نقش چهار گانه ی فعّالیّت ذهنی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ (الف) ... .
سلام علیکم
شکر خدا دنبال کار رفتنا نتیجه داد و یه کاری پیدا شد (ب) و خدا بخواد از فردا بقولی :"میریم سر کار سر ساعت" (پ) .
خروج :
از کجا !؟ منظورم از کجا میریمه ؟ خب از خونه دیگه ! خب برا کار از خونه بیرون رفتن داره دیگه ، با تو خونه نشستن یا بیرون نرفتن که نمیشه رفت سر کار !
خب بله :"کار در خانه" داریم ، که نیازی :"خروج" یا بیرون رفتن نداره ! البته بیرون از خونه ، مثل همون که در بحث قبلی گفتم یکی از بچه ها مشغولشه و از طریق اینترنت براش مشتری پیدا می کنه ، و منم از اینترنتش استفاده می کنم برا این کار ! خب ارسال نوشته دیگه !
حالا بمونه که اونم برا ارسال "خروج" ی داره ! یعنی پست خونه ! نه اینکه مثل من نوشته هاشو ارسال یا پست کنه ! بعبارت دیگه خروجی اینترنتی داشته باشه ، و اگه اینترنت نداشته باشه مثل من خروج بی خروج !
جهان خارج :
خب پس خونه هم میشه که :"جهان خارج" باشه ! برا کار ، منتها اونوقت :"خروج" از کجا !؟ منظورم اینه که از کجا به خونه !؟ حالا برا هرکاری که تو خونه باشه هم !؟ از اول صب که مثلا :"چشم" باز میشه تا شبم که بر هم گذاشته میشه !؟ روزم هیچ چرتیم زده نشه و دائمم "چشم" مشغول کار باشه و پلکم زده نشه ! یا بقولی نفسم نگیره ! و یا بقول مثلا ملای رومی که گفته :
هرنفس نو می شود دنیا و ما ، بی خبر از نو شدن اندر بقا
همشم :"دم" باشه و مجال :"بازدمی"م بهش داده نشه ! البته به نفس کش ! که برا کار زده بیرون ! نه چشم ، که سروکارش با یه چیز دیگس !
خب ! حالا اگه مثلا سر و کله ی مثلا :"دور تسلسل" ی پیدا شه چی !؟ اصلا چرا "دور تسلسل" ی !؟ همون :"راسخ" ی که در بحث قبلی گفته شدم !؟ راسخ در :"علم" یا دانش !
که ، خب وقتی "جهان خارج" شد خونه ! و این جوری که پیش بره مثلا چشمم بشه جهان خارج ! سلسله ی جهان خارج پایانی داره !؟ یا سر نوشتی داره مثل اونی که در بحث قبلی گفته شد !؟ و مثلا :"مسیحی" پاسخی علمی براش نداره و آخرش میشه : خدای خروج کننده ! و ... !؟
خب ! امیدوارم چشمتون روز :"بد" نبینه ! با :"بین"ی که خروج کرده برا کار در اون ! و ان شاء الله و بقول :"ما رأیت الا جمیلا" چشم انداز زیبایی رو پیشرو داشته باشه چشم :"بین"اتون ! بینای خودتون !
تا "بینا"ییم جهان خارج نشده ! و محل کار یا فعالیتی ! (ت)فعلا خدا نگهدار !
نقله که خادمه ی :"خونه" خبر آورد که : بچه ها ، برادر(ث) و خواهر (بزرگه) نشستن رو برو و چشم در چشم و ... !
:"صاب" خونه گفت نگران نباش ! این کارشونه ! کاری به کارشون نداشته باش و ... .
----------------------------------------
زیر نویس :
الف :
عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ... لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ .
ب :
پ :
ت :
فعالیت :"ذهنی" که ... :"ورودی" و :"ورودی قبول" داشته باشه به :"جهان داخل" که بهش گفته شده :
ذهن
و در بحث قبلی گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، از اون تعبیر به :
حافظه
هم کرده اند .
حالا جهان ذهن یا حافظه ای که از اون تعبیر به مثلا :
لوح سفید
ی شده ! حالا بمونه که اصلا چنین جهان خارجیم پیش رو نداره :"ذهنی" ! :"حافظه" ای ! و یا :"لوح سفیدی " م !؟ اونم برا :
خروج ! برا کار و یا فعالیت ! و :
فعالیت ذهنی !
ث :
برادر وسطی ! برادر کوچیکه که چشم به این دنیا باز نکرد ! و در اون لای در و دیوار ! ... .
ویروسِ مِنها قسمت دوّم :
... إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ، وَاتَّبِعْ ... إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ، وَ ... .
سلام علیکم
یادآوری :
در قسمت قبلی گفتم که :"یاداشت روز" نویس (الف) ی پس از مثلا گوش دادن ، یا خوندن (ب) فرمایشی از مقام معظم رهبری اقدام به نوشتن آن :"یادداشت" کرده اند و گفته اند :
1 – "بدبینی" یک فعالیت ذهنی است که ... .
و گفته اند که :"ذهن" (پ) ورودی :"ها" یی داره و :"ورودی قبول" رو مطرح کردن و ... .
... إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ، وَاتَّبِعْ ... إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ، وَ ... .
خب ، :"ورودی" مورد :"قبول" یکیم "ورود" به :"حافظه" برای یادآوری محفوظ یا حفظ شده هست ، که از :"طریق" مثلا عضو ، یکی از :"پنج" عضو اعضای حسی :"پنجگانه" (ت) وارد شده .
که اون می تونه :"فرما" یش :"دانا"ییم بوده باشه ، مثل همون که مقام معظم رهبری فرمودند .
خب ! برا کی ؟! و چی ؟! خب ! برا :"دونستن" دیگه !؟ و :"فرمودن" دیگه !؟ یعنی چی ؟!
خب ، آیا برا تبعیت ؟ مثل بعضی :"روزنامه ها" که نقل به قول کردن ؟ فقط !
یا مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری (ج) در آثار بدون استثناء خوب (چ) شون ، با :"ورود" ، ورود به حافظه ، برا یادآوری ، این ورود ، ورودی :"زاینده" هم می تونه باشه ! یعنی به بقول استاد شهید ، منجر به :"فکر" یا اندیشه هم داره !؟ حالا :"مورد قبول" شم بمونه ! و ... .
-------------------------------------------
زیرنویس :
الف :
روزنامه ای .
ب :
خواندنِ چشمی ، بعبارت دیگه :"خروج !" یا :"قیام !" ش ، بعبارت دیگه مثلا :"اقدام" ش ، برا خوانده ! شدن مثلا مکتوب یا نوشته شده ای .
پ :
استاد شهید ، در همون اثری که در قسمت قبل گفتم که فرموده :
ما تا ذهن رو نشناسیم علم یا دانش ، حالا هرچه که علم یا دانش گفته بشه ، نخواهیم داشت .
از "ذهن" تعبیر به :"حافظه" هم کرده اند .
با این حساب وقتی از مثلا ورودی ، همینطور خروجی ذهن گفته بشه ، میشه گفت :
ورودی و خروجی حافظه .
که در این قسمت از بحث یا کاوش به ایندو اشاره شده .
ت :
پنج عضوی که به آن :"بَدَن" ، و :"تَن" (ث) هم گفته میشه ، همینطور :"اندام" و البته اندام مثلا :"ظاهری" ، که حالا :"باطنی" هم داره بمونه ! البته ناگفته نمونه که :"اندام باطنی" ، حتی ذهن یا بقول استاد شهید :"حافظه" هم ، چه رسه به : عقل ، فکر و یادش ! و قلب ، حس و عضوش !
ث :
مثلا : تن آدمی شریف است بجان آدمییّت ، ... . (سعدی)
ج :
اونم نه نزدیک به جهار دهه یا چهل سال پیش ! بلکه پیش از پیروزی انقلاب ! نه بعد پیروزی انقلاب ! که مدت کمی بعد آن به شهادت رسیدن ، حالا بدست گروهی که نام خودشون :"فرقان" ! هم گذاشته بودن بمونه ! ولی به چه جرمی !؟ به جرم مثلا :"شرک" ! مثل جرم :"کفر" که مثلا :"داعش" می زنه و ... ! و در تاریخ مانند اینا رو حتی به آقا امیرالمومنین علیه السلامم زده اند ! مانند :"خوارج"!
البته نه اینکه :"خروجی" کرده باشن مانند آقا اباعبدالله علیه السلام ! و به ایشونم گفته شده : خارجی !
راستی تا یادم نرفته فرارسیدن سال نو هجری قمری رو تبریک بگم !
یادم میاد قبل از انقلاب و زمان شاه یه همچین وقتایی رفته بودم خونه خواهرم در اهواز ، از اونجا تلویزیون :"بصره" گرفته میشد و برنامه هایی داشت بمناسبت سال نو ! خلاصه :"چراگاه"ی بود برنامه هاش ! اونی که در قسمت قبلی به نقل از آقا امام علی ثانی ، علی بن الحسین علیه السلام گفتم ، خب شامل "چراگاه" نکردن برنامه ها هم میشه دیگه .
راستی جند وقته که "بصره" که گفتم باز چراگاهه ! منتها مدل مثلا "داعش" اون ! البته آمریکایی داعشی ! خب خود آقای رییس جمهورش گفت : M USA ست !
چ :
نه دیگه این بعد پیروزی انقلاب و شهادت استاد گفته شده ! ولی داره چهل سال یا جهار دهه ازش میگذره ها !
در حالیکه چند وقته که در این :"ج.ا" ، اونم در سطحی فراگیر ! و فراگیرتر از اون ! خارج و وارد شده :
حافظه ی دورقمی (صفر یک) اونم غربی ! و از چریدنشم میگذره !؟ و یه رقمشم محل بحثه !؟
بحث : ویروس مِنها !؟
خب ! وارد روز آخر سال هجری قمری شدیم و فردا :"باز" محرمه ! و ماه :"تحریم" و حتی آب (ح) ! حتی برا طفل شیرخوار ! و نه فقطم "تحریم" ! بلکه :"خروج" تیری سه شعبه برا اون گلوی کوچیک ! ...
ح :
نه مثلا هواپیما و مثلا بوئینگ ، ایرباس و ... ، یا ماشین آنچنانی و مانند اینا ! آره ! آب (خ) !
خ :
السلام علی الحسین ، و علی علی بن الحسن و ... و یا لیتنی کنا معک !؟ ...
ویروس مِنها :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .
سلام علیکم .
ضمن شب بخیر ، که امیدارم روز اول هفته ی خوبی رو پشت سر گذاشته و روز بهتری رو هم پیش رو داشته باشین ، می خواستم بگم که امروز فرصتی دست داد که نگاهی به روزنامه ها بیندازم ، در میان آنها :"یادداشت روز" یکیم که پرداخته بود به فرمایشی از مقام معظم رهبری نظرم جلب کرد ، با این عنوانش :
نقش سه گانه در بدبین کردن مردم !
حالا :"بدبین کردن " ، یا :"بدبین شدن" و یا هردوش ؟ اولین مسئله ای بود که با این عنوان پیش اومد ، بمونه .
خب درستکه آقا امام علی ثانی ، یعنی آقا امام علی بن حسین علیه السلام فرموده که خودمونو :"چراگاه" شیطون نکنیم ، ولی حالا اگه اون و اونم :"بزرگ" ش خواست :"چراگاه" ش کنه چی !؟
خب قبلا گفتم ، به نقل از مقام معظم رهبری ، اون بی "نقش" بی نقش نیست ، و من چی !؟ هیچ :"نقش" ی ندارم !؟ و در وازه برا :"ورود" ش و چریدنش !
... ، یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَ ... .
:"یادداشت روز" روزنامه اینگونه وارد شد :
1 – "بدبینی" یک فعالیت ذهنی است که ... .
یعنی بچشم اومد ، خب روزنامه مثل هر مکتوبی بچشم میاد دیگه !
البته بعد افتادن چشم من به اون ! که خواستم ببینم چی میگه ؟
داشت برا :"ذهن" (یادآوری)م می گفت و :"ورودی ها" شو ، نه نگفت ! ولی گفت :"ورودی قبول" شو ، که فکر می کنم منظورش همون "شدن" ی بود که گفتم .
حالا منظورش از ورودی :"رَدِّ" شم چی بود !؟ بمونه !
ولی :
اگر و فقط اگر دو ورودی باشه ، آنگاه ورودی دیگری نیست ؟! که ورودی آندو باشه !؟
یا بقول پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم :
یکی از آندو ورودی دیگریه !؟
ناگفته نمونه :
ختم ورودی !؟ چی !؟
خب ! برم سر خروجی ! که بحثم اینه ! که تحت عنوان :"ویروس مِنها" مطرح کردم .
کاریم به :"منها" کردن بعضیا ندارم ! که خودشونو از مخاطب خطاب :"بدبین " کردن ، شدن و جفتشم نمی کنن !
بلکه بقولی می خوام : هرچه فریاد دارم سر آمریکا بکشم !
که ویروس منها کردنو می خواد پخش کنه ! با منها :"کردن" خودش از پنج بعلاوه یک ! که حالا شده "چهار بعلاوه یک" و می خواد بشه :"دو" منهای یک ! و اگه بشه هم : صفر !
استیضاح :
چه جوری !؟ خب همون جوری که :
احمد و اکرم از مدرسه اومدن و دیدن ! از چهار شامی کبابی که مادرشون برا نهارشون گذاشته بود تو بشقاب ، صفر شامی کباب مونده !
احمد : چهار شامی کباب رو اگه بین خودمون تقسیم میکردیم بهر کدوممون چند تا میرسید !؟
اکرم : چهار تقسیم بر دو ، بهر کدوممون دو تا شامی کباب میرسید .
احمد : حالا که صفر شامی کبابه ! بهر کدوممون چند تاش ! میرسه !؟
اکرم : صفر تقسیم بر دو ، بهر کدوممون صفر تاش میرسه !
چی !؟ این چه ربطی داره به :"مِنها" !؟
خب صرف نظرم از اینم که تقسیم نوعی تفریقه ، این چی !؟ :
که در اول ابتدایی همین احمد و اکرمم وقتی یکی یکی منها می کردن ، حالا بجای شامی کباب یه چیز دیگه ای رو تو یه چیز دیگه ای مثل بشقاب ، وقتی از اون مثلا چهار تا چیز یکی برداشتن موند سه تا تو ظرف اون چهار تا ، و بعد که یکی دیگه برداشتن موند دوتا ، و بعدشم که یکی دیگه برداشتن موند یکی و اون یکیم که برداشته شد موند ! صفرتاش !
کدوم دانش آموزیه که ویروسی نشده باشه !؟ و بعدش به مثلا آموزش عالی رفته باشه !؟ که حالا در یه جایی قرار داشته باشه و خودشو :"مِنها" نکنه !؟
حالا بمونه که بعضیا می خوان :"بعلاوه" کنن بخودشون ! ولی بعد :"مِنها" کردن از دیگری ! ولو بعلاوه یک ! مثل : پنج بعلاوه ی یک ! ولی ویروس که فقط ویروس :"علاوه" نیست !
------------------------------------------------
یادآوری :
یادم میاد در یکی از آثار بدون استثناء خوب (الف) استاد شهید مرتضی مطهری ، یه عبارتی در جای جایی اون اومده که :
ما تا ذهن را نشناسیم فلسفه (ب) نداریم .
------------------------------
زیرنویس :
الف :
پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه .
ب :
من فکر می کنم تعبیر به این صورت باشه :
ما تا ذهن را نشناسیم "علم یا دانش" نداریم .
خب ! شاید برا اینکه استاد شهید بعنوان مثال در اثری بنام :"آشنایی با علوم انسانی" ، دومین علم یا دانش رو که مطرح کرده اند :"فلسفه" هست .
