جنبش تبیین اشتغال نخستین :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم ، ... .
سلام علیکم .
اول یه توضیحی بدم ، اونم اینکه تو نوشته ی قبلی ، اونجا که گفتم دیشب تو آسمون ماه چشمو روشن کرد ، شب اول ماه که نبود ، خب دم غروبی و اول شبم نبود که مثل شب اول به چشم بیاد و بره ، نشون به اون نشونی که چشم بهش افتاد ! و می افتاد باردیگرم ، بعد اذان مغربم ، البته نه مثل ماه شب چهارده .
اما بعد :
خب ، چشم روشنی که گفتم ، به معنی ختم روشنگریم نیست ، می تونه دیده :"نواز"م مثلا باشه ، حتی "دلنواز" یا بقولی دلنشین یا مثلا دل انگیز ووو هم ، حالا تا کجا ؟ بستگی به مخاطبش داره ، مثل صاحب دیده ودل مثلا ، حالا مخاطب عامّش کیه ؟ بحث اینجاس !
که مثلا در روایت :
نخستین بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد و مثلا یک سیاهی دیدیم ، ... .
نه تنها ختم به :"بایگانی" شده ، بلکه پس از بار :"دوم" و دیدن یک سفیدیم ، با آن :"مقایسه" هم شده ، حالا برا چی ؟ هم بمونه .
ولی ، در این بازگفت ، داستان و یا ... ؟ صرف نظر از نخست ، که بقولی مناقشه در مثال نشه ، پرسش اینه که آیا :"بار" دوم با نخستین "بار" چه فرقی داره ؟
آیا هر دو بار مخاطب :"جهان خارج" مثلا چشمه ؟ یا دیده ؟ و یا ... ؟ حالا برا مثلا مقایسه ؟ یا کارعلمی دیگه ؟ و بروایتی کاری :
به ضمیمیه دانش
بمونه ! یا بقولی :"تالی تلو" دانش بنیان .
بشرح ایضا "تالی تلو"ای دیگه که چه ها می کنن !
خب ! پرسش چی شد ؟ چراکه منتظر ماه مبارک ، مثل پیشواز رفته اش ، منتظر :"نخستین" ماه مبارک نیست ، اگه هم باشه برا روشنی چشمش نیست ! یا دیده و دل وحتی بایگانی ! حتی یادآوریشم ! حالا بعدش چی ؟ پرسش اینه .
تا بعد :
... ، رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِمَنْ دَخَلَ بَیتِی مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا .
جنبش تبیین ، قسمت هفتم ، ادامه ی بحث :
سلام علیکم ، شب بخیر .
داستان :
خب ، بیستم بهمن رو هم پشت سر گذاشتیم ، ولی بقول زیرنویش شبکه ی خبرسیمای این :
ج.ا
قراره که آخر شب یارانه ی بهمن داده بشه ، البته از طریق بانکی که یارانه رو میده ، حالا بمونه که نه تنها یارانه بده و بانکش ، بلکه بقول مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشون با نماینده هایی ازنیروی هوایی ارتش این :
ج.ا
نه نیروی هوایی و حتی نیروی هوایی این :
ج.ا
هم :
کلید
رسانه ی خبریشم دست یکی دیگس ، مگه اینکه گفته بشه دست منم هست ، منی که مثلا چهاردهه پیش رای به این :
ج.ا
داده ام و یا ... خلاصه نقشی دارم در دادن ، و دهنده ی یارانه بحساب میام !
ولی ! آیا :"روایت" من همون "روایتی" که مثلا کمیسیون تلفیق مجلس شواری اسلامی این :
ح.ا
و سخنگوش داره ، همون که سال قبل اومد و گفت : یارانه ها دو برابر میشه .
و همین رسانه ی خبریم خبرشو داد و حالا خبر میده که نه تنها بهمن و اسفند امسال ، بلکه سال آینده هم مثل امسال داده میشه ، و جالبشم اینه که مثل بعضی از خبراش نگفت که بشرط : صحن مجلس ، شورای نگهبان و ...
خودشم نقش داشتن من حتی در :"..." !
خب ، من چه روایتی از یارانه دارم ؟ داستانش داستان دادنه ، نه گرفتن ! که :"کلید"ش دست منم باشه ! به عبارت دیگه دست ما !
