سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولید دانش و پژوهش پایانی :

بِسمِ اللهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ ... .

سلام علیکم

:"یاد"آوری :

شب بخیر (الف) .  

"یاد"مون باشه :"یه" چیزی رو که دیده بودم ، با شما :

در میان

گذاشتم ، پیش از اینکه بپرسم یا بپرسین :

چی رو !؟

بد نیست یادی کنم ، و انشاء الله که یادی کنیم ! از استادشهید مرتضی مطهری یکی :"دو" نکته دارن از :"یادآوری" ، که قبلا نقل کردم از آثار بدون استثناء خوبشون که :

الف :

وقتی "یه" چیزی یادآوری میشه ، بعبارت دیگه :"در میان" گذاشته میشه ، خب برا :"گفتگو" ، اونی که گوش میده ، قبلا به گوشش خورده ، یه وقتم نه ، بگوشش نخورده و حتی همینقدم نمیدونه !

بعبارت دیگه بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام دانش یا :"علم مسموع" هم بهش نداره .

ب :

رونق :

یه ! وقتیم نه ! مقصود اون نیست که گفتم ! حالا بقولی برا مثلا :"بیدار" کردن یا شدن ، و یا بعبارتی دیگه :

فعال سازی

بلکه برا این که بقول استاد شهید یادآوری :

دو

قسمه ، و یکیش :

زاینده

ی اونه ، که بهش گفته میشه :

فکر

یا بقول خودمون :"اندیشه" .

خب ، پیش از شب بخیر بد نیست یادآورم بشم که :

عقل

یا بقول خودمون :"خرد" رو بعضیا بجای "اندیشه" بکار بردن و هنوزم می برن و من فکر نمی کنم که "عقل" یا "خرد" یکی از اقسام "یادآوری" باشه ! مگه اینکه :"به تعبیر معروف" ، همونطور که گفته شده مثلا :

بعضیا عقلشون تو چششونه

باشه ! یعنی :

بعضیا عقلشون تو فکرشون باشه

خب این مانعی نداره ! یعنی نزول عقلو میگم ، مثل :"پایین" اومدن پول ، :"ارزش" پول و اونم پول ملی ! که گفته شده و میشه ! مانند مثلا :

... أَوْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا ... .

که ان شاءالله بهش که رسیدم بیشتر میگم (ب) .

خب ! راستی هنوزم :

همه پای کارن !؟

خب ! شب بخیر .

------------------------------

زیرنویس :

الف :

یعنی :"وقت" بخیر ، "وقت"ی که اینو می خونین ، با چشتون ، که امیدوارم :"خونده" فقط :"دیده" نباشه ، بلکه ان شاءالله بقولی :

ایده

یا یه فکرم باشه براتون ! بعنوان یه :"اندیشمند" نه ها ! یا بقول دیگش :"مُتِفَکِّر" ، بلکه ان شاءالله :

عاقل

یا بقول خودمون : خردمند .

بعبارت دیگه "ارزش"گر ! برا :"ارز" یابی حتی یه اندیشه ، فکر و یا ... به زبون دیگش ! چه رسه به یه مثلا بچشم ، گوش و دیگر اعضای حواس پنجگانه رسیده !

حالا در :"پرتو" چی !؟ بمونه ! آفتاب مهتابشم !

ب :

به سوره ی :"حج" رو میگم ، بیشترشم یعنی بیشتر از مثلا :"شنیده" شدنش !

حالا چرا پیشاپیش !؟

خب برا اینکه در :"گفتگو" هم یه "حجّ" ی اتفاق میفته و شایدم ثوابش بیشتر از زیارت خانه ی خدا باشه !

خصوصا که گوینده برا "گفتگو" به زیارت یه شنونده رفته باشه ! به زیارت یکی که :"یادآور" زمانیکه خودشم مثل اون شنونده بود و یکی ! به زیارتش اومد و گفت : ... .

التماس دعا و علیکم السلام .  


  

به وقت شب ، پایانی :

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

اول جمعه ی آخر سال ، سال هجری شمسی رو تبریک بگم و بعد برم سر بحثی که مطرحه برا هر بنی آدمی ! مگه اینکه گفته بشه بنی آدم نیست ! که گفتم مانند همون که گفته :

چرا مسیحی نیستم !؟

گفته نشده که چی هست !؟ حالا بمونه که با چی گفته شده : بنی آدم نیست !؟ یعنی اونی که حرف می زنه ! همینطور نوشته ی حرفشم ، ولو یه حرف (الف) م که زده بشه ! جای پرسش داره !

بعنوان مثال حرف حِسِّشو زده !؟ خب پس از نعمت حِس برخورداره ! ولو اینکه گفته بشه از یه حسم برخورداره ! و از حس دیگه ای هم برخوردار نباشه ! که پرسش از ولو دو حسم مطرح باشه ! و جمع آندو پیش بیاد !

"گستره" ی نعمت :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

حالا یه عمر ! زندگی تو آسمون و رو زمین ، شب و روزشم بمونه ! یه سالشم که امروز جمعه ی آخر سالشم باشه بمونه ! حتی یه ماه و حتی بقول خاتم انبیاء (ت) محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم یه :"جمعه" شم بمونه ! یه روز چی !؟ که تو آسمون و رو زمین شب کرده باشیم و بعنوان مثال امروز فردای آن روز باشه !؟ و ازشم حرف زده بشه !؟ ولو اینکه مثلا آنروزو لمسم کرده باشیم ! حالا :"پیامرسان" ش چشم ! ما هم باشه که آنروز رو با اون دیده باشیمم بمونه !

که ختم :"انعام" یا نعمت هایی هم برخوردار بودیم ، دیروز ، و امروزم ! که در آن هستیم ! تو آسمون و رو زمین ! تا شب بشه باز ! به همین :"ختم" نمیشه ! هم !

چراکه کافیه از روزی که بسر رسید ! و بعبارت دیگه شب شد ! حرف زد ! که گفتم : ولو یه حرف !

چراکه این حرف حرف کیه !؟ آیا حرف مثلا حس شنوایی ما !؟ و یا حرف گوش حس شنوایی ما !؟ و حالا بمونه که گوش دادیم به چیزی !؟ یا بگوش رسید مثلا حرفی ! حرف برخوردار از نعمتی ! یا : انعمت علیه ...

خب ! سال نود و ششم داره بسر میرسه ! یا همونطور که گفتم داره شب میشه ! و داره نو روز میشه ! باز !

در سالی که داریم پشت سر ! میذاریم و بقولی داره بایگانی ! میشه و یا بقولی آرشیو ! میشه ! یه :"مشکل" ی پیش اومد که هنوزم روشن ! نشده که چی بود اون مشکل !

همون "مشکل" ی که در هفت دی امسال رسانه ای شد ! البته نه توسط رسانه های داخلی ! حتی رسانه ی ملی ! بلکه توسط رسانه های خارجی ! که بلافاصه از اونور جمهوری اسلامی ایران به اینورش در غربش که ما ما بودیم رسید که :

یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه !

و بعد سه روز رسانه ی ملی ! اونم تو یه برنامه ی خبری خبر شبکه یکش ازش گفت ! نه اینکه خبرشو بده ! هرچند دیگه نیازی نبود و همه با خبر شده بودن !

و یواش یواش خبر گزاریهای داخلی زبون باز کردن و ازش حرف زدن ! منتها از چی !؟ گفتم که هنوز روشن ! نشده از چی !؟ البته بعضیا ازش ، کما فی السابق ! تعبیر :"فتنه" کردن ! و حتی اسمشو :"فتنه ی نود و شش" م گذاشتن ! منتها نه همشو ! جمعشو !

آخه حرف ! از مثلا :"مطالبات بحق" بود ! مثلا روزنامه ی :"جرثومه" ای گفت جمعش عبارته از :"سره و ناسره" ! و همین هفته ای هم که گذاشت داشت ، هنوزم ! که مثلا "سره" ها :"صف" شونو از "ناسره" ها جدا کردن !

