شب !؟ :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (الف) ، ... .
شب اول !؟ :
یادآوری :
بحثی داشتم تحت عنوان :"شب دهم" و بعدشم :"دهمین شب" رو مطرح کردم .
و مطرح شد که مانند این دو ، بلکه قبل از این دو ! چیزی که مطرحه مانند مثلا :
اول شب
ه ، مثل :"اول شب" ی که :"تبریک" گفتم ! که :"به تعبیر معروف" بعنوان مثال بود ! و اختصاص به روز اول سال میلادی و امسالش نداره ! مثلا گفته که شده :
شب اول محرم
یا خودمون که میگیم :
شب عید
در تاریخ هجری شمسی مثلا ، که در هجری ! یِ :"شاهنشاهی" م آخراش ! آخرین شاهش تغییر (ب) داد و ... ، م ! باز همون شب ، شب عید بود ! که گفته میشد ! نه مثل تاریخ میلادی مثلا روز تولد نخستین شاه ! یا شاهنشاهیش !
خب ! این :"شب"م مثل "شب دهم" آیا " دهمین شب" نداره !؟ البته همونطور که گفتم شب دهم بعد شب نهم ووو ، و :"شب اول"ه ! که موضوع بحثه !
مگر اینکه ! مثلا بعد رنسانس در غرب ، اروپا و فرانش ، یه شبیم مثلا :"کشف" شده باشه بسم :
شب صفر
یا :
"به تعبیر معروف" ی بنام "کشف" کننده ی اونه ! که قبلا گفتم یه دانشمند هندی بوده ، حالا کی !؟ بمونه !
منظورم بعد شب قرون وسطی فرانسه ، اروپا و غرب ! و جهان پیرو غرب ! حتی :"این ج.ا" ! نیست ! که روزی چون قرون وسطی رو پشت سر گذاشته ! حتی یادیم ازش نمیشه ! چه رسه بهش فکر کرد یا اندیشید ! که ...
بلکه کاشف در روز بعمل اومده !؟ یا در شب !؟ و آیا :"اول شب" !؟ یا :"شب اول" !؟ تولدش ! تولد مکشوف ، یا کشف شده رو میگم !؟
در حالیکه قبلا گفتم شب تولدش :"شب دهم" ه !
بعد شب مثلا :"نه دی" که بعنوان مثال گفتم ، همینطور :"هشت دی" ، :"هفت دی" (پ) ووو ، و شب "اول دی" هم :"اولین" ! شبش باشه ! که بعد غروب پاییز ، یا سی آذره ! نه مثلا :
صفر دی !
بلکه :"پایان شب" پاییز یا آذرشه !
شب پایان :
خب بمونه برا یه فرصت دیگه ان شاءالله .
البته یه اشاره ای داشتم ! مثلا به شب پایان شاهنشاهی در ایران ! که شب :
جمهوری اسلامی
در "این ج.ا" س ، یعنی در ایران ، بعنوان شب اولش ! نه اول شبش ! چراکه بعنوان مثال حرف از :
چهل سال
گیِ اونه ! نه مثل شب بیست و سوم بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی ، که اول شبش بود !
چراکه روز اولشو پشت سر گذاشته بود ! حالا با نیّت ! :"جمهوری اسلامی" یا :"حکومت اسلامی" و یا ... ! بمونه ! چراکه بعدها گفته شد :
جمهوری اسلامی
نه یه کلمه کم یا زیاد !
و شب پیروزی انقلاب ، یعنی شب بیست دوم بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی ، حرفی ازون نبود ! خب برا اینکه چرا بعد پیروزی انقلاب بعنوان مثال مطرح شد :
جمهوری ، جمهوری دمکراتیک و یا ... !؟
آیا مانند مثلا آخرین نخست وزیر ، یا :"دولت" خبر نداشتن ازش !؟ که مثلا پیشنهاد :"واتیگان"یم مطرح کرد !؟ اونم نه مثل :"قرون وسطی"ییش ! بلکه 2019 شم ! نه هزار (19) ییش!
شب قرون وسطی :
اینم بمونه ان شاءالله برا فرصتی دیگه !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، وَ ... لَیلَةُ الْقَدْرِ ، لَیلَةُ الْقَدْرِ ... .
-------------------------------------
زیرنویس :
الف :
سوره ی :"عَبَس" !
