به وقت نماز خواندن :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ (الف) ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم و تا یادم نرفته تبریک (ب) .
اشاره :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیا ، فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیا ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ما (پ) وقتی نماز می خونیمم ، چه رسه به اقامه اش ، چه در خودمون ، و چه در خونه و خانواده ی ولو دو نفری ، و چه هم در محل و جماعت و جمعه ی اون ، گفت و شنودی داریم .
بعبارت دیگه در نماز فُرادا هم ، که مثلا در سوره ی حمد (ت) ، در دوتایی (ث) یِ مثلا :
... ، ایّاک نعبد و ... .
که شنونده همون گوینده هستم ، باز جفتمون یکی نیست ! چرا !؟
در نوشته ی قبلی دیدیم که در برنامه ی :"درسهایی از قرآن" تلویزیون ، مدرس چه گفت !؟ ولی آیا گفت که برا گوشی گفت !؟ یا برا گوش شنواییم گفت !؟ مثل اونایی که اومده بودن برا گوش دادن به ایشون ! حالا چند میلیونم نه ، یکیم مثل منی که پای تلویزیون گوش داده به ایشون بمونه ! و اینم که در نوشته ی قبلی گفتم بمونه ! که آیا برا :"فقط شنیدن"ش !؟ یا برا مثلا :"دونستن"م !
حالا :"اقامه" اش در خود ، چه رسه به در خانه ، و دیگر نهادهای مدنی بعد اونم بمونه ! و :"تعریف"شم بمونه ! اونم برا :"قیام" ! که روز قبلش در همون برنامه ی "درسهایی از قرآن" تلویزیون گفته شد :
دین اسلام دین قیامه !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ ، ... .
ولی نفرمود : در کجا !؟ البته روشن بود که در :"جمهوری اسلامی ایران" و :"سازمان صدا و سیما"ش گفته میشد ! که نشون میداد در :"خونه ی آقا امام رضا" گفته میشد ! که فعلا با :"مکان" مثلا اقامه ی حرف کاری ندارم ! و با حرف کار دارم ! که گوینده اش گفته : این حرف منه !
و گفتم که آیا گوش دهنده هم بگه حتی : این شنیده ی منه !؟
خب کدوم شنونده !؟ حتی گفتم که اگه مثلا تلویزیون برا خودشم روشن باشه و حرف بزنه ! فرادی !؟
خب ما ! که فقط گوش و شنواشم که نداریم ! حالا بیا بقولی : تصوری و تصدیقی اونم باشه ! و همونطور که قبلنا هم گفته ام مثلا بقول مرحوم علامه که فرموده ، در اصول فلسفه و روش رئالیسمشون :
برا نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد ... .
و فرموده ان ، :"چشم"م بعنوان مثال گفته شده ، و پیش از اون :"بویژه از راه لمس" ، حالا لمس چی !؟ م بمونه ، پیموده ایم !
:"افتادن" مثلا گوشم ، یا گوش دادن به حرفی ، فرق داره با رسیدن اون حرفم به گوش ! :"چراکه" اینم گفتم که :"امام" یکی از ایندو :"شنوایی" ه ، حالا بقول آقا امام امیرالمومنین علیه السلامم ، مسموع شنواییم با مطبوعش بمونه !
یادمه اینو گفتم ، در اینجا که ، عربستان سعودی یه کتابی چاپ و منتشر کرده با عنوان :
امیرالمومنین یزید بن معاویه !
حالا امیرالمومنین قبل :"معاویه" و بعد :"یزید"شم بمونه ! مگه اینکه هنوزم یزید زنده باشه ! و نظام امویم برپا باشه ! و نظام :"مروانی"م در تاریخ نیومده باشه و مثلا :"درخت" م نه تنها :"نهال" اومی باشه ! بلکه :"تنومند"یم در انحصار اون باشه ! و حتی نهال دیگه ای هم در طول تاریخ کاشه نشده باشه ! خب بتبع از درختشم خبری نیست دیگه !
در این زمان که بهش :"آخرالزمان" هم گفته بشه ! و حرف از :"امام زمان" هم باشه ! که گویا موضوع همین :"درسهایی از قرآن" تلویزونم هست !
در حالیکه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ... ؟(ج) مُسَمًّى وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ ، ... .