حالا ! آیا رفته بودن تو صف اونا ! و جدا کردن !؟ یا مثلا دو تا صف بندی بود تو کف خیابون !؟ و یا ... !؟ هنوزم روشن نیست ! شاید مثلا این باشه که به صف مردم پیوستن !

همون صفی که مثلا رییس قوه ی قضای جمهوری اسلامی ایران گفته بود ! هنوزم میگه ! که راهش اونو نیست که پیش گرفته شده بود ! حالا توسط مردم !؟ یا مثلا :"سره"ی مردم !؟ و :"راه" داره مطالبات بحقی که :"گفته" شد بعد هفت دی امسال ! البته بعد دستکم سه روز بعد اون !

حالا "راه" چیه !؟ خب کمافی السابق دیگه ! که در این نزدیک به چهل سال پیش پای مردم ! حتی :"سره" ی اونا هم گذاشته شده بود دیگه ! ولی هفت دی امسال از راهش وارد نشدن ! حتی "سره" ی مردم !

فردا ! بعد رفتن پیش یه وکیل و شصت هزار تومان دادن به اون ! که روشن شد پراونه ی وکالت نداره ! ولی دفتر و کارت چاپیم داره ! و بعد رفتن پیش یکی دیگه که پروانه داره ! و صدو پنجاه هزار تومانم دادن به اون ! و کنار کشیدن اونم ! که نهایتش یه دادخواست نوشته و داده به مراجعه کنندهاش ، که خودشون برن شکایت کنند به همون دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران ! این مراجعه کنندگان ، سه تایی شون ! منهای زن و بچه هاشون ! رو هم دیگه سیصد هزار تومان پول تمبر باطل کردنو ندارن برا فردا !

تازه طرفشو بمونه ! که نه تنها پول تمبر و اینا رو داره ! تازه رفته :"کارشناس" دادگستری هم گرفته ! که به یکی از این سه نفر زنگ زد ، تو هفته ی گذشته ، که پاشو بیا برا :"تامین دلیل" !

یاد اون :"زن زابلی" ی افتادم تو کتاب اقتصاداسلامی استاد شهید مرتضی مطهری ! که پس از توزیع از بازار جمع شد ! که نه تنها مثلا پول تمبر و این چیزا رو نداره ! بلکه اصلا شاید ندونه داد گستری یعنی چی !؟ حالا بیا بهش بگو :

تامین دلیل !

کی بهش بگه !؟ قوه ی قضاییه ی جمهوری اسلامی ایران ! که مثل اون :"اتوبان تهران قم" در کتاب اقتصاد اسلامی استاد شهید ، توش سهم داره ! تو بقول بودجه نویسا ! بودجه ی اون قوه هم ! بودجه ی بودجه نویسا هم ! ولی ازش پرسیده بشه :

بودجه یعنی چی !؟

خب بنده خدا از کجا بدونه ! حالا :"راه" چاه شکایت در جمهوری اسلامی ایران بمونه ! و تونستنش ! بعد دونستن "راه" هم ! مثلا همین هزینه وکیل گرفتن ! و چی بود !؟ آهان :

باطل کردن تمبر !

با آرزوی :"عید خوب" ، خصوصا برا رسانه ی ملی ! که با همین عنوان "عید خوب" برنامه ای تهیه کرده با ایام عید ! حالا با کدوم :"بودجه"!؟ بمونه ! چراکه کافیه مثلا اون :"زن زابلی" تلویزیون داشته باشه برا گرفتن ! اون برنامه ! بعبارت دیگه از نعمت گرفتن برخوردار باشه ! ولو سیاه سفیدشم ! یا بقول عصر دیجیتال :

سفید سیاه

ش ! یعنی گیرنده دم بدم سفید ! برا سیاه کردنش ! یا بقول مثلا همون روزنامه ی "جرثومه" :

ساده لوح

لوحی سفید ! برا گرفتن حرف ! که گفتم : ولو یه حرف ! البته نه یه حرف بقول مثلا علم یا دانش شیرین ریاضی ! که بعدش دو داره ! و دو هم بزرگتره از یکش ! حالا این یکشم بزرگتری داره که همون :"سفید" یا :"صفر" ه بمونه !

