جنبش تبیین ، قسمت هفتم ، ادامه ی بحث :
سلام علیکم ، شب بخیر .
داستان :
خب ، بیستم بهمن رو هم پشت سر گذاشتیم ، ولی بقول زیرنویش شبکه ی خبرسیمای این :
ج.ا
قراره که آخر شب یارانه ی بهمن داده بشه ، البته از طریق بانکی که یارانه رو میده ، حالا بمونه که نه تنها یارانه بده و بانکش ، بلکه بقول مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشون با نماینده هایی ازنیروی هوایی ارتش این :
ج.ا
نه نیروی هوایی و حتی نیروی هوایی این :
ج.ا
هم :
کلید
رسانه ی خبریشم دست یکی دیگس ، مگه اینکه گفته بشه دست منم هست ، منی که مثلا چهاردهه پیش رای به این :
ج.ا
داده ام و یا ... خلاصه نقشی دارم در دادن ، و دهنده ی یارانه بحساب میام !
ولی ! آیا :"روایت" من همون "روایتی" که مثلا کمیسیون تلفیق مجلس شواری اسلامی این :
ح.ا
و سخنگوش داره ، همون که سال قبل اومد و گفت : یارانه ها دو برابر میشه .
و همین رسانه ی خبریم خبرشو داد و حالا خبر میده که نه تنها بهمن و اسفند امسال ، بلکه سال آینده هم مثل امسال داده میشه ، و جالبشم اینه که مثل بعضی از خبراش نگفت که بشرط : صحن مجلس ، شورای نگهبان و ...
خودشم نقش داشتن من حتی در :"..." !
خب ، من چه روایتی از یارانه دارم ؟ داستانش داستان دادنه ، نه گرفتن ! که :"کلید"ش دست منم باشه ! به عبارت دیگه دست ما !
البته نه مثلا :"ترکیبی" از من ، تو و اونیم که غایبه !
بعنوان مثل به این عبارت نیگا کنین :
برا نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و به عنوان مثال یک سیاهی دیدیم ، ... .
حالا بمونه که مثلا مراد از جهان خارج ، داخلم داره ؟ مثل جهان بینایی !؟ یا مثلا جهان پیش از این دنیا ؟! و ماقبل یا مابعدش که بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثاء خوبشون ، :"جهان" بینی ما عبارته از :
انّا لله و
از طرف مابعد یا ماقبل بیناییم :
انّا الیه راجعون
ووو بماندم ، ولی همونطور که در نوشته ی قبلی پرسیده شد ، این :
ما
یا من (پ) که در آن عبارت اومده یعنی کی !؟ آخه بروایت من داستان اینه که چشم من گیرنده هست ، نه فقط دهنده ی بینایی به جهان خارج ! چه رسه به :"اندام"ش ! و مثلا سیاهیش ! مگه اینکه گفته بشه جهان خارج "ترکیبی" از مثلا اندام و ... ، داره و این دوشم حداقل بقول دانش ریاضی! ، ترکیبی از سیاه و سپید یا سفید ! و بمونه ترکیبات ایندو هم ! و ... !
در ثانی آیا چشمم افتاد به : اندام سیاه ؟
و مثلا :"سفید" یم داره اندام ؟! و دور از چشم و بیناییش و مابعد یا ماقبلش !؟ که بحثمون رسیده بود به اینجا که عبارت بود از خواندن خواننده مثلا :
جهان خارج
حالا چه خواننده اش چشم و گوش و اعضای حسی دیگه گفته بشه ، و چه خواننده بینایی ، شنوایی و حواس دیگه ی :"ما" باشه .
وبمونه که آیا حتی بیناییم آخرخوانندگی "ما"ست ! که پیش از شب بخیر امیدوارم در این ماه ، بهمن رو نمیگما ، ماه ، فرصتش دست بده ، وگرنه ضمن تبریک سالروز بعثت خاتم الانبیاء صل الله علیه و آله و سلم در این ماه ، بمونه برا ماه بعد ، ماه پیامبر انشاءالله .
شب بخیر .
---------------------------------------
پاورقی :
استاد شهید در آثار بدون استثناء خوبشون دارند که :
بعضیا میگن اسلام خوبه ، بشرط اینکه حجت الاسلامش من باشم .