یعنی فلسفه را هم علمی یا دانشی از علوم یا دانشها بحساب آوردن ، حالا چه از باب :"معرفت" و چه من باب :"حجّت" ، که قبلا ازش حرف زدم و از ناگفته ها اگه مونده باشه یکیش اینه که آیا :
آشنایی با علوم اسلامی
یعنی :
معرفت یا شناخت علوم اسلامی !؟
یا :
تصدیش !؟ و یا تصدیقشم !؟ که این یکی اسمش چیه !؟ آیا مثلا :"ذهن" ه !؟ که :"تصور و تصدیق" داره !؟ حالا :"تصدیق و تصور" شم !؟ بمونه ! و ... !؟
ایشون که می فرمایند (پ) : در علوم ، بدون استثناء ، منجمله همین علم یا دانش اقتصاد !م که ... ، دو کار میشه ، برا اینه که معلم ثانی ، یعنی فارابی ، منطق معلم اول ، یعنی ارسطو رو باب بندی کرده به دو باب ، باب تصور ، و باب تصدیق .
حالا آیا علم یا دانش دوباب داره !؟ یا :"ذهن" دو باب داره !؟ یا دو :"ورودی" !؟ بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله ، همچنین خروجیشم ! مثل همون خروج :"بدبین ... " که خروجیش آیا فقط دهانه !؟ یا فقط از قلمیه !؟ مکتوبش !؟
پ :
در همون اثر : آشنایی با علوم اسلامی .
به وقتِ :"این ج.ا"!؟
سلام علیکم داداش محمّد !
... وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ ، أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ ... وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ، ... .
خب ! رسیدیم به :"آخر"ش (الف)!
که در قسمت قبلی گفتم اختصاص به :"این ج.ا" و :"آن ج.ا" ، یا :"آن ج.ا" و :"این ج.ا" نداره ! و به جفتشم ! یا :
... زَوْجُ ... .
شونم ! که ان شاءالله :"به وقتِ"ش میگم ، اون :"ج .ا" که گفته شد :
... یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ ... .
فعلا خدا نگهدار ، آخه اذان ظهر به افق ما داده شد ، نمی دونم چرا مادرت صدام نمیکنه !؟ برم ببینم ...
------------------------------------
الف :
... مُتَّقِینَ ، ... . (ب)
ب : ششمینش یا سومینِ :
... ، وَالَّذِینَ ... .
که اولیش :"... بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ ... . " بود :"... وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ ... ." دومیش ، که در قسمت قبلی گفتم مثلا :
... ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى !؟ ... !؟
حالا دیگر چه !؟ بمونه انشاءالله :"به وقت" ش ، اون :"ج.ا" اون :"ج.ا" که خالق هفت آسمون گفت :
... إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... .
میگه و خواهدم گفت ! نه اینکه بقولی مثلا هزار و چهارصد سال قبل گفته شده ! حتی بوسیله پیامبر خاتم انبیاء صل الله علیه و اله و سلمم ! چه رسه بقولی که مثلا : محمّد گفته باشه ! اونم مثلا بقولی پیش از قرون وسطی ! و رنسانس در غرب و اروپاشو و فرانسش ! و امروزه حتی حرف از مثلا :
من فکر می کنم ، پس هستم !
شم نیست ! بلکه عصر عصرِ :
من حفظ می کنم !
ه ! و اونم نه :"صفریک" ! بلکه :"دیجتال" ! و ... ! بمونه سر فرصت انشاءالله !
فقط ناگفته نمونه ، هرچند قبلا گفتم ، به نقل از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، که حرف تازه نداشته غرب و اروپاشو و فرانسش ! نه ! حتی مثلا آمریکاشم ! که پرچمدار علم یا دانش باشه در این عصر !
چراکه بقول استاد شهید ، پیرون منطق قدیم که نمی گفتن : ما :"ذهن" یا بقول استاد شهید :"حافظه" ای پر داریم ! چه رسه بقول آقا امام باقر العلوم علیه السلام :"صمد" یشو !
