برنامه ی آموزشِ جهانی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ(العلق/1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ ... . (الف)
سلام علیکم
پرسش :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ(القدر/1) وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ(القدر/2) ... . (ب)
پیدایش پرسش :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
امشبم می خوام از :"زمین" بگم ! از خودم ! خود "زمین" ی !
اول تشکر کنم از جامعه ی جهانی که چشش فقط به من نیست ! خب برا اینکه :
سند 2030
ی اون که فقط برا آموزش من که نیست ! بلکه یه برنامه ی آموزشی جهانیه ! و بابت اینم که :"هوش" ش به این بوده نیز جای تشکر داره ! از طرف هر "هوش"مندی .
من هر چقدر یا هر اندازه هم که کم هوش باشم ، دیگه اینقدر بی هوش نیستم که قدردانش نباشم ، مگه اینکه گفته بشه که تو دنیا یکی ، و فقط یکیم هست که :
بی هوش
ه ! و هوش نمیکنه که بقولی :
ابر و باد و مه و خورشید فلک در کارند !
در :"خدمت" آموزش من ! من بی هوش !
میگن یکی :"ادّعا" ی پیامبری کرد و بهش گفتن معجزه هم داری ؟ گفت آره ، گفتن چیه ؟ گفت به این دیوار میگم برو عقب و میره ، گفتن بگو ببینیم .
وقتی گفت و دیوار نرفت ، یکی گفت پس چرا نرفت !؟ گفت با :"هوش"ا می بینن !
خب ! بقیه هم برا اینکه بهشون نسبت :"بی هوش"ی داده نشه ! حرفی نزدن ! حالا اون یکیم اگه خبر داشت که بهش چه نسبتی داده میشه ، آیا می پرسید !؟ یا نه !؟ بمونه .
خب ! پرسشی که مطرحه اینه که آقا یا خانم :"رییس" جهانی ! یا "رییس" مجمع جهانی ! این برنامه ی آموزشی شما ، پاسخگوی چه پرسش منه !؟ اصلا پرسش من چیه !؟ اصلا پرسشی دارم !؟ حالا مثلا :
هوشمند
انش بمونه ! کی پرسش داره !؟ من !؟ من :
صفریک !؟
اصلا برنامه ی آموزشی شما رو کی درک یا دریافت کرد !؟ من !؟ مگه من درک یا دریافت دارم !؟
شب دوم :
اونوقت این درک یا دریافت من ! نخستین یا اولین درک یادریافت منه !؟ یا دومیشه !؟
میگن ! وقتی خبر ضربت خوردن مولود کعبه ، در مسجد کوفه ، ، سر نماز ، به شام رسید ، در اونجا گفته شده :
مگه علی نمازم می خوند !؟
حالا این حرف درد آورتره !؟ یا ضربت عبدالرحمن ! بن ملجم مرادی !؟ بمونه ! ولی اون حرف نتیجه ی برنامه ی آموزشی شامه ! اونم بعد کمتر از سه ده از رحلت پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، که معاویه در شام دم و دستگاه راه انداخت ! و بعد خلیفه سوم پیراهن اونو علَم کرد و جنگ جمل رو هم راه انداخت ! در مقابل خلیفه ی چهارم ! که گویا مردم یه :"بی نماز" رو بخلافت پذیرفته بودن !
راستی ! یادم رفت بپرسم ! که آیا ما برنامه ی آموزشی جهانی داریم !؟ ولو یه ساله ی اونو !؟ که به جهان عرضه کنیم !؟ تا بچشم بیاد !؟ به چشم هوشمند جهان !؟
شب بخیر !
---------------------------
زیرنویس :
الف ، ب :
مصحف شریف (پ)
پ :
آقا امیرالمومنین علیه السلام فرمودن : خدا رحمت کند عثمان رو که قرآن رو جمع کرد .
خب ، اگه جمع نمیکرد ، صرف نظر از اینکه همین مصحف هم آیا در دسترس بود !؟ بلکه اگه بعد از خلیفه ی سوم خلافت به مثلا مانند معاویه میرسید ، اونوقت :"به تعبیر معروف" ما انزل اللهی که گفته شده بود دروغه ! آیا بهمین صورتم جمع میشد و در دسترس بود !؟
... وَ کِ !؟ :
بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلَى ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم .
اصلا به من چه !؟
مگه ، سند 2030 که جای خود داره ، حتی بومیش ! که برا :"آموزش و پرورش" تنظیم شده ! رو :"من" تنظیم کردم !؟ مگه اینکه اینم مثل اون ! برا "من" تنظیم شده باشه ! و مثل اونم ! برا منم لازم الاجرا باشه !
خب ! من که هستم !؟ و :"فرق"ش چیه !؟ اون من و این من !؟ چه "فرق" با هم داره !؟ تازه ! حالا بمونه که اون یه سند "آموزشی" ، و پرورشیشم ! ، در سطح :"جهانی" ه و صرف :
نظر
از اینکه توش ، پیاز و ... ، پراید و ... ، هم داشته باشه ، و این اینارم که داشته باشه ! باز چقد اونه !؟ و حالا بمونه قدّ اونم ! تازه اگه به پیروی از اون نباشه ! مثل چه !؟
مثل همونه که تا حالا بوده ! که یه چیزی گفته شده ، و یا بقولی برا :"سر تا پا" من گفته شده ! و یا :
نه !
