سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساماندهی : 

سلام علیکم . 

بنام خداوند جان خرد ، ... ، وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ ، ... . 

سلام علینا و علی عباد الله ... . 

بعد نماز و ... گفتم حالا که امروز سر کار نمی‌رم اول پاسخ یه سلامو بدم و بعد برم ماشینو که شلنگ بخاریش آب میده عوض کنم که باهاش رفت تبریز سرکار ، کار دلاری ، اونم برا بساز بفروشایی مثل سپاه ! بانک سپه ، با دستمزد ریالی ! 

خب ، صبح اول هفته ی آذرم بخیر بعد خبر : 

ایران 2 ، ولز و چهار تای دیگه ، که بازم نه تنها جای خالی داشت ، بلکه از انگلیسیم خبری نبود ، حالا چه عنوان اولی میشه اگه یه مساویم به ولز بده و آمریکا هم بازی آخرشو ببازه به این : 

ج.ا ! 

چرا !؟ خب برا اینکه ایران با جمهوری اسلامی ایران فرق داره ! وقتی گفته بشه : 

ایران 2 ، ... . 

اونوقت مثلاً مهسا امینی رو هم شامل میشه ! البته اگه بعد مثلاً راستی آزمایی سیمای این : 

ج.ا 

نمرده و یا مثلاً فوت نکرده باشه و یکی از شادی کنندگان دیروز ایرانم باشه ، نه مانند مثلاً اون سلحشوری که رفتنش به آمریکا تو فضای مجازی دست به دست شده ، اونم حالا کو تا دی و بقولی ماه رفتن به مثلاً مالزی و نه آمریکا ! که فرق داشته باشه رفتن زیر پرچمش ! 

اصلا مالزیم نه , بگو مثل اونی که رفته زیر پرچم لبنان ! خب مگه اونجا هم ساماندهی شده ؟! اونجا هم مثل همه ی کشورهای دیگه ی دنیا با سامانه ی علم یا دانش اجتماعی غربی ساماندهی شده ، مثل این : 

ج.ا 

البته اگه ساماندهی شده باشه ؟ و وقتی گفته میشه : 

جمهوری اسلامی ایران . 

گفتم که ، شامل مثلاً مهسا امینیم بشه ، البته اگه زنده باشه ! هر چند : 

شهیدان زنده اند الله اکبر ، ... . 

پس اصلاح بشه ایران 2, به جمهوری اسلامی ایران 2 ... . 

حالا مصرع دومش بمونه برا یه فرصت دیگه آن شاالله ، فعلا همینقدر گفته باشم که ما ( ... علینا و ...) دو تا سامانه نداریم ، که بعدشم بقول علم یا دانش ریاضی رایج دنیا و منجمله مراکز علمی این : 

ج.ا 

اگر و فقط اگر دو مجموعه داشته باشیم ، آنگاه مجموعه ای داریم که آن دو مجموعه زیر مجموعه ی آنند ! 

در حالیکه پیامبر فرموده و لازم به ذکره و زکاتشه که : 

اگه دو نفر رو زمین باشه ، یکی از آن دو امام دیگریست . 

نه اینکه سومیم داره و اونم بقول انگلیسی اون برای حکومت بر آندو ! مثل اون روزنامه ! برای حکومت بر مثلاً بی وطنم !  

روز بخیر . 


  

ساماندهی :  

بنام خداوند جان خرد (الف) ، ... ، وَ (پ) ... . 

سلام علیکم . 

بیشتر از چهل سال یا چهار هست مردم ایران ساماندهی نشده ، حالا که حرف از مثلاً براندازی این : 

ج.ا 

ست ، پرسش اینه که با کدام مردم ؟ 

پیامبر فرموده : 

مومن دو بار از یه سوراخ گزیده نمیشه . 

آیا بازم قراره مثلاً دولت تعیین بشه و تو دهن این دولت زده بشه و روز از نو و روزی از نو و من کجای این دولتم باشم ؟ پرسشی که هنوز پاسخی ندارم برای این دولت ! و دولت بعدیشم مثلاً فراخوان میده ؟ 

خب ! منو ؟ من کجاش خواهم بود ؟ تو مثلاً اداره ، سازمان و موسساتی مثل اداره ، سازمان و موسسات این دولت ؟ و تعریف شده ی علم یا دانش اجتماعی غربی شرقیش ؟ که نه تنها تا حالا نتوانسته سامانه ای از مردم داشته باشه ! بلکه گویا بگوششم نخورده ساماندهی دینی یا اسلامی رو !؟ 

خب ! شاید برای اینکه مثل سیاستش ! علم یا دانششم جدای از دینه ! 