البته نه مثلا :"ترکیبی" از من ، تو و اونیم که غایبه !
بعنوان مثل به این عبارت نیگا کنین :
برا نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و به عنوان مثال یک سیاهی دیدیم ، ... .
حالا بمونه که مثلا مراد از جهان خارج ، داخلم داره ؟ مثل جهان بینایی !؟ یا مثلا جهان پیش از این دنیا ؟! و ماقبل یا مابعدش که بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثاء خوبشون ، :"جهان" بینی ما عبارته از :
انّا لله و
از طرف مابعد یا ماقبل بیناییم :
انّا الیه راجعون
ووو بماندم ، ولی همونطور که در نوشته ی قبلی پرسیده شد ، این :
ما
یا من (پ) که در آن عبارت اومده یعنی کی !؟ آخه بروایت من داستان اینه که چشم من گیرنده هست ، نه فقط دهنده ی بینایی به جهان خارج ! چه رسه به :"اندام"ش ! و مثلا سیاهیش ! مگه اینکه گفته بشه جهان خارج "ترکیبی" از مثلا اندام و ... ، داره و این دوشم حداقل بقول دانش ریاضی! ، ترکیبی از سیاه و سپید یا سفید ! و بمونه ترکیبات ایندو هم ! و ... !
در ثانی آیا چشمم افتاد به : اندام سیاه ؟
و مثلا :"سفید" یم داره اندام ؟! و دور از چشم و بیناییش و مابعد یا ماقبلش !؟ که بحثمون رسیده بود به اینجا که عبارت بود از خواندن خواننده مثلا :
جهان خارج
حالا چه خواننده اش چشم و گوش و اعضای حسی دیگه گفته بشه ، و چه خواننده بینایی ، شنوایی و حواس دیگه ی :"ما" باشه .
وبمونه که آیا حتی بیناییم آخرخوانندگی "ما"ست ! که پیش از شب بخیر امیدوارم در این ماه ، بهمن رو نمیگما ، ماه ، فرصتش دست بده ، وگرنه ضمن تبریک سالروز بعثت خاتم الانبیاء صل الله علیه و آله و سلم در این ماه ، بمونه برا ماه بعد ، ماه پیامبر انشاءالله .
شب بخیر .
---------------------------------------
پاورقی :
استاد شهید در آثار بدون استثناء خوبشون دارند که :
بعضیا میگن اسلام خوبه ، بشرط اینکه حجت الاسلامش من باشم .
یا به تعبیر من :"روایتگر"ش من باشم .
نه اینکه من باشه ! که شامل گوینده هم بشه !
یا ما باشیم ، که شامل من ، تو و اونم بشه .
جنبش تبیین ، قسمت دوم :
سلام علیکم .
اشاره :
پیامبرفرمایشی داره به معنی که : زمانی مثل زمان ما دینمون میشه لوله هامون !
خب ! چرا ؟
حسابش بکن صبح اول هفته ی اول بهمن چشم و گوش باز کنی و ببینی و بشنوی که : چرا سوریه ؟ (الف)
یعنی نه تنها مانند مثلا داعشیا و حتی ابوبکربغدادیاشون ، بلکه در برابرشون حتی فاطمیونم ! (ب) لوله کش بودن ، حالا با دستمزد یا بی جیره مواجب ! و پول حاصله ازش ، حالا چه به مثلا دلار یا ریال و یا بقول پیامبر : دینار .
خب ! مسئله همینه که دین یعنی چی ؟
البته موضوع بحث من تبیین دین نیست ، بلکه موضوع همون :"لوله" و تبیین اونه ! خصوصا حالا که گفتم رونمایی از جنگ یا رزمی شده تحت عنوان :
تهدید معرفتی
خب ، برا کی مطرح شده ؟ و کی عنوان کرده وبرا چیشم بمونه ! با لوله کشیش کار دارم ! برا بچه ی آدم بازمانده از طوفان نوح و نفس کششم که مطرح نشده ! خط لوله رو از کجا میخواد عبور بده !؟ جناب یا خانم گوینده یا نویسنده !؟ از سوریه !؟
اما بعد :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ، ... .
