سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه داستان :

به ... .

داستان علم و پژوهش :

سلام علیکم ، شب بخیر .

سواری :

... : سواری یا ماشین !؟

... : ماشین یا جیپ !؟

خب جیپ که بعد از اون بود که :

اون چیه ؟

... : دلاور ...

اون چیه ؟

... : جیپ ...

که دیگه لازم نشد :

اون چیه ؟

خب برا اینکه دلاوری :"سوار" ش (الف) ... .

خب ! پیش از اینکه برم بخوابم یه تشکرم بکنم و نذارمش برا فردا .

آخه امروز که گذشت ، نوبت گرفته شده بود برا :"سونوگرافی" ، ضمن رفتن به همون بیمارستان تو شهر اسکو برا این ، که تو هفته ی قبل آزمایش خون و ادرار نوبت هم داده بود ، اول بگم که نتیجه ی آزمایش شکر خدا همش :"نگاتیو" یا منفی بود و فقط ادرار :"زرد" بود ، پس امیدوارم رفع نگرانی شده باشه ! برا :"اون" ی که اصرار داشت و گردنم گذاشت و ازم قول گرفت که برم آزمایش بدم !

که همراه با یه خاطره هم بود ! آخه وقتی وارد بیمارستان شدم ، آقایی که دم در نشسته بود که دید ایستادم ، گفت بله !؟ گفتم بذار اونا ، که حاج خانوم و دختر خونه بودن و داشتن میومدن ، بیان ببینیم چی میگن ! و وقتی اومدن و گفتن آزمایش می خوام بدم ! طرف یه نگاهی کرد بمن ! که گفتم الان داره میگه اینا منو آوردن که ازم آزمایش بگیرن و ببین ... !

خب ، برا رفع نگرانی از "سونوگرافی" بگم که سنگ و منگ و ... خبری نبود و فقط :"پروستات" بزرگ شده ، که دکتر ، یعنی پزشک بیمارستان گفت برم بیمارستانی در قره آغاج تبریز پیش متخصص :"ارولوژی" ، همین !

پس جای نگرانی نیست ، حالا اینکه گفته بشه :"شاید" نیاز به عمل داشته باشه ! خب : شاید !

خب ، ضمن تشکر از :"دختر" خونه و خصوصا حاج خانوم که منو بردن برا آزمایش ، یه تشکر لازمه بکنم از :

اون دختر

خصوصا برا اینکه دفترچه ی :"سلامت" م پیدا نشد که ازش استفاده کنم !

خب ! ازش استاده نمی کردم ، از قبلیشم که اونم تمیدد شده بودم استفاده نکرده بودم ، قبلیشم سفید سفید بود که داده شد برا تمدید ! خب ! برا همین اصلا یادم نمیاد کجا گذاشتم !؟

خدا :"خیر"ت بده دخترم ! تشکر .

خب حالا برم بخوابم ، شب بخیر .

------------------------------

زیرنویس :

الف :

"شاید" م شده بود !

حالا اینم چه تاثیری در من میذاشت ؟ بمونه !

و برا همین نپرسیدم ، و پرسش این بود که : آیا تا حالا (ب) سوار ماشین شدین !؟ ماشین چطور !؟

ب :

تا الانم ، که روز دوازدهم اسفند 1397 هجری شمسی شب شده !

همچنین تا زمان (پ) یا وقتیکه چشتون به این نوشته میفته و می بینید !

تا :

"گام دوم" ماشینو مطرح کنم ! ان شاءالله ، بعد پاسخ پرسش ، و این یعنی اگر به این پرسش پاسخ ندادین ، یعنی بعد طرح :"گام دوم" به جمع پیوستین ، چنین پرسشی مطرح شده .

پ :

بمونه انشاءالله به :"زمان" یا وقتیکه "گام دوم" رو مطرح کردم ! خودشم با اولین یا :

نخستین

بارش ، بار "زمان" رو میگم . 


  

فرهنگ ... :

سلام علیکم ، صبح بخیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ، ... ، یوْمَ لَا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیئًا وَالْأَمْرُ یوْمَئِذٍ لِلَّهِ .

فرهنگ سرپرست ... :

سرپرست فرهنگ ... :

فرهنگ نخستین و نخستین فرهنگ : 

اشاره :

گفتم که بعد مادرتون براتون حرف زدم ، ولی همونطور که من دیدم گوش دارین و براتون حرف زدم ، مادرتونم مثلا دید مثل اون دهن دارین بهتون شیر داد ، پس حرف اولو شما زدین ما هم اونچه از دستمون برمی اومد براش انجام دادیم .

خب حالا می خوایم از این حرف بزنیم ، اینکه گفتین مثلا گوش دارین ، دهن دارین ... ، مثل مادرو من ، حالا پدر ، یا سرپرست و یا بقول رهبر ، ولی ، امام ... ، امام امسال مدیر بمونه ، ان شاءالله 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :243
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1349108
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