پیدایش پدیده 6 :
سلام علیکم
یادآوری :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ، ... ، إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ، ... ، وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ .
هرچند گفته باشم ، مثلا وقتی که گفته میشه برا : " نخستین بار چشم ما به اندام جهان خارج افتاد " این اندام که گفته میشه ، می تونه شامل یدن خودمون ، منجمله شما دوتا تو خونه هم بشه ، ولی به این معنا نیست که هنگامه اش فرارسیده ! که از این سجده گاه فرشته ها حرف زد ! فعلا مسجد خونه باشه بهتره ، تا مثلا ببینیم سر برج چی میشه ؟!
که امروز بحسب تقویم دوازدهم اونه ، و برابره با پنجم ماه رمضان 1435 و سوم ژوئیه ی 2014 .
خب داریم به اذان مغرب به افق خودمون نزدیک میشیم ، ان شاء الله بعد ...
قبول باشه
شب میانی ، وسط : ... ، وَمَا أَدْرَاکَ ... ؟ ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المص ، ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ
ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ
ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا ... .
مگر اینکه کارفرمای بیرون خونه ی ما رو ، منجمله خونه ی شما دوتا رو هم خونه ی خودش بدونه ، نه اینکه کله ی سحر راه بیفتیم برویم بیرون از خونه بقول سخنران شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران تو : "سرازیری تند" : "کوچه ، خیابون ووو" و اینبارم کار آماده نباشه ! و مثل سه دفعه ی قبلی رفت و برگشتمون یه ساعتی طول بکشه ، اونم با ماشینی که بنزینشو با با نرخ اصلاح شده ی مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها زده باشیم !
اونم برای ساخت و سازی بر اساس علم و دانش غربی ! از سر ناچاری ! و بیکار نموندن !
در حالیکه آخر سرازیری اتوبان : "کوچه ، خیابون ووو" اون عیانه و حاجت به بیان نداره که منتهی به شهرک و شهر سازی به سبک غربی میشه ، همینطور ادامه ی اون : " استان ، کشور " و نهایتش کره ی زمینم که نباشه و به ماهواره سازی هم بکشه ، بقولی بازم : " در انحصار غرب " ه !
و توصیه ی نه تنها : " جوانان " بلکه : " استادان " هم برای از انحصار در آوردنش ، بازم در سرازیری تند آزاد راه : " کوچه ، خیابون ، شهر ، کشور ... " ه ! نه : " خونه ، مسجد ووو " ، که خواندش فرق داره با اهل بیت : " ... ، کرات ، کره ی زمین ، کشورها ، کشور جمهوری اسلامی ایران و استان مرکزی و دیگر استانها ، شهرستانها ، خیابوناش و کوچه ها ی خونه هاشون " .
چراکه خوانده ی یکی " خانواده ی خانه " ای و در فراخوان دیگری لبیک گو :"احاد" خانواده خانه و مفتخر به عنوان :"شهروند" ه ! حتی : "جوانش" ، حتی : " استاد" صاحب نفوذ بر جوانش ، بعبارت دیگه نه فقط جوینده ی دانشش بقول "سخنران" سر سفره ی افطاری ، بلکه طلبه و طالب علم از قلم افتاده ی حوزه هم !
مگر اینکه در نقشه راه اون سرازیری تند سربالایی پیمانکار فقط دانشگاه و دانشگاهی باشه ، حالا شکل و شمایلش به " صورت " شهروندشم ندید بگیریم !
خلاصه : " فضا " ی بیرون نقش داره در اینکه میان درون و بیرون کجا باشه ، که گفتم فعلا بهتره خونه باشه تا ببینیم چی میشه ؟
البته تا سر برج ، نه ماه و ماه رمضون و شب قدر ...
چراکه تا حالا گفتم که : ماه تو آسمون پیدا شد ، برا چشم ، چشم جون دار ، نه بی جون و بی حس این وسط .
خب ، ان شاءالله تا شبی دیگر، فعلا شب بخیر .
بعد نویس :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .
در میان پیمانکاران ، یا بقول ( ماهواره ی ) شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران : " استادان " ، برادر استاد حسن رحیم پور ازغدی رو دیدم و یاد فرمایشی از ایشون افتادم که فرموده اند : کارفرما ی کجو با شمشیر راست می کنن !
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ...
آخرین اصلاح : جمعه 13 تیر 1392 ، 6 ماه رمضان 1435 و 4 ژوئیه ی 2014 ، پسر خونه :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .