داره ، مثل آنچه که در بحث قبلی به اون اشاره شد ، مثلا مجموعه ی جامع نداریم ، حتی بنام بدن !؟ و اگه داریم صفر، خالی و یا تهیست ، بعبارت دیگه "فاقد" درونه ! ووو ، که حکایت از پیدایش بیرون زبون داره ! و آیا پیکر بیرون ؟ و شامل پیکر انسانم میشه ؟ که پیکرش حرف داشته باشه ؟ یا پیکرانسان در جهان خارج پیکرش فقط چشم و گوش ووو داره برای خوندن و گوش دادن بحرف ؟ که فقط کافیه پاسخگویی برای این پرسشها پیدانشه که انسان باشه ! مثل شما دوتا توخونه !  

تازه سر حرفم اون باز نکرده باشه ، مثل همونا که نقل شد ! 

تازه اونم نه فقط در بیرون ! بلکه در درون ! حالا داعشی ؟ یا پیاده شده ی مثلا صلح آمیزش ، یا منطقیش و یا ... ؟ بمونه .  

تازه نه درون بیرون خونه هم ، شکر خدا ، یعنی پروردگار عالم بیرونم ، که بقول دعای کمیل رحمتش وسعت کل شیئ ، منجمله در عالم اصغر بیرون و اونم بیرون خونه ، خونه ای برای شما دوتا هم پیدا شد و الان از شما دوتا تو این خونه دارم میگم ، بلکه تو این خونه ی بیرون از همون هیئت ، هیکل و پیکرپیدای انسان ، بسان شما دوتا در هرخونه ، هم نه فقط !  

خب پس کدوم درون ؟ 

پیداس مقصود همون درون تهیست ، یا فاقدی که "پذیرا" ی حرفه ، حرف بیرون از خود و خانه ! چه منطقی مثلا ؟ و چه داعشی اون ! و آزادم هس در انتخاب یکی از ایندو !  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَعْطَینَاکَ الْکَوْثَرَ ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ . 


  

روز کار :

یا حسین !

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى ال ... ؟

پرسش خوبیه ، یادم میاد وقتی برای مهندس برجسته کار می کردیم ، چه تو ساختمون هفت طبقش تو ارومیه ، خیام جنوبی ، کوچه ی 21 و 19 ، آخه دوکله بود ، حالا بقول : "معروف" یا : "منکر" ؟ بمونه ، و چه تو پادگان میرآباد ، هروقت می اومد سرکار می گفت : "کارمی کنید" ، حالا برای احوال پرسی یا ... ؟ بمونه ، چراکه حدود دو ونیم میلیون تومن از فقط کار میرآباد بهمون بدهکاره ، حالا خونش بمونه ، چند ساله کار خونش تموم شده ، طبقاتیشو فروخته ، کرایه داده ، توش میشینه ، ووو ؟

خب بله کارگریم ، حالا بقول "معروف" به اسم آدم ، تنها یا با زوجش در بهشت جمهوری اسلامی ایران در طول این سه و نیم دهه ؟ یا بنام انسان ، اونم "معروف " و شناخته شده اش با : "کرامت" ؟ م که قابل ذکر و یادآوری نباشیم ، حالا : " آحاد" مون ، یا خونوادگی ویا خونواری ؟ دیگه بشر که بحساب میایم !؟

وگرنه این کیه که دشمن ، اونم آمریکا و شیطان بزرگم ، بقول معروف دم از حقش می زنه ؟!

پس فعلا کاری ! به روز کار نداریم و پیش از پاسخگویی به پرسش مثلا : کار می "کنم ، یا کنیم" ؟ همونطور که پس ازفرمایشات مقام معظم رهبری درنخستین روز امسال کنار قبر پاره ی تن آخرین پیام آور خدا ، براتون گفتم هنوز در مقام اثبات این پرسش هستیم که آیا هستیم ؟ حالا بسم آدم ، یا بسم انسان ، یا بسم بشر و آحادشم ، و در ثانی چی داریم ؟ مثلا حافظه داریم ؟ که قابل ذکر بودنمون در جمهوری اسلامی ایران رو یادم ، ببخشین یادمون بیاد ؟ ولو به مثقال عدد صفر ؟

خب از ما ثبت نام بود که کردیم ، اونم نه تنها برای اعلام نیازمندی به یارانه ، بلکه برای گرفتن دفترچه بیمه هم که خیلی وقته نداریم ، خوب دیگه چیکاره ایم ؟ که یادمون ، ببخشین یادم نمیاد ؟ 

حسین : آیا کسی هست مرا یاری کند ؟ 

حسین : مثل منی هست ! 

