پیدایش 7 :
... س ...
سلام علیکم
قال النبی صل الله علیه و اله و سلم : العلم علمان ، علم الابدان و علم الادیان .
صبح بخیر ، امروز می خوام یه خونه ی دیگه بهتون نشون بدم ، خونه ای که اینم ناپیدا نیست ، که کاری به اون نداشته باشیم ، بلکه پیداس .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ ، وَلَیالٍ عَشْرٍ ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ، وَاللَّیلِ إِذَا یسْرِ ، هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ ؟ ... ، یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً ، فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ، وَادْخُلِی جَنَّتِی .
ادامه ی بحث :
البته با اون خونه ، اونم باب معلوم و دانسته ی اون ، حالا باب معروف و شناخته ای از اونو نمیگم ، فعلا کاری ندارم ، ولی حالا که بیرون پیدا شد ، که گفتم هرخونه ، ولو یه خونه در بیرونم مثل خونه ی شما دوتاس ، چه الان و چه بعد اسباب کشی به خونه ی جدید ، که الحمدلله رب العالمین پیدا شد ، بیرون رفتنتون از اونم کما فی السابقه ، مثل پیدا شدنتون تو خونه هنگام تولد نیست ، خصوصا برای یکی از شما دوتا .
نیمه پیدا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالضُّحَى ، وَاللَّیلِ إِذَا سَجَى ، ...
... ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ، وَلَلْآخِرَةُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ، وَلَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ، ...
... ، أَلَمْ یجِدْکَ یتِیمًا فَآوَى ، وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ، وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ؟ ...
... ، فَأَمَّا الْیتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ، وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ .
اول بگم که مقصود از نیمه پیدا ، نیمه ی پیدا نیست ، که مثلا نیمه ی دیگرش حتی مخفی و پنهون باشه ، ویا مثلا غایب ووو ، بله شاید مثلا "نیم نگاهی به بیرون" را شامل بشه ، ولی مقصود فقط این نیست ، بلکه صرف نظر از نکته ای که به آن اشاره شد ، یعنی حفظ حجاب ، خصوصا حجاب خونه در خونه ای یاد شده ، و سوغاتی نیاوردن نیمه پیدایی از بیرون ، مثلا از غرب به خونه ، دستاوردم نیمه پیدای خودتون نباشه ، که اگه حالا کرایه ماشین یا ... رفت و برگشتتونم نباشه ، مثلا هزینه ی خورد و خوراکتونم در نیاد ، صرف وقت که شده ، حالا آیا قد مثلا طلاس و الان تو بازار چنده ؟ وآیا ذره ی اندازه گیری اونم مثلا ذره ی مثقاله ؟ ویا ... ؟ بمونه .
تذکر و یادآوری :
من ، تو بحث گذشته ، بحث "نظریه ی مردم" که برای فقط شما نگفتم که وقتی جایی میرید ، اجازه بگیرین و سلام بدین به اهل بیت یا مردم اونجا ، برا خودمم گفتم و اونجا شامل بیرون و مردم اونم میشه ، شما دوتا هم همینطور مثل من .
اینو برا این گفتم که مقصود پیدا باشه ، که نه تنها مثلا قصد راهپیمایی و تظاهرات و ... این چیزا در کار نیست ، چه رسه به جنگ و جدل با بیرون ، بلکه گفتم که پیداس در بیرونم مثل شما دوتا در خونه س .
پس مثلا تابلوی "نعمت" بدست گرفته بیرون نرین ، ولو برای یادآوری نعمت خدا دادی به مردم مثل خودتون در بیرون ، به مردم مثل خودتون در اونجا ، مگه اینکه خوتونم : " نخستین بار که چشمتون به " چشمشون افتاد ، در این نخستین رویایی چشمتون پیدا بشه ، همینطور یکی دیگه از چهار عضو حواس پنجگانه ، چراکه چشمو بعنوان مثال گفتم از این ده نعمت خداد دادی ، جفتشم ، یا دیگری که بعنوان مثال گفته بشه و تک باشه .
ونیازی به یادآوری هم نداره که مثلا خود برتربینی ، خود نمایی ، ووو که اصلا محل بحث ما نیست ، چراکه صرف نظر توقع ناپیدا بودنش برای مردم بیرونی مثل شما دوتا در خونه ، این بحثو پس از بحث "نظریه ی مردم" ی داریم که صرف نظر نه تنها از جانشینی امام و پیامبر، بلکه خدایی هم داریم که گفتیم خدای مردم بیرونم هم هس .
ولو اینکه در بیرون مثلا حرف از ناپیدایی مثلا مجموعه ی جامع ، حتی جامع اعضای حسی ، بنام بدن ، و جامع حواس هم ، بقول یکی از شاگردان امام ششم ما ، بنام قلب یا دل بگوش برسه ، یا برای ساختار یا ساختمان چشم پیدا بشه به شکل کتبی اون ، مثل همین نوشته که در این صفحه پیداس .
راستی یادم اومد که امروز دادگاه بود ! آخه تو زندون که بودم یکی دو اخطار بهم شد که دادگاه اولیش امروز بود و ...
خب مگه در دادگاه سرپایی بدون اخطار دفعه قبل حرفی بجز حرف دادگاه بگوش رسید ؟ بجز زندون حرف دیگه ای پیدا شد ؟
هرچند الان که نزدیک اذان مغربه و ...