نکته ی ظریف بیداری غربی :
... ، وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى ، ... ، بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ، وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَأَبْقَى ، ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
اشاره :
یکی دو شب پیش در خبرا حرفی رو داشتیم از سخنگوی وزارت امور خارجه ، که جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی دیگر کشورا دخالت نمیکنه !
مانند مثلا در فرانسه ، مهد انقلاب یا رنسانس غربی ، که دستاوردش رفته زیر سئوال ، و مدتیه شلوغ شده ، در حالیکه همین :"فرانسه" از اول انقلاب تا تونسته در امور داخلی که نه تنها ، بلکه مثلا در جنگ :"گرم" تحمیلی نیز بعنوان مثال :"میراژ" اشاش کم بمب باران نکردن ایران رو !
در جنگ :"سرد" تحمیلیم کم :"هزینه" نکرده ! تا حالا .
... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى ، ... ، بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ، وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَأَبْقَى ، ... .
بیداری غربی :
یه چیز جالب اول بگم !؟
در حالیکه در فرانسه گفته میشه :"مرگ بر سرمایه داری" ، آقای ترامپ رییس جمهور آمریکا ! گفته مردم فرانسه یکی مثل اونو می خوان !
خب ، من کاری با فروپاشی نظام :"سرمایه داری" ندارم ! چراکه مثل :"نظام" مثلا :"کمونیست"ه ! که فروپاشیده ! ولی گویا هنوز نپاشیده ! که :"جلیقه زرد" رو نسبت :"شرقی" دادن ! در حالیکه "کمونیست" م از دستاوردای انقلاب یا رنسانس غربه !
بحث من بحث :"امور داخلی" ه ! و ادعای عدم دخالت در امور داخلیه ! در حالیکه نه تنها کمونیست و :"مائوئیست" اونم که فروپاشیده شده باشه ! و "سرمایه داری" و انواع و اقسامشم که صدای فروپاشیش بگوش برسه ! و هر :"ایسم" میسم دیگه ی دستاورد انقلاب یا رنساس غرب ! نه تنها در :"آموزش"ش به دیگری ، ولو یه نفر ، چه مرد و چه :
... ، وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ، ... .
که :"بارور"ش بشه ! دخالت در "امور داخلی" یِ اونه ! بلکه محل بحث من فراتر از اینه ! چراکه دخالت در امور جاییه که فراتر ، بالاتر و برتر از دنیای دخالت کننده هست ! و هرگز نمیشه در اونجا دخالت کرد ! حتی بعنوان "آموزش" ! حالا آموزش مثلا کمونیست ، سرمایه داری ووو ! و مثلا :"جمهوری" هاش ! و بعنوان مثال :"فرانسوی" یا :"آمریکایی" ش ! که نه ! حتی آموزش :"اسلامی" اونم امکان پذیر نیست در :"اون ج.ا" !
چراکه عالم آموزش گیرنده ! برتره از دنیای آموزش دهنده ! و این اختصاص به باب مثلا :"تصدیق" آموزشی که داده میشه نداره ! بلکه در باب :"تصور" شم ، و حتی صورت حسی هم این برتری هست !
بقول آقا امام صادق ال محمد علیه السلام :
... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، ... .
--------------------------
زیرنویس :
راستی ! تلویزیون ، تلویزیون :"این ج.ا" گفت : فرانسه چندمین کشور"قدرتمند" جهانه !؟
به وقت رنسانس (پایانی) :
سلام علیکم ، روز ، روز جمعه بخیر و مبارک .
یادآوری :
"چشم انداز" رنسانسی :
دنیای به وقت رنسانس غرب (الف) حرف خوبی داره ! البته به شرط اینکه :
من فکر می کنم ، پس هستم .
وگرنه چه فرقی داره با :"روحانیت قرون وسطایی" !؟
خب ! بقول مثلا برنامه ی تلویزیونی :"خندوانه" رفتیم و اومدیم !
آخه حاج خانم صدام کرد و گفت برم نون بگیرم ، رفتم و دوتا نون تازه گرفتم و اومدم و بقول فیلم سینمایی :"مارمولک" نشستیم :"دوتایی" صبحونه رِ زدیم !
خب ! کجا بودیم !؟ به وقت رنسانس رِ میگفتم ! دنیای به وقت رنسانس رِ ! و :"چشم انداز" فکر یا اندیشه رِ که حرف از : من فکر می کنم ، پس هستم .
