سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز قیام و برپایی :

... عَلَى الْإِنْسَانِ ... بِسْمِ ... (الطلاق/1)  : نرم افزار سایت المبین (Al-Mobin)

سلام علیکم

نخستین جمعه ی اردیبهشتو بهتون تبریک میگم . 

اسم این نوشته رو می خواستم بذارم روز کارگر ، شایدم روز معلم که کارش مثل کاری بود که داشتم ، البته نه اینکه ندارم ، چراکه درست یه روز مونده به سال بازنشستگی از آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران از اون جدا شدم و رفتم سراغ یه کار دیگه و الانم مشغول این کارم .

چراکه بقول علما و دانشمندا اثبات شئی نفی ما عدا نمی کنه که ، یعنی منکه بعنوان سرپرست خانوار در اون جمهوری بحساب بیام ، دلیل براین نمیشه که فقط سرپرست خانواری در نیاز به یارانه باشم و یارانه هم یه چیزی اقتصادی باشه و بقولی مثل علوم اقتصادی بی نیاز از عبودیت باشه خوندنش در دانشگاه و دیگر مراکز علمی !

مگر اینکه بقول حسین : سرپرست در سرپرست خانوار سرپرست والسلام !

 ... یا أَیهَا النَّبِی إِذَا طَلَّقْتُمُ ال ... (الطلاق/1)      : نرم افزار سایت المبین (Al-Mobin)

نه حتی معرِّف یه مرد ، وفراگیر نام وکل اسماء ، و خانشین خدا تو خانوار ، از آدم گرفته لغایت میم خاتم ، چه رسه به اینکه ذوج و زوجه ای هم داشته باشیم ، که بقول خاتم : اگر و فقط اگر همین دو باشدم ، نه تنها ایندو خدا دارند و زیر مجموعه ی فراگیر آن جامع ایندو ، بلکه یکی از این دوهم امام دیگریست ! و امام خانوار و : "بشرح ایضا" ولی فقیه خانوار و جانشین امام زمان در خانوار !

چه برسه به اینکه بقول معروف امسال معنی مدیریتم بده ، و خواسته بوده باشیم برای داشتن آمار مدیریت خانوارم ثبت نام کرده باشیم ، حالا جهادی و حسینی اون بمونه ! و بشرح ایضا مهتاب زینبی اون ... ، مثل آفتاب پدر و مادر ایندو . 

خب امروز شب شد و نتونستم حرفمو برای تون خوندنی کنم اینجا ، مثل "اقرا" ی یعد : "خلق الانسان من علق" سوره ی آغازین بعد سوره ی حمد کتاب خدا ، که در این سوره بعد بسم الله ... ، هرچند نام رب در آن آمده ، ولی بنام ربک را سوره اقرا می بینم .

خب قبلن از سرپرست و کاربلد خواندن حرف زدیم ، فقط شاید نگفته باشم که تا وقتی که حرف لمس کردن بدن ، چشیدن زبان و بو کردن بینی و حتی گفتن از دیدنی هاست ، خب سرپرست خانوار مهتاب گوشه و آفتابشم شنوای ، اختصاص به گفتن از بیرونم نداره ، حتی حرف ازعقل و خرد ، فکر و اندیشه ، ذکر و یادم شنیدنیس ، چه رسه به حرف قلب و دل و قلوب حسی .

ولی پای کتاب و نوشته که پیش بیاد ، که بخوایم ببینیم چی گفته میشه ؟ نه تنها گوش مسئولیت پاسخگویی به پرسشو نداره ، بلکه شنوایی اونم " لن ترانی" ، و برای انس با جهان خارج ، بیرون ووو نیز چشم ، بینایی ووو کارگرکاره و روز آموزگارو معلمم . 

خب تا طولانی تر این نشده برگردیم سر حرف ، که با تبریک امروز باز شد ، یادم میاد قبل از جدای از آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران ، که نگفتم خدا جدا کرد ، چه وقتی که در جوار کریمه ی اهل بیت سلام الله علیها ، دختر آقا موسی بن جعفر و خواهر آفتاب طوس علیه السلام بودیم و در مدرسه ی شهید سید مصطفی خمینی 2 ی اونجا مشغول کار بودم ، و چه اولش که در مدرسه طالقانی قره ضیاءالدین ، که بخش چایپاره ی خوی گفته می شد ، کار تدریسو آغاز کردم ، در کتب درسی یه حرفی بود در رابطه با بحثم .

