سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گزاره ی پایانی قسمت دوم :

... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .

سلام علیکم .

... ، السلام علیک ایها النبی (الف) و ... .

... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .

دیشب که می خواستم بخوابم ، هنوز روزنامه های امروز (ب) بروز نشده بود ، تو :"پیشخوان روزنامه" رو میگم ، صبح که صفحه ی اولشونو نیگا می کردم ، صرف نظر از حرفای :"به تعبیر معروف" این :"زنجیره" به اون یکی دیگه اش ! و خبرای روز (پ) شون ، خبر متفق القولشونم متفاوت بود ! نه مثل خبر سیمای این :

ج.ا

هرچند اونم خبرش بعنوان مناسبت دیروز (ت) تفاوت داشت !

یه خبرش با خبرای دیگش فرق داشت ! مثلا گزارشگر هردوش یکی نبود ! که گزارشگری داشته باشه ! و نظر خواهیم بکنه ! و ... !

حالا مثلا :"دعوت" سخنران ! ووو بمونه ! و :"گزاره" ی دومش ! که قبلا گفتم ! که هرکی می خواد اومده باشه برای شنیدن حرف سخنران ! اونم نه مثلا ایستاده ! یا نشسته روی زمین و مثلا پله ای ! ووو .

آخه ! یکیش خیلی :"منظم" بود و ... ، گزاره های دومشو میگم ! ولی گزاره های دوم :"سخنران"ای بقیه علاوه بر شلوغیشون ، حق مثلا کف زدن و اظهار نظرم داشتن ! برای گزاره ی اولشونو میگم !

تفاوت پیامبر :

سخنان پیامبر ، از آدم گرفته تا خاتم ، اولین تفاوتی که داره ! اینه که میگه اونم گزاره ی دومه ! ولی آیا مثلا سخنران دیروزی که گفتمم میگن !؟ خودشم اینکه آخرش برسه به خدا !؟

با اینکه پیامبرم مثل اونا یه بشره ! می شنوه ، مثلا ! خودشم با گوش ! که خوراکش سخنه ، مثلا ! حالا مثل بقیه خودنیشو گزارش میده به شنوایی و اونم به ... بمونه !

خب ! پیامبر برای رسیدگی به :"حساب" نه تنها مثلا سخنرانای دیروز ، و هر سخنرانی ، بلکه اونیم که به سخنی گوش میده ، اگه به "حساب" بیاد ! که میاد ! چی !؟

اینو ، درستکه من گفتم ! و حتی بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :"مطبوع" (ث) هم باشه ولی به تعبیر معروف :"من درآوردی" که نیست ! از خودتونم که :"طلب" کنین ، یا :"جویا" بشین می بینین همینه و شما هم مثل من و جفتمونم مثل پیامبر ! با این تفاوت که اونی که به پیامبر رسیده توسط اون به ما رسیده ، همونطوری که از سخنران دیگری میرسه ! منتها با اون تفاوتی که گفتم ، حالا می خواد هرکی باشه ! هر اسم و رسمی هم داشته باشه ! چراکه سرو کار مثلا گوش ما با سخنه ! نه بقول آقا امیرالمومنین : سخنران ! و حتی پیامبرم که باشه ! چه رسه به اینکه نگه : از کجا آورده !؟ و مخاطبشم حق اظهار نظرم نداشته باشه و به تعبیر معروف :"سیخ" گوش ! مثل یکی از اون خبرای متفاوت سیمای این :

ج.ا

و اونم بمناسبت دیروز !    

خب ، روز بخیر و ان شاءالله زیرنویسا هم بمونه بعد نهار ، آخه سفره بازه و ...

--------------------------------

زیرنویسا :

الف :

البته سلام بر پیامبر ، در نماز ، سلام واجب بحساب نمیاد ، مثل شهادت در تشهد .

چراکه در سلام واجب :"سلام علیکم" سلام شامل بر پیامبرم میشه .

چی می خوام بگم !؟ می خوام بگم سلام بر پیامبر داریم تو نماز !