خب ، پیش از روز بخیر ، پیشاپیش نیمه ماه مبارک رمضانو هم تبریک بگم ، و ضمن تسلیت ، روز به امامت رسیدن ایشونم ، بعد شهادت آقا امیرالمومنین علیه السلام ، که در این ماهه !
روز بخیر .
راستی تا یادم نرفته رحلت امام جمعه ی ارومیه ، مرکز آذربایجان غربی رِ ، به جانشین ایشون تسلیت بگم و در ضمن تبریک به ایشون ! ولو برا خوندن نماز جمعه هم ، در اونجا !
---------------------------
زیرنویس :
الف :
وَالْأَرْضَ ... .
ب :
بمناسبت امروز ، دومین جمعه ی ماه مبارک رمضان .
پ :
حتی بعنوان یه دختر خانوم ، چه رسه به خانومی که ازدواج کرده باشه و همسر داره ، یا داشته !
ت :
که بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، نماز بدون حمد نداریم .
ث :
مثانی ، یکی از سبع یا هفتای اون ، که بقول آقا امام باقر علیه السلام ، بعضیا :"بزرگترین" اونا رو هم حذف کردن از کتاب خدا ! و فقط در :"قرآن عظیم" حذف کرده نشده بزرگترین :"آیه" ی اونم !
ج :
... أَجَلٍ ... .
به مناسبت روز تولد امام عسگر(الف) ی علیه السلام .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (ب) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
اول تولد آقا امام حسن بن علی بن محمد علیه السلامو تبریک بگم و بعد برم سر بحث :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آشنایی با علوم اسلامی :
دانش یا علم و یا ... ی منطق (پ) .
-------------------------------------
الف : "عسگر" ی که فارسی زبونی با :"منطق" الفبایی خودش بگه ، با :"عسکر" ی که عرب با "منطق" ابجدش میگه ، فقط این فرقو نداره که ما ترکای ایرونی که به قارسی حرف می زنیم ، یا نطق فارسی داریم ، در منطق الفبای فارسی :"گچ پژ" داریم و عرب زبون نداره !
چراکه الفبای فارسیم حرف :"کاف" عربی رو داره و حرف :"گاف" فارسی معادل اون نیست ! معادل عربی "گاف" فارسی :"جیم" عربیه .
امام عسکری :
صمن شب بخیر ، یکی دو نکته در مورد :"عسکری" ناگفته نمونه ، تا خوابم نبرده .
آقا امام حسن ثانی علیه السلام و آقا امام علی بن محمد علیه السلام را :"عسکری" گفته اند !
برای اینکه در جایی یا محلی که مثل پادگانهای امروزی ، منطقه ی نظامی بوده ، از ایندو امام محافظت میشده که نتونن ارتباطی داشته باشن و هیشکیم نتونه ارتباط بگیره !
حالا بمونه که :"امامت" یعنی چی !؟ و :"ارتباط" م یعنی چی !؟ فعلا بحث از "عسکری" و امام عسکری .
خب بله ، آندو امام در محلی نظامی که لشکرگاه بوده بسر برده اند ، ولی آقا امام یازدهم علیه السلام تمام دوران امامتشان در چنین جایی بوده .
نکته دیگری که در این باره ناگفته نمونه اینه که محافظت یا زیر نظر داشتن اینگونه از امامان از زمان هارون خلیفه ی عباسی شروع شد ، که امام هفتم علیه السلامو با حبس یا زندانی کردن خواست ارتباط امام رو با پیروانش ، و ارتباط پیروان رو هم با امام قطع کنه !که جواب نداد ! خب برا اینکه آخرش امام رو در زندان مسموم کرد !
پسرش مامون شیوه ، روش و یا متد ، بعبارت دیگه :"منطق" شو تغییر داد و آقا امام هشتم علیه السلامو با عزت و احترام ظاهری پیش خود آورد و داستان دادن خلافت و بعد هم ولیعهدی ، که بازم جواب نداد و کار به مسموم کردن امام کشید .
بعدهم به عقد آقا امام نهم علیه السلام در آوردن دخترش و مثلا دلجویی و ... ، اینگونه تحت نظر داشتن .
ولی ، تنها امامی که تمام طول امامتشان تحت نظر و اونم در محلی که لشکرگاه بود ، پدر آخرین امام است که در همین حصر بدنیا آمده اند ! و اینم از خصوصیات آن امام علیه السلامه !