ضمن شب بخیر ، آخه صبحی فرصت نشد زیرنویس رو بیشتر بگم ، عرض کنم که در این سوره حرق از :"اُفُق"ی هست که :"تخصیص"م داده نشده به :"بصر" یا چشم و بیناییش ! و بقولی :"بصیرت" ! ش ، البته اگه "بصیرت" اختصاص داده شده به چشم و بیناییش ! که در سوره ی قبلی یکی از دو "افق" دیدن بود ! حالا مابعد یا بقولی :"ماقبل" بینایی !؟ بمونه .
خب مقام مقام :"وحی" شاید باشه ! و اختصاصم داده بشه به مثلا :"قلب" و اونم "قلب" آخرین پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ! و ... ! و قلب شامل حتی :"قلب بینایی" نشه ! و پیامبری نداشته باشه ! چه رسه به قلوب دیگر حواس و پیامبرانش ! پس فعلا بمونه !
آخه منسوب به ارسطوی یونانیست که :
فاقد حس فاقد علم یا دانشه !
حالا آیا منسوب به :"معلم ثانی" هست که :
فاقد :"معرفت" م هست !؟
یا چون "معرفت"م مانند مثلا :"حجت"ش علم یا دانشه ! پس نیازی نبوده که حرف استاد اول ، شایدم :"اول استاد" ! :"تکرار" ! که نه ! بلکه مثلا :"تکمیل"بشه ! و مثلا :
فاقد حس ، فاقد مثلا :"معرفت و حجت" ه !
حالا بمونه که :"قرآن ناطق"م گفته :
کور دل ، کور حسه !
و بتبع کور چشم یا بصر !
و :"به تعبیر معروف" بشرح ایضا ! حالا شرح مابعد یا "ماقبل" دل یا قلب ! که کوری اونم کور دلیه !؟ یا بقولی قلب یا دل دیگه :"شب" نداره ! که صبحی و روزی مابعد یا ماقبلش داشته باشه و بعبارت دیگه :"شب " حواس پنجگانه ی اعضای حسی روز :
قلب یا دله !
و بعبارت دیگه خورشید حواس و بتبع اعضای حسی دل یا قلبه ! و تک :"ستاره" عالم درک یا دریافت دل یا قبله ! ووو ! که بمونه ! به ان شاءالله فرصتی که دست بده ! برا چی !؟
خب برا یادآوریش دیگه ! حالا چه برا بیننده ! و چه :
... ، أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى ! ... .
خب :
وَمَا یدْرِیکَ لَعَلَّهُ یزَّکَّى ، أَوْ یذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرَى ، ... .
که اختصاص نداره به :"دارا" ی چشم و بینایی که !
حالا بمونه که دایره شنیدن از دایره ی دیدن وسیع تره یا تنگ تر !؟ البته نه مکتوب یا نوشته ی گفته ! که :"خوراک" چشمه ! مثل همین :
صفر !
که نوشتش بچشم میاد ! ولی آیا اونی که مثلا نوشته میشه :
0
گفته نوشته شده ی گفته شده هست !؟
یا همین افق دیدی که گفتم :"بودجه" اش :"تخصیص" داده نشده به چشم و بینایی و حتی مابعد یا قبلشم که نهایتشم قلب یا دل باشه !؟ و بقول :"رنسانس" یا :"انقلاب" ی غربی :"شب" اعضاش حسش نباشه ! حالا :"انقلابی" ش کدوم حسشم !؟ بمونه ! خب لابد مثلا :"دمکراسی" اعضاش دیگه ! و رای هم رای نصف بعلاوه یک دیگه !
کدوم افق دید !؟ خب به تعبیر معروف :" آی کیو" ! یادآوری دیگه !
شب بخیر !
----------------------------------------------------------------------
ادامه ی : دسته ها (کلید واژه های موضوعی) :
:"شنبه" های فرانسه + مرگ بر سرمایه داری ! + بعد مرگ بر کمونیست !؟ و اونم "شنبه" ها !؟ + یکشنبه ها ! جمعه ها ! + آیا مرگ بر صهیونیست سرمایه داری !؟ اونم شنبه ها !؟
تولد امام ، امام دوم (پایانی) :
... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (1) ، ... .
سلام علیکم .