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته !

--------------------------------

الف :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ،قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ (ب) ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

ب : قبلا گفتم که وقتی آقا اباعبدالله علیه السلام از طرف کوفیان دعوت شد به کوفه ، در راه کوفه که بودن و نامه ها برایشان فرستاده میشد ، در برخی از آن نوشته ها پرسشی هم مطرح میشد ، یکی از پرسشها این بود که در کوفه معنی ها از :"صمد" میشه ! و خواسته شده بود که امام تعریفی از "صمد" را بفرمایند .

امام در پاسخ نوشت : صمد را چون مردم نمی تونستن معنی کنن (پ) خدا خودش معنی کرده :

... ، لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالنَّجْمِ ... .

پ : که در نوشته ی قبلی به اون اشاره کردم ، در اونجا که : رصد کننده از رصد شده بزرگتره .

بعبارت دیگه تعریف کننده از تعریف شده بزرگتره ، همینطور مثلا :"تصدیق" کننده ! بقول مثلا فارابی یا معلم ثانی ، که بقول استاد شهید بعد اون منطق ارسطو باب بندی شد به بابهای : معرفت و حجت ، یا :" تصور و تصدیق" .

همینطور باب ! جبر گزاره های بول در منطق جدید یا منطق ریاضی و یا منطق دیجیتالی که گفته میشه ! نه دیجیتال دینی و :"خاتم" ش اسلامی !

البته اگه تئوری مجموعه های ژرژ کانتور رو باب معرفت یا تصور این منطق بحساب نیاریم ! و اونطور که گفته میشه تعریف شده نداشته باشیم ! حالا بمونه که تعریف شده ای داره بنام : مجموعه ی تهی !

که بمونه ! چراکه ما در نماز داریم :

سبحان الله

ولی مثلا در صلاة النبی ، یعنی رکعت سوم و چهارم ، بعدش داریم :

والحمد لله ، ... .  

یعنی همونطور که در نوشته ی قبلی هم به این اشاره شده ، اونجا که :

البته مام تعریفی از مادر پیامبری و سرپرستی نداریم ! ... .

هرچند ما هم تعریفی یا تصوری از خدا نداریم ! مگر اینکه بریم بیرون از خدا ! و مثلا از اونجا بهش نیگا کنیم ! ولی شکر خدا بجز خدا چیز دیگه ای نیست که بچشم بیاد ! چه رسه به اینکه :"چشم انداز" چشم ما باشه !

که این فرق داره با اونکه :"هیچی" نداریم ! یا مجموعه ی جامع نداریم ! چه رسه به اینکه :

هیچی داریم ! یا مجموعه ی تهی داریم ! و مادر علم یا دانشم هست تازه ! یا بقول جرثومه ای : ساده لوح یا سفید لوح داریم ! البته خودمون نه ها ! بلکه :"به تعبیر معروف" مرگ خوبه برا همسایه ! اونم نه اینکه :

الجار ثم الدار !

حالا از کجا حرفشو می زنیم !؟ بحث اصلی اینه ! و "به تعبیر معروف" از کجا آورده ایم !؟ مثلا :

ساده لوح

رو ! پیام آورش کیه !؟ حالا امامش !؟ بمونه ! و مادر شم ! یعنی :"گیرنده" اش ! "گیرنده" ی پیامم !

ت : خاتم پیام رسانی حضرات ابراهیم ، موسی ، عیسی بن مریم ، نوح و آدم علیها سلام . 


  

تولد امام ، امام دوم (پایانی) :

... ،  یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (1) ، ... .

سلام علیکم .

مثالی دیگه :

خب شکر خدا یه جمعه از ماه مبارک رمضانو درک یا دریافت کردیم ، مثل همه ، همه ی مردم (2) ، مردم پیش از ما هم ، که درک و دریافتی داشتند و امروز برحمت ایزدی رفته ان و دستشون از این دنیا کوتاهه ، خب البته مردم بعد ما هم همینطور خواهند بود و :"به تعبیر معروف" چون عیانه حاجت به بیان نداشت و اکتفا شد به :

... وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ ... .

خب بحسب اونچه که مثلا سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میکنه یه هفت جزئی از قرآن (3) رو بقول ملای رومی :"عطار" ان خوندن و ما اندر خم کوچه ی اولیم ! و گفته ی :

... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .

که خونده میشه :

... ، الف لام میم ، اون نوشته ... .

که شاید منظور اون یکی از دو تفسیر این بوده ! که :

:(این همان کتاب با عظمت است که هیچگونه تردید در آن وجود ندارد) (ذلک الکتاب لا ریب فیه ).

و شایدم منظور او یکی دیگه هم همین باشه ! یعنی نوشته ی اون گفته ! و هدایت مکتوب یا نوشته شده ، نه فقط مسموع یا بگوش رسیده ، بلکه بچشم اومدنیم .

فقط می مونه که ایندو هم ، یعنی گوش و چشم ، یا بگوش و چشم اومدنیم ، بعنوان مثال ، مانند همون دوتایی هایی هستن که در نوشته ی قبلی گفته شد .

و ایندو رو ، با چی درک یا دریافت می کینم ؟ با دل ، قلب یا مرکز شنوایی !؟ یا با بینایی !؟

هرچند بقول آقا امام ششم ، صادق ال محمد علیه السلام ، خود همون :

الف ... 

و :

الم

م حکایت از درک یا دریافتی این چنینی داره ! درک یا دیافتی گوش و چشم ازش دارن ، و اختصاصم به مومن بودن و مومن نبودن و کافر بودنم نداره ، بلکه برا گوش و چشم انس گرفته با اونا امن امنه ! و نسبت به درک یا دریافتش هردو مومن هستن و از منافق و کافر خبری نیست !

بعبارت دیگه در کوچه ی اول بقول ملای رومی ، قرآن نیومده مخاطب رو مومن ، منافق و کافر کرده باشه و خطاب به مومن گفته باشه :

... ، الم ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .

بلکه به متّقی و یکی دیگه هم تقسیم نکرده  ، حتی در رسیدنش به گوش و چشم ، چه رسه به  انس گیرنده با قرآنو ، یعنی انسان .

که گوش و چشمش امامه در گوش دادن و بقول مثلا مرحوم علامه (4) : افتادن چشم به قرآن ، که مثل گوش دادن و افتادن چشمه به هر گفته یا نوشته ای دیگه .

منجمله مکتوب یا نوشته شده ای روی زمین ! یا پیاده شدن حرفی رو زمین باشه ، مثل همون که پیامبر صل الله علیه و اله وسلم ، پس از سه سال و ده سال ، از مکه به یثرب هجرت کرد و در اونجا پیاده کرد .

البته بنا بر وحی ، نه فقط بنا بر عقل ، فکر و یاد آوری خودش ، از غیر نازل شده بر خودش و پیامبران قبلی ، در برابر چشم ، و بعنوان مثال برگرفته از غرب ، اروپا و فرانسه ی اونوقت ! و بعدشم تغییرش به آمریکایی اون ! اونم به چشم نیومدنی ! حتی بعد نزدیک به چهار دهه !

ولی مدعی :

ذَلِکَ الْکِتَابُ

و :

لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ !

و :

الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ !

آخه میگن یکی ادعای پیامبری کرد و بهش گفتن معجزه هم داری ؟ گفت البته که دارم ، گفتن خب چیه ؟ گفت به دیوار میگم برو عقب میره ، گفتن بگو تا (چشمون بهش بیفته ، یا بنویس !) .

و وقتی که به دیواری گفت برو عقب نرفت ، یکی گفت پس چرا نرفت !؟ گفت حلال زاده ها (یا مثلا متّقی ، و یا مثلا انقلابیا !) می بینین !

خب بقیه چیزی نگفتن ! آخه اگه حرفی می زدن اونوقت پی مثلا ضد انقلابم به تنشون مالیده میشد دیگه !

و نزدیک به چهار دهه هست که هنوز چیزی نمی گویند ! چراکه نه تنها به چششون رسیده ، بلکه بچششونم افتاده :

... وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ ... .

هم ! اونم نه فقط به امامت خودشون در گفتن :

ایّاک نعبد و ...

بلکه به امامت امام دومم ! در مساجد محل زندگیشون !

که با خیرالعملی جدا از مثلا اقتصادشون کار نداره ! همین طور کارای دیگشون !

حالا مکتوب یا نوشته ی بچشم اومده که نه ! بلکه حتی خوانده شده با اونم ، مثل برپایی نماز امروزم بمونه ! که گویا نزدیک به چهار دهه برپا میشه و چشمایی گویا کورن و نمی بینن !

و بر دل یا قلبشونم مهر خورده که درک یا دریافتی داشته باشن از دیده و شنیده شم !

و محروم از امام دومی که اولیش کور و کره ! یا بقول یکی از اون دو تفسیری که گفتم :

محروم از هدایت دوم !

که اولیش !؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ (5) عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (6) .

زیرنویس :

1 – و :

  أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

2 – یا بقولی جمهور ! و جمهوریم یعنی مردمی ، ناسی ! حالا جمهور مومن ، یا مومن و منافق ، و کافرشم داره ؟ نمی دونم .

3 – بقول استاد شهید مرتضی مطهری :"قرآن مکتوب" یا نوشته شده ی در دست ، که این سوره سوره دوم اونه ، و به سی جزء تقسیم شده و در ماه مبارک رمضان ختم میشه .

4 – در اصول فلسفه و روش رئالیسم .

5 – نعمت نبوت و امامت ، مثل مکتوب یا نوشته اش در هرکدوم از ما که عبارته از دل ، حس و عضوه ، و یادآوری ، فکر و عقله ، و ناگفته نمونه برا مایی که تکیه زده بر :"کرسی" حافظه !

6 – قرآن های شیعه ، سوره ی اول .  


  

سلام علیکم 

صبح جمعه ی شما بخیر و مبارکی . 

شهر آرمانی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالضُّحَى ، ... .

علاوه بر باب بندی علوم ، که در بحث قبلی گفته شد ، از جمله گفته های معلم ثانی ، یکیم گفته ی :"مدینه ی فاضله" هست ، که از آن به :"آرمان شهر" م تعبیر شده ، در برگردانش به فارسی . 

ولی نکته ای که شاید مغفول مانده باشه اینه که این گفته پس از آن گفته ای از ایشونه که در بحث قبلی مطرح شد . 

البته همونطور که گفتم با (ماندگاری) اون گفته که گفته ی اصلی ، بنیادی و اساسی منجمله همین بحث مدینه ی فاضله ی یا آرمانشهری ایشونه ، نه صرف نظر از اون ، یا به فراموشی سپردنش . 

مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ، ... .

مثل به فراموشی سپردن (من ) ، چه من من و چه من شما و چه من دیگری ، که در بحث قبلی گفتم ، در (اقدام) به کار یا (عمل) ی و کار بعدی و کارای بعد اونم ، حالا چه دو کار باشه ، مثل اون دوکاری که گفتم به قول استاد شهید : در همه ی علوم یا دانشها ، کار عبارته از این دو کار ، کاری که مبدع یا ابداع کننده ی اون رو گفته شده که فارابی یا معلم ثانی بود ، و تا الانم دیگران (در همه ی علوم یا دانشها) از اون پیروی کرده ان . 

البته این به تعبیر من بود از خلاصه ی فرمایش استاد شهید . 

فَأَمَّا الْیتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ، ... .

اونم نه من معلم و اول و دومشو و پیروانش !

خب برا اینکه فقط معلم ، استاد ووو که نمیگه : من !