حالا کجا با این عجله !؟ بقول ما ترکا اللهم بیر بیر ، حالا کو تا مقصد ! اونم مخفیش ! بهتره برگردیم مبدأ ! بینیم از کجا لوله کشی شده !؟ از صفر، خالی یا تهی !؟ یا پر و اونم صمدی !؟
بماند ! می خوام بگم بقول استاد شهید مرتضی مطهری در اثری از آثار خوبشون (پ) با عنوان :
اقتصاد اسلامی :
آیا از :"اون زن زابلی"م تو مبدأ خبریه !؟
------------------------------
زیرنویس :
الف :
شبکه ی دانایی سیمای این :
ج.ا
ب :
چه رسه :"به تعبیر معروف" مثلا مدافعان حرم دیگر !
پ :
دنبالش نگردین ، گفتم که پس از نشرش از بازار جمع آوری شده ، بفرمان حضرت امام ره این :
چ.ا
البته پس از "تهدید" جامعه ی مدرسین حوزه علیمه قم به دادن :"بیانیه"(ت) در صورت عدم جلوگیرش از انتشارش !
ت :
هم خانواده با مثلا : تبیین
جنبش تبیین :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیةِ ؟ ... .
سلام علیکم .
نمی دونم برا شما هم پیش اومده ؟ برا من از وقتی بیشتر جون گرفت که از آموزش و پرورش بیرون اومدم ، درست یه سال مونده به بازنشستگی ، در سال هفتاد و هشت با بیست و هفت سال سابقه ی خدمت ، البته با احتساب دو سال خدمت سربازی ، البته من سربازی نرفتم ! درجه دار بودم که اخراج شدم و مدت خدمتم بحساب خدمت سربازی محسوب شد و پایان خدمت بهم داده شد .
رفتم دنبال کاری که هنوزم به همون کار مشغولم ، کارساختمانی ، بساز بفروشی نه ها ، سنگکاری و کاشی کاری و آجرکاری ، اینجا بود که مسئله ای که در بهمن پنجاه و هفت مطرح شده بود برام روشنتر شد ، که حالا :"به تعبیر معروف" چه :
اعتبار
ی دارم !؟ آخه دیگه کارمند و یا بازنشسته که نیستم !
البته مسئله وقتی برام شکل گرفت که رییس شورای انقلااب ، تو فروردین پنجاه و هشت ، پیش از نخستین رای گیری بعد پیروزی انقلاب اومد تو تلویزیون و این :
ج.ا
رو توضیح داد .
فرق توضیح با توجیح :
البته توضیح همونطور که ایشون برا خودشون توجیح شده بود ، برا منم بیشتر توجیحی بود تا توضیح .
تبیین مسئله :
در بهمن پنجاه و هفت که منم منتظر اومدن امام به ایران بودم ، آخرین نخست وزیر نظام شاهنشاهی یه پرسشی رو مطرح کرد ! پرسش این بود البته به تعبیر من ، که با فروپاشی شاهنشاهی ، خب شاهنشاهی نه ، چی آری ؟
توضیح اینکه مثلا اگه گفته بشه : نه شرقی نه غربی ، یا نه غربی نه شرقی !
خب چی آری ؟
ناگفته نمونه که این نه به شرق و غرب یا غرب وشرق ، تا وقتی آری گفته نشده فرق داره با وقتی که آری گفته بشه ، مثلا وقتی گفته بشه : نه شرقی نه غربی ، جمهوری اسلامی .
این فرق داره که با اینکه مثلا گفته بشه : نه شرقی نه غربی ، حکومت اسلامی .
چراکه جمهوری شرق وغرب ، با حکومتشون فرق داره ، بعبارت دیگه بقول شهید استاد مرتضی مطهری :
جمهوری شکل حکومته
مثل شاهنشاهی و شکلای دیگش ، حالا اسلامیش چه شکلیه !؟ بمونه !
ولی ! روشنه که هیشکی تو حکومت اسلامی بی :"اعتبار" نیست ، مگه اینکه دستکم بچه ی آدم نباشه ! چه رسه به اینکه بازمانده ای از طوفان نوح هم باشه ! حالا نفس کشیدنش تو سرزمین اسلامی بمونه و ...