سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان ما پ :

بِ ... ، اقْرَأْ بِ ... ، اقْرَأْ وَ ... .

سلام علیکم و تبریک (الف) .

پیشگفتاری :

... ، أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یرْتَعْ وَیلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ، ... .

خروج :

در یه خروجی در ایام جوانی و حالا دانش جویی ، یا :"بشرح ایضا" طلبگی هم بمونه ، در کتابی با عنوان :"نجم الثّاقب" دیدم که یه نقلی از آقا امام :"علی" علیه السلام آورده به این معنا :

دو خروج داریم (ب)، خروج :"پنهان"مون با نام :"احمد" ه .

خروج آشکار :

:"تردید" نکنیم که منم دیروز خروجی داشتم ، خودشم از :"تنگه" ی کتبیش یا نوشتاری (پ) ، مانند همون روزنامه ای که عنوان سرمقاله اش این بود :

تردید نکنید (ت) تنگه ی هرمز را ببندید (ث) .

خب بله ! اگه با ایشون بود که تا حالا بسته شده بود ، و حاجت به بیان نداره ! از مثلا :"ضمیر" پنهانشون پیداس ! منتها ، حالا بمونه :

وارد کردن

ی مانند این :

تصمیم اخیر ترامپ در :"وارد کردن" سپاه به فهرست گروههای تروریستی !

ولی :

قول برتراند راسل ، فیلسوف شهیر انگلیسی : ... .

از کجا :"وارد" شد !؟ آیا از در :"خروج" برا :

دانش پژوهش !؟

و :"به فهرست" :

دانش پژوهش !؟

نه جمع یا :"گروه" ش ! مانند مثلا گروه :

"علمی و پژوهشی" ، و ... نظایرش .

و خودشم بدون :"علی" ! بخوانیم :

پدر

پدر علمی ! پژوهشی ! و "گروه" علمی و پژوهشی ! نه گروه ها ! سه تا ، چهار تا وووها ! همین :"دو"تا رو میگم ! که بقول :"انسان" ی ! حالا :"شریف"شم بمونه ! یکی از این "دو" :

پدر

یکی دیگس ! خودشم :"علی" نام !

که به "گروه"ش ، اون یکی دیگه ، می آموزد آنچه را که نمی داند !

قَالَ إِنِّی لَیحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ، ... .

-----------------------

زیرنویس :

الف :

مراجعه شود به زیر نویس (ث) در نوشته ی قبلی .

ب :

ما ، منجمله من .

پ :

مراجعه شود به زیرنویس (ج) در نوشته ی قبلی .

ت :

بخوانیم : نکنیم ، منجمله شما !

ث :

مراجعه شد به زیرنویس قبلی . 


  

خروج از رکود  :  

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .

سلام علیکم

خروج پایدار :

... ، یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ ، قُم ... .

ضمن تبریک بمناسبت سالروز تولد آخرین پیام آور خدا ، که به نقلی دوازدهم و به نقل دیگر هم هفدهم این ماهه ، و این شش روز هفته ی وحدت نامیده شده ، گفتم بی مناسبت که نه ، بلکه بهترین وقت طرح این بحثه .

پیشگفتار :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَرَأَیتَ الَّذِی یکَذِّبُ بِالدِّینِ ؟ ... .

این بحثم می خواستم تحت عنوان (یه حرف) مطرح کنم ، مثل بحث قبلی ، و حتی تحت همون عنوان "یه وجب" م ، ولی مانعی که بازم ! نه ، بلکه تحت عنوان خروج پایدار و از رکودم که مطرح بشه ، بازم تحت "یه حرف" مطرح شده ، منتها آیا این حرف یه حرف پایداره ؟ یا نه ، نه اینکه بازم نه ! یعنی نه داره ! بلکه وقتی گفته میشه خروج و مثلا خروج از رکود ، بعنوان مثال خروج از چیزی ، جایی ، ووو ؟ و به چیزی ، جایی ، ووو ؟ یعنی ورود به یه چیز دیگه ؟ و آیا ورودی پایدار ؟

یا نه ، بازم گفته باشم که نه ناپایدار ! بلکه پایدار با وجب گوینده اش ! که وجبم وجب اونه ! و تا وجبم وجب اونه خب پایداره دیگه .

یه حرف دیگه ! هم در این قسمت ، قسمت پیشگفتار گفته باشم ، که بازم ناگفته نمونه ! تا گفته پایدار بمونه !

من فکر می کنم بهتره اونو صرف مناسبت همین ایام هفته وحدت بکنم بصرفه تره !  

خصوصا وقتی بنا دارم اینو برسونم که وقتی گفته میشه :"خروج از رکود" آیا مقصود خروج پایداره ؟ یا ورود پایدار ؟ البته اگه مقصود از خروج وردود ، و همونطور که در مباحث قبلی بحثش گذشت مثلا نفوذم نباشه !

ولو اینکه یکیم حرفش این باشه که نمی ذارم یکی ، حالا هرکی ! یکی دیگه وارد اونجاش بشه ، یا مثلا یکیم مثل همین منتها بجای ورود ، جلوگیری از نفوذو گفته باشه .

یکی دیگه !؟ فقط :

یه حرف :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ یا أَیهَا الْکَافِرُونَ ، لا ... .

خب برا خروج دیگه ! خروج از رکود دیگه !

مثل چی ؟ همون که بعنوان مثال در بحث قبلی گفتم ! یکی دیگش نه ها ! دومی رو میگم ! که از اوایل این هفته ، شایدم بمناسبت هفته ی وحدت ! گفته شد میشه و گفتم فکر نمی کنم بشه ، بلکه محاله !

و سومیشم باز برا :"خروج از رکود" گفته شد ! و ... (مرتبط)

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ؟ ... . 

تا یادم نرفته اونی که می خواستم بگم بگم ! تولد پیامبرو ، آخرین پیام آورو ، پیام پایدار ، پیام خدا !

بازم بگم ؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ، ... .

مگه اینکه نه تنها مخرج حروف یکی نباشه !  مثلا همه از دهان نباشه ، یا مثلا از زبون ، بلکه سرچشمه ی اونا هم یکی نباشه ! مثلا یکی آفریده ی حس باشه ، و آفریننده ی دیگری ، حتی اگه آبخورش حس دیگریم باشه ! چه رسه به اینکه مثلا دلخواه باشه ! و تراوش مثلا شعور (مرتبط 2) ی دیگر .  

--------------------------

مرتبط : ... ، وَ لا ... .

 

مرتبط 2 : اظهار نظر ، البته پس از تایید ! به نوشته ی : من یه تند رو هستم 


  

دهداری ، زیرساخت خروج :

سلام علیکم

... وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ، َالَّذِینَ آمَنُوا (وَ) عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (وَ) آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ... .  

خروجی شبکه خبر  (بقول شبکه ی افق :"جمهوری اسلامی علی" ) : رییس جمهور از (کشور) خارج شد .

ضمن تبریک بمناسبت امروز ، خروج جماعت در جمعه ، اول بگم که امروزم مثل سابق ! (دل) م نمی خواست بزنم بیرون ، گفتم که ! بیرون از (خود) و میگم ، حتی بخاطر تو ! پسرم ، مثل دخترم که در نوشته ی قبلی گفتم ، که : ... معکم اینما کنتم ... .

هرچند ، فکر می کنم گفته باشم ، در اینجا هم ، که در نخستین پیام حضرت امام رحمة الله علیه به بنیاد نهج البلاغه دیدم آقا امیرالمومنین ، البته نه رقم (علی) ش ! یا بقولی :"ناب " ش ووو ، که رقم (معاویه) ، و مثلا :"آمریکایی " شم داشته باشه ، علیه السلام در تفسیر :"مع" فرموده : مع کل شئی ...