این حرف حرف بعد انقلاب بود و زمان شاه از این حرفا تو کتابای درسی منکه یادم نمیاد به این شکلا اومده باشه ، که حرف از روز جمعه و کارای این روز و منجمله نماز جمعه در این روز به دانش آموزان زده بشه ، خب منم طبق کتاب تدریس می کردم ، ولی بقول آفتاب در شورای شش نفره ی خلیفه ی دوم ، حرف خودمم می زدم . 

مثلا از دورکعت اول و دوم نمازجمعه هم حرف می زدم ، البته در حد وسع ، وسع خانوار ، اهل بیت کلاسو میگم که یه طرفش من بودم مثل امام جمعه ، امام جماعت محل و گوینده ی نعبد در فرادا هم ، و طرف دل داده به من ، مثل گفتگو در حافظه ...

نه در حافظه ی آمده در کتابای درسی دانش آموزان آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران ، و یا در جایی که دانش آموزانش فاقد آن باشن و در آن اقامه حرف کرد ! برپایی نماز جمعه در آن ! طبق کتاب ! در کلاسِ مثل دانشگاه ! بی نیاز از عبودیت در آن ! 

وحرف آخرین آفتاب غروب کرده ، برپایی نماز در خانه در عصر غیبت امام ، ولی و سرپرست ، مثلا سرپرست چشم وقتی که بعنوان مثال افتاد به جهان خارج ، بیرون و بعنوان مثال ندید ، "من قبل" قبلش کتاب گوش ، شنوایی ووو رو داره ، منبعد ، بعدشم بی کتاب نیست برای انس با جهان خارج ، بیرون ووو ، انسانو میگم ، که گویا در خلا هم قابل ذکره ! در کتب علمی ! حتی بدون بدن برای لمسم ! حالا بدون همین بدن گوشش چگونه برپا کنه این حرفارو ، ولو فراداش بمونه ، جماعت ، جمعه و حج جهانیش پیش کش ! کاریم با گوینده حرف نداریم که با چی این حرفارو می زنه ؟ با حرف کار داریم ، کارداره گوش ، گوش انسان در انس با جهان خارج یا نگا به بیرون ، نه نگا به درون ، مگر این که حرف بیرون اون تو لونه کرده باشه و حرف حرف خود آدمم نباشه ! یا آدم حرفی برای گفتن نداشته باشه ! و حرف حرف نوشته شده در لوح باشه ! و فقط شنیدنی ! نه حتی فقط خواندنی ! 

و فرمان : اقرا ، بخوان 

راستی یادم رفت که بگم تازه مشغول آموزگاری شده بودم که با نخستین اعزام از خوی مدرسه رو رها کردم ، و وقتی مرخصی آمده بودم دیدم سرپرستی خانوارمو دادن به یه ... ، و برگشتم سرخونه ...

و بعدش که از این کار ورم داشتن و شدم دفتر دار و ... تا مخیرم کردن که به بجز استانهای آذربایجان غربی که در اون بودیم ، و شرقی و کردستان به جای دیگه انتقالی بدم و این شد که راهی قم شدیم و ... 

خب شب بخیر 


  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (1) الْحَمْدُ للّهِ ... .

سلام علیکم

در آستانه ی روز معلم هستیم که بمناسبت شهادت استاد مطهری به این عنوان نامگذاری شده ، نه تنها ما بلکه غربی ها هم قدر دان آن هستند که حق پدری بگردنشان دارد ، یعنی همانطور که بقول  امام حسن عسگری علیه السلام حاکم هم حق پدری را دارد ، بلکه بقول ایشان بدترین یتیمی یتیم سیاسی بودنست ، حق استاد آدم هم بیشتر از پدر آدم نباشد کمتر نیست .

پس دغدغه حق تالیف و این چیه کپی رایتی که در نوشته ی قبلی بعرض رسید برای اینست که در رعایت حق معلم و استاد شکی نیست ، امام علی علیه السلام فرموده اند : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا .

پس مانعی ندارد که ما مثلا ارسطوی یونانی را معلم اول نامگذاری کنیم ، در مورد رایانه و به شرح ایضا شبکه هم که دستاورد غرب است دلیلی ندارد که دشمنی ما با غرب ما را وادار به عدم رعایت حقی از غرب در این دستاورد ها بکند .

