چرا اندیشه در قرآن ؟ (پایانی) :
... ، الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ، ... .
سلام علیکم و بازم تبریک .
خلیفه یا جانشین متفکر یا اندیشمند :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا (1) ، إِنَّا (2) خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ(3) ... .
خب داریم به نیمه ی نخستین ماه سال می رسیم و در هفته ی دوم آن ! هستیم و باز جمعه و تعطیل مثلا ، و شکر خدا فرصتی دیگه برا حرف زدن با شما ، از چی !؟
خب از یه چیزی دیگه ! حالا از چیزی که به چشم اومده ، یا بگوش رسیده ، نه حتی بقولی به هیچی رسیده ! چه رسه به هیچی که به هیچی رسیده ! باشه ! چه رسه به :"نباشه" ، چه بقول قدیمش و چه جدیدش !
اونم نه در پیش از انقلاب !
وقتی که انقلاب صنعتی یا رنسانس غرب رسید به شرق و بقولی غربش ، یا بقولی خامیانه و مثلا ترکیه ی اون زمان و نه وقتیم که مثلا رضا شاه رفت به اونجا ! بلکه حتی امیرکبیرم رفت پیشوازش ! و نطفه ی ایران متجدد ، متمدن و انقلابی بسته شد ! با خواستگاری انقلاب صنعتی یا رنسانس غرب !
بلکه ، اونم نه ازدواج انقلابی مشروطه ! بلکه انقلاب اسلامی ! و خواستگاریش از علم یا دانش غرب ! اونم در حالیکه میگه :
من هیچی هستم !
و بعنوان مثال :
مسیحی نیستم ! هستم !
نه اینکه مثل شیطان بزرگ (4) بگه بهتره ! تو چی !؟ همه چی !؟ خصوصا در علم یا دانش !
علم یا دانشی که نه تنها میگه داره ! بلکه بقولی خودی ! : در انحصار اونه !
خب چه زوجی بهتر از اونه !؟ اونم برا :
... لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا !؟
وقتی یکی باشه که نه تنها قابل یادآوریه ! بلکه بشه بهشم فکر کرد یا اندیشید !
حالا کی !؟ دیشب گفتم که کار ما ! منجمله طرفم ! حالا خانم یا آقاش بمونه ! فقط انس با دنیا که نه ، با بدن دنیایی ، بلکه فقط انس با بدن دنیایی ، با حواسشم نیست و :
... ، الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ، ... .
فقط شامل آفتاب مهتاب حتی دنیا و بدن ما ، و بدن و حواس ما هم نمیشه ! چه رسه به خواستگاری ما از دنیا ! اونم خواستگاری عاقلانه یا خردمندانه !
گفتم که بقول مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسم ایشون ، افتادن چششم بعنوان مثال به دنیا فرق داره با بچشم اومدنش ! و خواستگاریش برا دیدنش !
بلکه قلب یا دلم می تونه خواستگارش باشه ! که تازه چیزی برا یادآوری داشته باشیم ! در حافظه !
حالا بهش فکر کرد یا اندیشیدم بمونه ! کی !؟ خب ما دیگه ! که فکر میکنه ! یا میندیشه ! دیگه !
کی !؟ عاقل یا خردمند دیگه ! تا بدونه و دونسته ، یا بقولی :"دانش بنیان" باشه خواستگاریش دیگه ! از کی !؟ خب آخرش از دنیا دیگه ! با جانشینش در انس با دنیا دیگه !
خب همونطور که انقلابی صنعتی یا رنسانسیم ، حالا بگیم مظهرش شیطان بزرگم فقط خواستگار بدن ما نیست که ! بلکه :
... ، الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ، ... .
و :
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یسْجُدَانِ ، ... .
و خواستگار آسمون ما هم هست ! و بقول ما ترکا اللّهم بیر بیر ، یکی یکی ، و مقصدم حافظه ، بایگانی و یا آرشیو ما ست ! کرسی عرشی که یه طرفش مثلا چشم ، دیدن و دل دادگی ماست به اون ! کدوم !؟
آیا عالم یا دانشمند !؟ یا :
چرا هیچی هستم !؟
و بعنوان مثالم :
چرا مسیحی نیستم !؟
خب قابل ذکر چیه !؟ هیچی !؟ و به هیچی فکر کرد یا اندیشید !؟ و باهاش انس گرفت !؟ انسان !؟
زیرنویس :
1 - آیا گذشت بر انسان گاهی از روزگار که نبود چیزی یادآورده ؟ (برگردان به فارسی از مرحوم آقای محمد کاظم معزّی )
2 - ما .
3 – نفرمود : خَلَقَهُ ، مثل :
عَلَّمَهُ الْبَیانَ
4 – آمریکا بقول حضرت امام (ره) .
تولد امام ، امام دوم (پایانی) :
... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (1) ، ... .
سلام علیکم .
مثالی دیگه :
خب شکر خدا یه جمعه از ماه مبارک رمضانو درک یا دریافت کردیم ، مثل همه ، همه ی مردم (2) ، مردم پیش از ما هم ، که درک و دریافتی داشتند و امروز برحمت ایزدی رفته ان و دستشون از این دنیا کوتاهه ، خب البته مردم بعد ما هم همینطور خواهند بود و :"به تعبیر معروف" چون عیانه حاجت به بیان نداشت و اکتفا شد به :
... وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ ... .
خب بحسب اونچه که مثلا سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میکنه یه هفت جزئی از قرآن (3) رو بقول ملای رومی :"عطار" ان خوندن و ما اندر خم کوچه ی اولیم ! و گفته ی :
... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .
که خونده میشه :
... ، الف لام میم ، اون نوشته ... .
که شاید منظور اون یکی از دو تفسیر این بوده ! که :
:(این همان کتاب با عظمت است که هیچگونه تردید در آن وجود ندارد) (ذلک الکتاب لا ریب فیه ).
و شایدم منظور او یکی دیگه هم همین باشه ! یعنی نوشته ی اون گفته ! و هدایت مکتوب یا نوشته شده ، نه فقط مسموع یا بگوش رسیده ، بلکه بچشم اومدنیم .
فقط می مونه که ایندو هم ، یعنی گوش و چشم ، یا بگوش و چشم اومدنیم ، بعنوان مثال ، مانند همون دوتایی هایی هستن که در نوشته ی قبلی گفته شد .
و ایندو رو ، با چی درک یا دریافت می کینم ؟ با دل ، قلب یا مرکز شنوایی !؟ یا با بینایی !؟
هرچند بقول آقا امام ششم ، صادق ال محمد علیه السلام ، خود همون :
الف ...
و :
الم
م حکایت از درک یا دریافتی این چنینی داره ! درک یا دیافتی گوش و چشم ازش دارن ، و اختصاصم به مومن بودن و مومن نبودن و کافر بودنم نداره ، بلکه برا گوش و چشم انس گرفته با اونا امن امنه ! و نسبت به درک یا دریافتش هردو مومن هستن و از منافق و کافر خبری نیست !
بعبارت دیگه در کوچه ی اول بقول ملای رومی ، قرآن نیومده مخاطب رو مومن ، منافق و کافر کرده باشه و خطاب به مومن گفته باشه :
... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .
بلکه به متّقی و یکی دیگه هم تقسیم نکرده ، حتی در رسیدنش به گوش و چشم ، چه رسه به انس گیرنده با قرآنو ، یعنی انسان .
که گوش و چشمش امامه در گوش دادن و بقول مثلا مرحوم علامه (4) : افتادن چشم به قرآن ، که مثل گوش دادن و افتادن چشمه به هر گفته یا نوشته ای دیگه .
منجمله مکتوب یا نوشته شده ای روی زمین ! یا پیاده شدن حرفی رو زمین باشه ، مثل همون که پیامبر صل الله علیه و اله وسلم ، پس از سه سال و ده سال ، از مکه به یثرب هجرت کرد و در اونجا پیاده کرد .
البته بنا بر وحی ، نه فقط بنا بر عقل ، فکر و یاد آوری خودش ، از غیر نازل شده بر خودش و پیامبران قبلی ، در برابر چشم ، و بعنوان مثال برگرفته از غرب ، اروپا و فرانسه ی اونوقت ! و بعدشم تغییرش به آمریکایی اون ! اونم به چشم نیومدنی ! حتی بعد نزدیک به چهار دهه !
ولی مدعی :
ذَلِکَ الْکِتَابُ
و :
لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ !
و :
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ !
آخه میگن یکی ادعای پیامبری کرد و بهش گفتن معجزه هم داری ؟ گفت البته که دارم ، گفتن خب چیه ؟ گفت به دیوار میگم برو عقب میره ، گفتن بگو تا (چشمون بهش بیفته ، یا بنویس !) .
و وقتی که به دیواری گفت برو عقب نرفت ، یکی گفت پس چرا نرفت !؟ گفت حلال زاده ها (یا مثلا متّقی ، و یا مثلا انقلابیا !) می بینین !
خب بقیه چیزی نگفتن ! آخه اگه حرفی می زدن اونوقت پی مثلا ضد انقلابم به تنشون مالیده میشد دیگه !
و نزدیک به چهار دهه هست که هنوز چیزی نمی گویند ! چراکه نه تنها به چششون رسیده ، بلکه بچششونم افتاده :
... وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ ... .
هم ! اونم نه فقط به امامت خودشون در گفتن :
ایّاک نعبد و ...
بلکه به امامت امام دومم ! در مساجد محل زندگیشون !
که با خیرالعملی جدا از مثلا اقتصادشون کار نداره ! همین طور کارای دیگشون !
حالا مکتوب یا نوشته ی بچشم اومده که نه ! بلکه حتی خوانده شده با اونم ، مثل برپایی نماز امروزم بمونه ! که گویا نزدیک به چهار دهه برپا میشه و چشمایی گویا کورن و نمی بینن !
و بر دل یا قلبشونم مهر خورده که درک یا دریافتی داشته باشن از دیده و شنیده شم !
و محروم از امام دومی که اولیش کور و کره ! یا بقول یکی از اون دو تفسیری که گفتم :
محروم از هدایت دوم !
که اولیش !؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ (5) عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (6) .
زیرنویس :
1 – و :
أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
2 – یا بقولی جمهور ! و جمهوریم یعنی مردمی ، ناسی ! حالا جمهور مومن ، یا مومن و منافق ، و کافرشم داره ؟ نمی دونم .
3 – بقول استاد شهید مرتضی مطهری :"قرآن مکتوب" یا نوشته شده ی در دست ، که این سوره سوره دوم اونه ، و به سی جزء تقسیم شده و در ماه مبارک رمضان ختم میشه .
4 – در اصول فلسفه و روش رئالیسم .
5 – نعمت نبوت و امامت ، مثل مکتوب یا نوشته اش در هرکدوم از ما که عبارته از دل ، حس و عضوه ، و یادآوری ، فکر و عقله ، و ناگفته نمونه برا مایی که تکیه زده بر :"کرسی" حافظه !
6 – قرآن های شیعه ، سوره ی اول .