پدر بزرگوارشان در مورد :"پدر" و فرزند "پدر" گفته ای دارن که فبلا در اینجا گفته ام ، منتها به مناسبت بحث نقل میشه آن فرموده : بدترین یتیمی ، یتیمی سیاسیه .
حالا چرا فرمودن :"سیاسی" !؟ و نفرمودن :"دینی" یا اسلامی !؟ مثل : علوم دینی !؟ مثلا !
خب برا اینکه خود آن امام پدر دینی هستن ! همین نکته ی ظریفی که امروز مقام معظم رهبری در سخنرانیشون ، که تلویزیون گفت به مناسبت :"نه دی" بوده ، به آن نکته اشاره داشتن که :"دین سیاسی" .
بعبارت دیگه دین یا اسلامه که سیاست داره ! و ...
نه اینکه سیاست دین داره ! و لابد هم ووو ! منجمله لابد علم یا دانشم ! و لابد هم علم منطقم !
ب : الرّحیم ، ... .
پ : لرزه ی پایه :
پایه ی دانش ، علم و یا ... :
دانش پایه :
منطق :
امروزه ، منطق ، مثل قدیم ، مثلا در قرون وسطای پیش از رنسانس در غرب و اروپا ، فقط دانش پایه ی مثلا فلسفه نیست ! مثلا دانش پایه ی ریاضیات جدید هم هست ، منطق کامپیوترم که حاجت به بیان نداره ! مگر اینکه کاربران انواع و اقسام آن ، مثلا گوشی هایی که روز بروز بروز میشه ، خبر نداشته باشن که بقولی :"شهروند" منطقی هستن ! و جامعه ی مدنی :"مجازی"م منطق داره ! و بدون اون نمی توان وارد آن شد و "شهروند" ش بحساب اومد ! پس اگر بحساب اومد ! یعنی شهروند :"منطقی" اون شده !
علم منطق :
ضمن شب بخیر مجدد ، منطق با علم منطق فرق داره ، و علم منطقم فقط این منطقهایی که گفته شد نیست ! بعنوان مثال کافیه گفته شده باشه :
منطق علم !
یا اگرم گفته نشده باشه ، مثل منطق قدیم ارسطویی ، مثلا منطق ریاضی هم خودشو منطق علم بگه ! یا منطق کامپیوتر هم همینطور ! که فعلا باهاشون کاری ندارم ، و فعلا حرف از علم یا دانش منطقه .
تاریخچه ی علم منطق :
فعلا همینقد گفته باشم که هیچکدوم از منطقهایی که بعنوان علم منطق مطرحه سابقه ی ایرانی و حتی اسلامی یا دینی هم نداره ! البته قبلا به نقل از کتاب کشف الاسرار حضرت امام رحمت الله علیه گفتم که به تحقیق ایشون اساتید ارسطو ی شاگرد افلاطون شاگرد سقراط و اساتید قبل از اونم میرسه به شاگردی حضرت سلیمان علیه السلام ، و شاید بنا بر همین بتوان گفت که ارسطو ، که نخستین کتاب یا نوشته ای تحت عنوان منطق را بنا نهاده ، تاثیر پذیر از منطق آنحضرت بوده ، که در نوشته اش به ملکه ی سبا مرقوم داشته .
حالا چقدر!؟ همینطور تاثیر پذیری منطق یا متد های بعد قرون وسطی در غرب و اروپا ، مثلا روش دکارت فرانسوی ، یا همین منطق ریاضی و منطق کامپیوترم !؟ بمونه ! دیر وقته و وفت خوابه ! شب بخیر .
-----------------------------------------------
در ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
منطق کتاب خدا +منطق پیامبر + کتاب الله و ...
