تمدن اسلامی ث ت :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .
سلام علیکم .
... ، وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا (الف) فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ (ب) وَقَاتَلَ أُولَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ(پ) ، ... .
گفتم این روز جمعه بزنم بیرون (ت) ، آخه می خوام ، چند وقتیه که می خوام یه چیزی بگم ، البته گفتم ! ولی نه به این صراحت !
خب ! چیرو ؟ مثلا همین که خیلی وقته که گفته میشه می خوایم اینو بدیم ، اونو بدیم ووو ، همشم گفته شده !
البته ناگفته نمونه که گفته شده اینو نمیگیریم ، اونو نمی گیریم ووو ، البته :"تنفس" میدیم ! نه اینکه نمیگیریم ! و حالا بمونه چجوری گرفتش ؟! که اووقت ، وقت گرفتن رو میگم ، مگه چه اتفاقی میافته !؟ آیا مثلا :"جهش"ی رخ داده !؟ که علاوه بر دادنی های روز مره ، گرفتنی رو هم بتوان ! پس داد !؟
من فعلا کاری با اینکه کی میده و کی میگیره ندارم ! که گویا یکی میده ! یکی دیگه هم میگیره ! و قضیه این به نظر نیاد که یکی داره به خودش میده ! و یکی داره به خودش میده ! و مثلا :"دوازده درصد"شم داره بجیب خودش میره !
همینطور مانند این که تو این یکی دوماهه هم نظایرش بوده و هنوزم هست و خواهدم بود ! که از مختصات نظامات ! سرمایه داریه که تو دنیا جاریه ! و بقول پدرم :"به تعبیر معروف" :هرکی بفکر خویشه ، ... .
البته خویشا ! خب بفکر :"خود" بودن که اصل کاره ! و بعد بفکر:"دیگر"ی بودنه ، خب برا اینکه کی بفکر یکی دیگس !؟
ولی "خود" یعنی چی !؟ آیا مثلا خودی که غیرخودیم داره !؟
مثل خود غربی !؟ یا بقولی :"تمدن غربی" !؟ که تو این یکی دوماهه خودشو نشون داده ! البته اگه تا حالا بچشم نیومده بود ! که مثلا همون :"پنج بعلاوه یک" ! حتی :"سه بعلاوه یک" م نیستن ! و دیدیم که :"اتحادیه اروپا" هم پرچشم پایین کشیده شد ! تو ایتالیا ! ، ووو
چی دارم میگم !؟ هیچی ! دنیا رو کار ندارم ! قاره و کشور و استان و حتی با شهرم کار ندارم ! بریم تو خونه ! البته اگه :
از خانه چی باقیمانده !؟
مطرح نشه ! که زمان زمانِ :"خود" باشه ! که بریم تو "خود" ! م مثلا :
خود به خود بده !
وقت گرفتنم :
خود از خود بگیره !
خب چی گفتم !؟ هیچی !؟ گفتم : کی وقت دادنه !؟ ولو به :"دیگر"ی !؟ آیا بعد اینکه :
به مدد الهی کرونا را شکست می دهم !؟
نه میدهیم ! حتی بقول علوم انسانی غربی ! چه رسه به تعلیمات اجتماعی اسلامی ! که یکی دوماهه تعطیه ! نه تنها هفتگیش ! حتی روزانه ی اونم ! البته تو محل ! آخه جماعتشو میشه تو خونه هم بپا کرد ! به امامت امام زمان خانه ! و می خواستم همینو بگم !
امیدوارم از خانه چیزی باقیمونده باشه ، اونم تو این :"ج" ! چه برسه تو غرب و تمدنشو و مثلا شهروندیش ! که هرکی برا خودش شهرونده ! و بسلامت و در امان انشاءالله ! (ث)
---------------------------------------
زیرنویس :
الف :
انفاق مانند مثلا زکات نیست ! که به موارد مشخصی تعلق بگیره ! انفاق بستگی داره به روزی آدم و سوراخی که بچشم بیاد ! که از روزی رسیده اون سوراخ پر بشه !
ب :
پیروزی ، پیروزی در جنگ ، مثلا در جنگ با کرونا .
پ :
این آخرین آیه از ده آیه ای هست که گفته شده نازل شده برا دوره آخرالزمان !
مثل سوره قل هوالله ، و ... .
