سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز ... ب :

وبعد (الف) :

... لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (ب) ، نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَینَا إِلَیکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

اشاره :

ضمن عرض تسلیت بمناسبت امروز ، یعنی بیست و پنجم ماه رجب ، و تبریک ، به همان مناسبت ، در :"گشت"ی ، در وبلاگی حرف از :"محدود" بودن دنیا زده شده بود .

خب "محدوده" اش چیه !؟ و مثلا :

 دیدن   

شم ، آیا محدوده ؟ آخه در اون :"ج.ا" ، یعنی اون وبلاگ ، حتی دیدنشم ، محدود شده بود به :

شرع

نکته :

از آقا امام موسی (پ) علیه السلام نقل شده که ، نه تنها آدم ! و انسان ! بلکه بشرم دو تا :"حجت" داره ، یکی "حجت" ظاهر و دیگریشم حجت باطن ، و بعبارت دیگه :"درون" ی یا بقول دیگه :"داخلی" در مقابل :"خارجی" ش و مثلا در :

دنیای :"خارج" !

حالا صرف نظر از اینکه مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون دارن که "کانت" آلمانی گفته بعد از فوتش بر سنگ مزارش بنویسند دو چیز منو به شگفتی واداشت ، یکی :

آسمان

که مثلا بقول روزنامه ای که بقولی :"لیدر" روزنامه های :"زنجیره" ای بحساب میاد ! و به روزنامه های "زنجیره" ای دیگه میگه :

همه چیزشونو "گره" زدن به خارج !

حالا بمونه که خب ! خودت و زنجیره ات به چی "گره" زدین !؟

بخونید :

دنیای خارج

و دیگری هم :

دنیای داخل .

و :"بشرح ایضا" مثلا کدوم یکی از این دو :"دنیا" یا بقولی :"جهان" ووو ، مثلا :

عالم

محدود به دیگریست !؟ ووو !؟ حالا :"شرع"ی ایندو هم بمونه ! که کدوم یکی "حجت"ه بر دیگری ؟ "شرع"ا ؟ ولی :"حجّت" یعنی چی !؟

آیا همون که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرمود :

إنّ ال (ت) مصباح الهدی و ... ؟

 یا :"وَ" نداره !؟

و ! فقط چراغ هدایته !؟

بقولی :

امداد و نجات نداره !؟

فی زمان هذاشم !؟

بعبارت دیگه فقط :

آری !؟

وَ :

نه

نداره !؟

البته نه دوگانه ی :

نه آری

دانش پژوهش غربی اروپایی فرانسوی بعد رنسانش ! قرون وسطایی و ماقبلشم ! که فقط :"ماشینی" نشده بود ! و با انقلاب صنعتیش "ماشینی"ش اومد به بازار و با :"جلوه های ویژه"اش هم چشم ها رو خیره کرده ! در حالیکه نهایتیش چیه !؟ اینه که گفته میشه :

... نی رَأَیتُ ... .

خب بله ! همونطور که گفتم گفته شده که بعضیا : عقلشون تو چششونه ! و دنیای بیرونی براشون نهایتش :

دیده

میشه ! و دانش پژوهشونم به همین :"محدود" میشه در دنیای درونشونم ! در حالیکه دنیای درون "محدود" به این و با تمام :"جلوه" و بقولی :"جلوه های ویژه"ش که امروزه نشون داده میشه و چشما رو خیره کرده ! هم نیست ! چه رسه به :

شنیده

شدش و ... ، منجمله خوندن حرفای اون :"ج.ا" که گفتم و نوشته ی حرفی بود ! و بچشم اومد .

در حالیکه بقول آقا اباعبدالله ثانی علیه السلام همین دوتاشم ، یعنی :"دیده و شنیده" شدنشم داره چی میگه !؟ میگه ، صرف نظر از اینکه پیامبر صل الله علیه و اله و سلم گفته ، یکی از این دو حجته بر دیگری ، ایندو هم بی حجت نیستند ، که کارش فقط دیدن یکی از این دو و شنیدن دیگری نیست ! و اونه که میگه :

من می بینم و ... .

روز بخیر .

-------------------

زیرنویس :

الف :

بقول :"نهج البلاغه" .

ب :

بعد :

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا ... .

قبلا گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون گفتن که وقتی یه حرفی زده میشه :"وّ" بعدش هرچی که گفته میشه تحت اون حرفیه که زده شده .

منتها اگه بعدش گفته بشه مثلا :

... لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

چی ؟ همینطور :
برا خوندنش چی ؟ مثلا !؟ حالا برا :"شنیدن" و ... بمونه .

پ :

آخرین نام از :"شش" نامی از نام امامان که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده ، و بعضیا در امام هفتم توقف کردن ! در حالیکه همان پیامبر فرموده امامان :"دوازده" تا هستن ! نه شش تا ! بعلاوه چرا :"هفت امامی" !؟ و شش امامی نه !؟ یعنی آقا امام علی ثانی علیه السلام رو هم بحساب آورده اند !؟ و اونوقت آقا امام علی ثالث علیه السلام رو بحساب نمیارن !؟ که در چنین روزی به امامت رسید !؟  

ت :

حسین

و :

تسعة المعصومین من ذریة الحسین

چی !؟ مثلا در بقولی :"فاز" (ث) آقا امام موسی بن جعفر علیه السلام !؟ که بعد از آقا امام حسین علیه السلام ، آقا امام علی بن حسین علیه السلام بناشو گذاشت ، و آقا امام محمد بن علی بن حسین علیه السلام بسطش داد در جامعه ، و آقا امام جعفر بن محمد علیه السلام به اوجش رسوند ، تا جاییکه هارون خلیفه ی عباسی رو هم به مصالحه با آقا امام موسی بن جعفر واداشت که در مقابل واگذاری :"فدک" کاری به کارش نداشته باشه ! امام ! که داستانشو قبلا گفتم ! که هارون مغرور به ملک تحت فرمانروییش دید ابرا هرکجا ببارن در "فدک"ه !

حالا بمونه که ندید ! بارش ابرا هم بفرمان مالک فدکه ! که کجا ببارن و چقدر !؟ و سلام برحسینشو و یا بقولی :"فراوان" یا : سیل آساش ! 

ث :

یادش بخیر ، در دوران دانشجویی ، اوایل دهه ی شصت ، یه برادری که نمی خوام نامشو ببرم ، خب شاید راضی نباشه ، برا اولین بار که دیدمش داشت دوزانو بهمون نزدیک میشد و ما داشتیم ، در وقت تنفس ، راجع به مباحثی که در جلسه ی قبل مطرح کرده بودم و برا بعضیا گویا تازگی داشت حرف می زدیم .

خب به جمع که رسید ، و من متوجهش بودم ، در میان حرفای من گفت : من می بینم !

خب برا دیگران چیز عجیب نبود و هیشکی چیزی نگفت ، منم نگفتم ! خب بله می دید ! ولی چی و چقدرشم؟ نگفتم .

اون با برادر دیگه ای که از مثل من از قم میومد تهران و دانشگاه ، کم کم شدیم هم مباحثه و منبعدم تو یه نیمکتم می نشستیم ، و بعدشم شبهای جمعه تو خونه یکی از ما می اومدیم و اون برادر ، که از طرف نیروی دریایی بورسیه تحصیل در تکزاس داشت و بعد اتمام به ایران اومده بود به ما دوتا ، خصوصا به من که اصلا خوشم نمی اومد از زبون انگلیسی ! زبون یاد می داد ، حالا بمونه که من هرگز نتونستم از شش واحدش دو واحدشم به اصطلاح پاس کنم !

برادر قمیم که طلبه بود خب تو زمینه خودش کمک حال بود ، و منم که :

همه چیزو :"گره" زده بودم به :"دانش پژوهش" تو این مایه ها می گفتم .

اونوقتا هنوز منطق :"فازی" سر و کلش پیدا نشده بود ! و پرچمدار "دانش پژوهش" همین منطق :"ریاضی" بود که هنوزم یکه تازه !

یادش بخیر ، اون برادر رو میگم ، آخرین باری که با هم ارتباط داشتیم ، نه حضوری ، گفت : دیگه منطق ریاضی مطرح نیست و منطق فازی اومده !

خب ! ارتباط گفتم حضوری نبود و در حوصله ی ارتباطی که باهم داشتیم نبود که بهش بگم :

خب منطق فازی چی میگه !؟ مثلا آیا نمیگه که اومده تا منطق قدیم و جدید رو از :"بن بست" ی که توش موندن در بیاره !؟ ووو !؟ خب چرا در "فاز" ی از :

دوگانه

ی آندو !؟ ویا بقولی چرا در :"خاکستری" ی آندو !؟ و اینکه حرف تازه ای نداره ! و حرف همون حرفه ! فقط میگه : کاری به سیاه و سفید ، یا سفید و سیاه آندو نداشته باشیم ! نمیگه که با چی کار داشته باشیم ! هرچند مثل روز روشنه که داره فازی از ، خصوصا جدیدش حرف می زنه ! از جدیدش که صریح و بدون پرده میگه :

صفر یک !

