سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سَندِ ... (الف) :

بِ ... الدِّینِ ، ... . (ب)

سلام علیکم ، صبح (پ) بخیر .

بِ ... ،الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ (ت) ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

خب شکر خدا یه هفته ، نه چند روز از ماه مبارک رو درک کردیم ! اصلا یه روزشم غنیمته ! که پشت سر گذاشته شده باشه ! و یادآوری بشه ! پیش کشیدنی باشه ! مثل هر پیشانی کشیدنی !

ولی امروزش یه چیز دیگس !  

آخه بفرموده ی پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، اولین :"جمعه" رو ، اونم تو ماه مبارک رمضان داریم !

اونم پس از چند روزی که از این ماه پشت سر گذاشته شده ! ولو یه روزشم که امروز روز یادآورن اون باشه !

امروز جمعه ! جمعه ی اول ، نه دوم ماه مبارک رمضان ، که یادآور جمعه ی پشت سر گذاشته هم باشه !

چه روزی رو داریم پشت سر میذاریم !

که !؟ خب ما دیگه !

برا چه !؟ خب فرمود "جمعه" داریم دیگه !

ولو اینکه امروز روز اول ماه مبارک رمضانم بود ! و روزی برا یادآوریش نداشتیم ! تا به پیشانی کشیده شود ! از :"فرق سر" ! چه رسه موقتا ! از پس سر ! و مستند به اونم ! که شده !  

(آل عمران/؟) الم (آل عمران/1) اللَّهُ ؟ ... .  

-------------------------------

زیرنویس :

الف :

مثلا : هفت !

مثلا : امضاء

مثلا : پای "برجام"نامی !

مثل هر :"سند"ی که پاش امضاء باشه ! چه :

شش

دانگش ، و چه بقولی :

مُشاء

و بی نیاز از امضای :

هشت

میم نباشه ! چه مدت دار و یا بقولی :

موقّت

ش ، و چه الی یوم القیامه ، و بقولی :

دائم

برا چه !؟ خب بقولی مثلا :"اقدام و عمل" بهش دیگه ! حالا در :"گام" بعدی !؟ یا اینکه کاری بحساب نیومده باشه :

امضاء

که نه ! حتی تنظیمش ! تنظیم چه !؟

خب :"سند" دیگه ! تنظیم کنندش دیگه ! پس :

که !؟

حالا برا :"چه"ش بمونه !

ب :

... یوْمِ الدِّینِ ، ... .

... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... .

پ :

صبح جمعه ، جمعه ی اول ماه مبارک رمضان ، ماه رمضان هزار و چهارصد و چهل هجری قمری .

دیگه اینکه صبح نوشته آغاز شده ، کی به پایان برسه ، به اینترنت وصل شدن و ارسالش شاید صبح نباشه ، و اینکه رسیدنش به چشم دیگری نیز مونده به :

افتاد

ن اون چشم به این نوشته ، زمان :"افتادن" و البته دیدنش ! حالا مابعد یا ماقبلش بمونه ! ولی اونی که چشم :"انداخت" ، نه چشم بینا ! رو ، خود چشم که نبود ! فقط ! همونطور که اونیم که نوشت مثلا :"دست" ، نه دست نویسنده ! باز ! نبود ! فقط ! از اون دست و این دستم چشم فقط ! هرچندم که هر دو در این نوشته دست بدست هم داده باشند ! که دادن ، حتی اگر همزبانم نباشن ، مثلا فارسی یا پارسی زبان ، که مثلا این نوشته به آن زبان نوشته شده باشه .

مثل چشم من که اگه به یه نوشته ی مثلا :"بین الملل"ی ، که مثلا انگلیسی باشه بیفته ، هرجندم که نتونه ازش سر دربیاره ، ولی به یه :"نوشته" مثل همین "نوشته" که :"افتاد"ه ! یعنی نوشته کافیه به چشم بیاد ، یا چشمی به اون :"بیفته" !

مثل هر چیزی که بچشم میاد ، و یا چشم بهش میفته ! خلاصه خوراک چشمه و یا بخوردش داده میشه ! مگه اینکه چشم نداشت ! یا داشت ! ولی به چیزی نیفتاد ! چشم بسته بدنیا اومد و همونطورم رفت ! و گرنه چشم باز کردن همان و چشم اندازم همان ! حالا چه بعدش ! بعد باز کردن چشم ! و چه قبلش ! که بازکردش !

خب بله ! بعد افتادنم ، به چیزی ، باز میشه ! ولی از اون دست ! و بستگی به اونم ! داره ! مگه اینکه تا باز شد ، دیگه بسته به اون نباشه ! البته مگه اینکه باز باز کنه ! باز کننده ی چشم رو میگم !

خب ! چشمم بعنوان مثال گفته شد و به مناسبت نوشته بود ، نوشته ای که خوراک چشمه ، و گرنه اینی که گفته شد اختصاص به چشم و خوراکش نداره ، دیگر اعضا ، مثلا گوش و خورد و خوراک الباقیم همینطور ! حتی اونیم که پیش از بدنیا ، این دینا ، اومدن خورد و خوراکی در دنیای قبلی داشته ، در اونجا هم داستان همین بوده و هست و خواهد بود ! هست در این دنیا ، و خواهد بودم خب دنیای بعد دیگه ! شایدم قبل ! و بعد برای ما مثلا چشم میاد ! یا چشم به اون میفته !

که امیدوارم بیاد ! از اون دست ! تا بیفته ! از این دست ! همونطور که در دنیای قبلیم بوده ، چراکه اگر بعنوان مثال حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم ! بی پدر بود ، مثل پدرمان حضرت آدم علیه السلام ! ولی بی خدا که نبود ! که تا زبون باز کرد گفت من :

عبدالله !

مگه اینکه این دست :"نقص و ضعف" که نه ! چیزی کم و کسر نداشته باشه ! مثلا همین :

چشم انداز !

که : که انداخت !؟

حالا برای :"چه" انداختشم بمونه !

نه اینکه مثلا بقول ملای رومی :

ما رمیت اذ رمیت گفت حق ، ...   

پس :

کار حق بر کارها دارد سبق !

چراکه کدوم :"کار" !؟ حالا :"ها"شم بمونه !

آیا مثلا کار :"باطل" !؟ و :"ها"شم بمونه که گویا :

پس بد مطلق نباشد در جهان ، بد به نسبت باشد این را هم بدان !

یعنی نسبت به :"خوب" م !؟ و :"ها"شم بمونه ! نسبت به هم دیگه ها ! و خوبترا ! مثل :

بدترا !

ی ملا ! دانسته ! از اون دست ! که چشم بهش :

افتاد

و خدا کنه حالا که بچشم اومد ، به چشم انداز نیومده باشه و ندید گرفته بشه ان شاءالله ، خصوصا که تو ماه رمضانیم !

ت :

لِ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

لِأ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 


  

یادگیری اطّلاعات :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ (الف) ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

یادداشت :

اول تا یادم نرفته حلول ماه مبارک رمضان رو تبریک بگم .

حافظ گفته :

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ، با دوستان مروت با دشمنان مدارا

خدا رحمتش کنه ! آخه اگه :

پرسشی ...

مطرح بشه که میون ایندو با اون دوتا :"حرف" چه مناسبتی بر قراره !؟ خدا بیامرز که زنده نیست جواب پس بده ! حالا بمونه اون دوتای :

آسایش

گاه ! که نه تنها این دو "حرف" ، بلکه :"دوست" و :"دشمن" م تحت اون گفته شده باشه ! این وسط ! خب ختم به چی شده !؟ این بیت رو میگم !؟ شش گوشه ، یا سه :"دوتایی" شو میگم !؟

خب بگذریم ! گویا از یه خدا بیامرزی که یه جفت چشم ، علاوه بر چشم ما داشته پرسیده شده :

چیکار کنیم !؟ (پ)

به این پرسش :

چه نکنیم !؟

پاسخ داد ! خودشم تو یه :

کلمه !

:"کلمه" ی : گناه !

خب ! بازم بقولی :"در دسترس" نیست که اگه پاسخ :

چیکار کنیم !؟

م یه "کلمه" باشه ! اونوقت کلمه ی :

عَرش

ی ایندو چیه !؟

سرباز ! :

خب ! حالا بریم :"مهمون"ی ! :"سحر" یا :"افطار"ی !؟

یادش بخیر اونوقتا که گفتم :"یادداشت" برداری می کردم ، تو دهه ی شصت ، شبا ! روزشم نه تنها میرفتم مدرسه ، دبستان شهید سید مصطفی خمینی ، تو قم و شاه ابراهیمشو و خیابون بیست و دوی بهمنش ، بلکه در هفته کم کمش روزیم میرفت تهران و دانشگاه !

یه روزی استاد که داشت از حافظ می گفت ، همین مونده بود که چشم بیفته به رقص :"کلاس" ! حتی خانوما و دختراش ! و خودشم با حجاب ! بلند شدم و گفتم همون حافظ میگه :

زان می ناب که پخته کند هرخامی ، گرچه ماه رمضان است بیاور جامی !

نه اینکه اون روز یکی از روزای ماه رمضانی بود ، فقط ! بلکه استاد نزدیک بود "کلاس" رو از :"خود" بی "خود" کنه ! آخه داشت از :"بی خود" شدن می گفت و پختگیش ! یعنی می سرود ! البته به مثلا :"نیابت" ! یا بقولی :

سربازی !