ت :
برا چی !؟
برا کی !؟
برا خود !؟ بزنم بیرون !؟ بیرون از خود !؟
ث :
و کار نکشه به :
از من چی باقیمانده !؟
و مسئله هم :"امام زمان" من باشه !؟ مثلا در بقولی :
خودسازی
چه رسه به :
دیگر!
خب برا اینکه بعد من یا خود چی !؟ مگه داریم !؟ مگه میشه !؟ که کار به اون برسه و چی !؟
خب امام زمان اون دیگه !؟
مگه اینکه حرف به امام کشیده نشه ! وحرف تو پیامبر تموم شده باشه ! البته اگه حرف به پیامبرم رسیده باشه و حرف مثلا :
فقط خدا
نباشه ! و بماند ! م که حرفی از خدا هم باشه !؟ و حرف از :
فقط خود
نباشه !
البته نه خود خدایی یا بقولی :
الهی
که ...
بمونه برا فرصت دیگه که ان شاءالله ! زدم بیرون ، فعلا بقول پدرم برا خالی نبودن عریضه بگم که تو اون ده آیه اومده :
... وَهُوَ مَعَ (ج) کُمْ ... .
وبقول پدرم :
حضرت امام (ره) در پیامشون به نخستین گنگره نهج البلاغه دارن :
مع کل شئی لابمقارنه ، و غیر کل شئی لا بمزایله
که در خطبه ی اول نهج البلاغه اومده ، در تفسیر همین :"مَعَ" ست .
----------------------------------------------
بعد نوشت :
در خبرا یکی دو مورد چشم گیر بود .
یکی فعالیت مافیا در ایتالیا و دیگری فعالیت بسیج در این :
ج.ا
یعنی در :
:"جمهوری اسلامی" ایران ، که گویا پایگاهاش ، در محله ها ، آماری رو داره که دولت این :
ج.ا
یعنی جمهوری اسلامی ایران تو چهار دهه ی گذشته تا به امروز نداشته ! نشون به همین نشونی که برای دادن وام یک میلیونی ! و بدست بانکها ! متوسل شده به آمارش از یارانه بگیرا !
حالا بمونه که گویا :"سوراخ" هایی هست که از چشم این :
ج.ا
یعنی "جمهوری اسلامی" ایران و مثلا کمیته ی امداد امام ! ، بهزیستی ، وووش ، منجمله ستاد فرمان امام ! و بنیاد مستضعفان ، وووش دور مونده !
در حالیکه در :"تمدن اسلامی" چشمی هست که نه تنها جماعت محلی ، بلکه جمعه ی شهری هم بدور نیست ! حتی حج جهانیشم بصیر یا بیناس به دنیا ! و مانند سازمانهای جهانی :"تمدن غربی" ، اگه گفته نشه کور ، کم بینا نیست ! که در این فراگیری جهانی کرونا عیان شده باشه ! پیش از کرونا هم پیدا بود ! منتها خودباختگان به علم یا دانش غربی چششون رو بروش بسته بودن ! حتی در این :
ج.ا
یعنی جمهوری اسلامی !
از چشم دور نمونید ان شاءالله !
شب بخیر .
نقطه ی آغاز ب (قسمت چهارم) :
... وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... .
سلام علیکم .
اول تا یادم نرفته تبریک بگم امروز ، روز جمعه رو ، ولو روز :"جمع" دو نفرم که باشه !
یادآوری :
البته نه اون :"دو" تایی که تو اون اجلاس گفته شده ! اسمش چی بود !؟ اجلاسو میگم !؟ نه اون "دو"تایی رو !
آیا :"اجلاس بسیج اساتید" بود !؟ و حتی "اجلاس بسیج اساتید دانشگاه" هم !؟
آخه :"تصویر"ی که اون روزنامه ازش گذاشته بود ، همش :"برادر" (الف) بود ! البته بقول اون وقتاش که در قسمت قبلی گفتم ! و هنوز بقول مثلا :"سینما" گری :"درجه" مرجه و یا مثلا :"دریادل" مریا وووش نبود ! و ... (پ) .
----------------------------
زیر نویس :
الف :
بعبارت دیگه همش :"آدم" (ب) بود !
ب :
... ، وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ... ؟ الْجَنَّةَ ... .
خب :"به تعبیر معروفِ" :
کربلا در کربلا می ماند اگر :"خواهر" نبود !
آدمم در آدم ! می موند اگر :"زوج" ش نبود !؟ مگه اینکه گفته بشه "زوج" ش آدم نبود ! خب چی بود !؟ مانند مثلا بقول استاد ! فلسفه ، ریاضی و فیزیک دان :
چرا مسیحی نیستم !؟
بود !؟ و نگفته چی هستم !؟ اونکه استادِ ! ... هست !؟ خودشم :"دانشگاه" ی !؟
پ :
حالا مثلا ادارات مدارات ، سازمان مازمان و موسسه ... ش بمونه ! حتی :"دولت" مولتشم ! که بسیج داشته باشه !
خب برا اینکه قبل از :"57" م "دولت" بود ! و از قضا دولت :"ب" هم بود ! ادارات ، سازمانها و موسساتم بود ! دانشگاهم بود ! ولی آیا دانشگاهی که :"جوانانی" اونچنانی تربیت کرده بود !؟ که مایه ی :"افتخار" بودن !؟
مگه اینکه مثلا بقول شاعر گفته بشه :
نگار من به مکتب نرفت و خط ننوشت ، ... .
چه رسه به دانشگاه ! بشرح ایضا :"استاد" ! ش ، که اختصاصم داشته باشه به دانشگاه ! و استادیم خاص "برادر" باشه ! حالا بقولی مخصوص یکی از :"دو" رقمشم بمونه !
که در نقلی از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، گفتم که گویا :"لازم" ه گفته بشه :
:"مثبت" اجلاس بسیج اساتید !
که شامل :"اجلاس" م میشه ! چه رسه به مثلا :
اجلاس بسیج اساتید :"برادرِ" ...
نقطه ی آغاز ب (قسمت سوم) :
... وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ ... .
سلام علیکم
پیش بینی :
روزنامه ای امروز ، پنجشنبه پانزده شهریور هزار سیصد و نود و هفت ، در :"سرمقاله" اش پیش بینی کرده که :
دلار 20 هزار تومان
ی در راهه ! :"استدلال" شم اینه که دولت کاری نمی کنه ! بلکه نمی خواد کاری بکنه !
و مجلسم که بقول :"مدرس" ترسوست و حرفی نمی زنه ! البته نه مثل اون دوتا که دیروز ، گویا نترسیدن و :"هر" چه خواستن گفتن اونم به :"نظام" ! بلکه به دولت ! حرف نمی زنه ! مجلس ترسو !
خب ! همون رونامه ، تو همین روز ، یه مطلبیم داره از :
هیجدهمین اجلاسیه بسیج استاتید (زیرنویس) .
و نقلی داره از یکی از سخنرانان در این اجلاس که گفته دستکم تا شش ماه میشه این اوضاع رو سر و سامان داد ! و دلارم نشه 20 تومن !
و نقلیم نداره ، همون روزنامه ، که یکی از اون بسیجیا ، حالا استادشم بمونه ! همینطور استاد :"جوانانی" که مایه ی افتخار تاریخنم ! پا نشده به سخنران بگه :
یعنی مردم شش ماه صبر کنن !؟
حالا گیریم که اینم مثلا :"بسته" های دولت از آب در نیادم ! که در قسمت قبلی گفتم "به تعبیر معروف" :
بزک نمیر بهار میاد ، بسته ی :"پنج" تایی و :"دوازده" تایی میاد !
که امروز گفته شده از این خبرا نیست ! چراکه دولت کاری نمی کنه و نمی خوادم کاری بکنه و مجلسم می ترسه که بهش حرفی بزنه ! حتی بفرستدش قوه ی قضائیه ! چه رسه به ... !
چرا !؟ خب بقول "مدرس" از چی ترسیده !؟ اون ولو یه بسیجی !؟ تو اون اجلاس !؟ اجلاس بسیج اساتید ترسو ! یه بسیجی نبوده !؟ که بپرسه !؟
خب شاید نبوده در اجلاس یکی که لنگ خرج فرداش باشه ! چه رسه به شش ماه !
شاید نبوده یکی که تو این مدت بدهکاری بالا آورده !
شاید نبوده یکی که اجاره خونش عقب افتاده !
شاید نبوده یکی که ...
یادش بخیر بسیج اون وقتا ! که مثل بقیه ی مردم بودن !
----------------------------
زیرنویس :
اساتید دانشگاهی که سخنرانی در این اجلاس گفته :
جوانانی در دانشگاه تربیت شده اند که مایه ی افتخار تاریخ هستند !