یا به تعبیر من :"روایتگر"ش من باشم .
نه اینکه من باشه ! که شامل گوینده هم بشه !
یا ما باشیم ، که شامل من ، تو و اونم بشه .
پیدایش پدیده 6 :
سلام علیکم
یادآوری :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ، ... ، إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ، ... ، وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ .
هرچند گفته باشم ، مثلا وقتی که گفته میشه برا : " نخستین بار چشم ما به اندام جهان خارج افتاد " این اندام که گفته میشه ، می تونه شامل یدن خودمون ، منجمله شما دوتا تو خونه هم بشه ، ولی به این معنا نیست که هنگامه اش فرارسیده ! که از این سجده گاه فرشته ها حرف زد ! فعلا مسجد خونه باشه بهتره ، تا مثلا ببینیم سر برج چی میشه ؟!
که امروز بحسب تقویم دوازدهم اونه ، و برابره با پنجم ماه رمضان 1435 و سوم ژوئیه ی 2014 .
خب داریم به اذان مغرب به افق خودمون نزدیک میشیم ، ان شاء الله بعد ...
قبول باشه
شب میانی ، وسط : ... ، وَمَا أَدْرَاکَ ... ؟ ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المص ، ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ
ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ
ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا ... .
مگر اینکه کارفرمای بیرون خونه ی ما رو ، منجمله خونه ی شما دوتا رو هم خونه ی خودش بدونه ، نه اینکه کله ی سحر راه بیفتیم برویم بیرون از خونه بقول سخنران شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران تو : "سرازیری تند" : "کوچه ، خیابون ووو" و اینبارم کار آماده نباشه ! و مثل سه دفعه ی قبلی رفت و برگشتمون یه ساعتی طول بکشه ، اونم با ماشینی که بنزینشو با با نرخ اصلاح شده ی مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها زده باشیم !
اونم برای ساخت و سازی بر اساس علم و دانش غربی ! از سر ناچاری ! و بیکار نموندن !
در حالیکه آخر سرازیری اتوبان : "کوچه ، خیابون ووو" اون عیانه و حاجت به بیان نداره که منتهی به شهرک و شهر سازی به سبک غربی میشه ، همینطور ادامه ی اون : " استان ، کشور " و نهایتش کره ی زمینم که نباشه و به ماهواره سازی هم بکشه ، بقولی بازم : " در انحصار غرب " ه !
و توصیه ی نه تنها : " جوانان " بلکه : " استادان " هم برای از انحصار در آوردنش ، بازم در سرازیری تند آزاد راه : " کوچه ، خیابون ، شهر ، کشور ... " ه ! نه : " خونه ، مسجد ووو " ، که خواندش فرق داره با اهل بیت : " ... ، کرات ، کره ی زمین ، کشورها ، کشور جمهوری اسلامی ایران و استان مرکزی و دیگر استانها ، شهرستانها ، خیابوناش و کوچه ها ی خونه هاشون " .
چراکه خوانده ی یکی " خانواده ی خانه " ای و در فراخوان دیگری لبیک گو :"احاد" خانواده خانه و مفتخر به عنوان :"شهروند" ه ! حتی : "جوانش" ، حتی : " استاد" صاحب نفوذ بر جوانش ، بعبارت دیگه نه فقط جوینده ی دانشش بقول "سخنران" سر سفره ی افطاری ، بلکه طلبه و طالب علم از قلم افتاده ی حوزه هم !
مگر اینکه در نقشه راه اون سرازیری تند سربالایی پیمانکار فقط دانشگاه و دانشگاهی باشه ، حالا شکل و شمایلش به " صورت " شهروندشم ندید بگیریم !
خلاصه : " فضا " ی بیرون نقش داره در اینکه میان درون و بیرون کجا باشه ، که گفتم فعلا بهتره خونه باشه تا ببینیم چی میشه ؟
البته تا سر برج ، نه ماه و ماه رمضون و شب قدر ...
چراکه تا حالا گفتم که : ماه تو آسمون پیدا شد ، برا چشم ، چشم جون دار ، نه بی جون و بی حس این وسط .
