فرهنگِ اندیشه :
سلام علیکم ، شب بخیر .
یادآوری :
... ، وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا "هَذِهِ الْقَرْیةَ" (الف) ... .
بحث اون جا بود که گفتم :"قَرْیة" یعنی جای جمع شدن مردمه .
خب کدوم مردم !؟ جز مردمی که مثلا گوش دارن برا شنیدن !؟ یا عضو دیگری برای بوییدن !؟ و دیگر اعضای حسی !؟ حالا کدومیکی رو اول دارن !؟ و آخریش کدومه !؟ اینم محل بحثه ! که ان شاءالله فرصت بشه اینم بگم ، ولی همونطور که گفتم بحث در جای جمع شدن مردم بود و مثلا مردم شنوا ! خب آیا "قَرْیة" یا جای جمع شدن فقط جای جمع شدن مردم شنواس !؟ و بعبارتی :"قبله" ی مردم شنوا "قبله" ی مردم مثلا :"بینا" هم هست !؟
و دیگه اینکه قبله ی مردم دیگه هم هست !؟
منظورم مردمی با احساس نیستا ! مثلا مردم بویا و دیگر حس داران ! یعنی دارای چشایی و لامسه هم .
بلکه مردم مثلا :"دل" (ب) دار !؟ حالا ذاکر یا یادآور و بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون :"زاینده" ، یعنی دارای ذکر یا "یاد زاینده" ، و بقول ایشون دارای :"فکر" یا اندیشه هم بمونه ! همچنین مردمی که علاوه بر فکر یا اندیشه هم چیز دیگریم داشته باشن ، مثلا :"عقل" ! و حالا اینم ، مثل همون که گفتم :"آخریش کدومه !؟" آخرشه !؟ یا مثلا بقول حماسه سرای طوس :
بنام خداوند "جان" و (پ) خرد ، کزین برتر اندیشه برنگذرد (ت)
ناگفته نمونه که مقصود از "آخریش کدومه!؟" مانند مثلا خشت آخر "هَذِهِ الْقَرْیةَ" یا جای جمع شدنِ مردمه ! که با اون :"ج.ا" جا میشه ! مانند مثلا :"قبله ی اول مسلمین" یا :"بیت (ث) المقدّس" که جای جمع شدن پیروان فقط حضرت موسی علیه السلام نیست و نبوده ، بلکه جای جمع شدن پیروان حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم هست و بوده ، بلکه همونطور که گفته شده "قبله ی اول مسلمانان" پیرو خاتم الانبیاء صل الله علیه و اله و سلمم بوده !
... ، وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَ ... .
خب ، هرچند هنوز :"ج.ا" به "ج.ا" نشدیم ، مثلا همین امروز بود که بعد پنج شیش روز رفتن به اداره ی برق تونستم فیشی ازش بگیرم که بدم به صابخونه ی :"اون ج.ا" که بقیه ی پول پیش رِ بده تا بدم به صابخونه ی :"این ج.ا" ، که در پاسخ به پیامکم پیام داد هشت شب میاد ، ولی ساعت نه که بهش زنگ زدم گفت داره دنبال دسته چکش میگرده ! و پیدا شد امشب (تا الان که خبری نشده) یا فردا میاد !
دروغ بزرگ نقدینگی :
ساعت نه که خبر شبکه ی یک سیمای سازمان صدا و سیمای :"این ج.ا" رو گوش می دادم یه خبر جالب داشت ! اونم اینکه نقدینگی رو تقسیم کنن به هر نفر :"نوزده میلیون" حالا تومن یا ریالش یادم نیست ، میرسه !
در حالیکه ما دو تومن پیش صابخونه ی قبلی داشتیم ! و نصفشو از اون گرفتیم دادیم به صابخونه ی فعلی ! که مسئله ی ماست ! هروقتی که سال اجاره خونه بسر برسه و نتونیم مثلا روی پول پیش و کرایه خونه ی درخواستی صابخونه بذاریم و مجبور باشیم یه :"ج.ا" ی دیگه پیدا کنیم با توجه به :"نقدینگی" مون ! و توان کرایه خونه !
