سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازگشت به خانه :

بِسمِ اللهِ ... إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَر ... .

سلام علیکم ، روز بخیر (الف) .

خدا بخواد امروز به خانه برمی گردیم !

بعد پانزده روز که :

خونه رو هم بیمارستان می بینم !

که سه روزم اونجا بستری بودم و عمل کردم ! چه عملی ! اون دختره گفت یه عمل سادس ! منم گفتم میریم بیمارستان و عمل میشه و نهایتشم یکی دوروزی تو بیمارستان می مونم و بقولی : تمام !

در حالیکه بقولی عمل :"آسان نمود اول" ! ولی :"افتادمشکلها" ! خصوصا هفته ی قبل که می بایست میرفتیم مطب و خودشم شب چهار شنبه سوری که گفتم دیگه فکر اون برف :"فراوان" رو نکرده بودیم و نگفتم که هر ده پونزده دقیقه هم راننده ها ! جفتشون ، نیگر می داشتن و اگه دستشویی بود که هیچ ! ولی بیشتر کنار خیابون و جاده تا برسیم شهرمون ، که برم تخلیه بکنم و حالا کثافت کاری و نجاستشم بمونه !

چرا !؟ خب گفتم که صرف نظر از رفت و برگشت ، مطلب دفترچه ی :"سلامت" ما رو قبول نداشت ! و تعرفه یا ویزیتم فوق تخصصی بود ! حالا بمونه که جناب دکترم رمز گشایی فرمود که اون :"اماتی" که تو بیمارستان بقوت ترخیص فرمودن تو مطب براش ببریم :"حق العمل" بوده گویا ! و اینم بمونه که این شنلگ آخریم که امروز خدا بخواد بریم در بیاره هم :"دویست تومن" حق العمل داره ! خلاصه :

همه را آن زن زابلی (ب) می بینم !

خدا کنه که بعد از ظهر بتونیم بریم مطلب ! نه اینکه هواشناسی به استان :"دار" ، نه نماینده ی ولی فقیه ! استان مام هشدار داده باشه و :"باران فراوان" ی فکرمونو مشغول کرده باشه ! رفت و اومد به تبریزم بمونه ! بدون دفترچه ، حق العمل و هزینه در آوردن آخرین شلنگ رو میگم ! و بازگشت رو میگه ، بازگشت به خانه رو میگم ! که هنوزم :

خونه رو بیمارستان می بینم !

راستی از اون برادر :"مسجد" ی و :"معتکف" چه خبر !؟

خدا رو شکر ! که این مدت هم سپری شد و میشه ان شاءالله ! و پیشاپیش تشکر می کنم از همه اونایی که :

پای کار

بودن ، اون و این دختره ، پسرا هر سه شون و خصوصا :"مادر" شون ! تازه گفتم به دختر بزرگه خبر ندن که بی خود نگران بشه و پاشن بیان اینجا و ... ، بعدشم لازم نیست چیزی بهش گفته بشه ! که خدای نخواسته فکر کنه بحساب نیاوردیمش !

اصلا به هیشکی گفته نشه ! البته نه خدا رو شکر ! که تا امروز مهمون عید دیدنیم نداشتیم ! که خبر دار بشه !

ان شاءالله نبینم که یکی باخبر بشه !

می بینم (ت) که سالی بهتر از سال گذشته رو پیش رو دارین ان شاءالله ! چرا که "به تعبیر معروف" :

از بهارش پیداس !  

روز بخیر .

--------------------------------

زیرنویس :

الف :

مراجعه شود به زیرنویس "الف" نوشته ی قبلی .

ب :

که در یکی از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری اومده بود (پ) ! چراکه اگه یکی مثل اون خدای نخواسته ، خدای نخواسته کارش به عمل بکشه و حالا تو اونجا هم بیمارستانی باشه ! چیکار می کنه !؟

در حالیکه بقول استاد شهید در ساخت مثلا :"اتوبان تهران قم" سهم داشته باشه و حتی بگوششم نخورده باشه :

اتوبان !

ولی نه تنها مثلا شاسی بلندا از اون استفاده می کنند ! بلکه چقدر نیروی راهنمایی رانندگی ، هلال احمر ووو بسیج شدن ، مانند همین ایام ! برا رفت و اومد اونا ! حالا سهم :

اون زن زابلی

تو هزینه ی اینا هم بمونه ! و مثلا خبرنگارا ، گزارشگرا ووو ی مثلا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم ! ووو ! که تو اقتصاد غربی مثل :"به تعبیر معروف" یه لیوان آبم روش خوردنه !  

پ :

قبلا گفتم که از بازار جمع شد ، بفرمان حضرت امام (ره) که به آقای صانعی دادن ! و یکی از برادران لشگر علی بن ابیطالب برام آورد و ... .

البته با مثلا :"تهدید" جامعه ی مدرسین قم ! که اگه جلوش گرفته نشه :"بیانیه" میدن ! و اینو خود رییس اون جامعه به من گفت ! وقتی که منو احضار کرده بود ، در قضیه انتخابات مجلسی ! که انجمن اسلامی مسجد امام سجاد علیه السلام محل سکونت ما از یه :"دبیر" دبیرستانی حمایت کرده بود ! در کنارشم از آقای خلخالی بعنوان دو نماینده شهر قم ، و احتمال انتخاب نشدن دو نفر جامعه ی مدرسین میرفت ! که یکیشون هم ایشون بود ! که منو احضار کرده بود که ... .