بلکه اونا هم می گفتن "حافظه" ای :"خالی" یا صفر و یا تهی داریم ! مثل همون حرفی که مثلا در کتاب :" تئوری طبیعی مجموعه ها" ، که گفتم :"ستاد انقلاب فرهنگی" این :"ج.ا" به فارسی برگردونده و منتشر کرده ! اومده !
که :"مجموعه ی تهی" ست حافظه ، ذهن و یا ... ی ما !
بلکه اینم به نقل از ایشون گفتم که فرموده اند : فاقد حافظه ،... هم هستیم ! حالا اون :"ج.ا" با آمریکاشم مثل اینم داشته باشن !؟ من خبر نداریم ! تا جاییکه خبر دارم نهایتش همون خالی ، صفر و تهی بودنشونه ! و "دیجیتال" ی پر و باز : صفر ، خالی و تهی بودنشونه ! در :"اون ج.ا" ! خب مثل :"این ج.ا" ! صرف نظر از اونم که استاد شهید گفته ان ، که شامل "اون ج.ا" هم بشه ! بعبارت دیگه همه :"ج.ا" یی باشه حرف ، حرفِ : فاقد حافظه ... .
اربعین :
سلام علیکم
حس چهارم :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالطُّورِ ، وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ ، ... .
در آستانه ی روز اربعین هستیم ، چراکه چهلم شهادت آقا خامس آل عبا علیه السلامه و وقتی گفته میشه شب یا روز اربعین مقصود فقط این شب و روزه .
چند روز پیش در برنامه ای که بمناسبت راهپیمایی بزرگ و میلیونی اربعین ، که چند سالیه سال به سال عظیم ترم میشه ، که تلویزیون پخش میکنه ، کارشناس برنامه گفت که این شب چهلم ، هفتم و سوم ، همینطور سالم که گرفته میشه مستندی نداره بجز چهلم آقا امام حسین علیه السلام .
حالا کاری ندارم که ما نه تنها شب سومیم داریم ، بلکه شب ضربت خوردن آقا امیرالمومنین علیه السلامم داریم ، اگر نگیم که شب هفت ایشونم فضلیت شب قدرو داره .
البته اشاره ای هم داشتن به چهل شبیم که در قرآن آمده ، حالا به کدوم یک از دو :" أَرْبَعِینَ لَیلَةً" ؟ بمونه ، چراکه مقصود ایشون عدد چهل بود و علاوه بر این دو ، دو :" أَرْبَعِینَ سَنَةً " هم در قرآن اومده .
خب ، موضوع بحثی که در این نوشته مطرحه هرچند شامل هر آنچه که در مورد اربعین گفته بشه میشه ، یا نوشته بشه ، ولی اختصاص به گفته ، همینطور نوشته ای ، در مورد اربعین نداره .
چراکه یه گفته می تونه گفته ای باشه در مورد مثلا بدن و عضوی از اون و بگفته ی مثلا حس لامسه ، یعنی مستند گوینده ی اون حس لامسه اش باشه ، که لمس کرده باشه مورد گفته شده رو .
یا گفته مستندش حس چشاییش باشه ، همینطور بویاییش و چهارمیشم بیناییش .
در نوشته هم همینطور ، منتها بجای چهارمی مستندش حس شنوایشه ، و مستند پنجمی نداره یه گفته یا نوشته ی اون گفته .
مگر اینکه در مقام حسّ دوّمی که بحثش گذشت باشه ، حالا چه بعنوان مثلا عارفو و اهل دل یا قلب ، و چه مثلا حافظ و منجمله حافظ نه تنها گفته و نوشته ، بلکه معارف قلبی یا دلیم ، البته درمقام ذکر یا یادآور گفته حتی حس دومی بعنوان قلب یا دلم ، البته در گفته ای به استناد دیده ، شنیده ووو ، یعنی حس کرده .
حالا تذکر یا یادآوریش برا چی ؟ بمونه !
فقط بد نیست یادی کنم از گفته ای از استاد شهید مرتضی مطهری که در جای جایی از پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه دارن که : ما تا ذهنو ( منجمله حسّم ) نشناسیم ، علم و دانشیم نداریم .
شب بخیر .