حالا بمونه که بازم طبق معمول نه تنها استاد ، بلکه شاگردانشم ، اکثرا ! بجز یکی دوتا ، هر کجا هستن خدا حفظشون کنه ، خصوصا برادر امیر فراهانی رو ! که گفتم آخرین خبری که ازش دارم مال وقتیه که داشت دکتراشو میگذروند و مشغول بود تو تلویزیون و باشگاه خبرنگاران جوانش ، بقولی خمار شدن و پرید ! و باز من شدم مثلا برهم زننده ی کلاس و درس !

خب ! کجا بودیم !؟ تو "مهمونی" ! و مهمون یکی مثل همون :"گفتگوی خبری" که در نوشته ی قبلی گفتم ، منتها مهماندار ، هرچند مثل اون :"سربازی" می کرد ، خودشم به "نیابت" ! مثل اون ! یا مثلا به :

نمایندگی

ولی ملبس نبود ! نه اینکه خدای نخواسته مثلا :"لخت" یا بقولی :"بی حجاب" بود ! نه :

لباس شخصی

ش ! بود ! و با :"قرآن" نم پذیرایی نمیکرد ! نه اینکه با :"هیچی" ! بلکه با :

یادداشت

و خودشم :

روز

ش ، که پهن کرده بود و توشم یه چیزی گذاشته بود که بهش میگفت :

2030

:"سند"شو البته ! منتها می گفت :

نفرما ، بفرما !

"بفرما"ش برا مثلا : تجربی ، ریاضی فیزیک و البته با :"هنر" و خوشمزه ترشم :"زبون" بود !

خب ! با این حساب :" نفرما" چی میشه !؟ حالا با "هنر" و "زبان" !؟ یا بی هنر و زبونم !؟ بمونه !

خب شکر خدا این دیگه ، مثل خدا حفظش کنه "گفتگوی خبری" ، در :"دسترس" ! و میشه ازش پرسید این :

صفر یک

:"دانش پژوهش" ، گیریم فقطم "دانش پژوهش" ریاضی فیزیک ، معقوله که بمونه ! مقوله ی کدوم یک از علومه !؟ علوم "سند" ! علوم نفرما !؟ یا بفرمای سند !؟

که اینهمه :"سرباز" داره ! نه فقط در دانشگاه ! دبیرستان و دبستانش ! حتی در پایه ی اول ابتدایی :"نظام" آموزش و پرورش این :"ج.ا" ! حالا بمونه اگه به درجه ی مثلا :"همیار"ی مفتخر نشده باشه برا "سرباز" گیری در خانه و خانواده اش ! اونم وقتی حرف از :

مدرسه محور

یه ! و نه فقط :"محور" خانه ی خانواده ، بلکه جماعت و جمعه هم ! اگه گفته نشه حجّم ! و :"کیهان" م بر اون محور ! و یادش بخیر نهضتیش : ایران را سراسر مدرسه کنیم !

بلکه ! از حتی حوزه هم چه خبر !؟ یا هنوزم گفته میشه که طلّابش از :"سربازی" معافن !؟ آخه :"سرباز امام زمان" هستن ! سربازی امام زمانو میکنن ! و فی زمان هذا هم سربازی نایبشو ! نه ...

--------------------------

زیرنویس :

الف :

این آیه در سوره ی قدر چی میگه !؟

اولش میگه :

إِنَّا ... .

یعنی : ما ... .

قبلا به نقل از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری گفتم که ایشون میگن ! حرفی که زده میشه ، هرچه که بعد اون گفته بشه ، تحت اونه .

ناگفته نمونه که اگه اینم که اول گفته شده :

إِنَّا ... .

اگه بعد :"بسم الله ..."ش گفته شده باشه ، حرف اول عبارته از :

بِ ... .

"بسم الله ..."ش .

نا گفته نمونه که این سوره ، یعنی سوره ی قدر که گفتم ، در مکّه نازل شده ، بعبارت دیگه آیات یا آیه هاشم :

مکّی

بحساب میاد ،  ولی مثلا آیه ی :

... (البقرة/184) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ یرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیسْرَ وَلَا یرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(البقرة/185) ... .

در مدینه نازل شده ، بعبارت دیگه از آیه های :

مدنی

شمرده میشه ، اولش گفته شده :

... ، شَهْرُ ... .

ختمم شده با :

... وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ، ... .

ولی آیه ی :

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، ... .

چی !؟ ختمشو میگم !؟

حالا بعدش :

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ !؟ ... .

بمونه ! که گویا پاسخی داده نشده که بعدش اومده :

لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (ب) ، ... .

ب :

یعنی ماه ، و آیا مانند :

... (البقرة/184) شَهْرُ رَمَضَانَ ... .

یعنی :"ماه رمضان" هم !؟

راستی ! بعد :

... وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(البقرة/185) ... .

چی اومده !؟ پرسشی مطرح شده !؟ در باره حتی "ماه رمضان" !؟

پ :

بقول نوشته ی قبلی : چی بخوریم !؟ 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :215
بازدید دیروز :649
کل بازدید : 1353190
کل یاداشته ها : 1763


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