بفکر یا اندیشه ی کار 2 :
الحمدلله زمستون که نه ، هنوز یه ماش مونده ، ولی برف وسرماو یخبندونش رفت ، سختر از اینشم رفته ، همین پارسال که موتور ماشین سوخته بود و حتی عیدم بی ماشین بودیم چی ؟ نرفت ؟ که با تاکسی میرفتیم سرکار و ابزار کار بدست ؟ نهارم نون و فقط یه کنسرو لوبیا دونفری می خوردیم ؟ ووو ؟
بازم خدا رو شکر که امروز ماشینو از تعمیرگاه گرفتیم و از فردا ان شاءالله با تاکسی تلفنی دیگه نمیریم سرکار ، البته اگه آسته بریم آسته بیایم و خدا بخواد دیده نشیم ، وگرنه گیریم که دو میلیون بیمه ی عقب افتاده و پول از پارکینگ درآوردنشم برفرض محال بتونیم بدیم ، خب برگ خلافیشو چجوری بگیریم تا از پارگینگ در بیاریمش ؟
قبلا گفتم که پلیس کاری به این حرفا نداره ، راستم میگه :"باید" قانونی بریم سرکار دیگه ، قانون که این حرفاسرش نمیشه .
اما بد نبودا ! چی ؟ خب دیروز دیگه ، همینکه تاکسی تلفنی روشن کرد راه بیفته دیگه ، که ماشین حرف زد دیگه ، گفت :
کیسه ی هوا باید تعویض شود .
حالا کاری ندارم که راننده شنید و راه افتاد ؟ یا اونم مثل ما ؟ که پیاده نشدیم و ... ، البته که پلیس و مثلا راهنماییش نیستیم معاینه ی فنی ماشینم بما مربوط باشه و کاریم به حرفای اون بنده خدا نداشته باشیم .
ولی برام تازگی داشت ، قبلا ماشینی سوار شده بودم که حرف می زد ، و در حد مثلا درب ماشین بازه و نه اینکه از تعویض کیسه هوا هم بگه .
حرف زدن :
اولش ، اول ماشینیای امروزی که حرف می زنن ، نه اول اولش ، مگه اینکه مثلا گاری و درشگه های قدیمو ماشین بحساب نیاریم ، مثلا بعد قرون وسطا در اروپا ، بعد کنار گذاشتن ، یا در حاشیه قرار دادن ، نه حذف حذف تعلیمات دینی کلیسا ، کی فکر می کرد علم و دانش به جایی برسه که ماشینم حرف بزنه ؟
به همون چیزی که امروز وقتی ماشینو از تعمیرکار تحویل گرفتم ، که تا یادم نرفته بگم خدا پدرشو بیامرزه که یه جوری راهش انداخت که تو این وضع نتونیم ازش تحویل بگیریم ، و اومدم خونه نهار بخورم ، مجری برنامه ای (2) اونو مطرح کرد، ولی یکی از کارشناسای دعوت شده در بحت گفت که پرداختن به اون ما رو از بحث "فکر و تفکر" پرت می کنه ، در حالیکه همینو گفت !
حالا کاری ندارم به اینکه خاتم پیامبران با تمام معجزات شگفت انگیزی که داشتن ، معجزه اش همونه !
خلیفه ، جانشین یا نماینده ی آدم :
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ، قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (1)
اولش ، اول همون علم و دانشی که امروز ماشینش حرف می زنه دیگه ، اصلا کی بفکر این بود که یه روزی ماشین نه تنها حرف بزنه ، بلکه مثل آدم حرف بزنه ؟
ولو اینکه اونیم که بگه بهش گفته شده بگه ؟ حالا کی مثل آدم ؟ بمونه ، همینقدشم خیلی حرفه ، منکه اگه نگم شگفت زده شدم ، وقتی اون حرفو زد ، ولی برام جالب بود . چرا ؟
خب همینکه هنوزم بشر نه تنها به خودش توجه داره ، ولو علما و دانشمنداش ، بلکه اینکه می خواد مثل خودشو بسازه نه تنها برام جالبه ، بلکه امیدوارکننده هم هست ، ولو ماشینشم .
منتها جالبه که چرا بشر ، البته علما و دانشمنداشو میگم ، یکی مثل خودشو مثل خودش نمی سازه !؟
البته اینکه این سختره قبول دارم ! برا اینکه گفتم ماشین هرچی بهش بگی همونو میگه ، نه یه کلمه کمش و نه یه کلمه زیادشو ، حتی اگه همه چیم بتوان بهش گفت ! و به مثل خود ، یعنی یه آدمی به آدم دیگه ، نشه گفت ! ولی به اون ، اون آدم میشه یه حرفی زد که به ماشین نمیشه گفت ! که مثل آدم نیاز نباشه خُورد خُوردشم نگفت ، بلکه یه چیزم ازش کم بهش گفته بشه اونم بهمون اندازه کم تحویل میده ، نه همشو .
