به وقت وداع :
... ، هُدًى وَرَحْمَةً (الف) لِلْمُحْسِنِینَ ، ... .
سلام علیکم
کاظم ال محمد علیه السلام :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ضمن تبریک مجدد بمناسبت روز مبعث ، خب شکر خدا هوا بارونیه اینجا و گفتم سر کار که نرفتیم فرصت رو از دست ندم و تا ماه رجب تموم نشده چیزایی که از این ماه فرصت نشد بگم به یکی دوتاش اشاره ای بکنم ، که یکیش همین بیست هفتم این ماهه ، حالا چرا بیست هفتم !؟ و آخر ماه نه !؟ حالا میگم ان شاءالله ، فعلا همینقدر گفته باشم که اگه آخرش میشد ، اونوقت یکی شاید می گفت فرصت بهش داده نشده !
چی !؟ مثلا مانند کلمه ی صمد ، که گفته شده : بشر چون نمی تونستن صمد رو معنی کنن ، خدا خودش معنا کرده ، بوسیله پیامبرش که در همچین روزی برگزیده برای همین !
که یکی نیاد بگه : خدا نداریم ! اگه داشتیم یه تعریفی ازش داشتیم ! پس مثلا بقول اون :
مجموعه ی جامعه نداریم !
یا بعبارت دیگه : کلمه ی جامعه نداریم !
که البته بقول شاعر در معرفی آقا امام علی ثانی علیه السلام به خلیفه ای که اونو نمی شناسه گفته :
او کسی است که فقط در لا اله الا الله ، نه می گوید
هیشکی تعریفی از خدا نداره ! ولی این معناش این نیست که گفته بشه : خدا نداریم ! پس هیچی داریم ! بقول دانش ریاضی ! البته صهیونیستی و اشغاشگرش ! که خونه یا بیت اصلی رو اشغال کرده و ... ! و یکیم نیست بیاد بگه من چی میگم !؟
خب نشون به اون نشونی که گفتم بیست هشت ؟ و یکی نیومد بگه بیست و هفت !؟ یا بیست و هشت !؟ خب شاید حواسا به موشکای آمریکاس ! البته آمریکای ترسو ! خب برا اینکه چرا فرانسه و انگلیسم با خودش آورده !؟ یا اون دوتا با آمریکا اومدن !؟ البته ترسوی اصلی صهیونیست بین الملله ! که حرفاشو با امریکا می زنه ! و خودشو نشون نمیده !
در حالیکه اونکه :"زمین" دستش رو "زمین" همه کارس ! مثل همون که خونه یا بیت اصلی دستشه ! نه اون که خبر نداره خونه یا بیتش اشغال شده ! اونم توسط صهیونیست بین اللملل ! اونم با عنوان علم یا دانش و یا به زیون دیگش !
خب ، حالا چی داریمم !؟ بمونه ! ان شاء الله :"به وقت" ش که گفتم
ولی اول از اون شعر حافظ که گفتم بگم که تو نوشته ی قبلی آوردم ، که گفته :
آن یار کزو کشت سر دار بلند ، جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد .
خب صرف نظر از :"دار" که می تونه معنی مثلا خونه هم بده ، و سربلندی خونه هم بهش میخوره ، و ... ! که انشاءالله فرصت شد میگم ! که خونه ی اصلی رو صهیونیست جهانی چه جوری اشغال کرده ! در این عصر و حتی حوزه ! اونم شیعه و دوازده امامیشم ! و اونم ایرانیشم ! اونم خراسانی و همجوار آقا عالم ال محمد علیه السلامشم ! اصلا گویا خبر نداره از اشغالش ! و ... !
خب داری که در این :"بیت" ، نه بازم خونه ! یا همون خونه ی اصلی ! البته نه با ساکن گفتن :"ی" که گفته میشه ! اومده و از قضا ! هم مصرع اولش ! به همون معناس که اون یار رو به اون آویختن ، حالا به چه جرمی ! شو شاعر میگه به اون جرمی که گفته !
خب دار برا آویختن مجرم بود و اینم مجرمه ! ولی جرمش فرق داره ! و برا همین دار که یه پایه داره و یه سر و سرش خم شده به جلو ، و سرش پایین بود ! منبعد سرشو بالا میگیره ! چرا !؟ خب برا اینکه اهل سری رو هم با آون آویختن ! که تا اون روز گویا اختصاص داشت به مثلا جانی ، آدمکش و ... .
مثل چی !؟ مثلا مانند نیزه و سر نیزه کردن سر ! اونم سر امام ! و اونم خامس ال عبا ! به چه جرمی !؟ و آیا :
سر نیزه هم بلند !؟
یا مثل صلیب و برصلیب کشیدن آدم ! اونم کمثل آدم ! و به چه جرمی !؟ و آیا سر صلیبم بلند !؟
یا مثلا زندان و در بند کردن ! و آیا سر زندونم بلند !؟ که از قضا با دار ، به معنی خونه و یا بیت هم مناسبت داره !؟ و آیا برا اینکه اسرار هویدا می کرد !؟
یا برا اینکه یکی به اون مراجعه نکنه !؟ و یا اون سرکشی نکنه !؟ و یا برا اینکه بنابر نقلی این که آخریشه ! و هرچه بخواد اتفاق بیفته و تا حالا نیفتاده با پنچ تای قبلی ! با این اتفاق میفته ! و کشتن و سر سر نیزه کردن و مسموم کردن قبلیا جواب نداده و بهترین کار حصر یا زندونی کردنه !
در حالیکه مگه بیرون از زندون ! زندون نیست ! وقتی دنیا زندون باشه ! البته برا مومن !
جالب اینه که آقا امام موسی علیه السلام بیشتر از آقا امیرالمومنین علیه السلام دارای فرزند شدن ! و یکیش قم کرده قم و مرکز یا :"قلب" مراکز علمی دنیا و حتی مشهدم !
که البته این "قلب" نیاز به :"تعمیر" داره ! خصوصا با اونجه که در این نزدیک به چهار دهه بر سرش اومده ! در حالیکه بعد انقلاب ! اونم انقلاب اسلامی ! و اونم ولایی ! (ب) زودتر از این نیاز به تعمیرش انتظار میرفت که به زبون بیاد ! ولی :"به تعبیر معروف" ماهی رو هروقت از آب بگیری تازس ! و به زبون آوردنشم در این ماه به فال نیک میشه گرفت و از برکاتش بحساب آورد .
فقط می مونه :"تعمیرگاه"ش "به تعبیر معروف ! مگه این مقصود از به تعبیر معروف :"تعمیر" مثلا زنده کردن و یا احیای اون باشه ! خب قلبیا دل با چی زنده میشه !؟ بعد مثلا بفولی :"بایگانی" شدنش !؟ حالا بتعبیر دیگه :"زندونی" شدنش ! و یا :"محصور" و یا محدود ، یا ... شدنش !؟
خب مثلا بقولی از آرشیو درآوردنش دیگه ! یا بقول معروف یا شناخته شده برا همه ! در همه ی دنیا ! یادآوریش دیگه ! بعلاوه ! تازه یادآوری قلب یا دلو مطمئن هم می کنه ! که محفوظی نیست فراموش شدنی ! بلکه مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری :
زاینده
هم هست ! یادشو میگم ! که بقول استاد شهید یعنی فکر یا اندیشه !
مگه اینکه خودش بخواد :"وداع" کنه ! مثلا همین هفته ی گذشته بود که بچه ها از تو تلگرام بهم تصویری رو نشون دادن که منو یاد کارای نمای رومی خودمون انداخت ! که تو خبرا اومده بود مثلا تو قزوین قدغن شده !
البته شاید گفته بشه که اونا ، که تصاویری مانند اونم از تو گوگل بهم نشون دادن ، به سبک ایرونیه و حتی گفته بشه هم اسلامیه ! خب چه فرقی می کنه !؟ وقتی کنار اون تصویری که اول نشون دادن یه کلاس درس درب و داغونم گذاشته شده بود برا مقایسه ی ایندو باهم !
اونوقت مثلا روزنامه ... ای در یاد!داشت روزش میگه :
دل داده به دلار ! برن تعمیرگاه !
و یاد!ش میره که سرک بکش ! مثل سرک کشیدناش تو اون یاد!داشت روزش ، از ساخت و سازهای حوزه ! اونم تو قم ! و قلب ... .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
--------------------------------------
الف : ... آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، ... .
ب : ولایت هم مثل بعثته ! منتها برا "وداع" با نبوت !
که ان شاءالله :"به وقت" ش ، در وداع با ماه شعبان بیشتر میگم !
حسّ دوّم (پایانی) :
... ، وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلَا تَکُنْ فِی مِرْیةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَ ... ، وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیاتِنَا یوقِنُونَ ، ... .
حس پایانی :
این بحثی که بعنوان حس دوم مطرحه ، نه تنها برا حسی و حسیون ، بلکه برا هر دارنده ی حس دوم دیگری بهر عنوان ، چه عارف ، چه حافظ ، چه ذاکر ، چه عالم ! و چه عاقل ، و چه بقول مثلا استاد شهید در پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه :"روحی و روحیون" ، بحثی نیست که بشه ازش گذشت و بقولی دو دره کردش و مثلا حکمرانی کرد !
اونم ریاست به حتی یه جا و کشوری ، چه رسه به دنیا که مورد ادعای مثلا رییس جمهور انتخاب شده ی آمریکاس ! چراکه می خواد حکم و فرمان خودشو به کی و چی ابلاغ کنه ؟ جز به گوشی مثل گوش منم که شده ؟ حالا به گوش موسوی بمونه !
اونم بعنوان علم و دانش و به گوش چند میلیون دانش آموزش !؟ بمونه ! و بوسیله ی وزیر آموزش و پرورش هارونی یا سامرییم ؟ بمونه !
مثل چی !؟ خب مگه عص عصر علم و فناوری ووو نیست !؟ مگه عصر رسانه نیست !؟ مگه عصر اینترنت نیست !؟ مگه عصر کامپیوتر یا بومی شده ی اون تو ایرون خودمون نیست !؟ که شبیه انسانم گفته میشه ساخته شده !؟ خب کدوم انسان ؟ هارون ؟ یا گوساله ی سامری ؟ و گوش ایندو به کیه ؟ به موسی ؟ یا سامری ؟
مگه اینکه حرف از حس دوم باشه ! و دانش آموز مثلا آمریکاییم دستکم گوش دومی داشته باشه برای آنچه که به اون گوش میده سر کلاس درس ، یعنی همونطور که گفتم این بحثی که بعنوان حس دوم مطرحه ، حتی برا حسی و حسیون آمریکاییم مطرح باشه ، چه رسه به عارف ووو ی اونم ایرونی و جمهوری اسلامیشم ، که منکر حس و حس دومی برا یکی از میلیونی دانش آموزاش نباشه !
البته پس از حس و حس دوم خودش ! وگرنه : "به تعبیر معروف" ذات نایافته از هستی بخش ، کی تواند حس و حس دومی برا یکی دیگه قائل باشه !؟ و این بحث براش مطرح شده باشه !؟
خب ، یواش یواش برم نونوایی و نون بگیرم و صبحونه رو بزنیم و بریم سرکار ان شاءالله