بیداری و بیداریها :
... (الف) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ ، وَلَیالٍ عَشْرٍ ، وَ ... .
سلام علیکم ، عصر (ب) بخیر .
اشاره :
خب امروز جمعه بود و خونه بودم (ت) و بعد از ظهری بود که برنامه :"عصر" رو از تلویزیون ، شبکه ی یکش نیگا می کردم .
یه جاش برام خیلی جالب اومد ! اونجاش که در پاسخ به وزیر اقتصاد روسیه ، نه شوروی ، بلکه بقولی :"پسا" شوروی ! که رفته بود مصر و از دانشگاه دینی اونجا جستجو می کرد :"اقتصاداسلامی" رو ! و براش جالب اومده بود حرفای دینی در باره ی :"اقتصاد" و پرسیده بود :
چرا خودتون به این حرفا عمل نمی کنین !؟
علما یا دانشمندای اونجا ، البته علما یا دانشمندای دینی یا اسلامی اونجا ، این پاسخ رو داده بودن :
ما عمل کننده نیستیم !
حالا بمونه که آیا پاسخ داده بودن که :
ما عالم یا دانشمند هستیم !؟
و با علم به اینکه :"باب علم" یا دانش علیه السلام گفته : مَن عَلِمَ عَمِلَ ، وَ من عمل علم !
یا مثلا مانند استاد شهید مطهری که نظرشون اینه که علم عمل آوره !؟ یا بازم بعنوان مثال و آقای محمد تقی مصباح یزدی علم کافی نیست و نیاز به شرط منطقی داره !؟ و نظرات دیگه ی علما یا دانشمندا در رابطه ی علم و عمل ، مثلا نظر یکی از اعضای :"ستاد انقلاب فرهنگی" زمان حضرت امام (ره) که شرط منطقی رو هم کافی ندونسته ! بلکه ، حالا "پسا" شرط منطقی !؟ یا بجاش !؟ شرطی :"مادرین" رو لازم دونسته !
حالا چرا "مادرین" شم !؟ بمونه که چرا "پدری" نامگذاری نشده !؟
خب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ (پ) ، ... .
البته جالبتر این می شد که در پاسخ وزیر اقتصاد گفته می شد : شما برا چی می خواین بدونین !؟
و جالبتر شم اینکه اونم در پاسخ می گفت : برا عمل !
در کجا !؟ در :"جمهوری" روسیه ! بعبارت دیگه :"به تعبیر معروف" با :"سیستم عامل" جمهوری !
در حالیکه برا عمل به دوستنی های اون دانشگاه دینی در مصرم همین "سیستم" بود ! و منظور از :
ما عمل کننده نیستیم !
اینه که عمل کننده یکی دیگس !
مثل عمل کننده مثلا در :"ترکیه" که کارشناس دعوت شده به برنامه ی "عصر" یکی از راهکارای اقتصادیش همکاری با "ترکیه" بود ! البته همکاری :"این ج.ا" با :"اون ج" !
حالا پیشنهاد همکاری با روسیه ، چین پسا :"مائو" ووو هم بمونه !
حتی با :"اتحادیه !ی اروپا" هم !
حالا اروپای پیشا :"بیداری" !؟ یا پساشم بمونه !
چراکه مثلا روسیه و همینطور چینم ، در پسا کمونیست و سوسیالیست ، چه :"فجر" ی داشتن ! البته اگه :"شبی" کرده باشن ، و شب اول کمونیست ، سوسیالیست و این چیزا باشه ! و فجرشم همین :"سرمایه داری" باشه که در :"فرانسه" رفته زیر سوال !
و اینم بمونه ! که خب "فرانسه" و بدنبالش "اروپا" پسا "سرمداری"شون چی دارن !؟ و آیا مثلا اونام می خوان :"وزیر اقتصاد" ی شونو بفرستن مثلا مصر و دانشگاه دینی اونجا ! یا به :"حوزه" های علیمه ی "این ج.ا" !؟
آخه کارشناس دعوت شده به برنامه عصر ! گویا گفت که در :"جمهوری اسلامی" ایرانم عامل نداره دونستنی ! و اونم دونستنی دینی یا اسلامی !
یاد حرف از آقا امام حسن ثانی علیه السلام افتادم که :
بدترین یتیمی یتیمی سیاسیه !
یعنی نداشتن همون عامل عمل کننده به علم یا دانشش ! منجمله عل به علم یا دانش :"اقتصادی" که موضوع بحث برنامه ی عصر امروز بود ، اونم در عصر جمعه !
که یکی دیگه از معناهاش معنایی هست که روز :"شنبه" و :"یکشنبه" داره ! که روزی عبادی بودن پیش از روز جمعه ! روز عبادی هفتگی ! که پس از عبادت روزانه به :"شکل" جماعت معنی داره ! و اینم پس از عبودیت فردی معنی خواهد داشت ! چه مرد عاملش باشه و چه زن !
مگه اینکه گفته بشه فجر این دو هم به جماعتشونه ! و فجر جماعتشونم به جمعشونه و ...
خب ! امیدوارم که باز مثل صبح طولانی و از حوصله خارج نشده باشه و شب بخیر .
-------------------------------------------
زیرنویس :
الف :
... ، وَلَسَوْفَ یرْضَى .
ب :
عصر جمعه .
ناگفته نمونه که یه وقت :"عصر جمعه" که گفته میشه مثلا همینه که به عصری از ایام یا روزای هفته گفته میشه ! و مثلا روز آخرهفته و روز تعطیل و ... هم بهش گفته میشه ، ولی "عصر جمعه" معنی دیگه ای هم داره ، مانند مثلا :"عصر بیداری" ، :"عصر علم یا دانش " و دیگر ، مثلا :"عصر ارتباطات" و ... .
که مقصود مانند مثلا :"زمان" ، دوران اونایی که بعنوان مثال گفته شده هست !
خب ! به این معنا عصر جمعه که گفته بشه ، و :"جمعه" هم معنی :"جمع" و بقول مقام معظم رهبری معنی :"اجتماعی" داشته باشه ، این پرسش می تونه مطرح باشه که آیا بعد :"عصر جماعت" ه !؟
خب "جماعت"م برای خودش :"عصر" ی و یا زمانی داره دیگه ! که بعد "عصر" فُراداس ! مگه اینکه بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، که به نقل از آثار بدون استثناء خوبشون ، صبح گفتم ، :"فرادا" هم جمعی باشه ! و گفته نشه مثلا :
أعبُد !
بلکه حرف از :
نَعبُد
باشه ، چه اینکه گوینده اش مذکّر باشه یا مونّث !
پ :
حالا پیشا !؟ یا پسا :
... لَیالٍ عَشْرٍ ، وَ ... ؟
بمونه ! و مثلا ما بعد شب دهم ؟ و فجر دهم !؟ یا یازدهم !؟ و یا فجر نهایی !؟ و یا بازم بقول برنامه ی :"معرفت" امروز شبکه ی چهار تلویزیون : ماقبل !؟
ت :
که طبق قرار داد با کارفرما یا صابکار جمعه ها و ایام یا روزای تعطیل رسمی می تونیم نریم سرکار .
حالا بمونه که بازم دیروز صابکار گفت فردا ، خودشم زودتر ! برم ! آخه همکارام یعنی همون :"عوامل کاری" که در نوشته ی قبلی مورد :"ابهام" کارشناس دادگستری بود ! دیروز رفتن :"اهر" برا مسابقه ی چی میگن :"کیک بوکسینگ" شمال غرب ، و دیروز تنهایی رفته بودم سر کار و بازم طبق قرارداد آخر کار پول کارکرد هفته رو خواستم که صابکار گفت بعد ساعت دوازده میریزم و نریخت که مقداریم برا بچه ها تو "اهر" بفرستم ! آخه همچین پولی بهمراه نداشتن وقت رفتن و منم نداشتم که بهشون بدم !
ظهری که زنگ زدم ، صابکار بجای اینکه جواب منو بده ! گفت قرار بود بیایی و نیومدی ! و گفتم خب چون نیومدم پول نریختی و نمی خوای بدی !؟ و ... قطع کردم !
بیداری و بیداری غربی :
... (الف) . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى ، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ، وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، إِنَّ سَعْیکُمْ (ب) لَشَتَّى ، ... .
سلام علیکم ، صبح (ت) بخیر و مبارکی ، صبح جمعه .
یادآوری :
در بحث قبلی به نکته ی :"ظریف" ی اشاره کردم که عبارت بود از اینکه :
آموزش دهنده برتر از آموزش دهنده هست .
و اینو در رابطه با اون حرفی گفتم که سخنگوی امور خارجه ی :"این ج.ا" گفته بود ددر امور داخلی ! دیگر کشورها دخالت نمی کنه ! و بعنوان مثال با اینم کار نداشتم که آیا این در رابطه با کشوری چون فرانسه گفته شده !؟ یا فرقی نمی کنه که میخواد فرانسه باشه یا هرکشور دیگه ای !؟
و همینطور بازم بعنوان مثال در زمان :"بیداری" !؟ یا ... !؟ مثلا وقتی که بقولی :"بیداری" نیست !؟
و :"بشرح ایضا" این بیداریم مثلا بقولی :"بیداری اسلامی" باشه ! یا مثلا بقول من :"بیداری غربی" !؟ یا بقولی :"بیداری اسلامی" نباشه !؟ و یا اگه هم باشه مانند مثلا :
اسلام آمریکایی
باشه !؟ نه بیداری :"ناب" ! بلکه همونطور که گفته شده بعنوان مثال ، "ناب" نباشه ! (ث) .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى ، وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ، وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، إِنَّ سَعْیکُمْ (ب) لَشَتَّى ، ... .