یا فقط منکه نمیگم من ، شما و دیگری چی ؟ یا بقول مقام معظم رهبری ، در فرمایشات اخیرشون بمناسبت روز مبعث ، آیا فقط سرمایه دارجهانی ، حالا صهیونیست یا ... بمونه ، و یا فقط آمریکاش ! من داره ؟ و دیگه هیشکی از نعمت من برخوردار نیست !؟

خب همونطور که در پرسش بحث قبلی مطرح شد :

... کی ماندگار نیست !؟

وقتی بجز سرمایه دار دیگری از (سرمایه ی ) من برخوردار نباشه ؟ حالا چه در غرب و آمریکا ، و چه در شرق و بقول مقام معظم رهبری : غرب آسیا .

اونم در جاییکه نه تنها در نماز جمعه ، جماعت و فراداشم گفته میشه : ایاک (ن) عبد ... .

نه ایاک اعبد .

هرچند پرسش روشنه ، ولی برا روشنتر شدن بد نیست اشاره ای بکنم به همون اثر :"خوب" استاد شهید ، یعنی "آشنایی با علوم اسلامی" ایشون .

ایشون در قسمت بعد از نخستین علم یا دانش اسلامی ! و بعدیش ، در آشنایی با علم یا دانش :"فقه" یه گفته ای دارن که به روشنتر شدن پرسشم  کمک میکنه ، اونم اینکه ایشون مراجع رو هم مقلد می دونن ، منتها :"مقلدین بزرگ" .

چراش لطیفتره ! می فرمایند : برا اینکه بعد شیخ انصاری ، که حدود سیصد سال میگذره ، مراجع پیرو ایشون بوده ان .

خب ، حالا پرسش اینکه که کدوم معلم ، استاد ووو پیدا میشه که معلم ، استاد ووو نداشته باشه ؟ صرف نظر از اینم که اصلا معلم ، استاد ووو یعنی چی !؟ یعنی معلم ، استاد ووو ی کی ؟!

آیا همونی که از نعمت گفتن (من) و مثلا من طلبه ، دانشجو ، دانش آموز ووو ی شاگرد همون استاد محرومه !؟

مثل (سقراط ) در پرسش بحث قبلی ؟!

و در مدینه ی فاضله ، یا آرمانشهر یه نفره ؟! اونم نه اونی که حتی نماز فراداشم میگه : ایاک نعبد !

نه : ایاک اعبد !


  

خلوت خانه :

... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...

سلام علیکم 

یادآوری : 

از غدیر چه خبر ؟ در خلوت ؟ 

در جلوت که مثلا بقول مقام معظم رهبری : نفی سکولاره 

آیا بعنوان مثال شامل جلوه ی همون بانکداریشم میشه ؟ 

میگن یکی رفت پیش خالکوب که براش یه شیر تو پشتش بزنه ، تا سوزن اولو زد ، آخش در اومد و گفت کجای شیرو می زنی ؟ گفت مثلا سرشو ، گفت نمی خواد ، سوزن دومم که آخشو درآورد و پرسید ، در پاسخ گفت شکمم نمی خواد ، در سوزن بعدیم همینطور گفت که دمم نمی خواد و ... 

خالکوب گفت شیر بی سر ، دم ، شکم و کوپال که نداریم ! 

مرتبط : 

نظری که به نوشته ی منتخب پارسی نامه ی پارسی بلاگ داده شده . 

و نظرات داده شده در اینجا 


  

پیدایش هفت :

بِ ...

پنجشنبه سوم مهر 1393 ، قبل از رفتن سر تفریح ، کار :

بِسمِِ ... ، ... ، الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ ... .

سلام علیکم ، صبح بخیر بچه های گلم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ا ... .

... لم ، ... ، وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ ، ... .

پیش از رفتن سالروز شهادت آقا امام محمد ثانی ، جواد الائمه علیه السلام تسلیت بگم و ان شاء الله برگشتم خونه حرف می زنیم . 

بعد از نماز مغرب و عشا :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ ... ، ... ، أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا ؟ أَوْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا ؟ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ ، ... .