آشنایی با علوم اسلامی ، منطق :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ (الف) ... وَالاَرضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
امروز ، که پس اذان ظهر به افق تهران (ب) دست به قلم شدم ، فرصتی چندانی ندارم تا اذانش به افق ما ، برا همین بحثو مطرح کردم و برم آماده بشم برا نماز ، ان شاءالله که برگشتم ببین ! م چی می تونم بگم که بدرد گوشی بخوره ان شاءالله تعالی .
البته نوشته ی اونم بدر چشمی ان شاءالله تعالی .
اما بعد :
در اومدن ستاره ، ولو یه ستاره ، تو آسمون برام (چ) .
و بعد :
گرفتن نون ، نون شب ، یکی و پنیر برا شام .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ ؟ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
... : چی !؟ داداش !
... : دایی !
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ...مَنْطِقَ ؟ ... ((خَلَقَ ... ) وَ (جَعَلَ ...)) ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
چشم ، بله :
ممّد نبودی ببینی ! شهر آزاد کشته !
جونم برا دادش (ح) بگه ، داداش علی تنها نیست ! تا خواهر داداشو داره !
امروز هوای اونجا به سرش زده بود ! نه تو :"مرکز" (خ) !
پس چی !؟
هیچی داداش گفتم که ! نگران داداش نباش ! شهر امن و امونه !
زمینش یه چیزای میگه ! که تن آدمو می لرزونه ، مثلا تو کرمانشاه که گفت ، مارم تو سهند ، نه تو تبریز ، لرزوند ، حتی بغل گوش تهرونم گفت و همه ی شهرو هم ترسوند ! ولی هنوزم بالا شهریا بحرف پایین شهریا گوش نمیدن !
کاش فقط گوش نمیدادن ! امروز ! اونم :"موثّق" ش بگوش رسید که علاوه بر صهیونیسم ، آمریکا و اسرائیلش تو منطقه ! و عربستان سعودی اینم ! اونی که با :"سه سوت" از روی زمین برداشته شده بود ، تو پایین شهریاس ! حالا چه جوری از :"مرزبانی" زمینی یا هوایی و یا دریایی اومدن تو شهر !؟ بمونه !
مگه اینکه گفته بشه تو شهر ، نه تو منطقه ، بودن ! و پایین شهریم بودن ! ولی بالا شهریا نه تنها پاک پاک ! بلکه همشونم حسینی ! و خدا کنه که پایین شهریا ، بازم ، دیگه با حسین کاری نداشته باشن ! آخه با این دیگه :"مماشات" نمیشه !
نگران داداش که نشدی !؟
از اینم که الان میگمم نگران نشیا !
چی !؟
هیچی داداش ! زیادم آسمونی نیست که ازش برنیام ! کافیه که حتی گوشم شنوا باشه ! چه رسه به چشم بینا و :"ماوراء" ایندو هم !
اونوقت ببینم "ماوراء" ترشو کدوم بالاشهری می تونه رو کنه !؟ برا پایین شهریا ! ی :"بینا و شنوا" ! اونم :"منطق" ی شو !
خلاصه داداش راحت بخواب ! داداش بیداره و قرارمون سرجاشه ! رمینش (د) و تو کردی و آسمونی و :"حالا" ماوراییشم که گردن داداش انداختی و رفتی !
داداشتم که شکر خدا گوش شنوا داره و بی جواب نمیذاره درخواستا رو ! ولو اینکه آسمونی ، ماورایی و حالا "سایبری" م باشه .
فقط یه چیز بگم !؟ نگم !؟
:"آتش به اختیار" بذار بگم !
نگم !؟ از :"راه" هش بگم !؟
راه جمهوری !؟ جامعه ی مدنی!؟ و یا شهروندی !؟
همونطور که یادت میاد تو چایپاره گفتم ، از رییس اداره آموزش و پرورشش و بخشدارشو و ... ، عودت داه شد به ... بخشدار و رییس اداره و نشونم داد که : ببین ! از من نوشتی و دادن به من که رسیدگی کنم !
میشه راه و رسمشو بگی بگم !؟
-------------------------------------------
الف : مابعد زمینی ، یا :"ماوراء" ش (پ)
ب : که در فضای سایبری :"تلویزیون" (ت) داده شد .