مثالی دیگه :
خب شکر خدا یه جمعه از ماه مبارک رمضانو درک یا دریافت کردیم ، مثل همه ، همه ی مردم (2) ، مردم پیش از ما هم ، که درک و دریافتی داشتند و امروز برحمت ایزدی رفته ان و دستشون از این دنیا کوتاهه ، خب البته مردم بعد ما هم همینطور خواهند بود و :"به تعبیر معروف" چون عیانه حاجت به بیان نداشت و اکتفا شد به :
... وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ ... .
خب بحسب اونچه که مثلا سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میکنه یه هفت جزئی از قرآن (3) رو بقول ملای رومی :"عطار" ان خوندن و ما اندر خم کوچه ی اولیم ! و گفته ی :
... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .
که خونده میشه :
... ، الف لام میم ، اون نوشته ... .
که شاید منظور اون یکی از دو تفسیر این بوده ! که :
:(این همان کتاب با عظمت است که هیچگونه تردید در آن وجود ندارد) (ذلک الکتاب لا ریب فیه ).
و شایدم منظور او یکی دیگه هم همین باشه ! یعنی نوشته ی اون گفته ! و هدایت مکتوب یا نوشته شده ، نه فقط مسموع یا بگوش رسیده ، بلکه بچشم اومدنیم .
فقط می مونه که ایندو هم ، یعنی گوش و چشم ، یا بگوش و چشم اومدنیم ، بعنوان مثال ، مانند همون دوتایی هایی هستن که در نوشته ی قبلی گفته شد .
و ایندو رو ، با چی درک یا دریافت می کینم ؟ با دل ، قلب یا مرکز شنوایی !؟ یا با بینایی !؟
هرچند بقول آقا امام ششم ، صادق ال محمد علیه السلام ، خود همون :
الف ...
و :
الم
م حکایت از درک یا دریافتی این چنینی داره ! درک یا دیافتی گوش و چشم ازش دارن ، و اختصاصم به مومن بودن و مومن نبودن و کافر بودنم نداره ، بلکه برا گوش و چشم انس گرفته با اونا امن امنه ! و نسبت به درک یا دریافتش هردو مومن هستن و از منافق و کافر خبری نیست !
بعبارت دیگه در کوچه ی اول بقول ملای رومی ، قرآن نیومده مخاطب رو مومن ، منافق و کافر کرده باشه و خطاب به مومن گفته باشه :
... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .
بلکه به متّقی و یکی دیگه هم تقسیم نکرده ، حتی در رسیدنش به گوش و چشم ، چه رسه به انس گیرنده با قرآنو ، یعنی انسان .
که گوش و چشمش امامه در گوش دادن و بقول مثلا مرحوم علامه (4) : افتادن چشم به قرآن ، که مثل گوش دادن و افتادن چشمه به هر گفته یا نوشته ای دیگه .
منجمله مکتوب یا نوشته شده ای روی زمین ! یا پیاده شدن حرفی رو زمین باشه ، مثل همون که پیامبر صل الله علیه و اله وسلم ، پس از سه سال و ده سال ، از مکه به یثرب هجرت کرد و در اونجا پیاده کرد .
البته بنا بر وحی ، نه فقط بنا بر عقل ، فکر و یاد آوری خودش ، از غیر نازل شده بر خودش و پیامبران قبلی ، در برابر چشم ، و بعنوان مثال برگرفته از غرب ، اروپا و فرانسه ی اونوقت ! و بعدشم تغییرش به آمریکایی اون ! اونم به چشم نیومدنی ! حتی بعد نزدیک به چهار دهه !
ولی مدعی :
ذَلِکَ الْکِتَابُ
و :
لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ !
و :
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ !
آخه میگن یکی ادعای پیامبری کرد و بهش گفتن معجزه هم داری ؟ گفت البته که دارم ، گفتن خب چیه ؟ گفت به دیوار میگم برو عقب میره ، گفتن بگو تا (چشمون بهش بیفته ، یا بنویس !) .
و وقتی که به دیواری گفت برو عقب نرفت ، یکی گفت پس چرا نرفت !؟ گفت حلال زاده ها (یا مثلا متّقی ، و یا مثلا انقلابیا !) می بینین !
خب بقیه چیزی نگفتن ! آخه اگه حرفی می زدن اونوقت پی مثلا ضد انقلابم به تنشون مالیده میشد دیگه !
و نزدیک به چهار دهه هست که هنوز چیزی نمی گویند ! چراکه نه تنها به چششون رسیده ، بلکه بچششونم افتاده :
... وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ ... .
