سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه قرص (ب) :

زنده : سلام علیکم

...سم... .

... الَّذِی خَلَقَ ... وَجَعَلَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِ... .

فردا (الف) :

بازپخش :

... کتاب ، و (ب) .

خوب ، آشنایی با عل (پ) ... . (پ)

-----------------------------

زنده (ب) :

الف – ی زنده .

ب – خانه ... ، و (ذ) .

پ - ...م یا دانش و یا ... به معنی دانش یا علم .

:"حالا" (ت) آیا : علمان !؟ و در ثانی (ث) مثلا :"علوم اسلامی!؟" یا :"علوم دینی !؟" و یعنی :"ادیان!؟" م بمونه !

و ... ، مثلا علم یا دانش :"منطق" ، منطق :"صوری" و با :"هیئت" معلم ثانی (ج) ، و بعد قرون وسطی و پرسش ... ، و :"یه پرسش" ! م بمونه !

چ – مانند همان که مثلا میهمان قبل از نماز ظهر برنامه ی (ح) :"حالا خورشید" برا معنی دقیقتر چیزی بقول (خ) با یکدست ، گاها با دو دستم ،از :"شصت"و یکی دو از چهار انگشتش استفاده میکرد ، و بدون انگشت "شصت" نمی توانست .

ح – صبحگاهی ، که روز :"حالا" چهارشنبه هفدهم ربیع الاول امسال باشه ، بعد از نماز ظهر هم بطول کشید .

خ – برنامه ی :"درسهایی از قرآن" فردای همان روز جهارشنبه .

... : خوبه گفتی ! تموم شده ! یه خورده برا ما خانوما لازمه !

"حالا" !؟ الان ؟

... : الان نه ، هر وقت داشتی .

... : زنگ (د) بزن بگیر .

د – سلام آقا ، ...

... : علیکم السلام ، ...

از بقیه ی پول ماشین چه خبر ؟

... : پونصدشو که گرفتم دادم به کرایه خونه ، رحیم ول نمیکرد .

خب !؟

... : صدشم (چهل و پنجاه صد میشه؟) که بهت دادم ، دویستشم میدم .

ممنون ، راستی از کار چه خبر !؟

... : اونکه کار نمیشه ! رو شیشه هاییم که انداخته بود بریم تو کار کنیم ، نوشتن :"غیرمجاز" .

اونو نمیگم ، اون یکی دوتا دیگه ؟

... : اونا میگن برف اومده ، تا ببینن هوا چطور میشه .

خب ، کاری نداری ؟ خدا حافظ .

ذ – یا سرای ... ، و (ر) .

ر – و یا دارال... ، و بلکه بیتشم ! خلاصه محل و یا جای نوشته (ز) و :"همگرا" ی ما ! چه آدم ، چه انسان و چه بشرشم ، که فقط ثبت نام از نه تنها بچشم اومدنی و دیده شده بعنوان مثال ، بلکه فقط از دوست داشتنی یا محبوب و بقولی معشوقشم نمی کنیم! نه اینکه از مثلا منفورم ثبت نام بعمل میاد ! بلکه ام الکتاب فقط مهمون حبیب خدا نیست ! که نوشته فقط نوشته ی دلخواه باشه ! حالا بمونه که داستان قلم و نوشتن پس از حتی حرف دل یا قلبه ! چه رسه به حتی حرف دیده و چشم سلطان بدنم !

ز – مولود هفده ربیع الاولی که فرموده اند :"بنویسید" ، نفرموده اند فقط بگوش رسیده رو که ! حرف حسّ و دلو چی !؟ رو زمین بمونه !؟ کی بنویسه !؟ کافیه حرفی که بگوش میرسه از دهان بیننده ، شنونده ووو باشه ! حالا صاحبدلم بمونه !

م و ن – میشه ص ، حالا شششم که حساب بشه ، باز چهار انگشتی مونده به ق ، حالا من ط و شششم بمونه ! و ...