تازه خودشم : نه آری ! خودشم بعنوان یه :
کلمه !
خودشم بجای :"کلمه" ی نخستین :
آری !
خودشم "جهانی" ! و نه مثل اون سند ! بومیشو میگم ! که گویا :"کار"ی به "کار" جهانی نداره ! هنوزم ! و هنوزم :"حرف" جهانی رو وارد میکنه ! و صادر کننده نشده هنوز ! صادر کننده ی "حرف" ! غرب و مثلا یونان باستانش بوده و حالا هم غرب ، اروپا و فرانسه نه ! آمریکاش ! مگه اینکه اروپا هم تو تنظم سند :"آموزشی" ، و پرورشیم ! دست داشته باشه ! حالا انگلیس ! و :"بعلاوه" یکی دیگشون ! م در :"نظر" گرفته نشه ! از :"شش دانگ"شون ! که گویا سند این ج.ا هم بنامشون زده شده ! و :"نون" این :"ج.ا" هم در :"گرو" عمل به سند اوناس و بقولی : در برابر غذاس !
و بومی شدشم مثل همون ! تازه نه : در برابر غذا !
بلکه :"هزینه" ی اجراشم داد ! خودشم با نثار : خون ! نه فقط ! بلکه :"جون" ! جون یه بار مصرفشم ! نه مثلا :"نور" چشم ! که بشه ندید گرفت ! ولی هنوز چراغ من خاموش نشده باشه ! بلکه "نور" خانه ی من ! من خاموش !
نه حتی من دانشمند ، یا سوفیست نخستینش ! و :"افول"ش با :"فیلسوف" یا دوستدار دانش ! و بعد بقولی :"اشدّ"ش ! و تازه :"مثل" یادآوری ! و "افول" اینم باشه با :"آموزش" و پرورشم ! و :"دستور العمل" اونم لازم الاجرا ! برا من ! و بومی شدشم بدست من ! من ایرانی ! معلم ثانیش !
مثل الانش ! که آموزگار :
صفریک
جهانی ! که مثلا :"پنج بعلاوه یک" ش نیست ! امضای هفتمیم پاشه !
خب به من چه !؟ مگه من که هستم !؟ هشتمی !؟ مثل همون وقت که قدیمیش وارد شد !؟ در عهد عباسیان !؟ و خصوصا مامون !؟ خب هشتمی اگر :"رضایت" به امضاء بده ، امضای این یکیم یعنی امضای :"یازده" تای دیگه و امضای خورشید و ماهم ! زیر چیزی مثل :
سند 2030
که این جا تو تنظیمش دخالتی نداشته ! حتی بعنوان هفتمی ! چه به :"دومی" ، یعنی :"شش" بعلاوه اون ! مثل سند :
برجام !
که دیگه :"یک و یک" نیست ! یا :"یک بعلاوه یک" ! ی جهانی ! مگه اینکه آمریکای یکی از ایندو :"جهانی" بحساب نیاد ! منجمله در :
سند 2030
جهانی ! که ربطی به من نداره ! حتی بومیشم ! و هر بومی شده ی دیگشم ! مگه من که هستم !؟ در بومی شدنش ! م !؟ مامور اجراش !؟ خب آمرش کیه !؟ من !؟ کدوم من !؟
دانشمند !؟ دوستدار !؟ یا عاشقش !؟ و یا یادآورش !؟ یادآور دوست داری یا عاشقی نه ها ! یادآور دوستدار یا عاشق دانش !؟ و یا آموزگارش !؟
خب بقول ما ترکا : تمام !؟ یا مثلا من حکیمم داره !؟ حاکم و یا حکم کننده !؟ یا فرمانده !؟ و فرمانش لازم الاجرا هم !؟ خودشم برا همه و حتی من :"آموزگار"م !
خب بازم به من چه !؟ مگه من حتی آموزگار یا معلّم هستم !؟
خب من که هستم !؟ آیا بقول :
سند 2030
:"بشرح ایضا" : بومی شدش ! یا بقولی :
مشابه داخلی
ش ! حتی با مثلا :"کیفیت" حتی :"شیخ الرییس"ی اونم :
صفریک
هستم !؟ یا : دانش آموزشش !؟
یا : محکوم !؟ حکم صادره !؟ حالا خودشم مکتوبش بمونه ! تا بگم ... ان شاءالله
یادگیری اطّلاعات :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ (الف) ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
یادداشت :
اول تا یادم نرفته حلول ماه مبارک رمضان رو تبریک بگم .
حافظ گفته :
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ، با دوستان مروت با دشمنان مدارا
خدا رحمتش کنه ! آخه اگه :
پرسشی ...