بیداری دینی :
خب ! دو تا بیداری که نداریم ! که یکیش مثل همین باشه که من صبح از خواب بیدار شدم ، و یکیشم مثل من بیدار نشه ! و مثلا :"آمریکایی" بیدار بشه و مثل :"ناب" ش بیدار نشه ! که بیدار شدن من سومی اینا باشه !
حالا من مذکّر و مونّثشم بمونه ! و بعبارت دیگه :"شیش تاییا"ش ! منو میگم !
خب ! گویا با زیرنویسا طولانی شد و تا از حوصله خارج نشه فعلا خدا نگهدار .
---------------------------------------
زیر نویس :
الف :
... ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .
ب :
... الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، ... .
البته آفریده ی این :"دو" ! بقول علما و دانشمندایی که در مباحث قبلی گفتم میگن :
تا "دو" نشه بازی نشه !
حالا بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، کدوم یکی از این دو هم :"امام" دیگریه !؟ و یا بعبارت دیگه :
... اعلی !؟
بمونه !
چراکه همونطورم که بقول بچگیای خودمون گفتم :
تا سه نشه بازی نشه !
مگه اینکه :"این دو" هم (پ) ، همونطور که به نقل از آثار بدون اسثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری گفتم که گفتن :
نیازی نیست که دو بشه !
بلکه ، به تعبیر من ، یه نفر ، چه مذّکر و چه مونّث ، می تونه مردانگی و زنانگی داشته باشه ! همونطور که در سوره ی :"تبّت یدا" یا :"مَسَد" اومده و در نوشته ی قبلی به اون اشاره شد .
حالا آیا استاد شهیدم ، برای چنین نظریه ی بدیعشون ، از این سوره :"باور" شده اند !؟ بمونه .
پ :
که بعنوان مثال تلویزیون :"این ج.ا" برنامه ای داره با عنوان : این ج.ا
و منظورش از :"ج.ا" جمهوری اسلامیه .
مگه اینکه بقول مثلا مقام معظم رهبری ، ایندو ، بقول استاد شهید یکی باشه ! و "باوری" شم از دین یا اسلام باشه ! ولو اینکه بعد مثلا چهارده قرن :"روشن" شده باشه و "روشن" کنندشم حضرت امام (ره) باشه ! هرچندم که اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهیدم باشه که مثلا :
برای اینکه گفته نشه :"شکل" حکومت از :"غرب" گرفته شده ، حضرت امام (ره) پسوند :"اسلامی" رو به :"جمهوری" افزودن !
ت :
... ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ، ... .
طلوع آفتاب ، که بعد نماز صبح دست به قلم شدم ، و ان شاءالله بچه ها که با گوشیشون به اینترنت وصل شدن تقدیم محضرتون می کنم ، یا بعبارت دیگه :"ارسال"ش می کنم .
ث :
حالا سومش بمونه ! میون ایندو و یا بقول منطق :"فازی" خاکستریش ! حالا همونطور که گفتم :"اعلی" یِ ایندو !؟ و یا بعبارت دیگه ، یعنی بقول منطق :"ریاضی" :
اگر و فقط اگر یک ! دو باشه ، آنگاه یکی داریم که آن دو زیر "مجموعه" ی اونن !
همینطور یکی از مواد :"ثلاثه" ی منطق قدیمش ! که بقولی :
"من حیث هی هی ، لیست الاّ هی" و نه هست ! و نه نیست ! و نه یکی از اقسام :"تقابل"ه ! که دو چیز در مقابل هم یکی از اون اقسامند !
و بد نیست در این رابطه اشاره ای هم داشته باشم به نظر کارشناسی در دادگستری ، که در پرونده ای در شعبه ی پنج شواری حل اختلاف شهید قدوسی تبریز ، گفته :
:"عوامل" کاری ، که در قرار داد اومده :"ابهام" داره !
پس ! صد روز بیکار موندن اونا ! که نه ! حتی :"کارگر" استادکار رو هم شامل نمیشه !