هم ! اونم نه فقط به امامت خودشون در گفتن :
ایّاک نعبد و ...
بلکه به امامت امام دومم ! در مساجد محل زندگیشون !
که با خیرالعملی جدا از مثلا اقتصادشون کار نداره ! همین طور کارای دیگشون !
حالا مکتوب یا نوشته ی بچشم اومده که نه ! بلکه حتی خوانده شده با اونم ، مثل برپایی نماز امروزم بمونه ! که گویا نزدیک به چهار دهه برپا میشه و چشمایی گویا کورن و نمی بینن !
و بر دل یا قلبشونم مهر خورده که درک یا دریافتی داشته باشن از دیده و شنیده شم !
و محروم از امام دومی که اولیش کور و کره ! یا بقول یکی از اون دو تفسیری که گفتم :
محروم از هدایت دوم !
که اولیش !؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ (5) عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (6) .
زیرنویس :
1 – و :
أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
2 – یا بقولی جمهور ! و جمهوریم یعنی مردمی ، ناسی ! حالا جمهور مومن ، یا مومن و منافق ، و کافرشم داره ؟ نمی دونم .
3 – بقول استاد شهید مرتضی مطهری :"قرآن مکتوب" یا نوشته شده ی در دست ، که این سوره سوره دوم اونه ، و به سی جزء تقسیم شده و در ماه مبارک رمضان ختم میشه .
4 – در اصول فلسفه و روش رئالیسم .
5 – نعمت نبوت و امامت ، مثل مکتوب یا نوشته اش در هرکدوم از ما که عبارته از دل ، حس و عضوه ، و یادآوری ، فکر و عقله ، و ناگفته نمونه برا مایی که تکیه زده بر :"کرسی" حافظه !
6 – قرآن های شیعه ، سوره ی اول .
به "بحث و مباحثه" بر می گردیم :
... هُ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَ ... . ( کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی شمس )
سلام علیکم
حالا از نزولات یا واردات (1) نمیگم ، همون :"درس دین" (2) یم که گفته بشه ، علاوه بر فکر یا اندیشه ی :"درست " (3) یکی از دروسی که گرفتیم فرمانروایی اندیشه بر سرزمین :"مافوق عالم وجود" م (4) بود ، که هنوزم محل بحث و مباحثه هست !
خب ، این چه ربطی داره !؟ به اونکه گفتم : آمریکا ، رییس جمهور آمریکا ، می ترسه !؟ مثلا !
... : تا انقلاب مهدی نهضت ادامه دارد ، حتی اگر ... :
خب ، حالا ما هم :"فرض" (5) می کنیم ! دیگه ، که در غرب ، اروپا و فرانسش انقلابی شده ! و تا ، پنجاه و هفت ما هم نه ! تا امروزم نمیشه انقلابم نه ! همون :"نون و القلم و ما یسطرون" ، حالا :"نهضت سواد آموزی " خودمون (6) م نه ! همون برا مثلا :"خوندن و نوشتن " یاد گرفتن و غافل از این گفته بشه برا :"دونستن" م به مدرسه (7) رفتنی هست !
حالا نیست !؟ هست !؟ فرضش چطور ؟ در :"مافوق عالم" کدوم یکی از این دو !؟ و اونم :"بهیج" ش !؟ بمونه ! کجا ؟ شم بمونه ! :"سیاست " مدارشم ؟ بمونه ! چراکه بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : فاجرشم که باشه !
راستی یا یادم نرفته :"کافر" ش چی ؟ نزولی یا واردیم داریم که : لا یبقی مع الظلم !؟
یعنی چی !؟ چه ربطی داره !؟
هیچی ! همینجوری گفتم ! آخه شاید سرزمین که نه ، بقول ما ترکا چرا راه دور بریم ، همین :"باغچه" ی "بهیج" درستو یادم اومد و برا اینکه خدای نخواسته ، خدای نخواسته یه وقت :"نادرست" م فکر نکنمی باشم گفتم که برم انقلابو بخونم و بیام بنویسم ! کدوم انقلابو !؟ همونو که آمریکا ، رییس جمهور آمریکا می ترسه دیگه ! که نکنه تاریخ مصرفش تموم بشه ، اگه نشده باشه ! پنجاه و هفت خودمون دیگه !
خب برا چی :"دور همی" رو گفت !؟ که در کنار هم بخوبی خوشی زندگی کنیم و مثلا : مرگ ... ، که نه ، نیستشم گفته نشه !
چی !؟
به " تحریم"(8) برمی گردیم ! :
خب یا کنار هم و یا تحریم ادامه داره ! دیگه ! نیاز به تهدیدم نداره ! که گفته بشه : ازش نمی ترسیم .
برید ببینم ، نه اینکه نمی تونید و گفته بشه : ما می توانیم .
ووو .
بلکه کجا !؟ می تونید برید !؟ آمریکا که نمیذارم ، دنیای بهیجم که اخه ! خب کجا می خواین شبتونو روز کنین !؟
فقط کافیه دم بده بدم من دنیا ! و یه دست بشه آمریکایی ! درست ! مثل من ! که :
انقلابیم ، حالا پس چی !؟
خب ، به بحث و مباحثه بر می گردم ! :
چی می خواستم بگم !؟ بگه من !؟ حالا بنا بر کدوم میلشم بمونه ! بچه که نه ، حتی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم در بغل مادرشون سلام الله علیها حرف زد ! و حالا بمونه که میلش به چی بود !؟ ولی اولش چی گفت !؟
خب از چی می گفتم !؟ از انقلاب ، در فرانسه ی اروپای غرب کره زمین ! که حتی فرض انقلابی بعد اونم محکوم به :"فروپاشی" مثلا که نه ، محکوم به تحریم آخرین دستاوردش ! م نه ! محکوم به همونیم که کودک قنداقی تو بغل مادرش گفتم ! نه !
بلکه : بشین بینیم بابا ! درس دین میدی بما !؟ مثلا ، سیاست یادمون میدی !؟ مثلا ، ووو .
خب ! حالا چی ؟ هیچی دیگه به "نون و القلم و ما یسطرون" برمی گردیم و ببینیم ! بشنویمم نه !؟ که مثلا :"کلاغ" ه چی گفت !؟ قار قار !؟ یا غار غار !؟ و مثلا بقول بچه ها بحث و مباحثه که تموم شد : هرکه رود خانه ی خود !؟ و یکی مثلا روی زمین و بهیجش و یکی زیر زمین و اونم بهیج !؟ حالا بمونه اون بچه قنداقی که آسمونی شد ! و اونجا هم بهیج ، همینطور نیرو دریایی در دریایی بهیج !
ادامه ی تحریم پایانی (3) :
... ، لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، ... .
سلام علیکم ، بازم روز بخیر .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلًا ، ... .
اول یادی کنم از صاحب این ایام ، فرزندان حضرت فاطمه سلام الله ، همگی در زمان پیامبر صل الله علیه و اله و سلم بدنیا آمده اند بجز یکی که آن حضرت در زمان فوت پدرشان به آن بار دار بودن ، و می تونست نخستین فرزند ایشون بعد فوت پیامبر باشه ، که ...
و امام چهارم ، علی ثانی علیه السلام نخستین امامی هستن که در زمان پیامبر بدنبا نیامده ان ، بلکه در زمان امامت امام علی علیه السلام بدنیا آمده ان ، یعنی مثل دو امام قبلی پیامبرو درک نکرده ان ، بعبارت دیگه فرزند دوران پیامبری یا نبوت نیستن ، که با فوت پیامبر دورانش به پایان رسیده و دوران امامت یا خلافت ، یعنی جانشینی نبوت آغاز شده و تا امروز ادامه داره ، چراکه امروز دوران آخرین امام است ، حتی در غیبت ، چراکه پس از نوّاب خاصشونم نایب عامّی برا امامت یا مدیریت جامعه دارن بعنوان ولی فقیه .
خب ، بازم اول اینو بگم که امام پنجم علیه السلام ، به ترتیب اسمی امام چهارم علیه السلام ، یعنی امام محمدبن علی ثانی علیه السلام ، فرموده ان ، البته به تعبیر من : خدا لعنت (1) کنه اونایی رو که بزرگتر (2) ین آیه (3) ی کتاب خدا رو تحریم کردن (4) .
