سلام علیکم
بنام خدای جان خرد ، و اندیشه هم رهبرد با خرد
ضمن عرض تبریک به مناسبت سیزده رجب ، سالروز آزادی خرمشهر را نیز خدمت شما تبریک عرض می کنم .
یکی از عزیزان پرسیده بودند بنده احمدعلی یزدی هستم ؟ یا احمد علی سنگکار ؟
خدمت ایشان عرض شد که شغل بنده سنگکاریست .
آخه یکی از گرامیان هم پرسیده بودند بنده روحانی هستم ؟ حوزوی هستم ؟ و ...
خدمت ایشان هم عرض شد که شغلم سنگکاریست ، خب بله بعد ششم ابتدایی روانه ی حوزه شدم ، در مدرسه ای که تنها مدرسه ی حوزه ی علمیه در شاهرود بود ، و بدست بزرگ آنجا ملبس به لباس روحانی هم شدم .
بعدها یادم می آید یک روز ابوی مرحوم ما در شهربانی همان شهر در مقابل پرسش رییس شهربانی آنجا گفت : آقای خمینی را تبعید کردند ، من هم پسرم را فرستادم حوزه .
آخه بنده را بعد ابوی ما فرستاد مشهد و مدرسه ی نواب و بنده از آنجا هم فرار کردم و خلاصه کارم کشید به کلانتری و منتقلم کردند به شاهرود و وقتی خواستند تحویل پدرم بدهند رییس شهربانی گفت : چرا بچه ات را بر خلاف میلش فرستادی ملا بشه ؟
جالب این بود که جناب سرهنگ این را از استوار یکی با لباس درجه داریش پرسید و آن جواب را گرفت ، آنهم در آن زمان !
وبعد :
بسم الله الرحمن الرحیم
الرحمن الرحیم
الرحمن
در سوره ی الرحمن که با : الرّحمن ، ... ، آغاز شده یک آیه ای است که سی و یک بار آمده ، البته هربارش معنی خود را دارد ، مثل بسم الله سور که هرکدام معنی خود را دارد ، و سوره ی توبه هم که بوسیله ی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام برای مخاظبش که مشرکان پیمان شکن باشد خوانده شده ، معنی خودش یعنی خواننده اش را دارد .
آن آیه :
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
است .
و جمعه هم مبارک
تا بعد خدا نگهدار .