خب ! شاید گفته بشه ! اونی که نماز خون نیست چی !؟ خب اونم تا سلامی نده چیزی گیرش نمیاد از گزارش گزارشگری ! که مثل پیامبر گزارشی داشته باشه ! و نیازیم نداره که ادعای پیامبری داشته باشه ! از گزارشش پیداس ! منتها با تفاوتی که در متن گفته شد ، که نمیگه : از کجا آورده !؟

حالا بمونه به کجاش !؟ اونم طلبه یا دانشجو ! طالب علم یا جوینده ی دانش ! و اونم بعنوان یه :"فریضه" ! که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده !  

ب :

هفده آذر هزار و سیصد و نود و هشت .

پ :

دیروزشون .

ت :

نه مثلا ، ضمن عرض تسلیت ، بمناسبت دهم ربیع الثانی ، بلکه :"شانزده آذر" .

ث :

العلم علمان ، علم مسموع و علم مطبوع ، و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .

حالا می خواد :"سخنران"ش هرکی باشه ! و هرچیم که بگوش برسونه ! نفعی نداره تا مطبوع نشده باشه ! برا گوشی ، مثلا ، که بهش رسیده باشه !

البته مثلا بقول مرحوم علامه ، مثل :"افتادن چشم" ، گوش دادن فرق داره ! ولو اینکه از حس شنوایی ، مثلا ، اومده باشه ! خب برا اینکه :

قصد

شنیدن داره ! حالا :

منها

ارزش شنیدنم ! نداشته باشه ، بحث دیگه ای داره ! و مونده به باب طبع شنونده ، مثلا ، نه بگوش رسیده ! مثلا ! که بخواد بگوش رسیده رو گوش داد !

چراکه از اینجا ببعدش دیگه دست اون نیست که ! مگه اینکه ... !

اولش اینکه با اجازه !؟ و با سلام !؟ ولو اینکه بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : اونجا خالیم باشه ! از حتی شنونده ای ! مثلا ! چه به اینکه مخاطبی داشته باشه برای :

سلام علیکم ! 

--------------------------- 

بعد نوشت : 

شکر خدا ! اینجا هم رحمت الهی باریدن گرفت و اولین برف امسال داره میباره . 

ان شاءالله که برکت داشته باشه و : 

منها 

یی ! نداشته باشه ! 


  

بِوَفتِ سلام :

سلام علیکم ، شب بخیر .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

اللهم لک ... و علی رزقک ... تقبل منا .

السلام علیک یا خلیفة (الف) الرحمن .

یادآوری :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

گفتم (ب) که استاد شهید شهادتی مثل تشهد نماز رو به معنای :"درک" یا بقول خودمون دریافت گفته اند ، حالا درک کی !؟ خب بله درک کننده یا دریافت کننده ، ولی روشن نفرموده اند ، صرف نظر از انواع و اقسام :"ادراکات" ی که گفته میشه ، مثلا :"حسی" ، "قلبی" و عقلی ، پرسش اینه که اگه بقول ایشون ، که در مثلا اثری از آثار بدون استثناء خوبشون اومده باشه ، البته بعد معلم ثانی یا فارابی ! یه درک :"تصور" ی و یه درک "تصدیق" ی داشته باشیم :"ما" و صرف نظرم از "ما!" ، که :

اگه و فقط اگه یه "تصور" و یه "تصدیق" داشته باشه ، آنگاه ما فقط یکی از ایندو که نمی تونه باشه ! بلکه :"جامع" ایندوس و بقولی :

آندو زیر مجموعه ماست !

و حتی صرف نظرم از اینکه پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده باشن که آنگاه :

یکی از این دو :"امام" دیگریس !

ووو ؟ که در حوصله ی این فرصت (پ) نیست ، پس سلام نماز بعد تشهده !

یعنی چی !؟ یعنی پس از درک یا دریافت اینه که خدا یکیست و محمد (ت) بنده و رسول اوست .

بشرح ایضا سلام دهنده هم !

در سلام دادنای روزمره هم همینطوره ، مثلا وقتی یکی رِ می بینیم بهش سلام میدیم ! و میگیم :

سلام علیکم !

یا بجایی وارد میشیمم ، ولو اینکه بفرموده خدا و پیامبرشم ، در اونجا هیشکیم نباشه ! و بچشم نیاد !

همینطور سلامی که در مثلا زیارت داده میشه و زیارتنامه ها اومده هم پس از درک یا دریافتی از سلام دهنده هست ، حالا چه :"قدر" !؟ مونده به :"اندازه" ی درک یا دریافت ما و بقول پیروان مثلا معلم ثانی : معرفت و حجت ما!

یا :

علم یا دانش ما !

چراکه بقول ایشون و پیروان ایشون :

علم یا دانش عبارته از :

تصور و تصدیق !

حالا اگه بقول استاد شهید ، در آثار بدون استثناء خوبشون : این کار همه ی علما و یا دانشمندا در دیگر علوم ، که گویا مراد از دیگر شامل همه ی علوم یا دانشهای دیگر از نه تنها :"فلسفه" ! بلکه :"منطق" م میشه ! منجمله :"منطق جدید"م ! و حتی :"فازی" ی اونم ! باشه ، که :"ابتدا تعریفی دارن و سپس براش دلیل میارن" ، سلام اونا هم بعد نه تنها معرفت یا شناختشونه ! بلکه بعد تصدیقشونم هست !

حالا سلامشون چه سلام آغازین باشه ، و چه پایانی ! البته بعد سلامی که بهشون رسیده باشه ! و گرنه این :"سلام" رِ از کجا آوردن !؟ مثل هر حرف دیگری که بخوان بزنن و روزیشون نشده باشه :"به ! وقت سکوت" ی که شکسته شد و بگوششو رسید ! نه گوش دادن ! ولو بفرمان شنواییم ! چه رسه به :"دل" خواه ! که اگه تو یه کتاب یا نوشته و یا مثلا مقاله ی علمی ازش ، بعنوان فرمانده حواس ! و منجمله شنوایی ، حرفی زده شده باشه سلام منو بهش برسونید !

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا (ث) بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

یاد تعبیری از مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران افتادم ، ولی حرکت بعد :"توقف" ی هست ! بعد "توقف ی در استاد شهید" ، که داشته ام .

حالا بمونه که مقصود از عدم توقف یا حرکت چیه !؟ مثلا ادامه ی راهه !؟ یا ... ؟

شب بخیر .

----------------------

الف : جانشین ، نایب ، ...

ب : در نوشته ی قبلی ، با عنوان :"به وقت شهادت" .

پ : آخه علاوه بر اینکه بعد یه روز کاری خوابم فرصت بده ، فردا چی !؟ که ان شاءالله صورت حساب یه طبقه رو بتونیم تحویل صابکار بدیم و دریافتی داشته باشیم ! # و ...

ت : اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم .

ث : شب قدر ، شب چهارم ! پیش از شب پایانی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، سَلَامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ . ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 


  

به وقت نماز (پایانی) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ، ... .

سلام علیکم (الف) ، صبح بخیر .

امروز ، که گویا اتوبوسا کار نمی کنن ، خب وسیله ی شخصیم که دیگه نداریم بریم سر کار ، گفتم ضمن عرض تسلیت مجدد بمناسبت امروز ، بحثو به جایی برسونم !

خب این رسوندن می تونه معناش اینم باشه که مثلا بگوشی ، و نوشتشو به چشمی برسونم ! و والسلام !

خب سلام در زبون قرآن ، که به :"زبان عربی" نازل شده ، معنی ختم کلامم داره ! # و ختم کلامم می تونه رسیدنش به گوشیم باشه !

البته نه :"گوشی" ایی که پیامرسونا حرفشونو به اونا میرسوننا ! چه خارجیش و مثلا همین :"تلگرامی" که ... ، و چه داخلیش و مثلا :"سروش" .

خب برا اینکه اینام نیاز به گوشی دارن که به اون برسونن ! حالا چی !؟ بمونه ! فقط :"والسلام" و اونم :"والسلام علیکم" یادشون نره (ت) .

------------------------

الف :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ (ب) ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

یه حرفی که زده میشه ، خب برا یکی زده میشه ، وگرنه معنا نداره حرف زدن ! همینطورم مثلا گوشی که حرفی براش زده نشه !

و این در بقولی :" مابعدالطبیعه" ی گوشم جریان داره ، که حسی برا شنیدن نداشته باشه !

ناگفته نمونه که این در قضیه جریان ... حس ، عضو و مثلا حرفی که به اون گوش داده میشه هم برقراره ، و اینم نمونه که در هردو سر چه از مثلا طرف حس ، و چه از طرف اونچه که به عضو حسی میرسه ، مثلا حرفی که بگوش میرسه ، و گفتم که این فرق داره با گوش دادن به حرف ، هرچند به اصطلاح یه :"الخوارزمی" یا بقولی :"الگوریتمی" داره ، ولی آغاز و انجامی :"صفر" نداره ! که ان شاءالله فرصت بشه بیشتر میگم ، و :"فعلا" اینو خواستم گفته باشم که یکی از طرفین قضیه "صفر" یا خالی و یا تهی ، بعبارت دیگه عدمی نیست !

یعنی بعنوان مثال یکی حرفی نزده باشه و بگوشی نرسیده باشه و شنیدنی اتفاق افتاده باشه ! همینطور در مسیر نزولشم ، یعنی شنیدنی در کار نباشه و گوش داده بشه به حرفی ! که زده بشه !

نه نزولی ! مثل نزول مثلا حرف خدای رحمانِ رحیم ! که اینم بمونه سر فرصتش ان شاءالله ، "فعلا" همین :"قدر" گفته باشم که بعنوان مثال وقتی حرف یه عالم یا دانشمندم که به گوشی میرسه ، که تا اون وقت ! بهش نرسیده ، هرچند اون گوش یه پای قضیه هست ، که گفتم ، ولی گوشی در اندازه ی اون حرفیه که بهش رسیده ، همینطور حسشم # و ما بعد اونم !

همینطورم # و ما بعد نزول مثلا حتی حسی (پ) که برای مثلا گوشی گفته بشه ! مگه اینکه قضیه بقولی پنجاه پنجاه باشه بحساب ! البته نه بحساب علم یا دانش ریاضی رایج در مراکز علمی دنیا و منجمله ایران و بعد جمهوری اسلامیم !

ب :

إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ، تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ، ... .

پ :

که گفتم نهایت حرف بشر تا این زمانم همینقدر یا اندازه هست ! که بعد رنساس یا انقلاب صنعتی در اروپا و غرب و دنیا ، منجمله در ایران و بعد جمهوری اسلامی ایران به صراحت به زبونم آورده میشه ! اونم نه به :"زبان علم" یا دانش ! بلکه به :"زبان قرآن" م مثلا !  

ت :

چراکه واجبه ! وگرنه نمازم تمومی نداشت ! بدون سلام !

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته . 


  

مرگ بر  ... .

و سلام بر ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أل ... ، الم  ... بَ ... وَلَقَدْ آتَینَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أل ... مَلِکِ النَّاسِ ... .

دعای اول :  

خبر مثل توپ پیچید ، که دعا مستجاب شد ، شعار مرگ بر شاه آخرش کار خودش کرد و مثل همین وقتا ، تو برج دی بود که شابابا دست زنش گرفت و رفت ، بچه هاشم برده بود ، البته بچه که میگم مثل شما  رو میگم که من پدرتونم ، نه اونی که مثلا به حرفم گوش میده و ازم یاد میگیره .

خب ، هرکی که خبرو شنیده بود ریخت ، البته بچه های شاه نریختن ، تو کوچه ، خیابانو و کجا ؟ مسجد حاج بابا دیگه ، که خونه ی دوم بچه های انقلاب بود ، تو شهر ما ، اونا ، حتی شهربانیشم جرات نداشت بیاد بیرون ، چه رسه به اینکه جلوی ما رو بگیره ! اونا بیشترشون کپ کرده بودن که حالا چی میشه ؟ شایدم می گفتن اگه برنگرده چی ؟ البته نه همشون ، آخه بودن که مثلا می گفتن بازم ، مثلا مثل 28 مردادی که رفته بود ، برمی گرده ، و این رفتن مثلا دوام نداره و مثلا :"ماندگار" نیست و این حرفا ، در حالیکه درسته که بچه های انقلاب بهمینم شاد بودن و ریختن بیرون و مثلا به ترکی می گفتن :

1357 ، محمدرضا از تخت افتاد

ولی ازینم راضی نبودن که شاه در رفت ! آخه شعار اصلی یا مثلا :" کلیدی" اونا این بود : مرگ بر شاه

اونوقتا بقول سریال در حاشیه ی 2 ما چهار نفر بودبم ، بقولی من بودم ، مادرتون ، آبجی نرگس و داداش مهدی که کوچیکتر بود ، مام ، یعنی منم تا خبرو شنیدم زدم بیرون ، از خونه به کوچه ، خیابون و گفتم که کجا ؟

همونجایی که منو یاد جایی مینداخت که پیامبر ، خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم  پس از هجرت از مکه به پثرب ، شترش به امر خدا اونجا زانو زد .  

آخه در بحث قبلی گفتم که دعای من چی بود ، چی بود ؟

آیا مثلا بقول شاعر :

دیو چو بیرون رود فرشته در آید ؟

یا حتی  کلمه ی :

لا اله الا الله !؟

که بقولی و بقول بچه مدرسه ای ها : دو بخشه ؟

تازه بخش اولشم مثلا : مرگ ... ؟

و دیگر مطالبات ؟

یا اینکه گفتم : 

برا من "حکومت اسلامی" بود ؟  


  

سلام پایانی :

سلام علیکم آقا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ، ... .

قبول باشه ، نماز عشاتو میگم ، همین الان خوندیم ، جات خالی ، مثل دفعه ی آخر میون من و مادرت .

 ... ، وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ، ... .

چراکه فقط منتظر این نیستم که در بزنی و سلام علیکی داشته باشیم ، مثل وقتی که بدنیا اومدی و چشمون تو چش هم افتاد .

یا اینکه بشینیم از دیدنیت ، شنیدنیت ووو برام تعریف کنی ، مثل همون دومین کاری که بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، علما و دانشمندا می کنن ، بعد تقسیم منطق معلم اول ، توسط معلم ثانی فارابی ، اونم نه فقط تصدیقش ، بلکه تصدیقی اعم از تصدیق و تکذیب !

بلکه همونطور که گفتم ، علاوه بر این دو ، تصدیق و تکذیبو نمیگم ، اون دوبابو میگم ، اون دو کارو میگم ، بازم با هم بقول فاطمه کوچلو ، دختر برادرتو میگم ، آلا کنیم ، که وقتی نماز می خوندم از ترسش مهرو میگرفتم دستم که نیاد ورداره و ...

آخه اونم علاوه بر همون دوکارم میکنه ، فقط ندیده و بیاد نمیاره که تا مثلا اذان گفته میشه ، یا وضو می گیریم و یا جانمازو وامی کنیم میگه : آلا .

 از نیتمون چیزیم بگوشش نرسه که اولش نیت می کنیم ، ولی دریافته که قصد نماز خوندن داریم و بعدش میگیم : خدا بزرگتر از نه تنها یکی از اوندو ، مثلا دیدنی و یادآوریشه ، بلکه بزرگترم از هردوشه ، مثل هر دوی همون دوتاهم ، اون دوباب معلم ثانی رو میگم .

و تا سلام میدیمم در میابه که نمازمون تموم شده ، سلام آخر میگم که بعدش می بینه دستامونو حرکت میدیم .

ولو اینکه ندونه چی میگم و به کی سلام میدیم ، آخرین سلامم .

پرسش :

یادمه آقای قرائتی ، که همنام توس ، حالا تو درسهایی از قرآنش یا تو برنامه های دیگرش در رادیو تلویزیون که الی ماشاءالله خودش میگه از اول انقلاب تا حالا داره ، و مثل نهضت سواد آموزی ، همه عوض شدن ولی اون هنوز سرکاره ، تو یکی از برنامه هاش پرسشی در همین زمینه مطرح کرد ، البته مثل همون شعاری که برای یکی از اون ، یعنی استقلالش ، آیه آورد ، تو همین قرار جمعه ی گذشته ی تلویزیون گفت که سلام دوم که در اون عباد صالح اومده ، برا عباد صالح آیه ای آورد برا بحث از امام زمان ، که بعد ذکر ، یکی از همون دو کار فاطمه کوچلوی ما هم ، عباد صالح و عبد صالح یعنی امام زمانی وارث زمین داریم .