پ : یا :"به تعبیرمعروف" :
ماروای طبیعی
که گویا در فضای :"سایبری" خبرش پخش شده !
ت : از شبکه ی سه ی سیمای جمهوری اسلامی ایران .
بعد برنامه ای که گروه :"بسیج" (ث) تهیه کرده بود تحت عنوان :
همایش "پدافند سایبری"
ث : سپاه پاسدارانِ (ج) انقلاب اسلامیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران .
ج : زمینی و مابعد یا ماروای زمینی .
"به تعبرمعروف" دیگر همین :"فضا" ی سایبری .
چ : بقول آقا عالم ال محمد علیه السلام .
ح : احمد ، پاره ی تن ، تو گلزار شهدای شلمچه ی کربلای پنج خ ... .
خ : بقول :"سایبری" ! با گوشی اون و من نه ها ! گوشی ما :"هوشمند" نیس ! نه اینکه بی هوشه ! باهاش زنگ می زنیم و پیامک میدیم و همینم خدا رو شکر داره ، ولی به بچه ها که نمی تونیم بگیم خدا رو شکر کنن ! نه اینکه شکر گذار نیستنا ! خدا رو شکر شاکرن ! و اگه چیزیم بگوش و چشمشون برسه با ما درمیون میذارن ، مثل همین "مرکز" که آبجی گفت : داداش .
----------------------------------------------
در ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
ی + مابعد الطبیعی + ماورایی + در کجا !؟ پایگاه پدافند !؟ + در زمین !؟یا آسمون !؟ + یا بقولی :"بینابینی" !؟ مثل پرسش نوشته ی قبلی !؟ یا علی اکبر حسین !+ یا علی اصغر حسین! + و یا علی اوسط حسین ! + آتش به اختیار :"به تعبیر معروف"
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ، وَ... ، وَ...
ضمن صبح بخیر و آرزوی یه هفته ی کاری براتون ، گفتم تا هوا بند بیاد از هبوط ، سقوط ، یا همونطور که در بحث حرف ... گفتم مثلا ، بقول مرحوم علامه ، افتادنو بگم ، خب بی مناسبتم نیست .
آخه صبح که بلند شدم داشت بارون میومد و هنوزم بند بند نیومده .
هبوط فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن :
دیروز صبح فرمانده بسیج که به شبکه ی قرآن تلویزیون دعوت شده بود ، خبر از شبکه و اینترنتی بسیجی داد ، خبر شب تلویزیونم یکیش خطبه های نماز جمعه ی تهران بود ، که در خطبه ی دوم گفته شد بسیج یه تفکر و یا بقول ما اندیشیدنه .
تاریخچه ی خروج :
کمیته ، سپاه ، بسیج و بسیج سپاه :
هرچند بیرون آمدن حرف از بسیجو سن شما قد نده ، با اینکه بقول آقا امام علی علیه السلام آدم ، نرو مادش فرقی نداره ، با خوندن تاریخ می تونه سنی به اندازه ی سن پدر مادرشم ، در بهشتم داشته باشه ، و فعلا کاریم نداشته باشیم که اونوقتم آدم بودن یا مثلا فرشته ؟ که شاعر گفته :
من مللک بودم و فردوس برین جایم بود ، آدم آورد مرا در این دیر خراب آبادم
ووو ، ولی مثل همین خروج حرف از شبکه و تفکره که یاد شد و بقول ما ترکا نیازی نیست که راه دور بریم ، باغچه ی حرف نزدیکه .
فرق فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن :
فکر و اندیشه ی مثلا اینترنت یه حرفه ، مثل داشتن بسیجی اون ، و تفکر و اندیشیدن اینترنتی یه حرف دیگه ، حالا شاید برادر نقدی بفرمایند ، مثلا همون مدیریت بومی شده ، ایرانی شده وجه اختلافشه ، و کاریم نداشته باشیم که محدود به بومی ایرانی هم باشه ؟ یا برادرمون فکر بومی دینی اونم هستن ؟
خب برم صبحونه بزنم ، بقولی برمی گردم ان شاءالله
خروج و فرمان خروج :
خب الحمدلله رب العالمین ، آخه سفره رو زمین ، و بقولی ، مثلا وزیر بهداشت ، نه رو :"میز" باز بود و ... ، دیشب تلویزیون نشون داد بچه هایی رو ، مثلا تو آسیا ، و بچه هایی رو تو ... ، که وزنشون باهم فرق داشت ! خدا کنه که اونایی که از "اضافه" وزن رنج می برن درمون بشن ! و یه لقمه نون و پنیریم به اون یکیا برسه !