شب بخیر ، شب چهارم آذر هزار و چهارصد و یک هجری خورشیدی ، ایران ، آذربایجان شرقی ، شهر جدید سهند 

____________________ 

زیر نویس : 

الف : 

و (ب) اندیشه هم رهبرد با خرد . 

ب : 

 واو بحساب ابجد ‌6 بحساب می آید ، حالا چه در مقام فکر یا بقول خودمان اندیشه و چه در مقام عقل یا بقول خودمان خرد ، یاد ، دل ، حس و عضو . 

یه بنده خدای جانداری در عنوان اول روزنامه اش آورده بود انگلیس و چهار!تای دیگه شش ! آیا مثلاً آمریکا رو بحساب نیاورده بود ؟ یا خودشو ؟ در مقام عقل ، فکر ، ذکر ، قلب ، حس و یا عضوی از اعضای حسی ؟ 

مثل اون بنده خدایی که برمیگشت و میدید یکی از شتراش کمه ، از شتری که سوارش بود پایین می‌آمد و میشمرد ، میدید کم نیست . 

پ : الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ، ... . 


  

تمدن اسلامی ب ب :

سلام علیکم .

... تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ (الف) وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا ؟ ، ... .

ضمن شب بخیر ، این :"خروج" شبانه برا اینه که مشاغلی مثل بقول رییس جمهور این :

ج.ا

:"دستفروش"ی ! امروز ، صرف نظر از اینی که امشب براش زدم بیرون ! بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :

اگه و فقط اگه ، نه فقط اینکه دو :"شغل" م باشه ! بلکه اگه و فقط اگه دو نفر باشن ! دو تا "دسفروش" رو میگم ! کدومشون به اون :"سامانه" برای شروع بکار ، حالا تولید و جهشی اونم بمونه ، مراجعه کرده !؟

حالا بمونه که در کدوم محل پایگاه بسیج (ت)

شب بخیر و امیدوارم روز خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و روز بهتریم پیش رو داشته باشین ان شاءالله

----------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

رجوع بشه به نوشته ی قبلی (ب) ، حالا آیا حقِّ :

محمّد ؟

یا حضرت محمد صل الله علیه و اله وسلم بعنوان یه بشر؟ یعنی دارای قلب یا دلی که محل نزوله ؟

مثل قلوب یا مراکز حسی بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و لامسه ی پیامبران قبلی که محل نزول بوده ، حالا بعدیش بمونه ! آخه همساله در شب قدرم محلی برای نزول هست و خواهد بود !

چراکه محلی نیست که حقِّ نزول نداشته باشه ! البته به :"قدر" خودش !

ناگفته نمونه که داده بشر اگه بقولی ! ختم ! به دل یا قلب و یا بعبارت دیگش در زبانی دیگه نشده باشه ! و مثلا :"همفکری" بعد :"همدلی" نداشته باشه ! یا بقولی ، مثل قول رنسانسی غربی ، البته اگه نقل "همدلی" هم داشته باشه ! (پ) ، "همفکری" پیش از همدلیه ! البته هم حسّی ! خودشم بعنوان ختم درک یا دریافت نازله ! البته اگه مقصود از :"داده"هم نازله باشه !

حالا بمونه که "داده" رو هم کی داده !؟ و :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ !؟ ... .

ب :

با عنوان : تمدن اسلامی ث پایانی .

پ :

که بقول پدرم ، بقول یکی از شاگران آقا امام اباعبدالله ثانی علیه السلام :

سازمان یا سامانده حواس مختلف پنجگانه هست !

حالا بمونه که بقول آقا امام ششم علیه السلام :

... ،  إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .

یعنی بقول پدرم ، اختصاص به دل یا قلب و یا بزبون دیگرش نداره ! بلکه نه تنها در حواسی مثل بینایی و شنوایی ووو، بلکه در اعضای حسیم همیطوره ! مثلا چشم هم سازمان یا سامانده بچشم اومدنیاش ! یا بقول پدرم بقول :"مرحوم علامه" در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم"شون : چشم :"افتاد"نیاش !