بود ، ولی ... ! به وقت :"قرون وسطایی" و اونم :"روحانیت" ش !
بقول ما تُرکا :"راه دور ! باغچه نزدیک" (ب) ! چرا راه دور بریم !؟ حالا کو یا :"به وقت اندیشه" یا فکر !؟ همون فکر یا اندیشه ای که :"مشاهده" از آب در اومد ! و اونم نه :"یادآوری" ! و مثلا یاد آوری حرف رنسانسی که میگه :
من فکر می کنم ، پس هستم .
و به وقت :"گوش" ی که بدهکار اونم باشه !
خب ! هموطور که گفته شد ، در قسمتای قبلی ، این :"حکایت" از چی داره !؟ چراکه کافی بود که حرف اینم :
من گوش می کنم ، پس هستم .
و این پرسش مطرح بشه که کدوم :"من" !؟
چراکه ، هرچند یکیه ، أحد ، یعنی صَمد (پ) ، و منیم که فکر می کنه ، با منی که گوش میده یکی باشه ، که هست ! ولی بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :"نظم امر" چی !؟
یا بقولی :"الخوارزمی" یا :"الگوریتم" امر یا کار !؟ که من می کنه !؟
چراکه ترتبب منی که گوش داره ، حالا از کجاش !؟ یا بقولی :"ازکجا آورده !؟" ش بمونه ! با منی که فکر یا اندیشه داره ، آیا مثلا همزمانه !؟ بعبارت دیگه :"به وقت گوش می کنم" با :"به وقت فکر می کنم" یه وقته !؟
یا مثلا بقول علم یا دانش ریاضی ! حد :"اقل" دو وقته !؟
حالا به وقت ! منطق قدیمش ! به وقت معرفت ! و حجت ! ش بمونه ! اونم به وقت :"من" ش ! من مثلا :
تصوّر می کنم ، پس هستم !
و :
تصدیق می کنم ، پس هستم !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ، ... .
البته نه به :"شِقِّ" ی که گفتم ، به نقل از :"حاشیه ی ملا عبدالله !" بر :"منطق تفتازانی" که :
تصدیق می کنم ، پس هستم !
:"والّا" :
تصور می کنم ، پس هستم !
یا به وقت رنسانی :
مشاهده ... می کنم ، پس هستم !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، غُلِبَتِ الرُّومُ ، فِی أَدْنَى الْأَرْضِ ... .
خب بله ! کسی منکر مشاهده و مانند مثلا :"گوش" دادن من نیست ! حتی با گوش :"موسوی" رنسانیم نیست ! چی میگم !؟ بگو حتی گوش "موسوی" بقول اقا اباعبدالله ثانی علیه السلامم ! (ت) !
حتی صرف نظرم از اینکه مدعی :"گوش شنوا" هم باشه ! حالا سرزمین ! بعدیشم بمونه !
چراکه کافیه یه حرف ! و فقط یه حرف دیگه هم بگوش رسیدنی باشه ! و :
:"آنگاه" ! یا بعبارت دیگه آن :"وقت" آندو حرف :"زیرمجموعه" ی گوشش باشن ! و :"آندو" هم :"بشرح ایضا" همینطور! یعنی یکی "زیرمجموعه" دیگری باشه ! چه بقولی :"تصورا" و چه :"تصدیقا" !
که اگه خدا بخواد و فرصت بده در بحث :"به وقت مادر" بیشتر میگم ان شاء الله تعالی ، آخه در قسمتای قبلی که فقط تعبیر :"به وقت رنسانس" رِ که نداشتم !
حرف که فقط حرف رنسانسی نیست ! و اونم بگه :
من فکر می کنم ، پس هستم !
بعدش مثلا :"مشاهده" بکنه ! و اونم نه بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام ! که :"دُرُست" ش اگه خوبه برا همه خوبه ، نه اینکه :"والّا" ش ! برا خودش خوب نیست که نه ! بلکه بده ! و خوبه برا :"به تعبیر معروف !" همسایه !
حالا :"آزمایش" یا امتحانش بمونه ! به تعبیر معروف :"به وقت همسایه" رِ میگم ! و بشرح ایضا :"مهندسی معکوس" و "جمع کردن" منی شبیه ! من رنسانی ! که گفتم بنده به یه حرفی بجز حرف خودش !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ !؟ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ، ... .
وقت بخیر .