که هرچند حرف قدیمیشم در اصل همینه ! و بقولی :"باغچه" ی اونم مثل :"فدک" اینه ! ولی دیگه بدون پرده نمیگه :"مجموعه ی جامع" نداریم ! چه رسه به اینکه بگه :

مجموعه ی تهی داریم !

خودشم به اصطلاح :"دیجیتال" شو ! که :"یک" شدنش همانا و :"باز" :

تهی ، خالی و یا صفر

شدن !

خب ! گویا داشت ، بعد کاشناسی که با هم بودیم ، دکتراشو می گذروند و گفت تو گویا تلویزیون بود و :"باشگاه خبرنگاران جوان" ش ! که براش آرزوی موفقیت هرچه بیشتر کردم و از هم خدا حافظی کردیم و دیگه خبری ازش ندارم تا الان ، هرکجا هست خدا نگهدارش .

اینا رو گفتم که بگم مقصودم از :"فاز" از این "فاز"ا نبود ! بلکه فازی از امامت بود که از مثل چنین روزی وارد فاز دیگری شد ، البته یه فازیم داره در زمان آقا امام علی چهارم علیه السلام ، بعد اینکه این فازم جواب نداد و کار به حصر و خودشم در منطقه ی نظامی کشید ! و بعدشم که رسید به فاز غیبت و صغری و کبراش ! در این زمان و عصر حجّتی بنام :"ولی فقیه" !

نه مراجع ! که قبلا گفتم استادشهید گفته اند :"مقلدان بزرگ" ن ! و نه مرجع تقلید آنانم که پیش نیاز اصول فقه فقاهتشم :"دانش پژوهش" غربی ، چه باستانیش و چه بعدقرون وسطایی اونه !

و هنوز دیده ! نشده فقیهی که گامی در "دانش پژوهش" برداشته باشه ! تا :"گام دوم" ش برداشته بشه ! بلکه اگه گامی برداشته شده باشه ! همش در غرب بوده و دیگران پیرو یا :"شیعه" آن بوده اند !

تازه خبر ندارن که مانند مثلا :"تقی زاده ها" هم هستن ! خودشم بنام دین یا اسلام ! و خودشم :"حجت" الاسلام ! و کی جرات داره بهشون بگه حتی مثلا : غرب زده ! چه رسه به : ... !  


  

ویروسِ مِنها قسمت پایانی :

... تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ (الف) ... .

سلام علیکم .

یادآوری :

اول تا یادم نرفته این ایام حسینی رو تسلیت بگم ، و باز تا یادم نرفته امروز جمعه رو ، حالا اولین جمعه ی سال نو هجری قمری رو تبریک بگم (پ) ، بعد برم دنبال جمع و جور کردن بحث .

راستی :

باز تا یادم نرفته اینم بگم که چرا این بحث بقولی :"تا مدتی تعطیل شد" !؟ (ت)

ختم بحث :

صرف نظر از آنچه که در قسمتای قبلی گفته شد (ث) ، حالا فرض می کنیم که اون :"یادداشت روز" در بیان :

نقش سه گانه در بدبین کردن مردم !

:"نقش" نخست رو که چنین :

1 – بدبینی یک فعالیت ذهنی است که ... .

بیان کرده ، وارد باشه ! مثل :"ورودی" و :"ورودی قبول" ش ! خب : قبول .

یعنی ورودی داشته باشه به ذهن و فعّالشم ، کاریم به فعّالیّتش نداشته باشیم ! که نقل کلام بشه به :"بد" در بَدوِ بینی فعّال و فعالیتم فعالیت ذهنی ، و ورودی ذهنی و مورد قبولشم !

که بقولی :"قبول" چی !؟ پاسخش که شد :"ذهنی" ، نقل پرسش بشه :"ذهنی فعال" و فعالم بشه :"فعال بین" ! نه فعال بدبین ! و مورد قبول !

اونم نه اینکه خب بحث تموم شد و بقولی :"نخود نخود ، هرکه رود خانه خود" ! بلکه : کجا !؟ قبول !؟

قبول :"بدبینی" ! یا قبول :"بد" ش !؟ دیگه !؟ لابد بقول مثلا مسیحی : قبول خدای بدِ ...

