سلام علیکم
ضمن تسلیت بمناسبت نیمه این ماه ، اول بگم که در بحث قبلی از (مولود نیمه ی این ماه ) گفته بودم ، که اصلاح کردم ، برا اینکه روز وفاته نه تولد ، روز وفات حضرت زینب سلام الله ، که اون گفته ی معروف ایشونو گفتم ، که در مقابل اونهمه مصیبت فرموده ان : ما رایت الا جمیلا .
خب مقصودم همین فرمایش ایشون بود و بجای روز وفات ، تولدو گفتم .
دیروز مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران در دیداری که با جوانان ، جوانان انجمن اسلامی ، که داشتن ، که قسمتی از فرمایشات ایشونو شنیدم ، بازم مردم ( منجمله جوانان) ایرانو زشت و زیبا یا زیبا و زشت دیدن !
البته تعبیر زشت و زیبا از منه ، ایشون دو :"تعریف" رو در فرمایشات خود داشتن ، یه تعریفی که دشمن ، آمریکا از جوان داره ، و یه تعریفی که جمهوری اسلامی ایران ! داره .
حالا مقصود ایشون از :" جمهوری اسلامی ایران " چیه ؟ بمونه ، مگه اینکه بعنوان مثال مقصودشون از "جمهوری اسلامی ایران" خودشون باشه ! برا اینکه بعنوان مثال رییس جمهوری جمهوری اسلامی ایران ، یا رییس قوه ی مجریه ، یا روسای قوای دیگه ، حالا سه قوه یا بیشترشم بمونه ، نمیتونن باشن !
نه اینکه نمی تونن باشن ! چرا می تونن ، حتی هر یک از جمهوری اسلامی ایرانم می تونه باشه ، ولی تنها خودش ایشونو می توان گفت : " جمهوری اسلامی ایران " و دیگران ، حتی به شخص دوم مملکت ، رسمی و غیررسمیشم بعد ایشون میشه گفت :"جمهوری اسلامی ایران " .
در خلوت خانه : پایانی
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : روز جمعه 2/8/1393 ساعت 20:15
خانه ی ما ؟
قسمت اول : خانه ی اول :
... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ ، وَلَیالٍ عَشْرٍ ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ، وَاللَّیلِ إِذَا یَسْرِ ،هَل ... ؟
سلام علیکم
حالا می خواهیم ببینیم محل سکونت ما کجاس ؟ کجا بیتوته کرده یا می کنیم ؟ ولو یه شب ؟ حالا یه شبی مثل سه شب قدر و یکده ی اون ، بمونه .
چراکه ، یادم میاد به دانش آموزام ، در مدرسه شهید سید مصطفی خمینی قم ، می گفتم یه عدد یه رقمی بنویسن ، بعد می گفتم دو رقمی ، ووو ، همشم می گفتم یه عدد ! نه در دورقمی ، سه رقمی ووو ، دو عدد ، سه عدد ووو .
کی می خواد ؟ گفتیم که :"ما" ، وقتی که بعنوان مثال برادرمون فرمودن : ما در ایران ، شما در مصر و ...
خب ، صرف نظر از اینکه این "ما" شامل مثلا کارگرای فصلی ما بشه ، که اینم بعنوان مثال گفته شد ، وگرنه چهار دیواری برادرمون تنگ تر از اینم هس ! و صرف نظرم از اینکه این مایی که ایشون فرمودن شامل خانواده هم بشه ، که در انتخاباتی که فرمودن تک تک افراد خونه برا خودشون فردی در مای ایشون باشنم باز خونواده ی خونه ای بحساب بیان ! بازم محدوده ی مورد اشاره ی ایشونو گفتیم که دیوار به دیوار مصر و عربم نباشه و شامل جهان اسلام و حتی اتحاد جماهیر اسلامیم باشه ، همسایه مثلا :"سکولار" ه ، و همسایه ی طرف دیگشم که یکی از اعضای حسی ما ، مثلا گوش ما بهنگام سخنرانی ایشونه ، مثل گوش روزنامه نگاران مصری که گوش به فرمایش ایشون داده بودن .
دارالحکومه :
در هفته ی گذشته ، در فرصتی که دست داد که تلویزیونو نیگا کنم ، داشت سریال مختارو پخش می کرد ، نزدم به کانالی که می خواستم .
سرادر ، افسر و خلاصه بلند پایه ی نظامی والی کوفه ، در مقابل پرسش والی که چه خبره ؟ در حالیکه شادمان ! بود اومد و گفت : حسین وارد کوفه شده و داره میاد اینطرف ، که والی گفت در و دروازه ی دارالحکومه رو بروش ببندین که وارد نشه ! یکی از خوشحالی ! در وسط کوچه زانو زده بود که سجده کنه ! ووو
حالا ما هیچی ! چراکه یکی دو روز بیشتر نمونده به آغاز سال 1436 هجری قمری ، ولی اون زمان که شصت سال از هجرت پیامبر به یثرب نگذشته بود ، یکی نبود که بپرسه چرا دارالحکومه ؟
آیا اگر جلوی ! امام علیه السلام در کربلا گرفته نمیشد ، و بعد هم رها نشد که مثلا به مصر برون ، و اگر در جنگم پیروز می شدن و میومدن به کوفه ، آیا میرفتن دارالحکومه ؟! که یکی نپرسه چرا دارالحکومه ؟
امروزچی ؟ ظهور امام علیه السلامومیگم ؟ دارالحکومه های امروزی رو میگم ؟
این یه مسئله ، پرسش دیگه اینکه حالا گیریم محدوده ی مای برادرمون ، که از یه طرف با وجود مثلا سکولار و نفی اون جهانی جهانی نیس ! از طرف دیگشم محدود به مثلا عضوی از اعضای ما هم نباشه ، بلکه مثلا بقول مرحوم علامه آقا سید محمد حسین طباطبایی شامل نه تنها حس ، بلکه حواس ! ما هم بشه ، و حالا مجرد از حسم به بایگانی یا حافظه ی ما هم پاشون برسه ، خب دیگه چی ؟ سر زمین و قلمرو ما همینه ؟
خانه ی پرسش :
مگر ایشونم مثل آقای محمدتقی مصباح یزدی ، که یادتون بیاد در نوشته هایی که از زندون براتون فرستادم ، حرفشون بر پرسشی استوار نیس ؟ که برای روزنامه نگاران مصری مطرح کرده ان ؟ خب برای مثلا عضو یا اعضای حسی اونا مطرح شده ؟ :" طرحی برای فردا" ی ایشون ؟ مثل :"اندیشه ی سیاسی اسلام / کشور داری" جناب مصباح ؟ یا برای حس و حواس ووو هم ؟ یا مثلا تهاجم فرهنگی که گفته میشه دامنه اش به بایگانی و حافظه ی ما هم میرسه ؟ و دیگه کجا ؟ ولو یه شب ؟
چراکه کافیس ما یادآور حرفشون باشیم ، حالا بهش فکر کنیم یا بیندیشیم بمونه ! چه رسه به دارالحکومه ! که حکم کنیم ، یا بقول مثلا مرحوم علامه :"عدم الحکم" ! ولو بقول ایشون :"پندار" ی !
البته همونطور که جهان محدود شده با :"نفی سکولار" در غدیر ، در معرفت و شناختم "مقدر" نشده باشه که نه تنها در فکر و اندیشه ، بلکه در ذکر و حفظم ، همه کاره قلب یا دله ، که گفتم "مقدر" شده ! در اون برنامه ی معرفت سیمای جمهوری اسلامی همون :"ایران" برادرمون ، جناب ازغدی رو میگم .
خب بله :"فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا" هم داریم ، ولی نشنیدین میگن بعضیا عقلشون تو چششونه مثلا ؟ ولی خونه ی اول عقل یا خرد حاکم و فرمانروا که عضو و عضوی از اعضای حسی ما که نیس ! دارالحکومه ی اون در خونه ی فکر یا اندیشه ی ماس ، حالا بعد فکر یا اندیشه چه می کنه بمونه ، اگه "مقدر" نشده باشه :"نفی و اثبات " یا اول مثبت و در ثانیش منفی ، مثل اول حکم و :"بار" دیگش بقول مرحوم علامه :"عدم الحکم" ، در کجا ؟! که فکر نمی کنم فرموده باشن و باشن، منجمله برادرمون جناب ازغدی بعنوان مثال .
... : سلام علیکم
... : مکتب امام
و عیدتون مبارک ، روز نو مبارک ، امیدوارم روز جمعه ی خوبی رو پشت سر بگذارین و هفته ای بهتر براتون مقدر بشه ان شاءالله تعالی .
هم در این دنیا و هم دنیایی که پیشرو داریم ، مثل امروز که صبح کردیم شکرخدا و دیروزو پشت سرگذاشتیم و بحافظه سپرده شد .
در حالی که درسوره ی واقعه ی بعد نماز مغرب وعشاش اومده بود :
... وَقَعَ ... ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ، ...
و در سوره ی وزاریات بعد نماز صبحم داریم :
... ، إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ، وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ، ...
ادامه ی بحث :
... : یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ؟ ...
باز پس از یک هفته دیروز که داشتم بیاد می آوردم "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" حضرت آیة الله محمدتقی مصباح یزدی رو ، و باز بحافظه می سپردمش و بقول "آقا" صادق ال محمد علیه السلام در اینجا هم می نوشتمش ، یاد زمانی افتادم که شهردار اتاق کنجکاو شد که چه می نویسم ؟ و بلافاصله گفت : خاطرات زندونو می نویسی ؟
بنده خدا از اون یقه سیاهایی بود که می گفتن برا یه میلونو خرده ای تومن اونجا بود و با شهرداری اتاق یه مقداری جمع کرده بود و خدا خیرش بده مسئول اتاقو ، که اعدامی بود ، که یه کمی هم اون براش جمع کرده بود ، نه مثل یقه سفیدای امروزی که ...