... : نه ، خدا حافظ .

روز و شبتون بخیر .

در :"ادامه" ی :"کلیدواژه های موضوعی" :

...می + انسانی + بشری + مادی (چ) + مالی +پولی+ جهانی + بین المللی + مضروب + محل ضرب + آمریکا + دلار + محل ضرب مجازی + ... کوین 


  

 ... د ... : (ب)

سلام علیکم (پ) ب (ت) ها ... (ث) .

... وَ ... .

:"شاید باورتون نشه " ! ب گم ؟

با اجازه ی بزرگتر !؟ نه !

: ب گو .

:" بعدا میگم " ، اول بگم ...

نه ! نیازی به گفتن نداره ! خب روشنه ، مثل روز ، الان ... ، که نه تنها ... ، بلکه نونتونم ، تازشم خوردین که وَ ... .

خب برا اینکه تو ولایت ما گفته میشه :

بابا ... داد ، بابا نان داد .

مگه اینکه مثلا انگلیسی ، یا مثلا ژاپنی شده باشه ولایت ما ! یا بقولی غربی یا شرقی شده باشه ! اینجا ! حالا بازم (ج) .

: کجا !؟ خ ... ، نه ! بمونه ! یه جا دیگه ! با حاش چیکار دارین شما !؟ مگه من با جای شما کار داشتم !؟

... خَلَقَ ... وَجَعَلَ ... .

بازم "شاید باورتون نشه " ! بگم !؟ بگم!؟

: بگو بگو !

اولش گفتم که یکی (چ) یکیشو برا خودش ، یکیشم برا یکی (ح) دیگه ...

باز !؟

: باز !

... خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ... .

:باز !؟

نه دیگه ! نخود نخود ، هرکه رود خانه ی خود ! پاشین برین پدر مادارنون الان نگران میشن ! بازم فرصت هست ! باز ان شاء ... (خ)

به ... میسپارمتون ، ... ر(د) ...

-----------------------------------

الف – با صدای آ .

ب – بقول مثلا روزنامه ی ، می توان خواند نوشته ی ، عصری : برفرض محال ... .

ج – ب .

د - ... رسول ... (ه)

ه – نقطه سرخط . 


  

داد :

...

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِ ... .

مشت :

امروز که مشت داعش باز شده باشه ، حتی شیطون ، بزرگ و :"بزرگتر" شم تو دهکده ی جهای به داد خواهی قیام کرده باشه ، حالا :"بتبع" اونم :"قرارگاه" عربستان (پ) نم پایگاه و اونم علمی دینی باشه !

شاید یکی دو پرسش به زبون آورده بشه ! حالا چرا یکی دوتا !؟ ش بمونه !

بعنوان مثال اولش با پلت فرم : چرا باید ... مذاکره کرد

حالا پشت سرشم با پلت فرم : چرا نباید ... ، ش بمونه ! مانند مثلا : چرا مسیحی نیستم ، البته با علامت سوال !

----------------------------------------

پ – نه :"عش" که بقولی :"این سندجنایت آمریکاس" ، و دیگر عربستان به معنی :"کلمه" (پ2) ، و جای جای دیگرش ، چه اینکه :"سند" ی در دست داشته باشه و دنبال "سند" نباشه ، منتها :"تبعه ی آمریکا " نباشه ، دو ملیتی نه ها ! (پ4) ، حتی اگه امروز نباشه ! و دیروزم بوده باشه ! حالا چه مثل مادرزاد امیر زاده ، و یا مادرزاد خلیفه زاده ، به "تبع" مادرزاد شاهزاده ای !؟ یا دو قلو! البته نه همسن و سال ! والبته هم همجنس ! نه همزمان و همسان ! که مثلا خانوما حق تقدم داشته باشن ، صرف نظرم از همزمانی !

ولی امروز "تابعه" نباشه ! تابعه اش ! بعنوان مثال مانند :"ق" ان شاءالله .

