دورهمی شورای شهر من :
سلام علیکم
... ، ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ، بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیءٌ عَجِیبٌ ، ... .
ضمن اینکه امیدوارم تعطیلات ! آخر هفته ، بلکه آخرین تعطیلات ! آخر هفته ی سال ، خوبی رو داشته باشین ، گفتم :"این" فرصت باقیمونده از سال رو از دست ندم ، آخه داره میره که بایگانی بشه ! حالا بعنوان :
سال هزار و سیصد و نود و نه هجری شمسی ؟ (الف)
حالا برا چی !؟ خب برا :"یه" چیز دیگه ! نه حتی برا "این" و این ! حالا :"و" این یعنی چن تا !؟ بمونه !
حالا این "یه" چیز چی باشه !؟ مثلا می تونه برا خرید شب ! عید باشه ، مثلا ماهی پلو ! البته اگه مثلا سرکار خانوم کارشناس برنامه ای در تلویزیون یا سیمای اینجا با ماهی یا :"خورشت"ش موافق باشن ! و دیگران ! رو به :"قناعت" به پلوش دعوت نکنن و کاریم نداشته باشیم به مثلا خواجه ی شیراز که گفته باشه :
(بعضیا) کین جلوه در محراب و منبر می کنن ، چون بخلوت میرون آن کار دیگر می کنن
یارب ... .
خب برنجش چی ؟ ایرانی ؟ یا مثلا پاکستانی ؟ خب هندیشم چنده !؟ که بشه خرید !؟ که به اسم :"کالای اساسی"یم وارد شده و فراونم هست ! بله هست ! ولی کجا !؟ خیلی چیزا به عناوین مختلف ! هست ! ولی کجا !؟ و برا چی !؟
... ، "نَحْنُ" أَعْلَمُ بِمَا یقُولُونَ "وَ"مَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یخَافُ وَعِیدِ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَ ... ؟ حِلٌّ ... .
دیشب تلویزیون یا سیمای این :"ج.ا" داشت :"باز"خندوانه پخش می کرد ، آگهی تبلیغاتی که نشون داد و رفتن دنبال کاری که بیان ! پایین بالا کردم و شبکه ای :"حکمرانی دیجیتال" داشت ، وقتی برگشتن نزدن به :"خندوانه" و من گوش دادم .
آخه حرف از حکمرانی یا فرمانروایی ماشین بجای آدم بود ! حالا به اسم خلیفه یا جانشین خدا رو زمین !؟ یا به نام های دیگش !؟ بمونه ! خصوصا در این زمان ! و جانشین امام زمان ! (ب)
و ! دنبال بومی کردنش ! ایرانی و مثلا به زبون مادری ما ترکی کردنش ! م حکما ! خودشم دور از چشم وزارت بهداشت انگلیسیش !
حرف یکی از کارشناسای برنامه برام جالب بود ! آخه گفت :
من آزاد باشه !
تو استفاده از ازش ! از وارداتیش ! که فراوونه ! کجا !؟ خب همون :"جا" که مثلا میوه فراوونه دیگه ، یا ماهی ، ببخشین برنج فراوونه دیگه ! که گفتم دیروز با حاج خانوم رفتیم بخریم !
خب تا صاحبش بیدار نشده ، صاحب این کامپیوتر، یا بومی شدش :"رایانه" رو میگم ! زحمت رو کم کنم و بازم براتون روز ، هفته ، ماه و سال نوی بهتری رو از خدا بخوام ، تا روز ، هفته ، ماه و سالی دیگه ، خدا نگهدار .
---------------------------------------------
زیرنویس :
الف :
یا به اسمای دیگه ؟ ولو بشکل یه حرفم که شده پس یا پشت سر گذاشته بیشه ، حالا به پیشانی کشیدنش تحت چه حرفیم باشه بمونه ! شاید مثلا بقولی تحت یکی از این سه باشه :
عقل ، دانش و تجربه !
ولی تحت سه تا که نبوده که باشه ! حتی تحت دوتا هم نبوده ، مگه اینکه تحت این :
دو !
بوده باشه ، مثل چی !؟ مانند مثلا بقولی این :
ج.ا
حالا یکی از این دو و خودشم اولی یا بقولی :"مهم"ترم نه ! آیا مثلا :"ایرانی اسلامی" یا نه :"اسلامی ایرانی" !؟ بمونه ! و به :"سبک" علمی :"صفریک" شم ! مثلا !