یعنی فقط نه تنها بقولی با :"علی" و امیرالمومنینشم هست ، بلکه "مع کل شئی" ، مگه اینکه (چیزی) نباشه که در تو خبری از اون نباشه !

بلکه امروزم که از خواب بیدار شدم ، حتی مادرتم برا خروخ بیدار نکردم ، با اینکه کما فی السابق ، مثل گذشته ، وقتی بیدار می شد ، همونطور که بیدار شد و پرسید چرا برا نماز بیدارم نکردی ، گفتم هوا روشن شده بود و گفتم وقتی بیدار شدی قضاشو با هم می خونیم .  

ولی دیروز در نماز عید ، تلویزون خبر از :"نفوذ" که داد ، با خودم گفتم بشینم تا بیاد به من برسه !؟ خونه به خونه ؟ کشور ، شهر ، خونه ؟ و بعدشم فتح الفتوح و نفوذ در ما ؟ و نفوذ در منم ؟ :"اونم" در (دل) یا (قلب) من ؟ 

و من مثل شاهی از شاهان ، :"اونم" در دوران :"صفوی" مشغول دعا و ... ؟ 

گفتم حتی (حج) منو ! رها کنم و ببینم ، نه در جهان ، کشور ، شهر و حتی دهم ، بلکه پشت سرم به خونه هم نفوذ شده ؟ از کجا !؟ شده که راه نفوذو ببندم تا به من نرسه و چشم بازکنم ببینم پشت در (دل) مه و بقول معروف هرآنچه دیده بیند دل کند (یاد) ! 

هرچند ، که فکر می کنم به نقل از اثری از آثار بدون استثنا خوب استاد شهید مرتضی مطهری برات گفتم ، در اینجا هم ، که بقول من یادآوری فقط یادآوردن (دل ، قلب ووو) نیست ، :"اونم" از اونچه که پشت سر گذاشته مثلا با حس بینایی و نفوذی در چشم ، و (یاد) دیگه ای هم مثل همین (داریم) ما دیگه !

در کجا ؟ هرچند که استاد شهید نفرموده باشن ، در من دیگه !

البته اگه فاقد اون ! :"اونم" اون که گفته شده :"مع کل شیئ" ، نباشیم ! ما دیگه ! علی و معاویه هم نداره ! بلکه یکیش (... ) ه .  

قبول باشه ! نماز ظهرو میگم ، برای نزدیکی به من ! البته با : الله اکبر تکبیر الاحرام و بعدشم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، ... 

خب ، یا اینکه اگرم فاقدش ، منو میگم ، نباشیم ، صفر ، تهی ووو باشه و آماده ی نفوذ (چیزی) که نداره ! بقول آقا امام (علی) ثانی علیه السلام :"چراگاه " ... 

چراگاه چی ؟ اونی که نداره ! خبریم ازش نداره !؟ (ربط)یم به من نداره ؟! 

مثل همین سازمان یا هرچه که تو این مایه ها گفته بشه برای برگذاری مراسم حج !؟ یا اونی که به من رب داره ؟ مثل :"سازمان حج و زیارت " که در نوشته ی قبلی گفته شد ؟ 

البته اگه سازمان حج و زیارت (من) باشه ! وگرنه چه ربط به من داره که کاری به اون داشته باشم !؟ ولو اینکه بقولی سازمان حج و زیارت (علی) هم باشه ! چه رسه به اینکه (من) سازمان حج و زیارت (معاویه) هم داشته باشم بقولی ! که بقول آقا امیرالمونین علیه السلام در همون تفسیر "مع" : "ثانی" سازمان دیگه ای باشه ، اونم وقتی که به اون (اشاره) بشه به (خود) اشاره نشه ! یعنی از من (علی) خبری نباشه ! 

مگه اینکه همونطور که گفتم تو بی خبر از هیچکدومش نباشی ! و بقول دانش ریاضی تو یعنی آندو ! بقول شبکه ی افق در خانه ی ما ! از کجا ؟ لابد از در خونه دیگه ! از پنجره ، ویندوز ووو که نفوذ نکرده ! کافیه مثل من ، بقول مرحوم علامه : چشت به اون شبکه افتاده باشه ! یا گوشت برا شنیدنش خارج شده باشه ! 