خب ، ان شاءالله تا شبی دیگر، فعلا شب بخیر .
بعد نویس :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .
در میان پیمانکاران ، یا بقول ( ماهواره ی ) شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران : " استادان " ، برادر استاد حسن رحیم پور ازغدی رو دیدم و یاد فرمایشی از ایشون افتادم که فرموده اند : کارفرما ی کجو با شمشیر راست می کنن !
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ...
آخرین اصلاح : جمعه 13 تیر 1392 ، 6 ماه رمضان 1435 و 4 ژوئیه ی 2014 ، پسر خونه :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .
شب هفت :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر... ( قرآن عظیم سوره ی یونس)
صبح بخیر ، امروز میریم که شب دومین جمعه ی سال نورو داشته باشیم ، شبی مثل شب عیدی که ...
که میشه گفت دیشب شب هفتش بود ، و همینطور هرچی که در رابطه با اون بگیم ، مثل چی ؟ مثلا شب عزم مدیریت چطوره ؟
خب عزم ملی هم که باشه فبها !
مدیریت درون و برون :
الف : مدیریت جهادی
حالا کاری نداریم که بعنوان مثال بقول شهردارتهران جهادی داشتیم و : جهاد ادامه داره ...
وبشرح ایضا مدیریت که : مدیریت ادامه داره ...
لام : ووو ...
مثل همین مدیریت و جهادی که : هردوشم ادامه داره ... ، مثل : "اقتصاد وفرهنگ" که شب عیدی ایندو هم بگوش رسید ، نه فقط اقتصاد ، یا فقط فرهنگ ، بلکه : " اقتصاد و فرهنگ" ، مثل : "تصوروتصدیق" ابداعی معلم ثانی بقول استاد شهید ، البته با پیش فرض ایجابی و سلبی ، یا سلبی و ایجابی جدیدش ، و سومی ایندو خاکستری بودن میان ایندو ! کما فی السابق ! که در مباحث سال گذسته بقدر کافی روشن شد که پارکینگ ، استراحتگاه ، آرامگاه ووو ی ایندو روشن نیست ! خلاصه اینکه شب را در کجا بسر می برن ؟ ایندو ؟ آیا مثلا در آغوش هم ؟ یا زیر سقف ایندو ؟ عرششونم بمونه !؟ قدم رو کدوم فرش می گذارد! اولی نخست ! و آنگاه دومی ؟
وقتی هواپیماهای عراق روز اول جنگ تحمیلی زدند و رفتند ، رنگ صورت بعضیا هم تغییر کرده بود ، رهبر انقلاب گفت : نترسین بابا اینا یه چیزی انداختن و در رفتن ! پاشونو که رو فرشمون نذاشتن تا ببینن اینجا ایرانست ! مهد ...
مام وطن ، بلد ما که یادتون میاد ؟ مادر آن ؟
...
راء : جهاد !
جهاد درون و بیرونی :
جهاد درونی : جهاد اکبر
پیش فرضها :
بعنوان مثال دوگوش ، البته اگر بقولی فاقدش نباشیم ، تازه صفرکیلومترم که یادتونه ؟
جهاد بیرونی :
پیش فرضها :
گفتیم که ! بعنوان مثال زبان تلویزیون ، وقتی که شب عیدی شنوایش بودیم ، شب : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ \سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ\... .
چراکه فقط با گوش که مدیریتش نمی کردیم ، دوتا چشمم داشتیم ، البته اگه بازم فاقد ایندو هم نباشیم و تازه ...
می ماند مسئله ی مدیریت زبان زمانیکه مام مانند تلویزیون ناقل باشیم ، پیامرسان باشیم و پیام آور ، پیامرسان مثلا تبریک سال نو ، و بقول باب دانش علیه السلام یادمونم باشه که : ... ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع
نه اینکه شب هفت مسموع رو هم پشت سر بذاریم و ...
شب بخیر ! آخه هنوز به ظهر امروزم نرسیدیم ! و : روز ادامه داره ... ، نه اینکه : شب بخیر مسموع ! گفت !؟ کی ؟ خب بقول امام علیه السلام : مطبوع دیگه ! ...