ولی اول اینکه بندگی ما در مقابل استاد در راستای بندگی خداست مثل احسان به پدر و مادر که بقول لقمان حکیم علیه السلام خدا فرموده ، یعنی یک اندازه ای دارد پیروی از والدین و منجمله پدر معنوی ، علمی ووو ، و حد و حدود الهی را باید حفظ کرد و نقطه ی صفر مرزیش هم طبق حکمت لقمانی شرک است ، در ثانی اگر هم بقول امام حسین علیه السلام ما دین نداشته باشیم آزادگی هم بما اجازه نمی دهد چراکه بقول خواجه ی شیراز  : من از آن روز که در بند توام آزادم !  

پس دغدغه ی ما این شد که اگر یکی حرفی بما آموخت ، مثل مثلا همینکه غرب از حفظ کردن می گوید که قاعده اش هم (صفریک ) است ، مثل ( موجبه و سالبه ) ارسطویی خود ، با آموختن این حرف ما بنده ی این حرف می شویم و آزادی ما هم محدود به آن می شود .

پس مسئله رعایت قاعده نیست ، مطلب حرف است و اگر حرف رعایت قاعده ، حق تالیف ، بزرگداشت معلم ووو باشد حرف ما این نیست ، هرچند در این حرف هم حرف داشتیم که عرض شود ، حق این چیه کپی رایت را عرض می کنم که از روی انسانی شبیه سازی شده باشد و از مولفش نامی برده نشده باشد که قلم زده آنرا !

پس ما منکر حق و حقوق غرب نیستیم ، ولی چنین هم نیست که هرچه هم گفت دربست بپذیریم ، بلکه نیازی هم نداشته باشد که ما را مثل مثلا پارسی بلاگ با زبان خودمان هم سوار کند و ببرد دنبال خودش ، چراکه گویا مثل خودرو داریم خودمان دنبالش می رویم ! حالا بقول انی چیه سریالی که شبکه ی دو ی سیما هم تکرارش را بعد شبکه ی پنج پخش می کرد : به کجا چنین شتابان ؟

آنهم در حالیکه بقول این چیه بانک مسکن : امسال حواسمان جمع باشد !؟ که مثل این چیه بانک داری غربی در اقتصاد ، که با این چیه بانکداریش همخوانی دارد ! در حفظ کردن هم بنده ی غرب نشویم یک وقت ! آنهم مثل اقتصادمان خودرو ! یعنی خود برویم دنبالش و نیازی به بردن ما نداشته باشد که بیاید هزینه ی این کار ما راهم متحمل شود ، بلکه بقول برادر حسن رحیم پور ازغدی هزینه را هم از ما بگیرد ! مثل همین که الان دارد از کشورهای عربی خلیج فارس می گیرد برای حضورش در عراق مثلا !

یعنی ماهم آمده باشیم برایش مدرسه درست کرده باشیم ، دانشگاه درست کرده باشیم و حتی حوزه ! هم که در آن بیاید کرسی درس داشته باشد تازه با استاد فارسی زبان خودمان که رایانه و بشرح ایضا شبکه اش را بما بیاموزد و بقول باب دانش علیه السلام : هرکه هم حرفی بما بیاموزد ما را بنده ی خود کرده ! تازه باید هم گفت : معلم عزیزم روزت مبارک !

حالا مالک یوم یا روز کیست ؟ بماند ، فعلا مطلب شبیه سازی شبیه آنست که پروردگار جهانیان آفریده هم در غرب و هم در شرق و هم در میان و خاور میانه ی ایندو ، که پروردگاریش هم شبیه خداییش است ، یعنی شبیه خدای : الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (1) ... ، انشاءالله به : مَالِکِ یَوْمِ ... ، تا بعد نوبت برسد به : إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ ... ، ما که چرا مولی فرمود : هرکه حرفی بمن بیاموزد مرا بنده ی خود گردانیده ، و حافظ هم سرود : من از آن روز که در بند توام آزادم ؟

پس فعلا مطلب حرف در حفظ کردنست ، و حرفی بیشتر از ایجاب و سلب قدیم و یا صفریک جدیدش تاکنون غرب برای ما نداشته مگر همین سایه روشنی میان ایندو رقمش که گوینده اش ایرانی ! بوده گویا ، که می رساند خودرو بودنمان را و گویا دیگر نیازی نیست ما را دنبال خود ببرند ! و لابد باید گفت : استاد منطق فازی هم روزت مبارک !

تا روزی دیگر انشاءالله تعالی فعلا خدا نگهدار


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :2366
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1340904
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