سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سطح و سطوح بیداری :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ !؟ ... .

سلام علیکم ، شب بخیر .

صدر بیداری :

اشاره :

نمی دونم شما هم به گوشتون رسیده !؟ (الف) یا بچشتون خورده !؟ (ب) که :

"به مناسبت سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی"

پیش از خطبه های نماز جمعه ی :"صدر" نماز جمعه های :"این ج.ا" ، یکی از اعضای :"شورای عالی انقلاب فرهنگ" در پایان سخنرانی خود گفته :

"... ، مقام معظم رهبری می گویند مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حد قانون است اما عده ای می گویند قانون نیست! مشکل ما در عالی ترین سطوح حکومت است؛ مشکل ما در رؤسای سه قوه است؛ همه مسئولان دولت باید اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را وظیفه خود بدانند." .

من کاری به نکته هایی که در این گفته هست کاری ندارم ! و حتی به نکته ای که در "صدر" دیگر نکته هاس ، ولو یه نکته هم که تحت اون باشه ! و سخنران فراموش ! کرده که آن نکته را هم ! در سخنرانی خود از صدر انداخته ! چه رسه به اینکه بعنوان مثال :"در حد قانون" را بقول طلبه ها بر وزن :"قانون" بکار برده ! و دیگر !

خصوصا مقصودشان از :"عالی ترین سطوح حکومت" ! و تنزلش به :"رؤسای سه قوه" ! و در نهایتم :"مسئولان دولت" ی ! بله :"دولتی!" ! و اونم نه "دولتی" که حضرت امام (ره) فرمودن : تعیین می کنم !

یا :"جمهور" و "جمهوری" و خودشم :"جمهوری اسلامی" اسلامی :"تعیین" کرده ! طبق :"قانون" همون "جمهوری اسلامی" ! که گویا "تعین" ی :"در حد قانون" م نیست !

مثل :"دولت" های قبلی ! که :"باید اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را وظیفه خود" می دانستند !

خب ! با اینم کار ندارم ! اونی که باهاش کار دارم صدرشه !

صدر دانسته ! مانند مثلا همون که :

"... ، مقام معظم رهبری می گویند ... "

که در صدر سخن پایانی سخنرانه ! و با آنچه :"می گویند" م گفتم کاری ندارم ! که می گویند : در حد قانونه !

مگر اینکه گفته این باشه که : در صدر قانونه !

نه بقول بعضیا که گفته و می گویند :"بالاتر از قانون" ! یا بقول مثلا برنامه ی :"معرفت" ، همین دیروز ، شبکه ی چهار تلویزیون ، که :"فرا" قانون که گفته میشه یعنی چی !؟ آیا مثل :"مابعد" الطبیعه !؟

یعنی "مابعد قانون" !؟ و بعنوان مثال سخنران یاد شده ایستاده در :"مرز" ی میون مابعد و ماقبل مثلا !؟ و بقولی :" من حیث هی هی " نه آن طرفه و نه این طرف که :"قانون"ه !؟

آخه مثلا :"مقام معظم" آن و این که نیست ! چه رسه به در حدِّ :"مقام معظم رهبری" آن و این ! بعبارت دیگه در :"صدر" آن و این ! آن و "قانون" !

من فکر می کنم مشکل "اون ج.ا" س !

حالا دونستشم بمونه ! که آیا مثل همونیه که در مباحث قبلی گفتم ، به نقل از برنامه ی :"عصر" تلویزیون ! نه :"عصر تلویزیون" ا ! مثل :"عصر جمعه" ! که گفتم یا پیشا عصر جماعت و :"سخنرانی" در آنم ! و یا پساش !

چرا دونستنش بمونه !؟ خب یاد پاسخی افتادم که در همون برنامه ی "عصر" گفته شد ! که وقتی :"وزیر اقتصاد" روسیه از علما یا دانشمندای اون دانشگاه دینی در مصر پرسید مثلا :

چرا به مصوبات عمل نمیشه !؟

گفته شده :

ما عمل کننده نیستیم !

حالا اگه بعدش می پرسید : شما چیکاره هستین !؟

مثلا گفته میشد :

ما تصویب کننده هستیم !

خودشم در کجا !؟ بقول همون برنامه ی "معرفت" همین دیروز ، در : مرز !

خودشم :"مرز" ی :"در حد قانون" !؟ یا در :"صدر" ش !؟ و آیا "صدر" م داره !؟ و :"آن" چی !؟

خب ! بازم تا سر و کلّه ی راسل ماسلی پیدا نشده ! شب بخیر ! شب روز دوم هفته !

------------------------

زیر نویس :

الف :

مثل اونی که سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه ی دیروز تهران به گوشش خورده !

ب :

مثلا در روزنامه ی :"خراسان" ! 


  

نکته ای ظریف در آموزش (پایانی) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم ، شب بخیر .

اشاره :

در دوره ی قبل گفتم که نقله سوره "تَبَّت یَدا" یا بقولی سوره ی :"مَسَد" در قرآنی که آقا امیرالمومنین علیه السلام گردآوری کردن و عرضه داشتن ، و مورد قبول واقع نشد ! آورده نشده .

خب نبوّت با امامت فرق داره ! پیامبر رسالت ابلاغ داره ، ولی در مقام امامت فقط ابلاغ نمیکنه ! علاوه بر ابلاغ مجریم هست .

خب برای اجرا فقط خودش مجری نیست ، دیگری ، ولو یه نفرم که باشه ، اگه بهش هیچ امکان اجرا داده نشه که نمی تونه مجری ابلاغیه باشه ! مثل این می مونه که به :"دست" بسته ای گفته بشه که "دست" بکار بشه ! حالا هرکاری که از دست بربیاد .

مثلا :"آموزش " که محل بحثه .

هزینه ی آموزش :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ، لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یسْتَقِیمَ ، ... .  

پیشگفتار :

قبلا گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، در تعریف فکر یا بقول خودمون اندیشه ، گفته ان که فکر قسمی از یاد آوریست ، نوع :"زاینده" ی اون .

و اینم گفتم که استاد شهید در مورد یادآوری گفته ای دارن به این معنا که یه وقت یکی از یه چیزی خبری نداره و ما بهش یادآوری می کنیم ، و یه وقتم نه ، خبر داره ! منتها فراموش کرده ، حالا به تعبیر من شایدم خودشو به فراموشی زده ! حالا چرا !؟ بمونه !

مثلا می خواد بهش فکر! نکنه ! بعبارت دیگه براش هزینه ای پرداخت نکنه ! حالا این هزینه می خواد مثلا چشم ، گوش و یا اعضای حسی دیگه باشه ! یا همین که گفتم ، فکر یا اندیشه رو میگم ! و خودشو راحت کنه و مثلا بگه :

نمی دونم

و خلاص ! مثل :"ندیدم" ، :"نشنیدم" و ... خلاص !

و اینم بمونه که اگه گوینده هم ادعای اینو داشته باشه که مثلا :

بگوش من میرسه !

یا :

از ... خبر دارم و بی خبر نیستم !

و این منم دعوی جانشینی نه تنها پیامبر ! بلکه امامم داشته باشه ! امامت ولو یه نفرم ! ولی بی خبر از اونم باشه !

خب ! محل بحث گفتم آموزشه ! پس حرف از مثلا استاد ، معلم و یا به تعبیر دیگری مثلا آموزگاریه که خبر از دانش آموز یا دانشجوش نداشته باشه ! در حالی که ادعای استادی ، معلمی و یا مثلا آموزگاری داره !

اونم از :"هزینه " ای که شاگرد ، و یا مثلا دانش آموزش داره میکنه ! و بعبارت دیگه همون :"تبت یدا"! یا دسته بسته بودنش در آموزش !

خب ! برا اینکه ، هرچند گفته شده مثلا :"معلمی شغل انبیاء" ست ، ولی نبوت بدون امامت معنی نداره ! که معلم کارش ابلاغ باشه و بره دنبال کارش ! کدوم پیامبر اومده گفته و رفته پی کار خودش !؟

ان شاءالله در این :"دوره" هم که رسیدم به سوره :"مائده" ! بیشتر خواهم گفت که رسول خدا صل الله علیه و اله و سلمم ! اگه "اینو" ابلاغ نمی کرد ، رسالتشو ابلاغ نکرده بود !

خب ! چی گفتم امشب !؟ گفتم که این فقط استاد و یا به تعبیرات دیگش نیست که در "آموزش" هزینه میکنه ! بلکه شاگردشم "هزینه" می کنه ! ولو اینکه استاد بخواد یه چیزی رو مثلا به :"گوش" ش برسونه ! همونطور که استاد استادم به "گوش" اون رسونده !

مگه اینکه بازم مثلا سروکلّه ی :"راسل" ی پیدا بشه و بگه :"دور تسلسل باطله" ! و نه تنها :

عَلَّمَ آدَمَ

، بلکه :"آدم" م نداریم (زیرنویس) !

پس : کَمَثَلِ آدَم

م نداریم ! و بعبارت دیگه :

چرا مسیحی نیستم !؟

شب بخیر .

--------------------------------

زیر نویس :

مثلا در کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها "

که قبلا گفتم به کوشش :"ستاد انقلاب فرهنگی" و یا بعبارت دیگه :"شورای انقلاب فرهنگی" سابق ! به فارسی برگردان و چاپ و منتشر شده ! اونم برا تدریس در :"دانشگاه" !

بعبارت دیگه رسوندش به مثلا :"گوش" دانشجو ! دستکم ! حالا مابعد ! یا بقول ما قبلش حس ، ووو ش بمونه ! 


  

چرا نماز ... !؟ (1)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... ، لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یحْیی وَیمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یعْلَمُ مَا یلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یخْرُجُ مِنْهَا وَمَا ینْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَ (3) کُمْ أَینَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ، ... .

سلام علیکم ، نخستین جمعه ی سال نو مبارک .

اشاره :

گفتمان (5) :

بعد : ... ، قَالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ... .

... ، وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ ... .

: چرا !؟

خب اون از خاکه !

: اون !؟ یا ما !؟ اونوقت تو چی !؟ ما !؟ و :"غیر" خاکی !؟ و بمزایله !؟

گولم زدی !؟ باشه گولشون می زنم !

: گولشون !؟ یا گولش !؟ "کلّ" شونو نمی تونی .

 

زیر نویس :

1 – در مباحث گذشته گفته شد ، به نقل از پاورقی های استاد شهید به اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه ، که مرحوم علامه در مورد قضیه ، که بازم به نقل از استاد شهید :"آقای خمینی" قضیه ی سالبه رو قضیه بحساب نمیارن ، یه نظریه ی جدید ، نو و بدیعی دارن .

مثلا اگه قضیه این باشه :

چرا نماز نه ؟

که سالبه ی :

چرا نماز آری ؟

بحساب بیاد ، بقول استاد شهید مثلا به نظر :"آقای بروجردی" .

نظر مرحوم علامه اینه :

چرا نماز ؟

و معنای اون اینه که در سالبه ی قضیه ی :

چرا نماز آری ؟

بعد "چرا نماز" آری گفته که نشه ، این عدم آری , نه پنداشته شده ، و این پندار معنی قضیه ی سالبه "هست ! " .

بعبارت ساده در قضیه ی "نماز" ، سالبه ی اون پنداری از عدم اونه .

ناگفته نمونه که این نظریه جدید ، نو و بدیع از قضیه ی سالبه ، نیاز به معنایی از :"پندار" داره که :"پنداری" نداشته باشه !

چراکه آنگاه :"نظریه ای جدید ، نو و بدیعی " پنداری خواهیم داشت .

که بعنوان مثال طبق نظریه حضرت امام (ره) : وقوع و لاوقوع نداره ، در حالیکه قضیه ی مثلا نماز :" وقوع و لاوقوع" داره ! و فقط عدمش نیست که وقوع و لاوقوع نداره ! بلکه بچه های اونم (2) ، مثلا پنداریشم وقوع و لاوقوع نداره ! بقول ایشون .

2 – مادر ، مادر قضیه نه ، مادرقضیه ی موجبه (و) سالبه .

3 – مع کل شیئی (و لاشیئی !؟ لاوقوع !؟) لا بمقارنه و غیر کل شیئی لا بمزایله (4) .

4 – پیام حضرت امام (1) به نخستین گنگره ی بنیاد نهج البلاغه : هان ای علما ، عرفا ، ... ، به منم بگین ، و فقط همینو بگین که اینو که فرزند وحی در تفسیر :"مع" گفته یعنی چی ؟

5 – اظهار نظرم به نوشته ای در قضیه ی گفتمان ، البته نه بعنوان گفتمان ! بلکه با عنوان ... 


  

 

چرا مسیحی نیستم ؟ (4) :

... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... .

سلام علیکم

نیمه ی دوم :

ضمن تبریک بمناسبت نیمه ی ماه مبارک و تولد آقا امام حسن مجتبی علیه السلام ، و قبولی نماز روزه هاتون ، بحث رسید به اینجا که نویسنده ی کتاب "چرا مسیحی نیستم؟" کاری به این نداشته باشه که مسیح و مسیحیت ، یا اینکه دین ، یعنی پیامبر و پیام آوری از طرف خدا راسته یا دروغه ، بلکه دین رو علمی ندونسته و برا همین گفته باشه که :

چرا دیندار نیست ؟

که من با این کار دارم ، یعنی آیا دین یا اسلام (1) علمی نیست ؟ چراکه گفتم اگه نویسنده ی کتاب "چرا مسیحی نیستم ؟ " اگه مثلا در ایران بود و شیعه هم بود بجای اینکه بگه چرا مسیحی نیستم ؟ می گفت چرا مسلمان نیستم ؟ و نه تنها اسلامو علمی نمی دونست ، بلکه مذهب شیعه رو هم علمی نمی دونه !

خب ، چرا دین علمی (3) نیست ؟

خب گفتم که من این کتابو حتی ندیدم ، چه رسه به اینکه خونده باشم ، استاد شهید در یکی از آثارشون به نقل از اون کتاب دارن که نویسنده ی اون کتاب مثلا پرسیده :

معلم یا آموزگار من کیه ؟ و پاسخ مثلا این بوده که پدرم .

خب قبلی ، یعنی معلم پدرم کی بوده ؟ و پاسخ باز مثل قبلی ، که پدرش باشه .

خب این تا کجا ادامه داره ؟ و پاسخ مثلا مسیحیت این باشه که پدر اولیه و آدم .

خب معلم اون کی بوده ؟ و پاسخ این باشه که : خدا .

خب اونوقت معلم خدا کی بوده !؟

و در نتیجه به جایی می رسیم که مسیحیت پاسخی براش نداره ، پاسخ علمی ، چرا ؟ برا اینکه :

دور تسلسل باطله

در علم یا دانش !

خب چرا !؟ چرا دور تسلسل باطله ؟ و نویسنده چرا اینو علمی گرفته ؟ و سنگ بنای علم یا دانشو بر اون گذاشته ؟

دوم ، یا نیمه دومش اینکه این با چی علمی گرفته !؟ و مسئله ی اصلی اینه !

یعنی بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام از دوحال خارج نیست ، یا این بگوش رسیده ، یا خونده ، و حالا شنیده رو هم بحافظه سپرده باشه ! خب بعدش چی ؟

و یا اینکه رفته باشه ، مثلا مانند یه دانشجو ، یا بقول پیامبر مسلمان ! که در طلب علم یا جستجوی دانشه ! البته نه دروغکی ! ولو در یه تشکلی و انقلابیم ! و این بچشم دیده یا بگوش شنیده ! نه اینکه مثل قبلی شنیده یا دیده ای بهش رسیده و حالا بیاد بیاره ، بهش فکر کنه یا بیندیشه و بعد حکم کنه که چیه ؟! علمیه یا بقولی علمی نیست !

چراکه مسلمان طالب علم یا جوینده ی دانش ، رفته دنبال علم یا دانش ! نه اینکه مثلا یونسکو بهش بگه این علمه یا دانشه !

یا مثل جمهوری اسلامی ایران ! خودش مستقلم بره دنبال علم یا دانشی که گفته میشه ! مثل اونچه که در مثلا کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها " اومده بعنوان علم یا دانش ! یا حرف عالم ! یا دانشمندی مثل همین که نوشته :

چرامسیحی نیستم ؟

چراکه مسلمان می دونه که در طلب چی و یا در جستجوی چیه ! و گفتم که فرق می کنه افتادن مثلا چشم به یه چیزی بقول مرحوم علامه ، با یه چیزی که به چشم بیاد و مثلا اسم خودشم گذاشته باشه : علم یا دانش .   

زیرنویس :

1 – قبلا گفتم که ما دینی بنام اسلام که حضرت محمدبن عبدالله صل الله علیه و اله و سلم پیامبر اون باشه ، و پیامبر قبلی ، یعنی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ، حضرت موسی علیه السلام ، حضرت ابراهیم علیه السلام ، حضرت نوح علیه السلام و حضرت آدم نبی علیه السلام پیامبر اون نباشن (2) و این پنج پیامبر یه دینی که اسلام باشه نیاورده باشن ، نداریم .

بعبارت دیگه وقتی که گفته میشه :

چرا مسیحی نیستم ؟

معناش اینه که :

چرا مسلمان نیستم ؟

منتها مسلمانی که پیرو حضرت عیسی بن مریم علیه السلامه .

2 – در آغازین این سوره اومده بود :

... ، وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ ... .

یعنی ایمان به پیامبری حضرت محمد صل الله علیه و اله و سلم و قبل از ایشون ، یعنی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام و قبل از ایشونم .

3 – حالا کاری ندارم به اینکه علمی یعنی چی ؟ مگه اینکه بنا باشه وقتی گفته میشه علمی مثلا بقول علم یا دانش ریاضی فیزیک که در نوشته ی قبلی گفتم ، مقصود و منظور از علمی دقیق و مشخص ! باشه ، نه بقول این دانش مثل خدا ، پیامبر و امام باشه !

یا بقول علوم یا دانشهای دیگه ، که در مراکز علمی دنیا و منجمله ایران و بعد انقلابم در جمهوری اسلامی ایرانم ، مقصود و منظور علم یا دانش خاص و تعریف شده ای باشه جدا از علوم دیگه و مستقل (4) از اونا !

4 – مقصود و منظور از مستقل همون که در سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری برا جمعی (5) از دانشجویان اومده بود که :

مثلا هندوستان مستقل از انگلیس شد ، ولی فرهنگش مستقل نشد !

ولی جمهوری اسلامی ایران گویا نه تنها مستقل بود ! زمان شاه ! ولی فرهنگشم بعد انقلاب مستقل شد ! و برا همین :

معنا نداره که مثلا یونسکو براش نظام آموزشی تعریف کنه !

خودش ، همونطور که در نظام سیاسی مستقل شد ! در نظام آموزشیم مستقله ! یعنی در علم و دانشم مستقله و چنین نیست که مثلا نویسنده ی کتاب :

چرا مسیحی نیستم ؟

براش علم یا دانشو تعریف کنه و بهش بگه علمی یعنی این که مثلا :

اجتماع نقیضین محاله (6)

یا مثلا :

دور تسلسل باطله

که بنا بر نقل استاد شهید مرتضی مطهری از کتاب :"چرا مسیحی نیستم؟ " این اصل علمی گرفته شده و بنا بر این اصل استدلال شده که دین یا اسلام علمی نیست .

5 – که خود ایشان در سخنرانی فرمودن ، نه تنها دانشجویان ، بلکه تشکل های دانشجویی رو هم این جمع نمایندگی نمیکنه !

و من یاد نمیاد که در دیدار های قبلی ، تا کنون هم نمایندگان دانشجویان با ایشون دیدار داشته باشن ! و مثلا بقول این سوره دانشجویان انقلابی ، انقلابی دروغی و کافر . (7)

6 – بعنوان مثال سنگ بنای علم یا دانش بقول مرحوم علامه ، که ذیل آیات نخستین همین سوره ، در تفسیر شریف المیزان اومده .

یا مثلا سنگ بنای علم یا دانش که در کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها " اومده و در همون جا :"پارادوکس" یا تناقض نمای نویسنده کتاب :"چرا مسیحی نیستم؟" م مبنای کار قرار گرفته و نتیجه گیری شده که ابولبشری بنام آدم نداریم ! و بعبارت دیگه : چرا فرزند و اونم پسر آدم نیستم ؟!

ولی بی پدری داریم ! و اونم بی چون و چرا و اونم در کشوری بنام :"جمهوری اسلامی ایران" مستقل !

7 – فرق کافر با انقلابی دروغی یا بقول قرآن انقلابی منافق اینه که مثلا بدروغ گفته نمیشه : چرا مسیحی هستم ؟ بلکه گفته میشه :

چرا مسیحی نیستم ؟

 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :134
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342495
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