همینطور بقول یاز بقول پدرم بقول :"برنامه ی معرفت" شبکه دانایی این :

ج.ا

ماقبل الطبیعه ! که بقول پدرم بقول :"ملای رومی" که گفته :

ما رمیت اذ رمیت گفت حق ، کارحق بر کارها دارد سبق

کارچشم سبقت داشته باشه بر کار بچشم اومدنی !

ت :

حالا بمونه سازمان و سامان دهی داره ! و سازمان و سامان دهی کیا بوده وهست و آیا خواهدم بود !؟ یعنی آیا مثلا در محل سازمان و ساماندهی اهل محل بوده !؟

و :"سامانه" اش هم بمونه ! وآیا مثل سامانه ای که امروز برای ثبت نام بهش مراجعه شد !؟ که گویا مثلا دستفروشم سازمان و ساماندهی شده داره ! حالا بعنوان مثلا اتحادیه ای و یا ... ، و شاید صنفی در :"اصناف"ش !

ولی فردی رو هدف گرفته !؟ در فعالیتش !؟ در محل رو میگم !؟ محل پایگاهشو میگم !؟ یا افرادی رو !؟ مثل :"خانواده ی خونه" ای تو محل !؟

حالا بمونه مراجعه اونا یا یا اون ! حضوری !؟ یا غیرحضوری ! برای مثلا ثبت نام ! خب ! حرفی که می خواستم بزنم همینه که شبانه براش زدم بیرون ! خب کار امشبم که به فردا نمیشه گذاشت ! 


  

شب دهم :

بِسْمِ اللَّهِ (الف) ... .

سلام علیکم .

ضمن وقت بخیر ، الان که از ظهر امروز گذشته و غروب آفتاب امروزم ، مثل روز گذشته پیش رو داریم ، شب که بشه شب :"دهم"ه ، "دهم" زمستون و دیماهش .

خب با شب مثلا دهم :"بهمن" و همچنین :"اسفند" شم فرق داره ! چرا !؟ خب برا اینکه گفتم شب دهم :

زمستونه !

خب بله ! شب دهم پاییز و تابستونم داشتیم ! و این بحثی که می خوام مطرح کنم مال شب دهم اول ساله ! مثل چی !؟ مثل : شب عاشورا

یا شب دهم سال هجری قمری ! همینطور مثلا میلادیشم ! می تونه باشه ! حالا با این فرض که اونم یه مناسبتی داشته باشه ، مناسبتی مثل مناسبت هجری شمسی ما و هجری قمری .

خب ! امشب چه شبیست !؟

نه اون :"امشب چه شبیست"ا ! که :"صبح فردا" ش فرق داره با "صبح فردا"ی فردا ! چه رسه به صبح فردای :"شب عاشورا" !

امشب شب دهم زمستون ، یا شب دهم دیه !

خب ! شاید حالا گفته بشه که چی !؟

هیچی !؟

خب ! شب تولد :"هیچی" چی !؟ نیست !؟

بعد تولد :

1،2،3،4،5،6،7،8،9؟

مگه اینکه گفته بشه پیش از تولد اونا بوده ! و امشبیم :"تکرار" اونه ! مثل "تکرار" مثلا :"9" در :"نوزده" دی ! و :"29"ش ! 39 نه دیگه ! تکرار نداره ! البته در :"دی" ، وگرنه تو زمستون چرا !

--------------------------------

زیرنویس :

الف :

خب ! رسیدیم به :

"بسم اللهِ" (ب)

"چهار" مین :

... ، قُلْ ... .

از :"پنج" بگو یا :"قُلْ" ی که گفتم به "چهار" تاش گفته شده :

چهار قل

ان شاءالله فرصت شد بیشتر میگم ! فعلا :"به تعبیر معروف" برا خالی نبودن عریضه همینقدر گفته باشم که این "قل" اصلی ترین ، بلکه اصل قلهای دیگه هست ، همین بس که پیامبر صلّ الله علیه و اله و سلّم فرموده :

نماز بدون اون نداریم !

