خواننده ی بیان نامه ی نوی ... :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ _ الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ _ أ ؟! ...
باب ال ... :
السلام علیک یا ابا عبدالله _ السلام علیک یا ابا عبدالله ثانی _ سلام ای معصوم نهم ! (الف)
أوَّلُ الدّین ... :
سلام علیکم
صبح بخیر ، صبح ، پیش از اینکه هشدار گوشیم صداش در بیاد بیدار شده بودم ، خب بعد اینکه رفتم و وضو هم گرفتم ، چشم مثلا کره (ب) ی ها دور ، سلطان بانو رو هم برا نماز بیدار کردم ، نه اینکه صداش کنم ، بلکه طبق معمول ، خب بعد نمازم طبق معمول رفتم که نون بگیرم .
خب برا چی اینو گفت !؟ آخه امروز تشکرم از نونوا ، با روزای دیگه ، از اونم ، فرق داشت .
خصوصا نونوا هایی که صبح زود پا میشن و میان سر کار و کاسیبیشون .
ولی تشکر امروزم برا اینم نبود ! آخه علاوه بر اینم تشکر کردم ، یعنی علاوه بر این که تا یادم میاد ترک نکرده ام ، ازش بابت نونایی که می پختم تشکر کردم ، بهش گفتم که : واقعا خوردنیه ! ممنون .
بابا نون داد !
چه نونی ! :"به تعبیر معروف" تا نخوری ندانی ! با گفتن و نوشتنش یه چیزی میگم و یه چیزی می بینی ! حالا بوشم بمونه ! تودهنم لمشم ! گفتنی و نوشتنی نیست ! نه انیکه نیستا ! ولی نهایتش مزّش مثلا اینه که دهنتونو آب بندازه !
نه اینکه مزّش زیر زبون "به تعبیر معروف" بمونه ! و تازه ! بدون به تعبیر معروف :"زیر زبون" ی گرفتنم ، بلکه با همون قیمت !
خب ! #ان شاءالله که نون تو سفره ی شما هم به همین خوشمزگی باشه ! که اگه بگم :
بابا دون داد !
مثلا بقول آقا امام پنجم علیه السلام ، شگفتزده که نشین ! برا داوریم نیاز به مشاهده و آزمایششم نداشته باشه ! خب زبونتون دیگه ! آخه اینا ، مشاهده و آزمایشو میگم ! که فقط کار مثلا چشم نیست ! خب بله :"سلطان بدن"م سر جاش .
ولی داور مثلا خوردنیا ، با داور مثلا دیدنیا فرق داره ! همونطور که بقول یکی از شاگردای آقا امام ششم علیه السلام ، داور این دو ، یعنی چشیدن و دیدنم ، اگه بقول پیامبر صلّ الله علیه و اله و سلّم ، یکی از ایندو نشد ! بی داور نموندن ! بلکه همونطور که آقا ضمن تایید شاگردشون #یادآور شده ان ، مثل داوری منه از نونی که امروز علاوه بر تشکر معمول همه روزه از نونواها و منجمله نونواییم که امروز ازش نون گرفتم ، یه تشکر دیگه هم کردم ، خب برا اینکه بهتر از نونی بود بعضی از نونوا ها ، که دستشون درد نکنه ، بود .
این به اون ! معنا نیست که دو جور نون داریم و یکیش مثلا خوبه و یکی دیگشم بدا ! یا بد و خوب داریم ! و نونم همینطور ! نعمت خدا ! که خوب و بد ، یا بد و خوب نداره !
حالا بمونه که بعضیا میگن :
خدا !؟
خب ! خود چی !؟ اینم #خوب و بد !؟ یا #بد و خوب !؟ مثلا ، و نظایر این دو !؟
خب #ایندو چی !؟ بدون داور !؟ یا داورشون مثلا یکی از حواسّه !؟ حتی "سلطان بدن"م ! و علاوره بر مشاهده و آزمایششم ! اعلام کننده ی نتیجه ی آزماشم !؟
خب اعلام نتیجه ی مشاهده و آزمایش سلطان بدن چی !؟
و بماندم که نه تنها مثلا :"پشت گوششم" نمی بینه ! اصلا :"پشت سرشم" نمی بینه ! مگه تو مثلا آینه و اونم نه یه آینه ! بلکه به کمک یه آینه هم که پیش روش باشه ! بعنوان مثال اونایی که سلمونی ، یا آرایشگاه و یا مانند این رفته ان مشاهده کرده اند !
حالا #مشاهده ی بینایی ! بمونه ! نه بدن یا سخت افزارش ! بلکه بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :
العلم علمان ، ... .
و بماند #جفت ایندو هم ! دانَش !
وقتیکه :
بابا نان داد دیگه شعار ما نیست !
بابا دان داد !
بابا ...
وقت بخیر .
-----------------------------------
زیرنویس :
الف : آقا !
ب : جنوبی !
