سریال سرزمین مادری :
سلام علیکم
ورودی :
در ورودی بحث (پ) ، هرچند با طرح مادر بنی آدم ، که شامل فقط من مثلا ایرانی نمیشه ، بود ، ولی چون نیاز به :"مستند" علمی در تاریخ علم (پ2) شاید داشت ، بحث تحت عنوان (پ3) "سرزمین مادری (2) " داده شد ، که سِتَدِ حتی آمریکایی هم داشته باشه .
دیشب در برنامه ی :"ثریّا" تلویزیون یه :"راهکار" داده شد که "مستند" در داد و ستد نداشت !
البته تصویری از :"حذف دلار" نشون داده می شد ، ولی آیا داد و ستد بدون :"پول مادر" هم مستندی داشت !؟
حالا بمونه که داد و ستد :"چند جانبه" گفته شد ! که :
... ، ذُو الْعَرْشِ الْمَجِیدُ ، فَعَّالٌ لِمَا یرِیدُ ، ... .
ی ، مثل "پول مادر" ، در داد و ستد :"دوجانبه" ، اون ، مانند پول مادر :"اروپا" (پ4) مثلا ، نداشت ! و بمونه هم که اینم در داد ستد دوجانبه با "اروپا" س ، و نه دنیا و پول مادرش ، ولو اینکه آقای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایرانم گفته باشن : این مادرارو ولش ! ما رو بجسب !
خب بله ! اگه دادو ستدی دو جانبه هم بقول برنامه ی "ثریا" ی تلویزیون نمی خوایم داشته باشیم ، خب داده ی آقای امنیت ملیم ، مثل همون داده ی خانم کارشناس برنامه ای در شبکه ی آموزش سیمای جمهوری اسلامی ایران : ولش
داده ی ثریا هم ولش !
و چه نیازی به مثلا "دیتا سنتز" ، راهکار ، راه اندازیش !؟
و در نتیجه ! چه نیازی به :"ریال" و پول مادر ملیم ! در سریال سرزمین مادریمون ایران ! از شهر مادر!ش گرفته تا کمثل خونه ی ما ! که یول برمی داریم و مثلا میریم میدیم به نونوایی و ازش پول نمیستونیم ! مگه بقولی : دیوانه ایم ! (پ5)
ولو اینکه پول مادر اونم "ریال" و ایرونیشم باشه ! یعنی پول مادر ایران و بقولی جمهوری اسلامی ایران ! نه پول مادر :"اسلامی" ایران ! که مانند مثلا اروپایی اون ، پول مادر اسلامی باشه ، در داد و ستد ، نه فقط داد و نیازمند به دیتا سنتر ! ، و ستد بی نیاز از دیتا سنتر ! ، دو جانبه ، نه چند جانبه ! و بدون پول مادر !
البته اگه هنوزم گفته نشه : ولش
داد و ستد ولش ! ولو در ثریّا ! و ... بمونه !
خدا بیامرزه مادر بزرگ پدریتون ثریّا رو !
پ – بحث سرزمین مادری .
پ2 – تاریخ علم یا دانش مادر ! در مراکز علمی ، منجمله مراکز علمی ایران و بعد انقلابم !
پ3 – مادری ، عنوان مادری .
پ4 – اتحادیه ی اروپا .
پ5 – خب چرا نونوایی !؟ مادر اینکه مثلا اسمش صرّافیه ! حالا مادرکارشم کدوم پول مادره !؟ بمونه ! در این داد و ستد دو جانبه ، یا دو تایی (پ6) .
پ6 – حالا سبعا من المثانیشم بمونه !
آرمان و آرمانها (3)
امروز که از سر کار اومدم خونه و ... تلویزیون اخبار داشت و بعدشم بالاتر از خبر و بعدم برنامه ثریا ... ، که مادرتون گفت اشکالی نداره ولی ساعت ... می زنم جای دیگه ، آخه دید بعد دوش گرفتنم اومدم بقیه ی برنامه رو نیگا کنم .
حالی کاری به اسم ثریا ندارم ، اولین بار با این اسم وقت آشنا شدم که اسم مادر پدر خدا بیامرزمو دونستم که ثریا بود ، خدا رحمتش کنه شما اونو ندیدین .