در حالیکه کارشناس و اونم کارشناس ساختمانی براش مثل :"روز" روشنه مثلا :"بنّا کارگر" ! بعلاوه گیریم که "ابهام" داره ! خب ! کارشناسی که حدود سه ماه طول داده تا نظر بده صد روز بیکار نگه داشتن :"بنا" رو نه ! بلکه مثلا :"بتن کن" کارفرما رو "روشن" بکنه ! که نزد پیمانکار یا بنّاس ! چطور در این مدت طولانی دنبال از "ابهام" در آوردن یکی از :"عوامل" کاری پیمانکار نبوده !؟
حالا نظرات بدون :"سند" ایشان در این کارشناسی بمونه ! مثلا اینکه : کارفرما 5800000 ریال به پیمانکار داده ! خب اینو از کجا گفته !؟ صرف نظر از اینکه پیمانکار در جسله ی سوم رسیدگی که اومد کتبا نوشته که چقد داده ! و اگر به گفته ی صادقانه ی پیمانکار استناد کرده !؟ که پیمانکار یا بنّا بقول ایشون اگه این رقم نگفته که به چه بابت بوده !؟ یعنی خانم وکیل یا بقول :"قانوندان" اونم تو این چند ماه بهش نگفته !؟
همچنین ایشونو از ابهامی که داشته در نیاورده ! و برا همین براش بقولی :"شب"ه هنوز ! خب بازم اشکالی نداره ! "شب" که تا ابد شب نمی مونه ! صبحی داره ! ابهام ! مثل برفرض :"امکان" منطقی ! حتی به :"خواص"شم ! چه رسه :"منسوب" به :"عوام" ش و اونم نه به معنی عامه ! که شامل خواصم بشه ! بلکه همونی که خواص خودشونو :"اعلی" یا برتر از اونا می دونن ! مانند مثلا همین کارشناس و اونم کارشناس :"دادگستری" و تازه دادگستری :"این ج.ا" نه اونجا و مثلا آمریکا ، فرانسه و یا ... ! جمهوری هاشم ! مثلا ! چه مثلا افلاطونیش ، و چه بعد انقلاب کبیر فرانسه و رنسانسیش !
پیدایش 3 (قسمت دوم) :
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا ؟ وَیسْفِکُ الدِّمَاءَ ؟ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
صرف نظر از هر مسئله ای ، همینکه امروزم بدون ترس و لرز رفتیم سر کار و برگشتیم جای شکر داره ، و مثل همون همینم که دارم می نویسم نیز کار شکر داره ، ووو
چراکه زمینه ی کار مهیا شده از قبل ، قبل اینکه پامونو از خونه بیرون بذاریم ، قبل اینکه از خواب بیدارشیم و کار شروع بشه .
البته خوابیدنم یکی از کارای بدنه ، ولی بحث ما کار در بیداری اونه ، حالا هرکاری که باشه ، چه در خونه و چه در بیرون از خونه ، مثل همین کار امروزمون که میشد پیاده هم رفت و اومد ، البته با ماشین بهتر بود ، چراکه علاوه بر خودمون وسایل کارم با اون بردیم و آوردیم .
خب پلیسم نبود که هول ولای نداشتن مثلا بیمه ی ماشینو داشته باشیم ، چراکه گفتم پلیسم کاری به کارو محل کارمون نداره ، چراکه "نماینده" حکومت و دولته .
مثل بدن ما که نماینده ی ماست و بیکار نیست وقتی که بیداره ، و کارشم نماینده ی ماست ، همونطور که مثلا کارهمون پلیسم نماینده ی حکومت و دولته ، که گفتم :
... نه تنها پلیس راه ، بلکه دولت و حکومتم مثل زمان شاها ، نه تنها کاری به کار کردن ما نداره ، حتی پست مدرنش ، بلکه کاریم به محل کار آدمم نداره ! ...
راستی دیدن که تلویزیون گفت که پلیس طرحی رو راه انداخته که مردمم کارای پلیسو بکنن ؟ یعنی کاری به کار و محل کارمون نداشته باشن !
اونوقت چی میشه ؟ اونوقت تومحل هم نمیشه بدون ترس و لرز و هول و ولا رفت سر کار ! چراکه اونا هم کاری به این ندارن که مثلا صابکار جدیدمون از شرکتی که برای مسکن مهر کار میکنه پول نگرفته که بما بده ، صابکار جدیدمونم واحدای پیش فروش کرده رو تا تحویل نداده پولی در بساط نداره که بما بده که بریم مثلا ماشینو بیمه کنیم !
حالا قسط پولی که برای پیش خونه قرض الحسنه گرفتیم ، کرایه خونه ماهی که نیمی از اون گذشته و ده پونزده روز دیگه باید داد ، ووو بمونه ، مثلا به اونا چه ربطی داره که کامپیوتر خونه مادربردش سوخته ؟ حالا با نوسانات برق ؟ مثل تلویزیون چند وقت پیش ، همینطور لب تاب ، بمونه .
چراکه واجب نیستن اینا ، مثل ماشین ، چیزی که واجبه خورد و خوراک بدنه و سقفی که زیرش شب کنه و کارش به پلیس نکشه ! که اینا هم ربطی به مردم ، مردم پلیس نداره !
یادم میاد تو یه کتابی خوندم که استعمار نو با استمار کهنه فرقش همینه ! از مردم برای مردم پلیس گذاشتن ! جیره مواجبم لازم ندارن ، چرا ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ... .