پ2 – البته بشرط :"أنأ" یا من بعد خدا، رسول خدا و (پ3) ... .

بعبارت دیگه : الله و بعد :"محمد رسول الله " ، البته اشهد (پ5) ... .

حالا :"عبده" بمونه ! یا بقول جنّا :"عبدالله" !

پ3 – بمونه ! بین خودمون ! بقولی مهران مدیری که گفته :"بعدا میگم" باشه ، اگه گفته نشده !؟ باشم .

پ4 – استاد شهید مرتضی مطهری در مقام مقایسه ی سید جمال و اقبال دارن که سید فرهنگ اولش اسلامیه ، و اقبال فرهنگ اولش غربیه ، و منظورم مثل این دو فرهنگی نیست .

چراکه همونطور که یه نفر می تونه علاوه بر زبون مادریش چند تا زبون دیگه هم فرابگیره ، دو فرهنگیم همینطور ، مگر اینکه زبون مادریشو فراموش کنه ! البته نه فراموش فراموش ! آخه هرکدوم از اون زبونا رو که یاد گرفته به :"تبع" اون بوده ، و اگر هرکدومشم بخواد جایگزین بکنه ، باز زبون مادریش حاکم بر اون زبونه .

فقط الان ناگفته نمونه که مقصودم از زبون مادری فقط زبونی مادری مثلا ما ترکا نیست ! یا فارسا و یا زبونای دیگه ، بلکه زبون فراگیری با زبون مثلا ما ترکا هم هست ، و زبون مادری فراگیری زبونای مادری دیگه هم ، که خدا به هر فراگیرنده ای داده ! و بحث مفصل ترش بمونه ، فعلا همینقد لازم به ذکر بود که یادآور شدم .

فقط شاید گفته بشه که خدا نداده ! خب کی داده ؟ بمونه ! ولی آیا فراگیرنده داره ؟ این زبونو ؟ حالا مادریشم بمونه ! و اگر اینم نه !؟ خب این پرسش و پاسخ با چه زبونی رخ :"داد" !؟ چراکه فقط با زبون مثلا فارسی که نبود !

امروز ! الآنی که نه تنها صبح بازکردن زبون یکی بود ، بلکه عضوی از دیگری هم :"برا"ش در پاسخ بود ، در آن !

بلکه این سحر خیزتر بود "برا" اون ! که زبون باز کنه ! درهر کجا که باشه ! چه در شرقش و چه درچه در غربش ، و چه در شمال و چه در جنوب و جهات فرعی تابع هرکدوم از این دوتایی ها هم !

:"حالا" بمونه ! که بقول :"موسی" ایی خدا اینو "داد" برا اون ! وقتی که زبان بگشاید ! و آغوش مادریم گشودنش ! برا فرصتی دیگه ان شاءالله تعالی .

مثلا ! برا کی ؟ و چی زبون باز کرد !؟ و چرا : ... ؟ ووو ، منجمله ! از کجا آورد !؟ داشت !؟ م از کجا ! زبون مادری رو نه ها ! اونو که مادر یاد داد ! و حالا :"داده" به مادرم بمونه ! به :"دیتا سنتر" مادر!

پ5 – بقول استاد شهید ، که اشهد ، حالا به شرط "أنأ"ش ! بمونه ، یعنی درک یا دریافت ، حالا بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : مسموع و مطبوعشم بمونه ! البته معلوم ! مگه اینکه :"معروف" م شامل بشه ! مثلا مانند :"باب معرفت" و شایدم :"تئوری طبیعی مجموعه ها " !  ، البته اگه جای اون بحساب بیاد ! وگرنه اگه مثلا بقول کتاب :"منطق ریاضی" که به کوشش جهاد دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران چاپ و منتشر شده : "باب معرفت" جزو منطق بحساب نیاد ، که نشاید ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :513
بازدید دیروز :163
کل بازدید : 1331760
کل یاداشته ها : 1760


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