-----------------------------------
زیر نویس :
الف : حتی پیش از به اصطلاح فروپاشی شوروی و زمان مائو در چینم ، حالا که دنیای غربم از مثلا دمکراسیش خداحافظی کرده ! مثلا با همین :"پنج بعلاوه یک" ش ! که :"یک" یش ! حتی تابع رای اکثریت دنیای غربم نیست ! و هنوزم میگه :
:"من" فکر می کنم ! پس هستم !
اونم :"دُرُست" شو نه فقط ! بلکه :"نادرست"م نه تنها داره ! بلکه "نادرست" رو هم حتی به :"اجداد" غربی خودشم نسبت میده ! چه رسه به اون دوتای دیگشون ! در شرق !
خب مثلا :"جمهوری اسلامی ایران" که :"عددی" نیست در دنیای به وقت رنسانس ! که اونم بگه :
"من" فکر می کنم ! پس هستم !
چی میگم !؟ فکر !؟ اندیشه !؟ بگو همون :"مشاهده" ی ابتدایی رنساس رِ ! اونم فقط مثلا :"گوش" ی اونم ! که که بتونه بگه : من گوش می کنم ! پس هستم !
حتی بحرف :"چهار بعلاوه یک" به وقت رنسانسم که نشه ! بحرف شرقی یا شرقیای به وقت رنسانسم نه !؟ خب پس :
:"من" چه می کنم !؟ پس هستم !؟
ب : پیشتر داستانشو گفتم که یکی به یکی گفت بیا بریم :"چُل" یعنی بیابون تا بهت بگم ! البته :"بهت بگم" به تعبیر من بود !
اون یکی دیگه بهش گفت چرا راه دور بریم !؟ اگه حرفی داری (به تعبیر من بود) همینجا (که تو باغچه بودن) بگو !
پ : بقول آقا اباعبدالله علیه السلام و علی :"تسعة" من ذرّیةُ ، یعنی :
... ، َمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ .
پ : آقا امام :"موسی" علیه السلام ، آخرین نام از امامان ! که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرمودن :"شش" نام دارن .
به وقت رنسانس (دو) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ، وَ ... ، عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ، ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
یادآوری :
... ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ؟ إِذْ نَادَاهُ ! رَبُّهُ ... .
امروز از فرصت دست داده ، که تا دست میده می خوابم ، استفاده کردم و نزدیک اذان ظهر بود که صدای زنگ گوشی بیدارم کرد .
خب ! حالا که سر کار نرفتیم ، دوتا مون ، آخه یکیمون ، مثل داداش بزرگش ، برا خودش خونه زندگی تشکیل داده و جزو خونواده ی ما بحساب نمیاد که ! که با ما میومد بریم کارت :"شناسایی" ملی هوشمند بگیریم ، البته یکی دو ماه دیگه ، آخه امروز رفتیم ، چهارتایی ، برا عکس گرفتن و انگشت نگاری ! البته قبلش فرستاده شدیم به یه دفتر پستی ! آخه برا یکیمون امروزو نوبت ، نه اینکه زده شده بود ! بلکه پیامک زده شده بود که بره ! یا بریم !؟ و رفتیم علاوه بر :"ارز" قبلی برا ثبت نام و نوبت گیری :"خانوادگی!" ! "ارز" یم دادیم برا تغییر نوبت سه نفر دیگه به امروز ! حالا بمونه که بعد عکس و اثر انگشت گرفتنم ارزشو پرداختیم !
تابلوی اعلاناتو که نیگا میکردم دیدم یه :"ارز" دیگه هم مونده ! لابد برا یکی دو ماه دیگه که گفتم ! حالا ! خدا کنه که بعدش :"شناخته" بشیم ! نه بشم ! من مثلا !
خب ! کجا بودم !؟ من !؟
من فکر می کنم ؟ پس هستم ؟
یا :
من حفظ ، بایگانی و یا مثلا آرشیو می کنم ؟ پس هستم ؟
که رنسانسی ندا داده و میده !؟ نه فقط در فرانسه ، اروپا و غرب ! بلکه در شرق ! و چینشم ! کافیه گوششو داشت ! حالا در خاور میانه ی ایندو ؟ یا بقولی :"غرب شرق" ؟ و یا ... ؟ بمونه !
کاریم ندارم به اینکه کی و کجا گفته شده !؟ یه چیزی گفته شده که ! مگه اینکه منم گوش نداشته باشم ! حالا موسوی اونم نه ! همین که میگم : یه چیزی بهش رسیده ، اونم در :"جمهوری اسلامی ایران !" !