اما بعد ، اول حلول ماه ذیحجه رو تبریک بگم ، البته بحسب تقویم رسمی ، بعد برم حرفی که داشتم .

چراکه ما که واجب الحج نیستیم که مثلا روز عرفه و عید قربان امسال برامون اینور اونور نشه ، ما ، خودمو میگم ، فعلا می خوام ببینم وقتی مثلا بقول مرحوم علامه طباطبایی برای نخستین بار بعنوان مثال چشم وا کردم چشم به چی افتاد ؟

خب ، در قسمت اظهار نظر به نوشته ی قبلی اومده :

...  5 به علاوه 1 رو که خوندم فکر کردم موضوع بحث قراره سیاسی بشه! ... . 

خب سیاست یعنی چی ؟ اگه تدبیر منزله ، خب پیش از تدبیر دنیا ، که مثلا آمریکا از اون حرف می زنه ، مثلا در سوریه ! عراق و ... ، و همینطور تدبیر یه کشور ، مملکت ووو ، مثل حکومتهای کشورا ، و بشرح ایضا ایالت ، استان وووی کشوری ، بلکه شهر و محلی و حتی خانه ای ، حالا بنا شده با ازدواج مرد و زنی ، یا ... ، نخستین تدبیرو در بدنمون داریم ، حالا با پنج عضو حسی ، یا حتی دو عضوی که گفتم زیارت کرده شده باشن با لامسه و بینایی .

و تدبیر ایندو حس هم ، که مدیر و مدبرش کیه ؟ یکی از ایندو ؟ یا پنجش ؟ یا نه تنها اعضای حسی ، و بعبارت دیگر کلمه جامعش بدن ، بلکه حواس پنجگانه هم مدیر و مدبری دارن ؟

خب حالا آمریکا ، که گویا مثل اونکه میگه از فرات تانیله ، از دست راستش تا دست چپشو آمریکا میگه ، برا همینم نه تنها سوریه و عراق ووو ، بلکه در ایرانم می خواد بدونه چه خبره !؟ بدن خودشو زیارت کرده ؟ که چشش به دنیاس ؟

حالا کاری ندارم به اینکه در مثلا ایران که می خواد از همه چیش خبر داشته باشه ! چه نیازی به چهار پنج تا دیگه داره ، یا برای ورود به مثلا سوریه ی عرب ووو چه نیازی به اعراب داره ؟ مگه از راست تا چپش آمریکا نیس ؟

البته به من ربطی نداره ، ورود در آمریکا یا هر کشور دیگه رو میگم ، همینطور استان ، شهر و حتی محله هاشونم میگم ، اینو برا همون گفتم که گفتم ، که حرف از مثلا سازمان ملل زده میشه ، ولی گویندش آیا بدن خودشو زیارت کرده ؟ که به خونه ، محله ، شهر و دیار خودشم چش داشته باشه ؟ چه رسه به دنیا که بقولی : "سراسر" اون تدبیر کنه ؟

چراکه منزل نخست حسی از حواس ما همین بدن ماس ، تا بعد برسیم به تدبیر یکی دیگه حتی در خونه بعنوان همسر ، چه مرد و چه زن .

راستی ، تقویمو که نگا کردم فردا روز ازدواجه ، که با اون خونه و خانواده تشکیل میشه و بعدش چی ؟ آیا بعدش نهادهای مدنی که یکی از اونا هم مسجد محله ؟ اونم به تدبیر یکی دیگه ؟ یه نهاد دیگه ؟ که هرچند به من ربطی نداره ! ولی متاسفانه در جمهوری اسلامی ایرانم همینطوره ؟

چراکه وقتی به من مربوطه که نه تنها من مدیر و مدبر خونه ی خودمون باشم ، بلکه تحت امر مدیر و مدبر مسجد محلمون باشم ، و اونم مدیر و مدبرش امام جمعه ی اون باشه ، چراکه من نماز خونم !

راستی امسال چند نفر به حج رفته ان ؟!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ ، ... . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :147
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342508
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