یا بقولی :"بیعت" ! که این روزا یادآور اونه ! که نه تنها حسین با یزید "بیعت" نکرد ! بلکه قیامم کرد ! و کشته که نه ! بلکه شهیدم شد و خلاصه داستان کربلا و عاشورا و ...

در حالیکه آیا داستان این بود ! با مثلا بدبینی !؟ حالا بمونه : ما رأیت الا جمیلا !

آیا داستان کربلا و عاشورا با :"بدبین کردن " آغاز شد !؟ چه رسه با :"بدبین نکردن" !

--------------------------------

زیرنویس :

الف :

کَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ، (ب) ... .

ب :

مَا ... .

پ :

که :"امید" وارم سال خوبی آغاز کرده و پیشرو داشته باشیم ان شاءالله .

ان شاءالله که سال حسینی رو ! نه حسینی که نه تنها :"قبول" نکرد حتی یزید رو ! بلکه قیامم کرد بر علیه اون !

خب یه نظریه اینه که مثلا :"قبول نکردن" یا بیعت نکردن یه کار یا :"فعالیت" ه ! مثل بقولی :

گناه نکردن !

در حالیکه آقا اباعبدالله علیه السلام یه کاری کرده ! نه اینکه یه کاری نکرده ! خب چیکار کرد !؟

آیا مثل مثلا مادرشان از خانه ، یعنی مدینه خارج نشد !؟ و مثل مادرشان به مسجد ، مسجدالحرام نرفت !؟

و آیا مثل جدّشان هجرت نکرد ! وقتیکه قصد جانش را داشتن !؟

و آیا مثل پدرشان ، که خلافت را قبول کرد ، امامت را قبول نکرد !؟

یا :"سیره" ی دیگری داشتن !؟ و به سبک جدّ ، أب خود خارج نشد!؟ فرزند زهرا علیه السلام !؟

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی ... و یا لیتنی کنا معک ... .  

ت :

خب فقط نوشتنش که کافی نبود ! ارسالش چی !؟ چند روزی بود که بچه ها ، مثلا یکیشون برا فروش کتابی که نوشته ، از اینترنت استفاده می کرد ، اینترنتش تموم شده بود و نمی تونست بخره که منم ازش استفاده کنم .

ث :

مثل بقول استاد شهید مرتضی مطهری :"شناخت" یا تعریف ذهن ، معّرفی ذهن بدبین ، و یا :" بدبینی ذهنی" .

پس بمونه که مثلا ذهنی بدبین ، با بدبینی ذهن فرق داره ، چراکه همونطور که ذهن می تونه بدبین و مثلا خوشبینم باشه ، بدبینیم همونطوره ! مگه اینکه :"بدبین" ی یه کلمه نباشه و نقل کلام بشه به :"بد" و علاوه بر این :"بینِ"شم اختصاص به مثلا :"فعالییّتِ" مثلا :"ذهن" و :"ذهنی" م نداشته باشه ! مثلا ذهن "مَن" ! مگه اینکه ذهن :"من و تو" یا "تو و من" نداشته باشه ! (ج) مثل همون اولیش ! که نقل کلام شد به اون ! و اون دیگه :"دوبین" نبود ! بلکه "بد" بین بود !

مثل همون که مفسرین در تفسیر :

إیّاکَ نَعبُد و َ ...

گفتن و بعنوان مثال گفته شده : تو را دوست دارم با دوست دارم تو را ، فرق داره ، چراکه تو را دوست دارم مانعی نداره ( مثل نَستَعین) شامل چیز دیگری هم بشه ، بعبارت دیگه مانعی نداره که گفته بشه :

تو را دوست دارم و مثلا بیادتم هستم ، و دیگر و مثلا بفکرتم هستم ، ووو   

ولی آیا میشه گفت :"تو" رو دوست دارم ولو یکی :"دیگه " رو هم :"دوست" دارم !؟ گفتن نه ! خب بله ! منتها چه مانعی هم داره که فقط شامل قدو بالای "تو" نشه ! شامل مثلا :"بینِ"شَتم بشه !؟ خب نه ! اینم مانعی نداره تا وقتی که حرف از :"تو"س ! حتی اگه مثلا گفته بشه : پدر تو ، مادر تو ، برادر تو ، خواهر تو ، همسر تو ، فرزند تو ووو ی تو رو دوست دارم !

خب ، دوست دارم تو را هم همینطوره ! تا وقتی که حرف از :"دوست داشتن" ه ! مثل :"تو" در : تو را دوست دارم .