که قبلی تا تخلیه نکنی "نقدینگی" ما رو :"نقد" نمیکنه ! و بعدیم تا "نقد" نکنه کلیدو نمیده ! حالا این وسط پیدا کنیم :"ج.ا" ی تخلیه شده از :"اون ج.ا" رو :"و" تخلیه نشده در :"این ج.ا" رو !؟
چرا !؟ خب نفری "نوزده میلیون" که نه ! خانواده ای :"نوزده میلیون" م دروغه ! حتی ریالیشم ! چرا !؟ خب فقط اداره ی برق یه فیش 2300000 ریالی داده دستمون ! که بدیم به صابخونه ی قبلی و اونم از نصف نقدینگی ما ! که نه ! نقدینگی نزدش کم کنه و الباقیم چک بکشه ! چک بانکی ! دیگه ! تا از نقدینگیش ! (بانک) بده بدیم به صابخونه ی بعدی تا ... مثلا بحساب بانکیش ، یا نقدینگی بانکیش بذاره ! بعبارت دیگه : بخوابونه !
شب بخیر !
--------------------------------------
زیرنویس :
الف : ... "این ج.ا" ... .
ب : یا قلب ، و یا ... به زیون دیگه .
پ : مثل :"فرهنگ (و) اندیشه" مثلا ! نه مثلا "جانِ خرد" !
بلکه بقولی : اگه و فقط اگه یه جان و یه خرد داشته باشیم ، آنگاه خداوندی دارن ایندو !
در حالیکه بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : اگه و فقط اگه یه جان و یه خرد باشه ! آنگاه یکی از این دو "امام" دیگریه .
ت : یا مثل خردِ جان ، اندیشه هم رهبرد با خرد !؟
حالا اندیشه یا فکر یعنی چی !؟ بمونه ! تعریف اندیشه رو میگم ، که گفتم استاد شهید اونو یادی :"زاینده" تعریف کرده اند .
حالا آیا مثل "جانِ خرد" و "خردِ اندیشه" ، آیا "اندیشه ی یاد" م داریم !؟ بمونه ! ان شاءالله اگه بحثی هم تحت عنوان " اندیشه ی فرهنگ" داشتم !
ث : خانه ! که در بحث قبلی گفتم از مصادیق :"قریه" یعنی جای جمع شده مردمه ! اونم اولین یا نخستین جای جمع شدن مردم !
البته گفتم که مردم مثلا شنوا هستن ! بینا هستن و :"بینا و شنوا" یا :"شنوا و بینا" هم هستن مردم ! البته مقصود مانند:"فرهنگ و اندیشه" و همینطور :"اندیشه و فرهنگ" نیست ! مگه اینکه بقول حکیم فردوسی :"خداوند" ی داشته باشه ایندو .
فرهنگخانه :
سلام علیکم
بازم مثل دیروز اسم این نوشته رو من گذاشتم فرهنگخانه ، شما اسمشو می تونین مثلا بذارین بانک ! بانک اطلاعاتی ! ووو
البته ما در فرهنگمون فرهنگ که داریم ، آخه گفتیم فرهنگمون ! خانه هم داریم ، ولی بانک چطور ؟ خب بله از وقتی که بانک شاهی ، بانک رضا شاهی ووو تاسیس شد داریم ، ولی پیش از اون چطور ؟ اونوقتا اگه یکی می گفت : "بانک" برای اولین بار به گوش رسیده بود .
البته فرهنگ و فرهنگخونه هم همینطوره ، یه اولین باری داره ، ولی مقصودم اینه که بانک خارجیه ، از غرب وارد فرهنگمون شده ، مثل همین "کلیشه" ای که در باره زن میگه ، که مقام معظم رهبری در دیدار امروزشون با زنان نخبه یا فرهیخته ، بقول خبر ساعت چهارده تلویزیون ، به آن اشاره داشتن .
پس منظورم این بود که بانکم مانند مثلا جمهوریست ، که قبلن تو فرهنگمون نبود ، زمان شاهنشاهی رو میگم ، البته حرفش بود تو فرهنگنامه ها ... ، که از این حرفای "کلیشه" ای توش ثبت شده .
... یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَمَنْ یعْمَلْ ... یرَهُ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...
که مثل "کلیشه" ای بنام عدده ! که تو ده روز گذشته شاهد آن بوده ایم ، مثلا از تلویزیون ، برای مطلع شدن از متقاضیان یارانه ، که بجای رقم اول گفتن ، می گفت : عدد اول .
حالا گیریمم که عدد اول ، بازم ما که تو فرهنگمون عدد "صفر" نداشتیم ! حالا کاری نداریم که میگن یه دانشمند هندی اونو کشف کرده و اسم خودشم رو کشفش گذاشته یا گذاشتن ، ولی مثل بانک ، جمهوری ووو بعدش وارد فرهنگخونه ، بانک و بانک اطلاعاتی ما شده !