ب :
بقولی :"ولی فقیه" ! خودشم نه به :"روایت" مثلا سرکار خانم آمنه سادات ذبیح پور ، تو :"هشتک ها و روایت ها"ش تو تلویزیون یا سیمای این "ج.ا" مثلا ایرانی و عراقیش ! ونه عراقی و ایرانیشم ! چه رسه به :"جهانی" !
-------------------------------------------
بعد نوشت :
راستی یادم رفت چهارم شعبان رو تبریک بگم ! که بقول مداح یزدی :
عمو بر لب آب است و دگر کار تمام است !
و : گریه کن اما به لب های حسین !
اگه دنگ و فنگ گذاشتنش نبود ، اینو می ذاشتم که میگه :
تکفریا زهی خیال باطل ، نزدیک کربلا بشین ارازل ، گردنتونو میشکنیم به والله ، ... .
و اونجاش که : پرچم بچه شیعه ها چه بالاس ، ... .
یا :"الله الله" یزدیا رو ، البته دور از چشم : تحریمیا !
هرچند زهی خیال باطل ! با این :"فضای مجازی" ! و فرمانرواییش بجای به روایتی : واقعی !
حالا فرمانروای این :"دو" بمونه !
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ، وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ، ... ، أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یتْرَکَ سُدًى ، أَلَمْ یکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِی یمْنَى ، ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ، فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَینِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ، أَلَیسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یحْیی الْمَوْتَى .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ، الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ، یحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ، کَلَّا لَینْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ ، نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ، الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ، إِنَّهَا عَلَیهِمْ مُؤْصَدَةٌ ، فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ .
ادامه ی قسمت قبل :
پ – پیشنهاد صلح و تسلیم خواندن و نوشتن و مدیریت آنهم : زبانی و مکانی
1 – پیشنهاد پدری :
با کلمه ی کلید پدرخانه ، که تا آنزمان نوشته و خوانده بودیم ، کافی بود که کلمه ی کلید مدرسه را هم دست ما خوانده باشند تا با کلمه ی کلیدی " پدر مدرسه" جمع معلم و شاگرد را داشته باشند و حتی فراموش کنیم که گفته شده : ام المومنین
خب درست که ما آنوقتها بچه بودیم ، ولی اینقدر سواد خواندن و نوشتن نظامی را هم داشتیم که ایندوپدر یا درجه دار هم پدری دارند بنام دستکم جناب سروان ، و خانه ی ایندو بعلاوه مدرسه ی ما هم در منطقه ای نظامی بود ، که با نه تنها شهرها ، بلکه با مکانهای مسکونی قبلی ما حتی با گروهبان محله ی محل سکونت ما در شهر گرگان نیز فرق دارد .
2- پیشنهاد خدایی :
بعلاوه کدامیک از این سه پدر نامبرده خبر دارد که ما بچه ها هم دل داریم ؟ و دلخواه ما هم چیست ؟ البته اگر از ما بچه ها دلگیر شده باشند و معنایش این باشد که مثل ما بچه ها ، پدران هم دل دارند ! و اگر دل دارند ، اصلا چرا بقول ما ترکها راه دور برویم ، باغچه نزدیک ، دیدن ، شنیدن ووو که مثل ما دارند ، خب ما بچه ها آیا به حرف پدر مثلا چشم گوش بدیم ؟ یا ببینیم پدر مثلا گوش چی میگه ؟ حالا بابا های دیگه بمونه ! و بابا یا جناب سروان همین دوتا بابا هم ، دیدن و شنیدن را عرض می کنم ؟
تازه ما بچه ها از کجا بدونیم این پیشنهاد صلح است ؟ آخه ما تا حالا تسلیم امر و دستور شما بودیم ! حتی بیرون از پادگان !
وبعلاوه بقول امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، آیا مراد مهر باطل شد بر خواندن و نوشتن ما بچه ها نیست ؟ و یا بعبارت دیگر مراد عدم مدیریت نه تنها خواندن و نوشتن ما ، بلکه عدم فرمانروایی وحکمرانی ما هم نیست ؟
آیا این درست است که ما بچه ایم و مثلا عقل نداریم یا به تصویب شما داشته باشیم هم از سراحساسی است و توسری بخورد بچه ؟ آنهم بحکم و فرمان خدا !؟
یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام