سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساماندهی ب : 

بنام دارای جان خرد ، ... . 

... ، وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ ، إِلاّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ، فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ ، ... .  

از سر کار که داشتم میومدم از خونه زنگ زدن که رسیدم واستم بیان بریم خرید میوه و ... برا فردا شب ، خب ، رسیدیم خونه تا نشستم خوایم برد و آخر شب بود که بیدارم کردن و گفتن داره نمازم قضا میشه ! 

اینو بگم ، دیشب با اینکه ساعت حدود ده بود رسیدم خونه (الف) ولی مثل امشب خسته نبودم . 

خب ، کمی خوابیدم و میشه دست به قلم شد و بحث رو پیگیری کرد ، خصوصا که پرسشیم مطرح شده باشه ، هرچند تو پارسی یار پاسخی داده شده . 

پیش از پیگیری اینو بگم که در خبر هشت وسی ، نه و ده تلویزیون که خواب بودم ، تو خبر دوازده تعریفاتی از یه کتاب شد ! 

یه تیکه ای از کتاب که آورده شد پرسشی پیش آورد که چرا برای معرفاشم پیش نیومده ؟! 

آخه وقتی بقول کتاب چراغا خاموش شد ، با کدوم چراغ قدر چراغ دونسته بشه !؟ 

مثلاً بقول سعدی که فردوسی گفته : 

میازار موری که جان داره و جان شیرین خوشه ! 

خب ، خوشه ؟ یا خوش بود ؟ و حالا بمونه بقولی : «حافظه تاریخی» شم !؟ 

خب بحث ، بقول مرحومه ای در سریالی ‌: چی شد ؟ 

جانداری مثلاً بنام مهسا امینی مرد ، فوت کرد و یا ... نه ! آخه شهیدان زنده اند ، الله اکبر ، ... 

(پ) ، خب تو کجا ؟ تو ساماندهی این : 

ج.ا ؟ 

خب فرقش با ساماندهی جاهای دیگه چیه ؟ که بقولی با از دست دادنش قدرشو دونست ؟ 

حالا بمونه اونی که گفتم ! با جون یادآوری و اندیشیدن بهش ! البته با داشتن : 

حافظه ! 

برای یادآودی عضو بیجان یا بی حس بخاک سپرده اش ، البته توسط سامانه ی : 

خانواده 

نه سامانه ای که جنازه ای رو به خانواده اش هم تحویل نمی دهد ! چه رسد به جماعت و جمعه اش ! 

که بیا بگیر این مثلاً : 

ارشاد 

نکرده ات رو ! 

شب بخیر 

_________________ 

زیر نویس : 

الف : 

خب برا اینکه تو تبریز شلنگ بنزین ماشین (ب) سوراخ شد و خلاصه تا یکی رو آنوقت غروبی گیر آورد تعویضش کرد خدایی شد ، وقت گرفت ، ولی خونه که رسیدم دوش گرفتم و نمازو زدم و شامی خوردم و ... بعدش خوابیدم . 

ب : 

خب ! با اینکه بقولی آخرین مدل یا بقولی ورژن پیکانه ، ولی مالک قبلیش گویا فقط سوارش میشده ! جنازشو کم کم روبراه کردیم و هر از چندی به چیزیش نیاز به تعویض و تعمیر پیدا می‌کنه . 

پ : 

بماند ! که کدوم جان ؟ جان عقلی ؟ یا عضوی ؟ که بخاک سپرده میشه ؟ یکی که عقلش تو مثلاً چششه فرق داره با اونی که عقلش تو مثلاً تو فکرشه ، عقل جوندارشون که یکی نیست ، بی جون کردنشونم یکی نیست ! 


  

هبوتیها :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لِإِیلَافِ ... .

با سلام به خانواده ی خودم .

تکفیری ها : 

اول پیروزی پرسپولیسو تبریک بگم ، که الان تلویزیون تو خبر هشت و بیست گل خوردشو نشون داد .

اما حرف امروزم ، بعد از سلام بر محسن فاطمه سلام الله ، که به دنیا نیامد ، و همونطور که پیش از این به نقل از آقا باقرالعلوم علیه السلام براتون گفته ام که با کشتن ایشون ، دقت کنید کشتن ایشون ، علم و دانش از عینش افتاد به هفتاد ، و نیم دیگرشم با کشتن آقا امام حسین علیه السلام افتاد به قم ، هرکودکی که پا به این دنیا میزاره ، خب حق سکونت روی زمین داره ، حتی کودک داعشی ، البته کودک که داعشی و کافر بدنیا نمیاد ، منظور فرزند داعشیه .

سر زمین فکر یا بقول ما اندیشه : 

با این حساب نه تنها داعشی ، بلکه صهیونیستی ، هم از وقتی که پا به این دنیا گذاشته حق زندگی رو زمینو داره ، مثل من و شما که همین حقو داریم ، هرچند نه تنها مثلا سازمان ملل ، بلکه سازمانهای دیگرم ! این حقو قبول نداشته باشن ! و به عناوین مختلف بخوان مانع اون بشن ، و حکما با اجازه ی اونا باشه مثلا ، یا مشروط به تبعیت و پیروی از اونا باشه مثلا . 

خب الان تلویزیون هر سه گل بازی رو نشون داد ، تو خبر شبکه ی یکش . 

چی داشتم می گفتم ؟ می خواستم اینو بگم که نه تنها با بدنیا آمدن یکی زمینی هست که در اونجا متولد شده ، بلکه یه فکر ، یه اندیشه هم ، اگر مثل آقا محسن بن علی علیه السلام کشته نشه زمینی برای پیاده شدنش داره ، ولو اینکه از سازمان ملل گرفته تا سازمانهای کوچکترش بخوان جلوشو بگیرن ، مثل جلوگیری یزیدی از پیاده شدن فکر و اندیشه حسینی بعنوان مثال . 

چراکه کشتن فکر و اندیشه ای پس از پیدایش اونه ، و اگر به اصطلاح بخوان در نطفه هم خفه کنن ، باز نیمی از اون پیدا شده ! و جلوی نیم دیگرشو با کشتنش می تونن بگیرن ، نه عینشو . 

خب اون نیمه هم که بدون زمین نیس ، بله میشه جلوی نیم دیگرشو گرفت ، البته اگه بازم همونطور که پیش از این براتون به نقل از آقا باقرالعلوم علیه السلام گفته ام ، یکی نباشه که اون فکر و اندیشه رو بهش داد . 

تنوریها : 

دیشب تلویزیون داشت برا خراسانیا حرف می زد ، یعنی برادر ازغدی داشت براشون می گفت ، و یه حرف قابل توجهی گفت ، اونم اینکه همه ی داعشیها که یکی نیستن ، توشون مثلا اروپایی مسلمون یا مسلمون شده ای هم هس که شنیده یه جایی رو میخوان سر زمین فکر و اندیشه ی اون بکنن و اونم راه افتاده به اونجا ، خونه زندگی و خیلی چیزاشم ول کرده و اومده . 

مثل کیا ؟ مثلا مثل یهودیایی که به سرزمین اندیشه ی خودشون رفته ان ، نه مثل اونایی که فکر و اندیشه ی یهودیم ندارن و ... 

منتها سرزمین اینا با اندیشه ی یهودی مناسبت داره ، ولی مثلا سوریه ، عراق و شایدم ... ، چه مناسبتی با اندیشه ی اسلامی داره ؟ مکه و مدینه که مناسبتره ! 

بله ، یه مناسبتی داره ، در یه جایی خوندم که مثلا شام و شامات مقر حکومت معاویه و یزید بوده . 

خب ، چشم پا میشم از پشت کامپیوتر ، پس بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :286
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1349151
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