البته نمی خوام مثلا بگم نون :"اضافی"م ممنوع ! ممنوع اونه که براما نوشته نشده باشه ، بعبارت اُخری دستور و فرمونی براش نداشته باشیم ، برا خروجش ، یا بقولی برا :"صدورش" ! مانند چی ؟ مثلا :"عشق" که هم برادر نقدی ، اونم در شبکه ی قرآن ، و هم در خطبه ی نماز جمعه ی یاد شد صادر شد .
البته نمی خوام بگم درخت ممنوعه اینه ! بلکه ، اونم فقط برا برادرمون ! که میشه بفرمایند فرماندشو ؟ فرمانده خروج حرفو میگم ؟
حالا شما این حرفو بگو شبکه ، اینترنت ... ، یا فکر و اندیشه ، و یا همون تفکر و اندیشیدن ...
فرمانده عقل یا بقول ما خرده ؟ یا "عشق" که نه ! بقولی : زری که نبود توی علم ! و اونم :"هفت شهر"ش ! که یه :"کوچه" ی اونم فکر و اندیشه هم نباشه ! ، بلکه یا فکر و اندیشه ؟
حالا سر کله ی قلب و دل ، حس و حواسم سر سفره ی "انجیر!" پیداس بمونه !
بله اینو داشتم می گفتم که هبوط داریم تا هبوط ، خروجم مثل همون ، سقوط ، افتادن و نشستن سر سفره هم همینطور ، چطور ؟
یکی مثل :
وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ
یکیم بعد :
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
سفره ی این یکی با اون مثل تفاوت مثلا اینترنت بومی و حتی ایرانی اون ، با برفرض "فرمان" اینترنت داشتن ، بومی محدود به ایرانیم نیس ! برادر ، البته نمی خوام بگم نامحدودا ! ولی ممنوعیتی نداره که بقول شاعر گفت : اون همونه که فقط در لا اله الا الله "نامحدود" میگه !
السلام علی ... و علی علی بن الحسین ... ، و میگم برادر
خروجم با خروج فرق داره ، خروج حسینی که برادر تنایی نبود !
اخراجیشم با اخراجیش فرق داره ، سریالاشم فرق داره ! نه تنها مذکر و نری نیست ، بلکه سر سفره زمین فقط آدم و نر و مادشم نیس ! تو سفره هم فقط مثلا شامی کباب نیس ! بقول شیطان بزرگ :"صفر" شم بین بچه ها تقسیم میشه برادر ! اینترنتشو میگم ، بدرم میگم که دیوارم بشنوه ! نمیگمم گوش شیطون کر !
راستی ، با نماز جمعه کار ندارم ! دیروز صبح تو شبکه ی قرآن گفته شد بسیجی یعنی چی ؟ یعنی کی ؟ : همه ؟ همه ی اخراجیا !؟ به زمین ؟ یا از زمین ؟ از بیرون یعنی ؟ به مثلا :"شباب" ؟ و مثل اینترنت !؟ حتی با فرماندهی شما ؟ و محدود به ایرانی بودنتان هم نه ؟ نامحدود ؟
داریم ؟! فرماندهیشو ؟ خب الحمدلله ... !
السلام علیک یا ... ، میدوندارشو میگم برادر ! میدون نامحدودو میگم برادر ! فقط کافیه مثل ما اخراجی باشه ! نه هنوزم تو عالم مثلا امکان و اونم نه هست نه نیس و هیچ رقمی از جنس ما ! و هبوطیم نکرده باشه ! نمیگم مثلا سقوط ، افتادن و خروجم ، بشرح ایضا صادر شده مثلا .
حالا چه به مثلا لبنان ، سوریه و عراق ووو ، از ایران ، و چه به ایران ! از کجاشو میگم ؟ برادر
جان کلام برادر ! فرماندشو میگم ! فرمادتو میگم ! برادر
داری ؟ الحمدلله ، داریم ؟ الحمدلله رب العالمین
عالم درونشم میگم ! برادر ، حالا شما بگو مثلا عالم مجازی ، ذهنی ووو ، بشرح ایضا :"نرم"ش