این اسم منو یاد حضرت سلمان علیه السلامم میندازه ، که فکر می کنم برنامه ی یاد شده همین مد نظرش بوده در نامگذاریش ، که اگه این باشه اونوقت بهش نمیخوره که در برنامه ی امشبش این پرسشو به نظر خواهی گذاشته باشه که بهترین راهکار برای برداشتن فاصله ی طبقاتی و شکاف طبقاتی در "جامعه" کدوم یکی از سه گزینه ای که داده بود هست ؟
برا همین بود که به شماره 300001435 ی که داده بود پیامک دادم که "جامعه" یعنی چی ؟
خب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیةِ ، وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ، ... ، وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ، ... .
یکی از آرمانها هم همین بود که در برنامه یاد شده ، بعد بیش از سه دهه ، هنوز نه تنها حرف از راهکارشه ، بلکه برای عمیقتر نشدن فاصله و شکاف طبقاتی حرف از راهکاریست که نه تنها گزینه اول بعد گزینه ی سومه ، بلکه دومی هم بستگی به سومی داره ، چراکه همونطور که در قسمت قبلی گفتم مجری کاری دولته و برای کارم خرج داره و همونطور که کارشناس برنامه ی یاد شده هم گفت ، البته نگفت کی !؟ ولی گفت که از یکی در گزینه ی سوم اومده مالیات گرفته بشه و به اونی که در گزینه ی اول اومده داده بشه ، خب کی ؟ حالا هرکی که باشه ، از قانون گذار این کار و مجریش گرفته تا ناظر بر اجراش و قوه ی اجرایی اینم ، همه و همه خرج دارن دیگه .
مگه اینکه مثلا بقولی "عاشق" خدمت باشن و نه "قدرت" ! که برا بدست آوردنش پول خرج کنن ! تا "انتخاب" بش برای این کار ! نه اینکه در :"فرصتی برابر و عادلانه" ، که در گزینه ی دوم اومده بود ، برگزیده بشن براش !
که یکی از آرمانها هم همین انتخاب و برگزیده شدن بود !
خب آرمانها بازم هست ، ولی همونطور که گفتم آرمان فقط یکی می تونه باشه .
چطور ؟ مثلا همونطور که قبلا گفتم ، شما سنتون قد نمیده بهش ، یا کوچیک بودین و یادتون نمیاد ، بعد پیروزی انقلاب ، البته قبلشم ، برای آرمان "حکومت اسلامی" ضمن اینکه مثلا حرف از "حکومت عدل ..." و مانند این بود ، از میون حرفای "غربی و شرقی" حرف از مثلا جمهوری ، جمهوری دمکراتیک و مانند اینم بود ، که رهبر فقید انقلاب فرمودن : جمهوری اسلامی ، نه یه کلمه کم و نه یه کلمه زیاد .
خب تو هرکدوم از این حرفا ، حتی فرمایش رهبر فقید انقلابم ، یه حرف بود ، اونم اینکه گویندگانش با یه کلمه همه ی اونچه رو که می خواستن بگن تو اون یه کلمه می گفتن ، مثل همون اسم "ثریا" که تلویزیون رو برنامش گذاشته .
حتی اونیم که مثلا می گفت :"جمهوری دمکراتیک" و یا مانند این که از دوتا اسم تشکیل شده ، یعنی منکه یادم نمیاد یکی برا آرمان "حکومت اسلامی" یا آرمان دیگه ای از دوتا حکومت حرف زده باشه ، اصلا اصل نامگذاری بر اینه که برا هرچیزی یه اسم گذاشته میشه .
یعنی چنین نیست که مثلا :"جمهوری اسلامی" که نه ، حتی آرمان :"حکومت اسلامی" م که گفته می شد حکایت از دو تا چیز باشه و "شکاف" ی میون "حکومت" و "اسلامی" باشه و ایندو یه چیز نباشه در نظر گوینده ی اون ، و این دو با هم "اختلاف" ی داشته باشن و برا "جمع" شون نیاز به "راهکار" ی باشه ، حالا چه بقول دانش شیرین ریاضی که قبلا گفته شد ، و چه بحساب پیامبر صل الله علیه و اله وسلم که گفتم براتون .
البته با این فرقم که بحساب دانش ریاضی نیاز به راهکاری خارج از آندو و هردویی هست ، ولی بحساب پیامبر چنین نیازیم نیست .
مسجد
ارسالکننده : خانواده ی خانه در : 20/10/1393صبح شنبه ، ساعت 8:29
مسجد سلمان فارسی :
سلام علیکم
از همسایه چه خبر ؟ بحرینو میگم ؟
از خودگردون چه خبر ؟ دولت خودگردانو میگم ؟
از ارزش چه خبر ؟ قیمت نفتو میگم ؟
دیشب تلویزیون به نقل از سیدحسن نصرالله گفت که گویا هنوز می خوان مسالمت آمیز باشه ، وگرنه ...
خبراش حکایت از وتوی پیوستنش به دادگاه جهانی داشت .
چه خبر ؟ دویست دلار نشده ؟
...
خب کجا بودیم ؟
... در ...
اونوقت ، مثل دیروزو میگم ، :
... نخستین بار ...
، البته بعد این :
... که ...
خبرش بهم رسید ، که گفتم مثل امروز اینترنت و موبایل و این حرفا نبود ، ما در قم و مسجد اعظمش نبودیم ، ولی خبرا حکایت از اتفاقی میداد که گفتم وسایل اطلاع رسانی شاهم نتونست مخفیش کنه ، که هیچ اتفاقی نیفتاده .
حالا بعنوان نهضت یا بقول شاه مثلا اغتشاش ، آشوب ووو ، اونم وابسته به خارج ! ش جالب بود ! اونم انگلیسی اون !
که رادیو بی بی سیش جای رادیو ایرانو ، رادیو شاهو گرفته بود ، که با خبرای رادیو ایران فرق داشت و مشتری داشت ، که مثلا رادیو ایران چی چیا رو از قلم انداخته ، ووو
البته خبرا فقط از این طریق منتقل نمی شد ، خصوصا شبا با شبنامه ها و ...
خلاصه دهن به دهن و از در و همسایه خبر رسید که یه خبری هست ، ولی گفتم که ما تو قم نبودیم و تلفنم نداشتیم که از مثلا ابوی خدا بیامرزم بپرسم ، یا دیگری که در قم می شناختیم .
چرا ؟ آخه خبرا حکایت از تجمعی در قم که نداشت ! حرف از تجمعی در نقطه ای و محلی در قم داشت ، این برا من جالب و قابل پیگیری بود .
چرا ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ ... .
خب روشنه ! خبر از تجمع کیا و برا چی ؟ بمونه ، خبرا ! برا کی بود ؟ برا من ؟ و یکی مثل من ؟ یعنی من نمیشنیدم و نمی دیدیم که همه می گفتن : "ای مردم " ... ؟! اونم ای :"مردم" ... !؟ حالا اهل خونه و خونواده بمونه ، ولی فقط گوش یا چشم داری که مخاطب نیست ، و فقط دارای ایندو هم نیست ! که فقط "تجمعی" از ایندو هم مورد خطاب قرار داده شده باشه ! که ...
تازه اونم فارسیش ! حالا ایرونیش و ... بمونه ! که ...
کوفه :
... ، وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ، ... .
با سلامی دوباره
در این فرصتم که پشت کامپیوتر نشستم ، بازم پشت کامپیوتر خونه یا :
... ما ...
اول اصلاح کنم محاسبه نوشته ی قبلی رو که نه تنها دوماه کرایه خونه یک چهارم پول پیش خونه میشه ، بلکه کرایه ماه اول خونه رو هم که داده باشیم محاسبه نمیشه .
هرچند حرف من این بود که با پول پیش این خونه نمیشه هم نصف پول پیش خونه ای رو که پیدا شده داد و هم باقی مونده ی پول پیش این خونه رو که قرض کردیم ، حالا دوسه ماه دیگه نصفه ی پول پیش خونه ی جدیدم که فرصت داده بشه بمونه .
بلکه اصل حرفم اینم نیست که کاری که بخوایم بکنیم یه کار باشه ، بلکه شدنیشم بخواست ما باشه ، که گفتم خواست شما خواست منه ، چراکه :
در ...
هرکار و هروقت و هر جایی یکی میخواد اون کار بشه و تا خواست من خواست شما ، یا خواست شما خواست من نباشه ، او کار بعنوان یه کار شدنی هنوز نشده ، و این اختصاص به این کارم نداره ، تعویض خونه رو میگم .