یعنی چی !؟ خب وقتی نماز :"بهترین" کار یا عمل باشه ! و بدون اون نداشته باشیم ، بتبع هر کار دیگه هم بدون اون نداریم ! دیگه ! حالا می خواد کار ما کار عضوی از اعضای حسی ما باشه ، یا حسّش ، و یا مابعد ، یا بقولی :"ماقبل" حسّم ! حتی :"مجموعه" حواس پنجگانه ! چه رسه به حس عضوی !

که یکی میگه اون ، مابعد یا "ماقبل" دل یا قلبه ، یکیم میگه عقله مثلا ! که فعلا کاری با این گفته ها ندارم ! علی ای حال کار ما ختم نمیشه به کار بدنی ! یا بقولی :"فیزیکی" ما و مثلا کار چشم ، گوش و دیگر اعضای حسی ! ما ، بلکه اگه هم گفته نشه :"اعضای حسی" م ! باز :"اعضای بدن" که گفته میشه ! حتی اگه :"مجموعه ی عضو" م گفته بشه ! بجاش ! خب "مجموعه" یعنی چی !؟ بماند !

ب :

"بسم الله" در :"عرف" معنای :"بفرما" هم داره ! مثلا :

بفرما بخور

م از جمله :

بفرما بگو

هم ! حالا چی بگو !؟ هرچی !

محل بحث امروزم اینجاس ! که هرچی بگی :

یک

گفته هست ! می خواد یه حرف باشه ! یا یه مثلا واژه یا کلمه و یا یه ... !

می خواد مثلا حسی باشه ، یا مثلا قلبی باشه ، و یا مثلا عقلی ! باز یه گفته گفته هست !

می خواد مثلا :"کمونیستی" باشه و یا مثلا :"رئالیستی" و یا ... هم ! باز یه گفته هست !

ووو !

مثلا میخواد اون یا :

... هُوَ ... .

رو من بگم ! یا یکی دیگه بگه ! با چی بگه !؟ با :"سامانه" گفتن دیگه ! به چی بگه !؟ خب به "سامانه" ی مثلا :" گوش" ی که داره به اون میگه دیگه ! خب بله ! گفتن به مثلا سامانه ی :"چشم" م داریم ! گفته به اونم یه نوشته یا مکتوبه مثلا ! مثلا یه نقطه ، و حتی یه خط :"بسته" ! که بهش گفته میشه : میان تهی ! که اینم یه "میان تهی"ست ! مثل یه نقطه که بهش گفته میشه :"میان پر" ، مثلا !

ان شاء الله سر فرصت بیشتر میگم ، فعلا مقصود این بود که گفته یه گفته هست ، هرگفته ای که باشه ! و هرکیم گفته باشه و از هرچیم که بگه ! ووو ! گوینده ، و اون چیم که ازش گفته میشه ، ووو هم همینطور !

-------------------------------

ادامه ی :"دسته ها (کلید واژه های موضوعی) :

تکرار+10+01 


  

سامانه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ أَعُوذُ بِرَب (الف) ... .

سلام علیکم

اشاره :

دیشب ، :"به تعبیر معروف" مرکب یا مثلا جوهر قلمم خشک نشده بود (ب) که ، "به تعبیر معروف" یه :"سامانه" اومد و زمین رو سفید کرد ، البته نه به تعبیر معروف :"در حدِّ تیم ملی" ، ولی صبح نذاشت که با ماشین (پ) خودمون (ت) بتونیم از فاز خودمونم تو شهرمونم در بیایم ، چه رسه راه بیفتیم به طرف بستان آباد ! و از جاده ی آذر شهر به تبریز و بزرگراه کسایی رد بشیم و حالا از جاده ی قدیم یا اتوبان بریم تا اونجا ! ماشین با اینکه روشن شد ! ولی تو فاز خودمونم اینور اونور میرفت و آخرش برگردوندمش خونه و ساعت نزدیک دَه صبح بود و خب نیم ساعته که دیگه نمیشد رفت اونجا ، حتی با "سامانه" تاکسی تلفنیم ! حالا :"هزینه" کرایش بمونه !