خروجی شبکه ی خبر : رییس جمهور برای شرکت در اجلاس سالیانه ی سازمان ملل از کشور خارج شد . 

حالا بمونه که چشا و گوشایی ، اونم (خراسانی) بدنبالش خروج می کنند تا ببینن با مثلا :"کدخدا" هم حرفی می زنه ؟ ووو ؟ بمونه ! چراکه به من ربطی نداره ! 

چراکه در من :"کدخدا" یعنی چی ؟! خبری از اون نیست و من ربطی با اون نداره ؟ اونم بقول آقا امیر المومنین علیه السلام : بمزایله ؟

 


  

سلام علیکم 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ، وَ... ، وَ... 

ضمن صبح بخیر و آرزوی یه هفته ی کاری براتون ، گفتم تا هوا بند بیاد از هبوط ، سقوط ، یا همونطور که در بحث حرف ... گفتم مثلا ، بقول مرحوم علامه ، افتادنو بگم ، خب بی مناسبتم نیست . 

آخه صبح که بلند شدم داشت بارون میومد و هنوزم بند بند نیومده . 

هبوط فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن : 

دیروز صبح فرمانده بسیج که به شبکه ی قرآن تلویزیون دعوت شده بود ، خبر از شبکه و اینترنتی بسیجی داد ، خبر شب تلویزیونم یکیش خطبه های نماز جمعه ی تهران بود ، که در خطبه ی دوم گفته شد بسیج یه تفکر و یا بقول ما اندیشیدنه . 

تاریخچه ی خروج : 

کمیته ، سپاه ، بسیج و بسیج سپاه : 

هرچند بیرون آمدن حرف از بسیجو سن شما قد نده ، با اینکه بقول آقا امام علی علیه السلام آدم ، نرو مادش فرقی نداره ، با خوندن تاریخ می تونه سنی به اندازه ی سن پدر مادرشم ، در بهشتم داشته باشه ، و فعلا کاریم نداشته باشیم که اونوقتم آدم بودن یا مثلا فرشته ؟ که شاعر گفته : 

من مللک بودم و فردوس برین جایم بود ، آدم آورد مرا در این دیر خراب آبادم 

ووو ، ولی مثل همین خروج حرف از شبکه و تفکره که یاد شد و بقول ما ترکا نیازی نیست که راه دور بریم ، باغچه ی حرف نزدیکه . 

فرق فکر و تفکر ، اندیشه و اندیشیدن : 

فکر و اندیشه ی مثلا اینترنت یه حرفه ، مثل داشتن بسیجی اون ، و تفکر و اندیشیدن اینترنتی یه حرف دیگه ، حالا شاید برادر نقدی بفرمایند ، مثلا همون مدیریت بومی شده ، ایرانی شده وجه اختلافشه ، و کاریم نداشته باشیم که محدود به بومی ایرانی هم باشه ؟ یا برادرمون فکر بومی دینی اونم هستن ؟

خب برم صبحونه بزنم ، بقولی برمی گردم ان شاءالله 

خروج و فرمان خروج : 

خب الحمدلله رب العالمین ، آخه سفره رو زمین ، و بقولی ، مثلا وزیر بهداشت ، نه رو :"میز" باز بود و ... ، دیشب تلویزیون نشون داد بچه هایی رو ، مثلا تو آسیا ، و بچه هایی رو تو ... ، که وزنشون باهم فرق داشت ! خدا کنه که اونایی که از "اضافه" وزن رنج می برن درمون بشن ! و یه لقمه نون و پنیریم به اون یکیا برسه !