و اختصاص به کار ما بعنوان یه خونواده هم نداره ، کار هرکدوم از ما هم همینطوره و :"دو" تصمصیم گیرنده نه تنها نداره ، بلکه همونطور که گفتم :"شدنیشم بخواست ما" ست ، نه اینکه نخوایم نمیشه ، یا بخوایم اون نشه ، بلکه بخوایم ، هرکدوم از ما بخواد میشه ، هر یک از ما ، نه هر "دو" یک ما !
مگر اینکه از شدنی ها یکیم این باشه که هرکدوم از ما "دو" تصمیم گیرنده داشته باشه برا انجام یه کاری ! که چنین نیست .
خب ، فردا جمعه رو بهتون تبریک میگم ، و همینطور مجددا سالروز تولد پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، و آقا امام صادق علیه السلامو .
گفتم که در مدینة النبی ، مسجد النبی هم خونه ی پیامبر بود و هم محل رهبری ایشون ، حتی بعد فتح مکه ، و تا زمانیکه چشم از این دنیا نبسته بودن .
بعد ایشونم تا خلافت امیر المومنین علیه السلام این شهر شهر رهبری خلفای راشدین ، نه تنها بر شهر مکه هم بود ، بلکه بر شهرهای دیگه هم که فتح می شد حکومت می کرد .
آخرین شهر رهبری :
البته در زمان خلیفه ی سوم شهر شام از روش ، سبک و شیوه حتی خلیفه سومم فاصله گرفت ، وبعد از او ، نه اینکه بعنوان "دومین" شهر تصمیم گیرنده ، چراکه :
مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ
بلکه نه تحت شهر کوفه ی خلیفه ی چهارم در آمد ، و نه کوفه جانشین ایشون ، که بعد شهر پیامبر آخرین شهر رهبری بوده تاکنون ! و از اون وقت تا امروز شهری به سبک و سیاق ایندو شهر ، یعنی مدینه ی زمان پیامبر صل الله علیه و اله و سلم و کوفه ی تنها مولود کعبه علیه السلام ، من نه بگوشم خورده و نه چشمم به اون افتاده .
مدائن :
... در ...
میان ایندو چرا !؟ میان مدینه و کوفه رو میگم ، که خلیفه ی دوم حضرت سلمان علیه السلامو به حکمرانی شهری فرستاد و اهل شهر دم دروازه ی شهر برای استقبالش اومده بودن ولی خبردار شدن که ایشون در شهره ! در کجا ؟ !
یادآوری :
یادتون باشه یه پرسشی داشتم ، به این صورت که چرا مردم کوفه از خود نپرسیدن که ابن زیاد که خودشو به شکل و شمایل آقااباعبدالله اول علیه السلام در آورده بود ، چرا به دارالحکومه ی شهر رفته ؟ و مثل مثلا حضرت سلمان علیه السلام به مسجد شهر نرفته ؟
روز بخیر
راستی ما اگه بخوایم دریاچه ی آشپزخونه ی خونه رو به اطلاع برسونیم ، نه به صابخونه که یه بارم نیومده تا چشش بیفته به اون ! خب کجا بریم بگیم ؟ به کمیته ی امداد امام خمینی (ره) مثلا ؟ یا دفتر نمایندگی ولی فقیه در شهر مثلا ؟ یا مسجد مثلا ؟
یا فرمانداری ، شهرداری و مثلا سازمان آب و فاضلاب شهر ؟ و یا ... ؟
البته اگه بخوایم بگیم ، که گفتم :"شدنیشم بخواست ما" ست .
راستی ما اگه بخوایم دریاچه ی آشپزخونه ی خونه رو به اطلاع برسونیم ، نه به صابخونه که یه بارم نیومده تا چشش بیفته به اون ! خب کجا بریم بگیم ؟ به کمیته ی امداد امام خمینی (ره) مثلا ؟ یا دفتر نمایندگی ولی فقیه در شهر مثلا ؟ یا مسجد مثلا ؟
یا فرمانداری ، شهرداری و مثلا سازمان یا شرکت ووو ی آب و فاضلاب شهر ؟ و یا ... ؟
البته اگه بخوایم بگیم ، که گفتم :"شدنیشم بخواست ما" ست .
و این بعنوان مثال گفته شد ، و همونطور که گفتم اختصاص به گفته نداره که در اینجا گفتم ، یعنی نوشتم و :
... چشم ...
شما هم به اون افتاد ، در اینجا (یادمون نره) و حالا دیگه خدانگهدار !