خب از پرسش ایشون ، که عبارت بود از اینکه این سلاما که تو نماز داده میشه ، به کیه ؟ یکی هم پاسخ داده شده ، ولی هنوز اصل کاریشو نفرموه ان ، چراکه اولی که بر پیامبر و اونم خاتم پیامبرا ، مثل خاتم دیدن ، شنیدن ووو ، و دومیم واجب نیست و داده نشه هم نماز قبوله ، و سلام پایانیه که جزو نماز و خاتم نماز و منجمله دو سلام قبلیم .

یعنی خاتم دوسلامی که بر پیامبر است و بر امام زمان شد ، خب این وسط جای کی خالیس ؟ که تا به اون سلام ندی ، ولو اینکه به پیامبر و امامم سلام داده باشی ، نماز تموم نشده ؟ اقامه نشده ؟ برپا نشده ؟

السلام علی فاطمة و ابیها و بعلها و بینها ، حالا سرّشم بمونه ، اونم بعدد علم و دانش خدا ! که در صلواتش اومده .

... ،  فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیدًا . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْتَرَبَتِ ... .

شب بخیر و به امیددیدار ان شاءالله تعالی ، والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته ، پدرت .


  

پیدایش پدیده 3 :

گفتم ماه تو آسمون پیدا شد

بازم مثل دیشب ، و برداشتی که از اون داشتم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ، ... ، وَمَا أَدْرَاکَ ... ؟ ... 

اصلا بقول ما ترکها ، ترکهای آذربایجانی و غربی اون ، چرا راه دور بریم ؟ باغچه نزدیک ! 

من از بیرون اومدم تو خونه و به شما دوتا گفتم : ماه تو آسمون پیدا شد .

بازم نزدیکتر ، ... گفتم : ماه ... 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْمُرْسَلَاتِ ... ، وَمَا أَدْرَاکَ ... ؟ ... 

... : والسلامم بمونه . 

سلام علیکم

... هُ ...

اون تو آسمون پیدا شد 

تو غرب ... ، به شکل و صورت هلال ...

چراکه به همین شکل و شمایلشو در شرق و اواخر ماه قبلی داشتیم ، ...

خب : علیکم السلام  

خب پاسخ سلام که واجبه ، بعدشم چی بگم جز این ؟ وقتی که شما اینارو بگین ؟ یا یکی دیگه مثل شما دوتا ؟

چراکه همونطور که در قسمت قبلی گفتیم شما دوتا در خونه هم مثل من زمینه اینو دارین که مثل من برین با چشم خودتون ببینین و برای مثل من بگین . 


  

سلام علیکم :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، حم ، ... تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ ... ، فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، وَلَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .

امروز ظهر ، اذان ظهر 16 فروردین 1392 ، درست نیمی از اولین ماه و برج سال نو رو پشت سر گذاشته ایم و نیم قورتش مونده ، حالا دو قورت و نیمش بمونه . 

اشاره : 

نظیر اینو در اذان ظهر روز اول امسالم داشتیم ، بشرح ایضا در روز ، شب وووی دوم ، که یه روز ، شب ووو رو پشت سر گذاشته باشیم و روز و شب وووی دیگری هم پیش رو داشته باشیم ، بعنوان مثال مانند شب دوم قدری که در سوره ی قدر اومده ، یا مانند مثلا آیه دوم سوره ی کوثر، کمثل رب العالمین در آیه ی یاد شده ی : فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ 

مانند سلام در: "سلام علیکم" موضوع بحث ما

سبک مادر :

 

علی ای حال و در هر حال در چنین حال و هوا و فضایی هم بود که تلویزیون تبریک سال و نامگذاری اونو از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ کرد ، البته باسلام و صلوات بر محمد و ال که در آغاز داشت ، یعنی در آن حال و هوا و فضایی هم ، خلاصه در یک محیط آشنا برای طرفین ، یعنی برای ما هم آشنا ، در ثانی هم ابلاغ شد که فاقد آن نیستیم و تازه صفر کیلومترم نیست ، که مثلا بقولی در نقطه ی صفر مرزی هم چنین حال و هوا و فضایی برای طرفین فضا سازی نشده باشد ، یا برای یکی از طرفین ، که گفتیم منافات با تنفس و نفس کشیدن مثلا علما و دانشمندان داشته باشه و ...  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :483
بازدید دیروز :173
کل بازدید : 1344021
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