البته نمی خوام مثلا بگم نون :"اضافی"م ممنوع ! ممنوع اونه که براما نوشته نشده باشه ، بعبارت اُخری دستور و فرمونی براش نداشته باشیم ، برا خروجش ، یا بقولی برا :"صدورش" ! مانند چی ؟ مثلا :"عشق" که هم برادر نقدی ، اونم در شبکه ی قرآن ، و هم در خطبه ی نماز جمعه ی یاد شد صادر شد . 

البته نمی خوام بگم درخت ممنوعه اینه ! بلکه ، اونم فقط برا برادرمون ! که میشه بفرمایند فرماندشو ؟ فرمانده خروج حرفو میگم ؟ 

حالا شما این حرفو بگو شبکه ، اینترنت ... ، یا فکر و اندیشه ، و یا همون تفکر و اندیشیدن ... 

فرمانده عقل یا بقول ما خرده ؟ یا "عشق" که نه ! بقولی : زری که نبود توی علم ! و اونم :"هفت شهر"ش ! که یه :"کوچه" ی اونم فکر و اندیشه هم نباشه ! ، بلکه یا فکر و اندیشه ؟ 

حالا سر کله ی قلب و دل ، حس و حواسم سر سفره ی "انجیر!" پیداس بمونه !  

بله اینو داشتم می گفتم که هبوط داریم تا هبوط ، خروجم مثل همون ، سقوط ، افتادن و نشستن سر سفره هم همینطور ، چطور ؟ 

یکی مثل : 

وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ 

یکیم بعد : 

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ 

سفره ی این یکی با اون مثل تفاوت مثلا اینترنت بومی و حتی ایرانی اون ، با برفرض "فرمان" اینترنت داشتن ، بومی محدود به ایرانیم نیس ! برادر ، البته نمی خوام بگم نامحدودا ! ولی ممنوعیتی نداره که بقول شاعر گفت : اون همونه که فقط در لا اله الا الله "نامحدود" میگه ! 

السلام علی ... و علی علی بن الحسین ... ، و میگم برادر

خروجم با خروج فرق داره ، خروج حسینی که برادر تنایی نبود ! 

اخراجیشم با اخراجیش فرق داره ، سریالاشم فرق داره ! نه تنها مذکر و نری نیست ، بلکه سر سفره زمین فقط آدم و نر و مادشم نیس ! تو سفره هم فقط مثلا شامی کباب نیس ! بقول شیطان بزرگ :"صفر" شم بین بچه ها تقسیم میشه برادر ! اینترنتشو میگم ، بدرم میگم که دیوارم بشنوه ! نمیگمم گوش شیطون کر ! 

راستی ، با نماز جمعه کار ندارم ! دیروز صبح تو شبکه ی قرآن گفته شد بسیجی یعنی چی ؟ یعنی کی ؟ : همه ؟ همه ی اخراجیا !؟ به زمین ؟ یا از زمین ؟ از بیرون یعنی ؟ به مثلا :"شباب" ؟ و مثل اینترنت !؟ حتی با فرماندهی شما ؟ و محدود به ایرانی بودنتان هم نه ؟ نامحدود ؟ 

داریم ؟! فرماندهیشو ؟ خب الحمدلله ... ! 

السلام علیک یا ... ، میدوندارشو میگم برادر ! میدون نامحدودو میگم برادر ! فقط کافیه مثل ما اخراجی باشه ! نه هنوزم تو عالم مثلا امکان و اونم نه هست نه نیس و هیچ رقمی از جنس ما ! و هبوطیم نکرده باشه ! نمیگم مثلا سقوط ، افتادن و خروجم ، بشرح ایضا صادر شده مثلا . 

حالا چه به مثلا لبنان ، سوریه و عراق ووو ، از ایران ، و چه به ایران ! از کجاشو میگم ؟ برادر 

جان کلام برادر ! فرماندشو میگم ! فرمادتو میگم ! برادر 

داری ؟ الحمدلله ، داریم ؟ الحمدلله رب العالمین 

عالم درونشم میگم ! برادر ، حالا شما بگو مثلا عالم مجازی ، ذهنی ووو ، بشرح ایضا :"نرم"ش 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1684
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1350549
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