ج :

که ذهن کی !؟

آیا بقول استاد شهید ذهن مثلا نویسنده ی کتاب  :"چرا مسیحی نیستم؟" !؟ که در احولات یه دانشمندی خونده اون دانشمند از پدرش پرسیده :

کی منو :"فعّال" کرد !؟ پدر در پاسخ گفته من ! و پسر پرسیده خب تو رو کی !؟ حالا پدر پاسخ داده پدرمن، یا همینجا خاتمه داده به :"فعالییت" !؟ فرقی نمیکنه ! چرا !؟

خب برا اینکه :"مسیحی" آخرش میگه : خدا ! دیگه !

بعبارت دیگه این ذهن مسیحی هست که فعال نیست ! اونم فعال علمی ! شایدم : راسخ ! ش !

چراکه نمی تونه بگه : خب خدا رو کی :"فعال" کرد !؟ ذهنشو !؟ اونم ذهن متناقضشو ! در حالیکه پارادوکس ذهنی رو هم میشه رفع تناقض کرد ! که پیشتر بحثش شده ! و نتیجه این بوده که : مجموعه ی جامع نداریم !

حالا چیکار کنیم !؟ (چ) یعنی : چی داریم !؟ رو هم رها نمی کنیم که فعالیتی نداشته باشیم مثل : مسیحی !

چ :

پاسخ اینم داده شده ! منتها از کجا !؟ بمونه ! خروج پاسخ رو میگم !؟ خب برا ورودش دیگه !؟ برا همون :"قبول" ش دیگه ! در :"ورودی قبول" دیگه !؟ 

خب ! پاسخ چی داده شده !؟

: هیچی !

البته :"داریم" ش ! نه :"نداریم" ش ! مثل مجموعه یا ذهن :"جامع" !

خب حالا بریم سر :"ورود"ی :"ها" ! ش ! و خودشم :"قبول" ش ! قبول :"ذهنی" که خالی ، صفر و یا تهیست ! از هرچی ! بعبارت دیگه : مِنهای هرچیه !

ولی ! مِنهای هیچی نیست ! یعنی ! بعلاوه ی :"یک" چی هست ! و اونم هیچیه !

خب آماده ی چی !؟ هرچی ! چه خوب ! و چه بد ! یا چه بد ! و چه خوب !

چی !؟ پارادکس راسل !؟ نه دیگه این برا :"نقطه ی آغاز بود !" و حل شد ! نه :"نقطه ی آغاز ب !" و مثلا :"خوب و بد" یا "بد و خوب " بینی مثلا ! و مثلا :"بدبین" کردنم ! و شدنشم ! همینطور مثلا :"خوب بین" کردن و شدنشم ! و این مثلا :"ثانوی" ه و نه :"اولی" ! و به تعبیر مثلا برنامه ی :"حالا خورشید" تلویزیون :

اصلی !

میدون اصلی ! میدون اصلی شهر ! ...

میدون اصلی شهر بنا شد که :"هیچی" باشه ! و مثلا توش :"دعوا" نشه ! مثل دعوای :"هابیل و قابیل" یا :"قابیل و هابیل" ! صرف نظر از اینم که هابیل گفته باشه : برادر من باهات دعوا ندارم ! چه رسه به اینکه سرتم زیر خاک کنم ! و تازه بلدم نباشم و آقا یا خانوم کلاغه نشونم بده ! تا :"نه بینَ"مِت ! و "نه بینَ"نِت ! و خلاصه :"نه بین" بشی ! مِنهای بین ! تازه :"بشی" ! نه نشی !

خب ! چی نشی !؟ ذهنی !؟ یا مثلا :

عینی !؟

یا بیرونی و یا خارجی، و یا تعبیرات دیگش !؟ خب ! اگه یکی پرسید : قابیل کو !؟

چی !؟ که رو زمین بود !؟ آسمون رفته !؟ یا زیر زمین !؟ :"یاد"ش ! چی !؟ :"یادداشت"ش !؟ "یادداشت روز"ش !؟

مگه اینکه :"فعّال" نباشه ! :"فعالییّت" ی نداشته باشه ! بنام :"یاد" آوری ! ذهن ! یا :"حافظه" ! و تو خودش :"دفن" کنه ! دفن کردنشم "یاد"ش نیاد ! نه اینکه هیچی یادش نیاد ! بلکه :"هیچی" یاد!ش باشه ! بقول ... ! نه همه چی ! و حتی یه چیزم ! و حتی :"یک صفر" م ! بلکه :

صفر یک ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1006
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1339544
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