ولی آیا آدم ، انسان یا بشرم همینطوره ؟ یا میشه همه چیو یهو ، یه دفعه بقولی :"دفعی" بهش گفت ؟ ولی حتی به فرشته ها هم نمیشه گفت ! چه رسه به ماشین !
--------------------------------------------------------------------------------------------
(1) قرآن مکتوب : سوره ی دوم
(2) شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران
معرفت یا شناخت علمی (قسمت پایانی ، بخش سوم ) :
سلام علیکم .
تنهایی و معاشرت :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، أل ... ، الم ... ، بَ ... ، ... بسم الله الرّحمن الرّحیم ، أل ... ؟!
بقول ما ترکا : کیف احوال ؟
هر چند ما نه تنها با هم دیگه معاشرت داریم ، بلکه مثلا من و مادرتون صب که از خواب پا میشیم ، تا چشمون بهم میفته در سلام دادن با هم مسابقه میدیم و هرکدوممونم بازنده شد جواب سلام بهش واجبه .
تازه بعدشم تو نمازم همچین نیست که من چون جلو ایستادم ، مثل حمد و سوره ، سلام نمازم من بدم ، هردومون به خودمونم سلام ندیم ، نماز با :
... سلام ... .
تموم میشه ، حالا چرا سلام :"علیکم" ؟ بمونه و مگه چن نفره !؟ نفرن ؟ و بازم سر صبی ، بقول جناب خان برنامه ی خندوانه :"تنهایی " !؟ تنهان ؟ و تنهایی ! کشفش کرده ؟! ووو ؟ بقول ته تغاریمون : مگه داریم ؟ مگه میشه ؟! اونم علمیش ! حالا معرفتی یا شناختی یه چیزی ! که در بخش قبلی حرفشو زدم .
راستی ، آخه "حرف زدن" رو که گفتم حرفش پیش اومد ، که این پست ، به اشتراک گذاشتن و گفتن ، مثلا : "تنهایی" که :"معاشرت" نیس ؟ هس ؟
خب ، چی داشتم می گفتم ؟ گفتم بقول ما ترکا : ...
نه اینکه اگه مثلا فارس بودم افتخار نمی کردم فارسم ، بلکه اگه مثلا عربم بودم افتخار می کردم که عربستانیم ، و بقولی می گفتم : " ... ، جانم فدای عربستان " .
البته اسرائیل نه ها ! آخه جونم فدای کجا ؟ مگه داریم ؟ مگه میشه ؟! حالا هرچیم امریکا بگه ، پست کنه ، به اشتراک بذاره که داریم ، میشه ، و قابل درج در معاشرته ، خب منم میگم ، ... ، ... نمیشه ، اینکه نشد حرف ، که حرف دوتا باشه ، که مثلا به جا هم بشه گفت اسرائیل و هم نشه گفت : فلسطین !؟
خب ، چی داشتم می گفتم ؟
جانم فدای عربستان نه ها ، اونو که گفتم ، و اگه چیزیم مونده باشه بقول مقام معظم رهبری :"به اونم میرسم" ، که اگه حافظه یاری کنه و بیاد بیاد فکر کنم منظور :"وزیر ارشاد" بود ، که :"تصادفی" نیست که یکی بگه : "نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران" ، نمیشه گفت در سایه ی معاشرت ، و یا از سر تنهایی بوده ، بدون شک :"حق الناس" ی ادا نشده و بقولی :"رکود" معاشرت بوده ، حالا چه از بیرون ، و چه از درون ، حالا در کجا ؟ بمونه ! چراکه فرقی نمیکنه که در انور آب باشه یا اینورش ، بقولی چه غربی ، و چه شرقی ، چراکه مثلا :"نه غربی ، نه شرقی ، (جونم فدای) جمهوری اسلامی" ، صرف نظر مشابهتی داره و ایجاد شبهه شاید بکنه ، آیا برا فقط ایران گفته شده ؟
یا اگه مثلا من آمریکایی بودم ، یا مثلا پدر ، جد و آبادم مهاجرت کرده بودن به اونجا و من تو امریکا بدنیا اومده بودم نمی گفتم : ... ، جانم فدای آمریکا ؟ مگه این فرقی داره با جونم فدای خونه ی خودم و خودم ؟
خب ، پس چی داشتم می گفتم ؟ گفتم بقول ما ترکا : ...