خب چی می گفتم ؟
بله ، میشه گفت حالا یکی رو پیدا کرده ! و پیدا کردن ، یا پیدا شده که بعد مثلا مدیریت چهار بعلاوه یک بین المللی ، چراکه صدایی از پنجمیش در نیومد که بشه گفت پنج بعلاوه ی یکی تحت اون مدیریت باشه در مذاکره با جمهوری اسلامی ایران ، و با نقض برجام مدیریت یکی از طرفین مذاکره ، حالا :"به تعبیر معروف" مثلا "صلاح مملکت خویش خسروان دانند" ، خسرو آمریکا از مدیریت بین المللی کوتاه اومده باشه و رفته باشه سر مدیریت خودش !
البته که با رعایت همون که گفته ، نه اینکه جلوی اونایی رو که صلاح خودشونو خودشون می دوننو بگیره ! مگه اینکه با اونایی که به :"قانون"! پایبند نیستن برخورد قانونی ! بکنه ، که مثلا از رای اکثریت که اونو به خسروی برگزیدن تبعیت نمی کنن ! بلکه مثلا تو خیابون میریزن و ... ، یعنی اگه مشاهده نشده که با مخالفت با قانون ! عکس العملی نشون نمیده و میذاره هر چی می خوان بگن و انجامش بدن ، خب بی حکمت نیس دیگه ! بعلاوه بین اللمللیشم میکنه دیگه ! البته نه سازمان المللی ، بلکه همونطور که گفتم ، و می تونه معناشم این باشه که مشاهده می کنین آمریکا مثل جایی نیست که با مخالف قانون برخورد قانونی می کنه ! پس ...
خلاصه همون که گفتم ، مدیریت بین المللی ، ولی نه در چهارچوب بین المللی سازمان مللی یا قانونی !
چرا ؟ خب گفتم که می ترسه ! از دین یا اسلام ! چرا !؟
خب برا اینکه انقلاب شده ! انقلاب اسلامی ! یعنی چی !؟ آیا مثل انقلاب صنعنی ؟ و آخرین انقلاب !؟ یا فرزنداش !؟
استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون در این زمینه یه حرفی دارن ، خصوصا در "علل گرایش به مادیگری" .
اون حرف اینه که مثلا انقلاب کمونیستی مولود غرب و اروپای قرون وسطاس ، البته شاید اینو هم نفرموده باشن ، ولی حرف اینه که مثلا رنسانسم بچه ی همون قرونه .
ولی آیا انقلاب اسلامیم فرزند مثلا انقلاب سفید شاهه ؟ یعنی اگه شاه شاه بود ! انقلاب نمیشد ؟ یا مثلا اگه آمریکا آمریکا بود انقلاب نمیشد ؟ و مثلا آمریکا ، یعنی رییس جمهوراشم ازش نمی ترسیدن ؟
یا این دین یا اسلامه که ازش می ترسن ؟ یعنی از انقلاب اسلامی می ترسن .
و ، و از بچه های اونم می ترسن !؟ مثلا شش کشور دیگه !؟
زیرنویس :
1 - کلمه لعنت در عین فرمایش امام علیه السلام اومده و یعنی دورکردن ، و معناش مثلا محروم کردن و اونم بقدر یا اندازه ی مثلا صفر ! نیست ! بعبارت دیگه مرحوم (5) نباشه ! بلکه مثل ابلیس رجیم ، که هرچیم رونده شده باشه از مدیریت خدا که بیرون نرفته ! مگه اینکه گفته بشه بجایی فرستاده یا مثلا تبعید شده باشه که اونجا از قلمرو خدای رحمن رحیم خارج باشه ! البته نه مثلا با :"نعمت" زبون ! و :" انعمت علیهم " .
2 - گفتم که بعبارت دیگه :"اکبر" .
3 - مقصود نخستین آیه ی کتاب خداس ، که بقولی خلاصه ی سبعا من المثانی یا سوره ی حمده ، که این سوره هم خلاصه ی قرآن العظیمه .
حالا بمونه که گفته شده خلاصه ی این آیه هم یه حرفه ، و : من ... .
و اینم فکر می کنم گفته باشم که همه ی سوره های کتاب خدا با همین حرف آغاز شده ، البته نه همش با صدای پایین (کسره) ، با صدای بالا (فتحه) هم آغاز شده ای داره .
4 – البته گفتم که بعنوان آیه ، و گرنه هیشکی :"بسم الله الرّحمن الرّحیم" رو از قرآن ، مصحف ووو ، یعنی کتاب خدا حذف نکرده .
5 – مراجعه شود به زیرنویس سوم نوشته ی قبلی .