و نه حتی مانند مثلا شهردار دوران سازندگی بعد امام ، که مثلا بتونه سند مندی بذاره برا این مقداری که براش زندونی بود که مثلا مرخصی هم بره .
با لبخند بهش گفتم آره ، ولی نگفتم کدوم زندون ، آخه یاد پاسخ "آقا" کاظم ال محمد علیه السلام افتادم به پرسش آنکه به ابر گفت هرجا بباری بقولی "کشور" منه ! ولی نتونست یه باغچه رو به "آقا" برگردونه !
جالبتر اینکه در تاریخ میگن ! همون کشورش سرزمینهای اسلامی بحساب میاد ! وقتی از بسط و گسترش اسلام گفته میشه ، ازمهد فرهنگ و تمدن اسلامی و شکوفایی اون !
آخه اون وقتم مثل دیروز از جایی می نوشتم قد دنیا ، قد کره ی زمینی که به نظر حضرت آیة الله ... ، رهبری تو اون ، از شرق تابان تا غرب مغرورش ، بره یه "راهکاری" ، یه آیه ، یه نشانه ای برای "کشورداری" پیدا کنه و مردمشو "موظف" به اون بکنه !
شاید به نظر فقیه عالیقدر ... ، بره یعنی تفقه کنه ! وقتیکه نشانی از آن در "دین" چی ؟ :
هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری) .
خب بله ، آسمان و زمین ، شرق و غربش هم محل تفقه ، نه تنها جهان "بیرون" بلکه جهان اکبر "درون" م محل این کاره ، ولی ...
خب بله ، از قضا منم در همین جهان "بیرون" بود که به کتابخانه ی زندون رفتم ، حتی خبر نداشتم که صدای سخنرانیهای حضرت آیة الله ... هم به صورت کتاب دراومده باشه ، که تصویری از صوتشو در "درون" داشته باشم ، یا بفرموده مکتوبشودر "بیرون " تا اینجا بازگو کنم .
این کار هر بنی آدمیست و اختصاص به رهبری نداره ، از مادر زاده شدن همان و نه تنها با زمین زیرپا ، بلکه با آسمون بالای سر و وسط ایندو هم ارتباط داشتن همان ، خدا احدی رو از این کار محروم نکرده ، همینطور بلاتکلیف و "سرگردان" ! یا منتظر اینکه رهبر یا : "سایررهبران" مشغول کارش کنند ، پس تصویر این صورت :
"ساختار حکومت از احکام متغییر و احکام ثانویه ی اسلام است که به برحسب شرایط زمانی و مکانی تغییر می یابند و تشخیص و معرفی آنها بر عهده ی ولی امر مسلمین نهاده شده "
واین :
"و پس از آن مردم موظف اند به آنها عمل کنند ، با این راه حل که اسلام ارائه داده است مردم از سرگردانی و حیرت نجات می یابند و تنش و اختلافات از بین آنان بر طرف می شود"
چیست ؟ مگر اینکه حکم و احکام حکومت " درون " هم بر عهده ی ولی امر "بیرون" باشد ، و یادم بیاد که تصویری هم داشته باشم به این صورت :
هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت "درون " تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری)
اونم مکتوبشو ! که پس از محفوظش می توان داشت ! که نه تنها شامل کتاب "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" ، که ازش یادداشت برداری کردم می شود ، بلکه هر نوشته و سخنی مثلا در رابطه با "شکل" حکومت ، و بعنوان مثال "جمهوری" هم که رهبر یا رهبران از آن یادی کنند نیز می شود ، که گوینده یا نویسنده ی اون چه "شکل" ی صورت و تصویر سازی کرده ؟!
آیا با مثلا منطق" صوری" اخذ شده ؟ پس از برگردانش از صورت یونانی آن ؟ در دارالترجمه های عباسیانی که یکیشون به ابر گفت هرجا بباری تو کشور منه ؟ اونم در عصر و زمان "آقا" عالم ال محمد علیه السلام !؟
خب داریم به نماز عصر به افق خودمون نزدیک میشیم ، می خواستم ازتفاوت نظریه ی ایشون با نظریه ی مقام معظم رهبری به صورت "جمهوری اسلامی" بیشتر بگم ، و همینطور با پیش آن به صورت جمهوری اسلامی مد نظررهبر انقلاب رحمت الله علیه ، که استاد شهید مطهری پیش از رای گیری برای آن اومدن در تلویزیون و گفتن که نمی دونن منظور حضرت امام چیه ، ولی جمهوری "شکل" حکومتو و اسلامی محتوای این ظرفو میرسونه .
ولی امروز ایندو یه چیزو میرسونه و به صورت یه "کلمه" تصویر سازی میشه .
نه به "شکل" نظریه ی مذکور بصورت رهبرمردم "معرفی" شده ، یا یکی از رهبران ، حالا رسمی در ساختار جمهوری اسلامی یا "جمهوری اسلامی" ؟ بمونه در فرصتی دیگر ان شاءالله که مطلب طولانی تر این نشه و خدا نخواسته از حوصله خارج .