قبلش ناگفته نمونه ، که اگه آمریکایی بودم می تونستم مثلا بگم : نه اسرائیل که نه ، گفتم که نداریم و نمیشه، بلکه نه عربستان سعودی ، نه مثل اون غیر غربشم ، جونم فدای آمریکا ؟
آخه عربم مثل ترکه دیگه ، از قضا ایرونم عرب داره ، همونطور که مثلا همه ی ترکا که ما جون بدم براش ایرونی نیستن که ، حالا بمونه که بعضیشونم مثلا به پدر میگن بابا .
بلکه یه جاییم هست که به مثلا پدرشون میگن : آتا ترک
خب این یعنی اینکه منم آتا ترکم ؟ خب بله من پدر شما هستم ، ولی پدر حتی بچه های خونه ی دیوار به دیوارمونم نیستم ، حتی اگه ترک باشن ، آتا ترکم همینطور .
خب بله ، ما علاوه بر پدر بزرگوارمون حضرت آدم ابوالبشر ، مثلا پدری بنام حضرت ابراهیم علیه السلامم داریم ، چه ترک و چه عجمش بقول عرب ، حالا فراگیرترش !؟ بمونه ! که حتّی پدری پدری مثل حضرت ابراهیم علیه السلامم پیش اون فرزند بحساب میاد ! پس مقصود از "آتاترک" اینه ، پدریه ، نه مثل پدری حضرت آدم علیه السلام ، که حتی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم قرزند اون بزرگواره رحمت الله علیه ، که علاوه براین پدری حق پدری دیگه ای هم بر گردن ما دارن ، حقی مثل حقی که "آتا ترک" داره ، البته اگه چیزی بما یاد داده باشه ، یا ما از اون یاد گرفته باشم ، مثل کشف حجابی که پدر یا شاه ایران در دیداری که با اون داشت از اونجا به ایرون آورد ! و ماهم از پدر یا شاهمون یاد گرفته باشیم مثل اون ، یا به امر اون ! مثل چیز یا چیزایی که الانم پدر ، یا شاه و یا ... ایرون یاد میده .
آخه به پدر که فقط شاه گفته نمیشه ! بلکه نه تنها به پیامبرم ، بلکه به امامم پدر گفته شده ، مثلا : من و علی پدران امتیم .
پس اگه یه چیزی ازم یاد بگیرین ، یا یادتون بدم ، یا بگم یاد بگیرین چی ؟ اونوقت علاوه بر اینکه پدرتون هستم ، مثلا اتا ترکتونم هستم ، همینطور :"من ... " تونم ، پس خوب حواستونو جمع کنین ! خصوصا وقتیکه که :"من" م می تونه پدرتون باشه ! اونم تو خونه خودتون ، و جونم قربونش بشه خودتون !
منکه اونوقت یاد حرف همونی میفتم که گفتم گفت : من و علی پدران منن !
حرف ، حرف میداندار ، یه حرف :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَبَسَ وَتَوَلَّى ، ... ، کَلَّا إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ ، ... .
الهم صل علی محمد و ال محمد
سلام علیکم
حرف :
محل بحث :
دیدین وقتی صدا و سیما می خواد اخبار بگه چی میگه ؟
مثلا امشب تلویزیون در یکی از خبراش اول بسم الله گفت ، بعد صلوات فرستاد و با گفتن ایرانیان سلام خبرشو شروع کرد .
مقصودم از حرف مثل همین کاریه که تلویزیون کرد ، نه اینکه بسم الله گفت ، یا صلوات فرستاد ، و همینطور به ایرانیان سلام کرد ، بلکه اگ اینارم نمی گفت و خبرشو می داد بازم حرف زده بود و مقصودم اینه .
البته حرف که با بسم الله ، صلوات و یا با سلام آغاز بشه فرق داره ، و بعبارت دیگه حرف با حرف فرق داره ، ولی محل بحث ما فعلا این نیست .