پس فرق داره با مثلا زمین لرزه تو فرهنگ ما ، ولو اینکه اینم اول داشته و اسم یه چیزی رو خودمون گذاشتیم زلزله .
مثلا فرض کنیم شب آخر وقت تو خونه نشستی پشت رایانه ، کامپیوتر ... ، خونه یه تکونی می خوره ، مثلا دختر خونه میگه : زلزله و اهل خونه ...
خب این حرکت زمینو اگه قبلن حس نکرده باشی ، تو فرهنگخونه ات اسم زلزله رو روش نذاشته باشی ، چرا اهل خونه ... ؟
البته نه اینکه تا یکی گفت زلزله تو هم مثل اهل خونه ...
مثلا فرض کنیم تو خونه کنار سفره و داری صبحونه می خوری که بری سرکار ، در همین حال مثلا گوینده ی خبر شبکه ی یکم میگه : تو مکزیک زلزله اومده ...
و تو داری به خوردن نون تازه ادامه میدی
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ...
یاد حرفی از حضرت امام ، رهبر انقلاب ، در رابطه با دادن آزادی به زنان در زمان شاه ، افتادم که : مگر مردان آزادن !؟ که حالا زنان باشن ، که حالا غرب زن را فهمیده یا درست فهمیده باشه ؟
حالا بمونه "فهم" درست و غلط ، یا درست و نادرستش ، و بقول ما ترکها راه دور نریم و سابقه آشنایی مرد و زنو پیش از بدنیا آمدنشون پیگیری کنیم ، که کی و کجا ایندو با هم آشنا شدن و نخستین برخورد ، رویارویی ، گفتگوی ایندو تمدن اتفاق افتاده ؟ ولی شما ، مثل هربنی آدمی ، وقتی وارد این دنیا شدین ، برای آشنایی با اون کاربلدش بدنتون بود ، و با لرزشی که فضای جدید بر اندامتون انداخت اول از خودتون باخبر شدین ، چراکه لمس کردین اونی رو واردش شدین و بعدهم همونطور که در نوشته ی دیروز گفتم کار افتاد دست کاربلدی که گفتم کارش خوندنه ، خوندن فرهنگخونه لامسه ی لمسی که با بدن از این دنیا داشت .
حالا کاری ندارم که در این فرقی ندارید شما دوتا باهم ، چراکه بحث ما شروع بکارتون تواین دنیاست و ادامه اش تا در این دنیا هستین ، و گفتم که در آغاز با خودتون آشنا شدین وقتی تنتون به تن این دنیا خورد ، نه اینکه در فضایی خالی ، صفر و تهی قرار گرفته باشین ، حالا می خواد قد دنیای خانه باشد یا سقفش آسمون و فرشش زمین .
کاریم ندارم به کشف اون فضا در دنیا ! چراکه مکشوف از مقوله ادامه ی کاره ! مثل مفهوم ، و کشف هم مثل فهمه .
عمل و کاری ما بعد فرهنگخانه سازی کاشفانی مثل بَدَنِتون ، که خودش مکشوفه ! مکشوف حسش ، در لرزه ای که در ارتباطش با جرمی در این دنیا در اون می افته ، و متقابلا هم لرزه بر اندام طرف مقابلش میندازه و اونم ...
که گفتیم این عمل و کار پیش از بدنیا اومدن فعلیت یافته و به انجام رسیده و اختصاص به این دنیا نداره ، و اختصاصم به بنی آدم و حتی حضرت آدم ابوالبشر علیه السلامم نداره .
حالا کاری به اینم ندارم که تا این بدن رو در دنیا داره ماوقع همینه ، چراکه موضوع بحث فرهنگنامه ی حضرت آدم نبی علیه السلامه و فرهنگخانه ی همین اتفاق تکراری ! در این دنیا ، تا اینکه برخورد کنیم با اونو ولرزه ی بر ما افتد و ...
برخورد با فرهنگنامه ای در فرهنگخانه ای ، برای باز خواندن ! تا ان شاءالله برسیم به کتاب مادر و بازخونی اون !
خب تا یادم نرفته پیشاپیش فردا رو که روز تولد خانم حضرت فاطمه سلام الله است و روز مادر نامگذاری شده رو بهتون تبریک میگم ، همچنین روز درست نیمه ی دیگررو ! نه غلط و نادرست نیمه دیگه ! مثل نامکشوف ، نامفهوم ووو