به "بحث و مباحثه" بر می گردیم :
... هُ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَ ... . ( کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی شمس )
سلام علیکم
حالا از نزولات یا واردات (1) نمیگم ، همون :"درس دین" (2) یم که گفته بشه ، علاوه بر فکر یا اندیشه ی :"درست " (3) یکی از دروسی که گرفتیم فرمانروایی اندیشه بر سرزمین :"مافوق عالم وجود" م (4) بود ، که هنوزم محل بحث و مباحثه هست !
خب ، این چه ربطی داره !؟ به اونکه گفتم : آمریکا ، رییس جمهور آمریکا ، می ترسه !؟ مثلا !
... : تا انقلاب مهدی نهضت ادامه دارد ، حتی اگر ... :
خب ، حالا ما هم :"فرض" (5) می کنیم ! دیگه ، که در غرب ، اروپا و فرانسش انقلابی شده ! و تا ، پنجاه و هفت ما هم نه ! تا امروزم نمیشه انقلابم نه ! همون :"نون و القلم و ما یسطرون" ، حالا :"نهضت سواد آموزی " خودمون (6) م نه ! همون برا مثلا :"خوندن و نوشتن " یاد گرفتن و غافل از این گفته بشه برا :"دونستن" م به مدرسه (7) رفتنی هست !
حالا نیست !؟ هست !؟ فرضش چطور ؟ در :"مافوق عالم" کدوم یکی از این دو !؟ و اونم :"بهیج" ش !؟ بمونه ! کجا ؟ شم بمونه ! :"سیاست " مدارشم ؟ بمونه ! چراکه بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : فاجرشم که باشه !
راستی یا یادم نرفته :"کافر" ش چی ؟ نزولی یا واردیم داریم که : لا یبقی مع الظلم !؟
یعنی چی !؟ چه ربطی داره !؟
هیچی ! همینجوری گفتم ! آخه شاید سرزمین که نه ، بقول ما ترکا چرا راه دور بریم ، همین :"باغچه" ی "بهیج" درستو یادم اومد و برا اینکه خدای نخواسته ، خدای نخواسته یه وقت :"نادرست" م فکر نکنمی باشم گفتم که برم انقلابو بخونم و بیام بنویسم ! کدوم انقلابو !؟ همونو که آمریکا ، رییس جمهور آمریکا می ترسه دیگه ! که نکنه تاریخ مصرفش تموم بشه ، اگه نشده باشه ! پنجاه و هفت خودمون دیگه !
خب برا چی :"دور همی" رو گفت !؟ که در کنار هم بخوبی خوشی زندگی کنیم و مثلا : مرگ ... ، که نه ، نیستشم گفته نشه !
چی !؟
به " تحریم"(8) برمی گردیم ! :
خب یا کنار هم و یا تحریم ادامه داره ! دیگه ! نیاز به تهدیدم نداره ! که گفته بشه : ازش نمی ترسیم .
برید ببینم ، نه اینکه نمی تونید و گفته بشه : ما می توانیم .
ووو .
بلکه کجا !؟ می تونید برید !؟ آمریکا که نمیذارم ، دنیای بهیجم که اخه ! خب کجا می خواین شبتونو روز کنین !؟
فقط کافیه دم بده بدم من دنیا ! و یه دست بشه آمریکایی ! درست ! مثل من ! که :
انقلابیم ، حالا پس چی !؟
خب ، به بحث و مباحثه بر می گردم ! :
چی می خواستم بگم !؟ بگه من !؟ حالا بنا بر کدوم میلشم بمونه ! بچه که نه ، حتی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم در بغل مادرشون سلام الله علیها حرف زد ! و حالا بمونه که میلش به چی بود !؟ ولی اولش چی گفت !؟
خب از چی می گفتم !؟ از انقلاب ، در فرانسه ی اروپای غرب کره زمین ! که حتی فرض انقلابی بعد اونم محکوم به :"فروپاشی" مثلا که نه ، محکوم به تحریم آخرین دستاوردش ! م نه ! محکوم به همونیم که کودک قنداقی تو بغل مادرش گفتم ! نه !
بلکه : بشین بینیم بابا ! درس دین میدی بما !؟ مثلا ، سیاست یادمون میدی !؟ مثلا ، ووو .
خب ! حالا چی ؟ هیچی دیگه به "نون و القلم و ما یسطرون" برمی گردیم و ببینیم ! بشنویمم نه !؟ که مثلا :"کلاغ" ه چی گفت !؟ قار قار !؟ یا غار غار !؟ و مثلا بقول بچه ها بحث و مباحثه که تموم شد : هرکه رود خانه ی خود !؟ و یکی مثلا روی زمین و بهیجش و یکی زیر زمین و اونم بهیج !؟ حالا بمونه اون بچه قنداقی که آسمونی شد ! و اونجا هم بهیج ، همینطور نیرو دریایی در دریایی بهیج !