حرف زدن :
پیش از خبر تلویزیون یکی دو آیه گفت ، با ترجمه یا برگردون فارسیش ، آن دو آیه این بود :
وَیقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیا(مریم/66)
انسان میگوید: «آیا پس از مردن، زنده (از قبر) بیرون خواهم آمد؟!
أَوَلَا یذْکُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ یکُ شَیئًا(مریم/67)
آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!
خب "وَ" ی اول این دو آیه اگر در نظر نگیریم ، که مثلا بدنبال این آیه :
وَقُلْ لِعِبَادِی یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ ...
هم باشه ، تازه بازم اونی که مقصود تلویزیونه ، مثلا از " وَلَمْ یکُ شَیئًا" ، بستگی داره به نه تنها مثلا "یذْکُرُ الْإِنْسَانُ " بلکه به " وَیقُولُ الْإِنْسَانُ " م ، البته اگه حرف تلویزیونو حرف انسانی بگیریم ! برا اینکه تلویزیون که حرف نمی زنه ! نه اینکه حرف نمی زنه ! در و دیوار ، آسمون و زمینم و مابینشم حرف می زنن ، ولی محل بحث ما حرفه و حرف زدنی مثل همین که تلویزون پیش از خبر گفت !
فراگیری حرف زدن :
فرق فراگیری با مثلا :"یادگیری" :
خب این فرقو ان شاءالله سر فرصتی دیگه براتون میگم ، ولی بد نیست اینم بگم و از پشت کامپیوتر ، که فرصت دادین بشنیم و حرف بزنم ، بلند بشم ، که این حرف زدنو ، نه تنها ما ، بلکه تلویزیونم بلد نبود ! مثل ما مادرش بهش یاد داده ، یعنی یکی بهش یاد داده ، البته اینم بگم نه این حرفایی که پیش از خبر با بسم الله ، صلوات و سلام ، زد ، این حرف زدنو بعد فراگیری حرف زدن محل بحث ما بهش یاد دادن ، بلکه با اون حرف زدن فراگرفته ، که ان شاءالله در فرصتی بیشتر میگم براتون ، شب بخیر
فرهنگ حرف :
سلام علیکم
... ، هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ ...
... ، او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن] است؛ که اساس این کتاب میباشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) و... ( سایت المبین )
محکم مثل "ما" در : "ما حرف نمی زنیم ، عمل می کنیم" که در نوشته ی صبح آمده ، بشرح ایضا "الله" که در ادامه اش آمده بود : " لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ" ، که درآیة الکرسی در ادامه اش آمده بود : "لَا ... " .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَ ...
ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و ... (سایت المبین)
فرهنگ حرف زدن و فرهنگی حرف زدن :
خب بازم نگفتم که نون تازه رسید و صبحونه رو خوردیم و رفتیم سرکار و بندکشی طبقه دومم تموم شد ، موند طبقه ی اول ، البته از طرف زمین و بعد همکف و پیکوت ، اونم که تموم بشه کار نداریم تا همکف آماده بشه برای موزائیککاری اونو و حیاط و سنکگاری بیرون دیوار حیاط ، اگه بابت بندکشی یه چیزی می گرفتیم شاید می شد سر کرد تا آماده بشه ، ولی حالا خداکنه که تا اونوقت یه کاری پیدا بشه .
خب بله عرف اینه که بندکشی کف و پله رو کاره و مام تو قرارداد جدا ننوشتیم ، ولی بندکشی نما چطور؟ که کارفرما تو قرارداد خط زد ! و ما هم که مثل الان نیازمند کار بودیم و تن دادیم ، و بازم اگه کار پیدا بشه ناچاریم نه تنها بازم با قیمت کمتر ، بلکه بدون دستمزد بندکشی قرارداد ببندیم .