ت :

این ، یعنی :

می بینم ... .

فرق داره با اون که :

... می بینم !

قبلا گفتم که استاد شهید فرمودن :"این" هرچه که بعدش گفته بشه تحت :"می بینم"ه ، مثل :

می بینم ستاره ، خورشید و ...

همینطور :

رَأَیتُهُمْ ... !

مگر اینکه حرف این باشه که :

اونا رو می بینم !

مثل بقول مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شون که فرموده اند :

برا نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد

نه ! خب برا اینکه بعدش می فرمایند :

و یه سیاهی دیدیم !

یعنی چشم که افتاد دید !

یعنی :"چشم بینا" دید ، حالا بعدش چی !؟ یا بقول برنامه ی :"معرفت" شبکه ی :"دانایی" سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران :

قبل

ش چی !؟ چیکاره بود ! چشم ، چشم بینا !؟ بمونه ! ان شاءالله در :"بازگشت" به بحث :

گام دانش پژوهش (ث)

و :"رونق" چشم بینا ! هم ! بعبارت دیگه "رونق" بینایی ما ! که به چی ! بعبارت دیگه در :"پرتو" چی چی ما !؟ بود ! و خواهدم بود ! ان شاءالله ! در رونقی که به

چشم

داد و می دهد ان شاءالله ، وقتی که : به جهان خارج افتاد و ...

ث :

که امیدوارم به :"سیزده" رجب امسال نکشه ! 


  

تولید دانش و پژوهش پایانی :

بِسمِ اللهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ ... .

سلام علیکم

:"یاد"آوری :

شب بخیر (الف) .  

"یاد"مون باشه :"یه" چیزی رو که دیده بودم ، با شما :

در میان

گذاشتم ، پیش از اینکه بپرسم یا بپرسین :

چی رو !؟

بد نیست یادی کنم ، و انشاء الله که یادی کنیم ! از استادشهید مرتضی مطهری یکی :"دو" نکته دارن از :"یادآوری" ، که قبلا نقل کردم از آثار بدون استثناء خوبشون که :

الف :

وقتی "یه" چیزی یادآوری میشه ، بعبارت دیگه :"در میان" گذاشته میشه ، خب برا :"گفتگو" ، اونی که گوش میده ، قبلا به گوشش خورده ، یه وقتم نه ، بگوشش نخورده و حتی همینقدم نمیدونه !

بعبارت دیگه بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام دانش یا :"علم مسموع" هم بهش نداره .

ب :

رونق :

یه ! وقتیم نه ! مقصود اون نیست که گفتم ! حالا بقولی برا مثلا :"بیدار" کردن یا شدن ، و یا بعبارتی دیگه :

فعال سازی

بلکه برا این که بقول استاد شهید یادآوری :

دو

قسمه ، و یکیش :

زاینده

ی اونه ، که بهش گفته میشه :

فکر

یا بقول خودمون :"اندیشه" .

خب ، پیش از شب بخیر بد نیست یادآورم بشم که :

عقل

یا بقول خودمون :"خرد" رو بعضیا بجای "اندیشه" بکار بردن و هنوزم می برن و من فکر نمی کنم که "عقل" یا "خرد" یکی از اقسام "یادآوری" باشه ! مگه اینکه :"به تعبیر معروف" ، همونطور که گفته شده مثلا :

بعضیا عقلشون تو چششونه

باشه ! یعنی :

بعضیا عقلشون تو فکرشون باشه

خب این مانعی نداره ! یعنی نزول عقلو میگم ، مثل :"پایین" اومدن پول ، :"ارزش" پول و اونم پول ملی ! که گفته شده و میشه ! مانند مثلا :

... أَوْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا ... .

که ان شاءالله بهش که رسیدم بیشتر میگم (ب) .

خب ! راستی هنوزم :

همه پای کارن !؟

خب ! شب بخیر .

------------------------------

زیرنویس :

الف :

یعنی :"وقت" بخیر ، "وقت"ی که اینو می خونین ، با چشتون ، که امیدوارم :"خونده" فقط :"دیده" نباشه ، بلکه ان شاءالله بقولی :

ایده

یا یه فکرم باشه براتون ! بعنوان یه :"اندیشمند" نه ها ! یا بقول دیگش :"مُتِفَکِّر" ، بلکه ان شاءالله :

عاقل

یا بقول خودمون : خردمند .

بعبارت دیگه "ارزش"گر ! برا :"ارز" یابی حتی یه اندیشه ، فکر و یا ... به زبون دیگش ! چه رسه به یه مثلا بچشم ، گوش و دیگر اعضای حواس پنجگانه رسیده !

حالا در :"پرتو" چی !؟ بمونه ! آفتاب مهتابشم !

ب :

به سوره ی :"حج" رو میگم ، بیشترشم یعنی بیشتر از مثلا :"شنیده" شدنش !

حالا چرا پیشاپیش !؟

خب برا اینکه در :"گفتگو" هم یه "حجّ" ی اتفاق میفته و شایدم ثوابش بیشتر از زیارت خانه ی خدا باشه !

خصوصا که گوینده برا "گفتگو" به زیارت یه شنونده رفته باشه ! به زیارت یکی که :"یادآور" زمانیکه خودشم مثل اون شنونده بود و یکی ! به زیارتش اومد و گفت : ... .

التماس دعا و علیکم السلام .  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :487
بازدید دیروز :59
کل بازدید : 1352813
کل یاداشته ها : 1763


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