خب اینا ربطی به :"داد"گستری قوه ی قضاییه :"این ج.ا" نداره ! که با سامانش ابلاغ کرده بود امروز ، هشت دی هزار و سیصد و نود و هفت ، ساعت ده و نیم در شعبه ی یک "داد"گستری بستان آبادش حاضر بشم ! حالا "هزینه" حضور بهمرسوندنم بمونه ! ولی با کدوم :"سامانه؟"! با همون "سامانه" ای که ابلاغ کرده !؟ یا سامانه ی اون یه طرفه هست !؟ و کاری به سامانه ی ما نداره !؟ و هزینه اش !؟

حیف ! کلی حرف داشتم که تو دادگاه بزنم ! که برف بدادش رسید ! خب بمونه برا جلسه ی بعد که ابلاغ بشه !

روز بخیر .

سامانه ی انسانی :

------------------------------------

زیرنویس :

الف :

که گفتم : یه هفته از زمستون رفت و روسیاهیش به ذغال موند !

که زمستون یه خودی نشون داد ! شاید برا اینکه ببینه :"چند مرده حلّاج"م ! حالا کو :"نَه نِه سرما" و  :"چلّه" کوچیکه ! ، یاد یه شعری افتادم که تو انقلاب و اون اوایل پیروزیش منم ! می خوندم ! ولی بعداش دیگه نمی گفتم :

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ، روبه صفتان زشت خو را نکشند !

گر عاشق صادقی ز مردن مهراس ، مردار بود هر آنکه او را نکشند !

خب اونوقتا منم فکر می کردم :"عشق" و :"عاشق" ی نه تنها بقول مثلا برنامه ی :"معرفت" دیروز شبکه ی :"دانایی" تلویزیون "این ج.ا" گرما بخش :"عقل" م هست ! بلکه :

... ، عشق آمد و آتش به همه عالم زد !

حالا از کجا آمد !؟ و آتیش بود !؟ یا آتیش بیار !؟ و از کجا !؟ ووو !؟ بمونه ! ولی با کدوم :

سامانه !؟

اومدشم کافیه ! بقولی :"شاسی بلند" شم مانعی نداره ! ما :"کوتاه" میایم ! حافظا !

فقط یادش ! باشه که :"انسانی" باشه ! مانعیم نداره که مثلا :"الهی" م باشه ، کافیه :

... ، إِلَهِ النَّاسِ ، ... .

ی باشه ! یا :"به تعبیر معروف" مردمی باشه ! :"سامانه" رو میگما ! بحث نره جای دیگه ! با سامانه های :

... ، مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ .

و همشم گفتم که :

یه طرفه !

تا :

حافظا !

و خودشم بدون : یادآوریش ! حالا فکر و عقل بمونه ! و بعبارت دیگه :

فَکَّرَ وَ قَدَّرَ !

که بحث اصلی در :"این ج.ا" س ! یعنی در این جا ، و اینجا یعنی این وبلاگ ! منتها بقول ملای رومی ، گویا نه تنها :"شهر" شهر عشقه ! بلکه در :"هفت شهر" شم : اندر خم یک کوچه ایم ! و حالا کو تا :

حافظا !

و خودشم :"حافظ" حتی درک یا دریافت با :"سامانه" فکر و عقل !ش ! که اتوبان یا بزرگراهش بعد فکر و ذکره ! ذکر "حافظ" درک یا دریافت با :"سامانه" ی قلب یا دل ، حس و عضو از دنیا ! یا مثلا بقول مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شون : جهان خارج .

منجمله فرمایشات جناب حافظ که با "سامانه" گوش ما می خوان به ما برسونن ! البته گوش شنوای ما ! نه گوشم : عاشق !

حالا کو تا بزرگراه یا اتوبان مثلا :"دل" ما !؟ و روندن عاشقانه با اون ! تا برسیم به : حافظّیه !

و خودشم بعنوان : پایانه !

گفتم که حتی : بدون یادآوریش !

برا رسیدن به مثلا مدینه ی علم یا شهر دانش ! اونوقت گفته شده :

عقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی ، عشق :"داند" که در این دایره سرگردانند !

عشق و :"دانایی" !؟ حالا :"معرفت" یه چیزی !

در مسلخ دانایی جز دانا را نکشند ! ... !

گر دانای صادقی زمردن مهراس ! نادان بود هرآنکه او را نکشند ! 

--------------------------------- 

ادامه ی :"دسته ها ( کلید واژهای موضوعی) : 

باب مدینة العلم  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :318
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1338856
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