مگه اینکه فقط منم که گوش دارم ! که بهم ! نه بهمون ! گفته بشه امروز بریم :"اسکو" برا عکس و اثر انگشت گرفتن ازم ، نه ازمون ! تا کارت (شناسایی) ملی هوشمند برام ، نه برامون ! صادر بشه و چی !؟ خب شناخته بشیم دیگه ! که چی !؟ خب تو :"من" ... هستم ! بازم نه :"ما" ! مثل چی !؟ خب مانند :"ملی" دیگه !
خب ! حالا من هستم ! دیگه چی !؟ آیا بقول رنسانسی هستم !؟ و آیا :
من فکر می کنم !؟ یا می اندیشم !؟
یا :
من حفظ می کنم !؟ یا ... !؟
دیگه چی !؟ آیا بیادم میارم !؟ مثل همینا !؟ و یعنی بقول گزارشگر فوتبالی :"خدا حافظ" رنسانس !؟
حالا بمونه ! که به نقل از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری گفته باشم که ایشون یه "خدا حافظیم" با یادآوری دارن ! اون :"وقت" ی یادآوری :"زاینده" هم داشته باشه !
نه اینکه مانند :"ارز آوری" هایی که یادآوری کردم ! اونم برا دادن ! نه گرفتن ! و بقول همون :"تابلو" ی اعلانات :"متقاضی" کارت شناسایی ، حالا ملی ! و اونم هوشمند ! ش بمونه ! که منو بهوش بیاره ! و یا همونطور که در آغاز گفتم : با صدای زنگ گوشی بیدار شدم !
به وقت رنسانس (الف) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالنَّازِعَاتِ ... ، فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ، یوْمَ ... ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ؟ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر ، جمعه شب .
به روز انقلاب :
امروز رو می خواستم ازش استفاده کنم ، روز تعطیلی رو ، ولی صابکارمون می خواست فردا ، شنبه ، پنچره ی طبقه ی چهار و آخرو بگه بیاین اندازه بگیرن ، خب رفتیم سرکار و دور پنجرهاش زدیم و برا فردا آماده شد که بیاین اندازه بگیرن و بسازن و بیارن نصب کنن (ب) .
البته فقط برا این نبود که رفتیم سر کار ! موجودی ته کشیده بود و نیاز به :"ارز" داشتیم و اگه نمیرفتیم شاید صابکار نمی داد ! آخه تو قرار دادی که در نوشته ی قبلی گفتم ، نیومده که دستمزد ما رو مثلا هفتگی بده ! بلکه اومده : با پیشرفت کار !
خب پیشرفت می تونه یه متر باشه ! می تونه هم بیشتر باشه ! حالا چقد !؟ برا همین گفتم : شاید نمی داد !
خب ! الانم که تلویزیون داره سریال :"ایسان" رِ پخش می کنه و نمی دونم چرا صدام نمی کنن برم باهم ببینیم !؟ و خلاصه اینکه دیر وقت و می ترسم مطلبو نتونم خوب از آب دربیارم !
برا همین گفتم مطرحش کنم و بمونه ان برا فرصتی دیگه ان شاءالله .
مطلب همونطور که عنوان شده ، یکی از دو (پ) عنوانیه که در نوشته ی قبلی مطرح کردم ، و برا خالی نبودن عریضه هم ، مثلا ملای رومی میگه :
هر نفس نو می شود دنیا و ما ! بی خبر از نو شدن اندر بقا .
حالا ! کی :"بی خبر" !؟ خب همون :"ما" که در مصرع اول اومده دیگه ! حالا ! در :"دنیا" !؟ که بقولی بروز میشه !؟ با ما در این "دنیا" !؟ یا دنیا :"و" ما !؟ هم بمونه ، برا فرصت دیگه ، دیگه ! ان شاءالله .
ایشون ، ملای رومی رو میگم ، یه جای دیگه هم گفته :
ای برادر یکدمی عقل با خود آر ، دم به دم در تو خزان است و بهار .
خزانم یعنی موت ، مرگ و یا مثلا جان دادن ! و خب بهارم که میشه مثلا : جان گرفتن ! دیگه ، که انشاءالله با این ، یعنی جان گرفتن ، بیشتر کار دارم ! ان شاء الله در فرصت دیگه ! یا بقول دیگه ملا : بهار .
خب ! برم تا "ایسان" تموم نشده و بعدشم چی !؟ خب بخوابم برا فردا دیگه ! که ان شاء الله بریم سرکار دیگه .
شب بخیر .