سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش یا علوم انسانی : 

سلام علیکم ، شب بخیر ‌، شب شنبه ای دیگر . ‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ?نِ الرَّحِیمِ ، تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ ، الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ، . الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوات طِباقاً ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور ، ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ ، وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِیرِ ، ... . 

ضمن تبریک سالروز تولد آقا علمدار کربلا ، تا یادمه چشم بستن همسر محترمه ی استاد شهید مرتضی مطهری رو از این دنیای نهایتش دیدنی رو که خبر دار شدم ، تسلیت بگم .

خب ، کجا بودم ؟ بعبارت دیگه کجا هستم ؟ چراکه بودم و خواهم بود :« روشن»ه ! بقول استاد شهید در :« آثار بدون استثناء خوبشون» : 

« آنا لله و انا الیه راجعون» . 

و حالا این وسط کجا ؟ مسأله اینه ، و اون که در بحث قبلی گفته شد ، که گفته شده ، حتی در گفتمان پیروان حکمت متعالیه و منجمله استاد شهیدم ! 

البته گویا در غرب نقطه ی آغاز حافظه به نظر برسه ! در حالیکه ، پیش از اینم در اینجا گفته ام که فرقی نیست بین منطق جدید با قدیمی ! و چنین نیست که مثلا در کتاب :« تئوری طبیعی مجموعه ها» حرفی زده شده باشه که پیروان منطق قدیم حرف دیگر داشته باشم ، مثلا استاد شهیدم حرفشون اینه که ما نه تنها در آغاز حرفی نداریم بلکه : « فاقد حافظه» 

هم هستیم ، و بقولی ( پ) مثلا با افتادن چشم ما به چیزی کار آغاز میشه ، حالا بقولی طبقات بعدیش بمونه و چند طبقه اش ؟ 

چرا علوم انسانی ؟ 

خب ! انسان یعنی همون ما ! وقتی کارش با مثلا افتادن چشمش به چیزی ، مثلا همون خبر که تصویرشو اون خبرگزاری داشت ، از سخن سرداری که می گوید ، هنوزم ! : 

خانومی جلوی دوربین افتاد و فوت کرد ، ... . 

خب ، دانش یا علم ما هم میشه دیدن دیگه ! وبعدشم چی ؟! همون که در مدرسه یا آکادمی گفته میشه ، منجمله در این : 

« ج.ا» 

در حالیکه طبقه ی بعد حواس جمعی یا قرآنی اونه که بر قلب عالم نازل شده ! و این فرق داره با اونی که بر دل یا قلب بینایی ، شنوایی وووی حواس دیگه نازل شده ! 

خب ، علوم انسانی که گفته میشه ، منجمله در این : 

ج.ا 

حتی در :« فاز» جمعی یکی از حواسم ، نیست ! چه رسه به اونی که بر دل سال قلب خاتم انبیاء صل الله علیه و آله و سلم نازل شده ( پ ب) ! 

بعبارت دیگه حتی در حد و اندازه علوم لمسی انسانیم نیست ! و حتی علوم شنوایی و بیناییم پیشکش ! (پ پ) ! 

شب بخیر و باز شنبه ی تاریخی پیش رو داشته باشید ان شاء الله تعالی .

____________________ 

پ : 

مراجعه شود به پاورقی های بحث قبلی ! 

پ ب : 

که گویا مثلا آتش زدن یا مثلا پاره کردن کتاب یا نوشته اش بعد خواندنش با حتی چشم هم بوده ! که میگه : 

اقرا ... 

و باز : 

اقرا ... 

اونم برای دونشان ! دونستن : 

ما لم یعلم ! 

پ پ : 

آقا امام ششم علیه السلام ، بعد اونکه شاگردش جمعی حواس رو برای اون عالم بصری که امامت رو قبول نداشت روشن کرده بود ، روشن کردن که :

إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الأُولى ، صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى . 

یعنی در مثلا بینایی و شنواییم همینه . 


  

آغاز دانش یا علوم ! انسانی : 

سلام علیکم ، شب بخیر . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالطُّورِ ، 

وَ کِتاب مَسْطُور ، فِی رَقّ مَنْشُور ، وَ ... ، وَ ... ، وَ ... ، إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ لَواقِعٌ ، ما لَهُ مِنْ دافِع ، ... . 

:«برای» بحث امشب ، شب :«شنبه» بیست و نه بهمن هزار و چهارصد هجری خورشیدی ، بد نیست که یکی دوتا خبر رو بعنوان مثال یادآور بشم ، البته فکر نمی کنم که بقولی : 

چشم ما (الف)(ب)

نیفتاده باشه به مثلا خبری که یه خبرگزاری حقیقتی رو : 

روشن 

کرده ، با گوش دادن بحرف سرداری که : 

... یه خانومی جلوی دوربین افتاد فوت کرد (پ) ، از این روشنتر ؟ ... . 

خب ، برای چی ؟ که بقولی (ت) دیده بشه ! شنیده ، ووو دیگر چاه اعضای حسی هم همینطور . 

خب ، :«به تعبیر معروف» آیا اول کندن چاه منار چشم ، گوش و اعضای حسی دیگه نیست ؟ 

حالا چاه حواس مختلف , بقول یکی از شاگردان آقا اباعبدالله ثانی ، بمونه ! تا برسیم به چاه حافظه یا بقولی (ث) بایگانی و اونم نه فقط بقولی آرشیو دل داده به حس شده ! بلکه یاد شده هم : 

برای 

دانستن ، شب بخیر و «شنبه»ای تاریخی پیش رو داشته باشید ان شاءالله تعالی . 

__________________ 

بقولی :«پاورقی» : 

الف : 

اصول فلسفه و روش رئالیسم ، محمدحسین طباطبایی . اصول فلسفه و روش رئالیسم ، مقاله پنجم ، ریشه یابی ادراکات و علم‌های حصولی‌ 

ب : 

مثلا دو چشم من و شما ، یا دو چشم شما یا من ، یا من یا شما ، حالا راست و چپ یا چپ و راستم ؟ بمونه . 

پ : 

پرسش این بود و هنوزم اینه که : 

کجا ؟ 

حالا مرد ، فوت کرد و یا ... ؟ بمونه ، همین که دروغ نیست کافیه ! «برای» این ج.ا ! 

ت : 

رجوع شود به «پاورقی» الف . 

ث : 

:« بشرح ایضا» پاورقی الف . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :76
بازدید دیروز :253
کل بازدید : 1345000
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