مانفیست امامت ، قسمت هفتم :
... ، لَا یذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ، ... ، فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ .
سلام علیکم ، شب بخیر .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... ، إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ (الف) ، ... .
خب ! مثلا امروز(ب) م پشت سر گذاشته شد و خدا بخواد فردایی مثل امروز رو پیش رو داریم (ت) ، فردا هم ان شاءالله مثل امروز ، و این فرق داره با روزبخیر گفتن !
خب برا اینکه دست به قلم شدن در روز فرق داره با الان ، ولو اینکه بعد سلام شب بخیرم نمی گفتم ، همینطور روز بخیرم میون دو روز ، روزی که پشت سر گذاشته و روزی که پیش روست در روزی که بینهما ، مثل امشب مابین دوروز .
شبی که کارکردی مثل امروزی داره میون دو روز داره ، خب تو جفتشم گفته میشه مثلا : فراد چه کرد ؟
البته اگه بخواب پشت سر نذاشت ! جفتشو میگم ! و اختصاص به شب نداره !
شب بخیر و روز بهتری پیش رو داشته باشید ان شاءالله !
---------------------------------------
زیرنویس :
الف :
تعطیلی بعد برفی که گفتم ، این فرصت رو هم داد که برنامه ی :"سمت خدا"ی شبکه ی سه ی تلویزیون یا سیمای این :
ج.ا
رو هم نیگا کنم ، تو روز شبنه که مهمان جدید برنامه مطلب تازه ای رو شروع کردن .
از جمله اشاره ای به ایمان در قرآن داشتن و صرف نظر از ایمان به معنی کلمه ، گفته شد غیبی نباشه ایمان معنی نداره !
خب ! امروز که به شب رسید ! فردا هم شب بشه ؟! مثل امروز روز رو به شب رسوند !؟ یا ... ؟ مسئله ی امشبه ؟ اصلا مسئله چیه !؟ مسئله ی امشب یا امروز ؟ در میون دوروز ؟
حالا دو شبش بمونه در روزی میون ایندو ! مثل شبی که گذشت و امشب !
یادم میاد تو سیلی سرداری گفت : این روزا میگذره ، چند روزه !
ب :
حالا چه مثل هشت دی تبریز یا بقول تلویزیون یا سیمای این :
ج.ا
مثلا شیراز ، یا بعدم شهر دیگه ای که گفته بشه (پ) ، البته تهران نه ! دستکم !
پ :
یا نوشته بشه ، البته نه در کتاب :"تغلّب" ! مگه اینکه نوشته شده باشه !
ت :
خب ! امروزم فردای هفت دی بود دیگه ! و یادش بخیر مثلا :
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه !
به مناسبت روز تولد امام عسکری (ع) :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (الف) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
اشاره :
اول یه اشاره ای بشه به نوشته ی قبلی و بعد برم سر بحث از عنوان :
تاریخچه ی منطق
که در بحث از :
آشنایی با علوم اسلامی (ب)
و آشنایی با :
منطق (پ)
مطرح شد .
-------------------------------------------------
بعد از خبر ساعت 24 شبکه ی خبر (خ) :
ضمن شب بخیر ، و عرض تسلیت بمناسبت شب وفات حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها ، و عرض پوزش که فرصت نکردم بعد از ظهر بحثو پیگیر بشم ، و الانم که وقت خوابه .
در اشاره به نوشته ی قبلی ، که گفته شد آقا امام حسن بن علی بن محمد علیه السلام دوران اماتشان در محلی نظامی تحت حفاطت اطلاعاتی بوده ، پیش از آوردن پدرشان آقا امام علی بن محمد علیه السلام به این محل بدنیا آمده بودن ، یعنی روز تولدشان در آن محل نبوده .
هیجکدام از امامان قبلی هم در محلی مانند آن محل بدنیا نیامده اند ، ولی روز تولد آخرین امام در چنین محل بوده است ، اونم با تمام حفاظت اطلاعاتی که میشده !
اما تاریخجه ی منطق :
جهت اختصار از منطق کامپیوتر و پیش از آن منطق ریاضی فعلا صرف نظر می کنم و ان شاءالله در فرصتی دیگه بقول مقام معظم رهبری :"خدمتشان" می رسم .
امام منطقی که سابقه ی پیش از میلادی هم داره ، که گفته شده برای شاهزاده ی یونانی (د) هم نوشته شده ، توسط استاد خصوصیش ، یعنی ارسطو و :"به تعبیر معروف" معلم اول .
پیش از ایشان به این عنوان ، یعنی به عنوان :"منطق" که از آن نامبرده شده و می شود ، نوشته ای نبوده ، حالا چرا !؟ و با چه روش ، منطق و یا مِتُدی تعلیم و تعلّم صورت می گرفته ؟ بدون شک و تردید همانگونه که پیش از برگردون یا ترجمه منطق ارسطو در زمان عباسیان (ذ) و دیگر آثار علمی یونان باستان ، تعلیم و تعلّم صورت می گرفته ، و اگر علم یا دانش روش ، منطق و یا متدی داشته ، که مسلما دارد ! مسلما ، آنهم خصوصا توسط امام شیعه نوشته ، و بقول منطقیون :"رعایت" اونم الزمامی می شد !
نکته ی دیگر اینکه چرا بهنگام ترجمه ی آثار علمی یونان باستان و منجمله منطق ارسطویی ، علما و دانشمندان و خصوصا شیعه برایشان این پرسش پیش نیامده که چرا منطق علم !؟ یا علم منطق !؟ داشته !؟ و این امر مهم ولی امری نداشته !؟ یا ولی امری آنرا برشته ی تحریر در نیاورده !؟ و یا دستورش نداده !؟ که بقول منطقیون :"بخطا" نرفته یا :"مصون" از خطا باشن !؟
ووو !؟ که فقط می توان بدان امیدوار بود که منطق علم یا علم منطق ، مثل دستور زبان فارسی ما ، یا صرف و نحو عربی ، و یا مثلا گرامری باشه ، که همانطور که مردم در گفتگوی خود و با خود ! دارن ، در علم یا دانشم دارن ! همانگونه که در منطق کامپیوتر گفته می شود که :"ربان" ماشین :"صفریک" ه !
یعنی زبان :"علم" یا دانشم منطق ارسطوییه !
خب ! ادامه ی بحث بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی و بحول و قوه اش ، شب بخیر .
------------------------------------------------------
الف : مراجعه شود به (ب) در نوشته ی قبلی .
ب :
آشنائی با علوم اسلامی جلد اول
منطق - فلسفه
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
چاپ هشتم : پائیز 1369
ناشر : انتشارات صدرا (با کسب اجازه ازشورای نظارت بر نشرآثار
استاد شهید(
پ : علم منطق ؟ یا منطق علم ؟ (ث)
خب منطق بعنوان علم یا دانشی هم ! فرق داره با علم یا دانشی هم ! بعنوان منطق .
خب برا اینکه از نام یا اسم آندو ، یعنی :"علم منطق" و :"منطق علم" پیداس ، مگه اینکه مراد از ایندو یکی باشه !
و نام یا اسم :"علم" م با نام یا اسم :"منطق" م همینطور ! ووو !
تا برسه به استاد و شاگرد ! و ایندو هم یکی !
بقول مثلا مسابقه ای بنام :"ایمان" که تلویزیون مدیتیه راه انداخته ! که فرصت بشه ان شاء الله امروز به اینم اشاره ای بتونم بکنم ! خصوصا به مسابقه ی امروزش ! که از یکی بودن عالم و معلوم ، و عالم بواسطه ی معلوم ! مثلا همون شاگرد استاد ! و بشرط شاگرد ، ولو یکی ! و ... رو به مسابقه گذاشته ! البته برا ولو یکی ! و ... ! نه خودش ! و خودش و بقول خودش :
حضوری !
خب اذانه ظهره به افق ما ! بریم !
التماس دعا ! در گفتگو با ... !؟ در ملاقات ... !؟
حالا منطق (ج) ؟ و منجمله علم (چ) ؟ و نخستین (ح) ؟ بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی .
ج : علم .
چ : دین یا اسلامی .
ح : علم :"علوم اسلامی" .
خ : خب از ظهر ، بجز برنامه ی سمت خدا ، که بیشترش ضبط شده در مشهد بود ، و درسهایی از قرآن ، که زنده نبود ، فقط خبر مختصر ساعت هفت و مجله ی خبری شبکه ی یک سهم من شد و بقیه تحت اشغال دیگران بود و خبر مشروح داخلی و خارجی رو همین ساعت 24 بود که تا آخرشو گوش و چشم دادم ، منجمله خبری از نه دی هشتادو هشت ، هشت سال پیشو ، در ساعت 24 امروز که هفتم دی بود .
د : اسکندر مقدونی .
ذ : همزمان با آقا امام محمد بن علی بن موسی علیه السلام و پدر بزرگوارشان آقا امام عالم ال محمد علیه السلام .
دهکده (3) :
تا اینجا چی گفتم ؟ گفتم که یه وقت یه حرفی سخنی به گوش من می خوره ، یه وقتم گوش بحرف و سخنی میدم و ایندو با هم فرق داره ، مثلا دیشب پریشب بود که رفتم کیسه ی زباله ها رو بذارم تو ظرفی که شهرداری گذاشته برا اونا و تو محل قبلی چرا نداشت ؟ در حالیکه شهرداراونجا و اینجا یکیه ، یه ماشینی اومد بره صدای ظبطش خیابونو گذاشته بود رو سرش ، خب بگوشم منم خورد ، ولی به اون سخن که گفتم گفتم اقتصادو واگذار کرد به قوای سه گانه ، یا اون حرفی که اقتصادو به قانون و عقل واگذار کرد ، و با عقل ناقص من اینم جور در نیومد ، این من بودم که به این دو که از تلویزیون پخش می شد گوش داده بودم .
حالا کاری ندارم که ایندو و هر سخن و حرفی مانند ایندو دارن میگن که از حکومت توقع اینو نداشته باشن که به اقتصاد تحت حاکمیتش ! کاری داشته باشه ! البته حکومت دینی ، چراکه بقول ایندو کدخدای دینی به اقتصاد دهکده اش کاری نداره ! چراکه به دنیاش کاری نداره ! که اگه یادتون باشه براتون ، تو اینجا هم گفتم که امام جمعه ی شهری اونم مثل شهر خون وقیام گفت که روحانیت دخالتی در اقتصاد نداره !
حالا چرا گفتم حکومت !؟ برا اینکه فکر می کنم گفته باشم ، در اینجا هم ، که دین حکومت می کنه ، واگه حکومتی در جایی باشه ، یا یکی حاکمیتی داشته باشه ، اون حکومت و حاکمش دینداره ، ولو اینکه نه تنها بحکم عقلش حکم کنه ، بلکه حکمشم حکم دلش باشه .
خب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ، وَالَّذِینَ هُمْ ... ، أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ ، الَّذِینَ یرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ، ... .
پیش از ادامه ی مطلب اینم ناگفته نمونه که اون تحت حاکمیتی که گفتم لازم نیست که مثلا جایی و جمعیتی به اندازه ی جامعه ی جهانی که گفته میشه باشه و کدخداشم مثلا پنج بعلاوه یک باشن و کدخدای اینا هم مثلا آمریکا باشه و کدخدای اونم سرمایه دارنی اونم صهیونیسم باشه ، یا یه کشوری تو اون جهان ، یه شهری تو اون کشور و یه محله ای تو اون شهرباشه ، چراکه تو اون محله هم یه خونه ی هست ! خونواده ای ولو دو نفر و گفتم که یکی از ایندو کدخدای دیگریست ! وقتی که بنا بر کدخدایی باشه مثلا .
هرچند بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام اینا همش در مقابل دهکده ای که محل بحث منه عالمی اصغر یا کوچیکه ، حتی درمقابل کدخدای دهکده ی حواسش !
اما ادامه ی مطلب ، خب یه چیز دیگه هم گفتم ، اونم این بود که هرچند من گوش دادم به اون سخنرانی ، و حرفی که گفتم ، ولی گفتم که نه تنها اون حرف ، بلکه اون سخنم با عقل ناقص من جور در نمیاد ، چرا ؟ بمونه !
فقط همینقدر بگم که این یعنی عقل من با اون سخن و اون حرف کاری نداشته باشه ! چیکار ؟
حرف امشبم اینه !
چرا ؟ نه برا اینکه در هردوی اون سخن و حرف ، حرف از کار نداشتن عقل با اونا بود ، مثل کار نداشتن کدخداشون با اقتصاد ، در حالیکه جایی و جمعیتی بدون کدخدا یافت نمیشه ! و هرکدوم از اون دو سخنران و حراف هم نه تنها اهل ده کدخدایی بودن و هستن و خواهند بود ، بلکه خودشونم کدخدای یه جایی و جمعیتی هستن ! ولو یه نفر ! حالا اصغر و اکبرش بمونه !
بلکه گیریم که من به سخن و حرفشون گوش داده ، حالا گوش دادنم یعنی چی !؟ بمونه !
چراکه می تونه همون قبول کردنم که گفتم باشه ، ولی قبول کردن که فقط کار عقل نیست !
بعلاوه من گفتم : با عقل ناقص من جور در نیومدن !
در حالیکه عثل کارش که مثلا قبول و مردود کردن نیست ! بقول آقا امام کاظم علیه السلام ، که در تفسیر آیات : ... فبشر عباد ، الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه ... " فرموده ان ، عقل دنبال حرف بهتر و نیکوتره .
خب پس با کدوم عقل من جور در نیومد ؟!
البته مسئله ی اصلی من این نیست ! بلکه حالا ما قبول کردیم که دین و کدخدا با اقتصاد که نه ! با دنیای ما کاری نداره ! بعدش چی ؟
آیا بقول مقام معظم رهبری سخن و حرف ایشان :"حدیقف" داره ؟ و به قبول عقلی ما رضایت داده میشه ؟!
نه ! چون عقل تن به :"تقلید" ی که در هردوی اون سخن و حرف ، پنهان و آشکار بود نمیده ! چراکه مثلا تحقیق بهتر و نیکوتر از تقلیده ! حالا مقاومتر و :"مقاومتی" ش ! بمونه !
بعلاوه عقل که مثل کدخدای اون سخنران و حراف نیست که کاری به فکر ، ذکر ، حفظ و خصوصا آروم شدن دل نداشته باشه ! و ازشم انتظار عکس العملی اونم خاشعانه داشته باشه ! حالا عابدانش بمونه ! وقتی کدخداش میگه : ایاک نعبد ، نه اعبد !
مگه اینکه همونطور گفته شده و میشه ! اونم در سخنرانی های قبل از خطبه های نماز جمعه و اونم در پایتخت ایران ! علم و دانش اقتصادم مثل :"دانش ریاضی" مثلا ، ربط به :"عبودیت" نداره ! که بحثشو قبلا داشتیم ، حتی در حبس !