ولی بمونه که بنا بر برگردون آقای معزی : " وای برای ..." اونکه نظیر این کسردر ساختو ، در نظیر بهنگام فروش بحساب نیاره ، و اینم بمونه که اگر کسر دستمزد کار در کسرانجام کار بحساب نیاد ! و در خلاقیت و ابتکار ووو پیمانکارم اثر نداشته باشه ، ووو ، ولی اگر فرهنگ کاراین باشه ، خب برای خریدارم فرهنگه ؟ مگه اینکه خریدن از بساز بفروش کار نباشه ! که اونم تو قیمت چونه نزنه ، کسر نذاره ؟ برا تولید کننده ی لوازم ساختمانی ، فروشنده اش ووو تا پای کار برای ساخت و ساز چی ؟ آیا "وای برای ... " همه !؟
البته اگر کار سرپرست و ولی امر نداشته باشه ! یا : "وای برای ... " اونم باشه ! اونم اونی که تازه تولید کننده ی مثلا کارخانه دارو هم نیازمند یارانه بحساب بیاره ! بعلاوه مزایای :"لبیک" گفتنم بگیره ، حالا جالبترش بمونه ...
شما که تو خونه از تلویزیون فیلم و سریال می بینین لابد دیدین که در اونا ، خصوصا خارجیش ، وقتی پلیس خلافکار گرفته و در حال دستنبد زدنه یا در حال جستجوشه و یا در حال بردنشه میگه : حق داری سکوت کنی ، اگه حرفی بزنی بر علیه خودت تو بانک ، ببخشین تو دادگاه بکار میره .
حالا فرهنگ زدن تا اعتراف گرفتن آیا داریم ؟ در خارج ؟ بمونه ، شب بخیر .
راستی یادم رفت که بپرسم شنیدن که میگن : هرکی "لبیک" گفته باشه به یارانه باید پای لرزشم بشینه ؟
حالا پیدا کنید متقاضی وام مثلا ازدواجو ! البته قبلا اگه هم پیدا می شد چن تاشون میگرفت ؟ از این واما ؟ نه از اون واما ! از دادگاهها ، ببخشین بانکا ، خصوصا اونا که راس راسی "لبیک" گفته باشن !
نه دیگه ! شما از تلویزیون فقط شبکه سه و ورزشو می بینین و فوتبالاشو ، و فیلم و سریالشو !
حرف فرهنگی :
سلام علیکم
سرحرف امروزو با حرفی از حضرت امام ، رهبر انقلاب باز می کنم که فرمودن : ما حرف نمی زنیم ، عمل می کنیم .
که حرف دیروزم رسید به این جا .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم(آل عمران/1)
الم
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ(آل عمران/2)
معبودی جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده، نیست.
...
... (: سایت المبین) .
ادامه ی حرف :
شاید بگید دیروز فقط از حرفی که شبکه ی قرآن زده بود گفتم ، و شبکه دو بگه از منم بگو ! خب حرف از حرف زدن بود ، مگر اینکه شبکه ی دو هم بگه : من حرف نزدم ، ... !
خب چیکار کردی ؟
شاید بگه فرق داره ، مثلا اون شبکه حرف قرآنی می زنه ، خب شما حرف چی می زنین ؟ اقتصادی ؟ فرهنگی ؟ ووو ؟
و آیا حرف اون شبکه فرهنگی نبود ؟ اقتصادی نبود ؟ ووو ؟
بقولی : نون و آب دار نبود ؟ توش نون نبود ؟ حرف بود !؟ و حرف شما نون داره ، آب داره ، ووو ؟
البته این حرفو نمی زنه ها ، می خوام بگم از این حرفا هم زده میشه ، تو قرآنم اومده ، ولی نقل قول شده ، نه اینکه خدا گفته باشه مثلا شریک داره ! خدا شریک داره رو یکی گفته و قرآن نقل قولشو داره .
ولی آیا شبکه ی دو می تونه بگه که حرفش حرف فرهنگی نبود ؟ و مثلا اقتصادی بود ؟ یا شبکه ی قرآنم همینطور ، می تونه بگه که حرفش اقتصادی نبود ؟ و مثلا فرهنگی بود ؟
شنیدین که میگن : فکر نان کن که خربزه آبه ؟ خب خربزه آبداره ، ولی آب که گفته میشه با گفتن خربزه فرق داره ، خب چرا جای آبو گرفته ؟ آیا این حرف مثلا داره میگه بفکر نون باش نه آب !؟ حالا این آب که تو این حرف اومده بعنوان مثال خربزه اومده ، ولی منظور از آب فقط خربزه نیس ، شامل هرچی میشه الا نون ! الا نونی که تو این حرف اومده ؟
یا نونم مثل آبه تو این حرف ؟
خب الانه که نون تازه برسه و بگین سفره بازه و مثل دیروز ...