فرهنگ حسین  

حسین فرهنگ 

فرهنگ کار و کار فرهنگ 


  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، ... .

سلام علیکم  

گفتم که در پاسخ پرسش از این چیه نت گفته شد مقصود از آن شبکه است و مراد از اینهم : اتصال رایانه ها به یکدیگر و تبادل اطلاعات و پردازش شبکه گفته شده .

بعد هم دیدیم که رایانه در پاسخ از این چیه کامپیوتر گفته شده ، مثل همان شبکه که برای این چیه نت گفته شده بود ، حالا می خواهیم ببینیم در مقابل پرسش از رایانه پاسخ چیست ؟ چراکه مطلب : اتصال رایانه ها ست .

فعلا کاری هم با مثلا خودروی بومی ، ملی و ایرانی یعنی مثلا رایانه ی بومی ، ملی و ایرانی نداریم ، که سازنده ، خالق یا آفریننده اش کیست ؟ یکی ساخته و به ایران هم صادر کرده یا ما وارد کرده ایم ، پس الان این چیه کامپیوتر داریم و رایانه که گفته می شود مقصود همین این چیه کامپیوتر است .

خب به خانه ی من ایرانی هم اینگونه قدم گذاشته ، رایانه را عرض می کنم ، یعنی سازنده اش بنده که نبوده ام یعنی ساخت من که نبوده بلکه ساخت ایران هم نبوده ، ولی ساخت خارج هم که باشد باز یکی مثل من ایرانی آنرا ساخته ، پس من ایرانی هم می توانم همانسان که او ساخت همانندش بسازم و ساخت ایران و ساخت من را هم داشته باشم .

البته بنده بیشتر و پیشتر در پی دانستن ساخت آن هستم ، مثل شما و هرایرانی دیگری ، چراکه آنهم که رایانه را ساخته می دانسته که چه بسازد ، حالا چرا در پی دانستن ساخت آن هستم ؟ برای همین که یکی آنرا ساخته و او کیست ؟ یکی مثل من و دانسته این کار را کرده ، بقول امام علی علیه السلام : من علم عمل ، و چون این کار اوست پس : من عمل علم ، یعنی نه تنها او  می دانست و ساخت ، بلکه ساختش هم از روی دانستنی بوده .

البته لازم به یادآوری است که مقصود بنده هم فقط این نیست یکی چیزی بسازد و صادر کند یا وارد کنیم و دنباله رو او باشیم ، چراکه موضوع اصلی ما خودروست ، خودروایرانی ! ما هم مثل او ! که این چیه کامپیوتر یا بقول ما رایانه را ساخته .

آنهم وقتی که مثل شبکه که گفته شد : اتصال رایانه ها به یکدیگر و تبادل اطلاعات و پردازش است ، گفته شده باشد : همانند من است رایانه یعنی این چیه کامپیوتر او !

یعنی یک چیزی ساخته شبیه من خودرو ! منجمله من ایرانی ، خودرو ایرانی ! برای همین هم بود که در مقابل پرسش از شبکه پاسخ این نبود : اتصال رایانه های ایرانی به یکدیگر ، یا : اتصال یارانه های ایرانی به دیگر ... ، بلکه حرف از : اتصال رایانه ها به یکدیگر ... است !؟ برای همین بود بقول ما ترکها پرسش اول ما اتصال بود ؟ و اتصال چی با چی ؟ آیا اتصال من ها ؟ شبیه من ها را عرض می کنم ؟! رایانه ها را عرض می کنم ؟ این چیه کامپیوتر ایشان را عرض می کنم ؟

خب اگر او شبیه سازی کرده باشد مثل خودش را که من هم مثل او باشم ، خب کافیست خود را بشناسم برای خودسازی ، شبیه خود ساختن را عرض می کنم ، و از کجا معلوم که رایانه هم از آب در بیاید و خودرو هم نامیده نشود مثلا ؟ آنهم نه فقط خودرو ایرانی ، بلکه خودرو انسانی ، چراکه او هم انسانی است مثل من ایرانی .

خدا را چه دیدی ؟ شاید آرزوی موشک هوا کردن علوم انسانی برادر حسن رحیم پور ازغدی هم که گفتیم برآورده شد !

ادامه ی بحث بماند برای فرصتی دیگر ان شاءالله تعالی ، فعلا خدا نگهدار


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :344
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342705
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