مطرح بشه که میون ایندو با اون دوتا :"حرف" چه مناسبتی بر قراره !؟ خدا بیامرز که زنده نیست جواب پس بده ! حالا بمونه اون دوتای :
آسایش
گاه ! که نه تنها این دو "حرف" ، بلکه :"دوست" و :"دشمن" م تحت اون گفته شده باشه ! این وسط ! خب ختم به چی شده !؟ این بیت رو میگم !؟ شش گوشه ، یا سه :"دوتایی" شو میگم !؟
خب بگذریم ! گویا از یه خدا بیامرزی که یه جفت چشم ، علاوه بر چشم ما داشته پرسیده شده :
چیکار کنیم !؟ (پ)
به این پرسش :
چه نکنیم !؟
پاسخ داد ! خودشم تو یه :
کلمه !
:"کلمه" ی : گناه !
خب ! بازم بقولی :"در دسترس" نیست که اگه پاسخ :
چیکار کنیم !؟
م یه "کلمه" باشه ! اونوقت کلمه ی :
عَرش
ی ایندو چیه !؟
سرباز ! :
خب ! حالا بریم :"مهمون"ی ! :"سحر" یا :"افطار"ی !؟
یادش بخیر اونوقتا که گفتم :"یادداشت" برداری می کردم ، تو دهه ی شصت ، شبا ! روزشم نه تنها میرفتم مدرسه ، دبستان شهید سید مصطفی خمینی ، تو قم و شاه ابراهیمشو و خیابون بیست و دوی بهمنش ، بلکه در هفته کم کمش روزیم میرفت تهران و دانشگاه !
یه روزی استاد که داشت از حافظ می گفت ، همین مونده بود که چشم بیفته به رقص :"کلاس" ! حتی خانوما و دختراش ! و خودشم با حجاب ! بلند شدم و گفتم همون حافظ میگه :
زان می ناب که پخته کند هرخامی ، گرچه ماه رمضان است بیاور جامی !
نه اینکه اون روز یکی از روزای ماه رمضانی بود ، فقط ! بلکه استاد نزدیک بود "کلاس" رو از :"خود" بی "خود" کنه ! آخه داشت از :"بی خود" شدن می گفت و پختگیش ! یعنی می سرود ! البته به مثلا :"نیابت" ! یا بقولی :
سربازی !
حالا بمونه که بازم طبق معمول نه تنها استاد ، بلکه شاگردانشم ، اکثرا ! بجز یکی دوتا ، هر کجا هستن خدا حفظشون کنه ، خصوصا برادر امیر فراهانی رو ! که گفتم آخرین خبری که ازش دارم مال وقتیه که داشت دکتراشو میگذروند و مشغول بود تو تلویزیون و باشگاه خبرنگاران جوانش ، بقولی خمار شدن و پرید ! و باز من شدم مثلا برهم زننده ی کلاس و درس !
خب ! کجا بودیم !؟ تو "مهمونی" ! و مهمون یکی مثل همون :"گفتگوی خبری" که در نوشته ی قبلی گفتم ، منتها مهماندار ، هرچند مثل اون :"سربازی" می کرد ، خودشم به "نیابت" ! مثل اون ! یا مثلا به :
نمایندگی
ولی ملبس نبود ! نه اینکه خدای نخواسته مثلا :"لخت" یا بقولی :"بی حجاب" بود ! نه :
لباس شخصی
ش ! بود ! و با :"قرآن" نم پذیرایی نمیکرد ! نه اینکه با :"هیچی" ! بلکه با :
یادداشت
و خودشم :
روز
ش ، که پهن کرده بود و توشم یه چیزی گذاشته بود که بهش میگفت :
2030
:"سند"شو البته ! منتها می گفت :
نفرما ، بفرما !
"بفرما"ش برا مثلا : تجربی ، ریاضی فیزیک و البته با :"هنر" و خوشمزه ترشم :"زبون" بود !
خب ! با این حساب :" نفرما" چی میشه !؟ حالا با "هنر" و "زبان" !؟ یا بی هنر و زبونم !؟ بمونه !
خب شکر خدا این دیگه ، مثل خدا حفظش کنه "گفتگوی خبری" ، در :"دسترس" ! و میشه ازش پرسید این :
صفر یک
:"دانش پژوهش" ، گیریم فقطم "دانش پژوهش" ریاضی فیزیک ، معقوله که بمونه ! مقوله ی کدوم یک از علومه !؟ علوم "سند" ! علوم نفرما !؟ یا بفرمای سند !؟
که اینهمه :"سرباز" داره ! نه فقط در دانشگاه ! دبیرستان و دبستانش ! حتی در پایه ی اول ابتدایی :"نظام" آموزش و پرورش این :"ج.ا" ! حالا بمونه اگه به درجه ی مثلا :"همیار"ی مفتخر نشده باشه برا "سرباز" گیری در خانه و خانواده اش ! اونم وقتی حرف از :
مدرسه محور
یه ! و نه فقط :"محور" خانه ی خانواده ، بلکه جماعت و جمعه هم ! اگه گفته نشه حجّم ! و :"کیهان" م بر اون محور ! و یادش بخیر نهضتیش : ایران را سراسر مدرسه کنیم !
بلکه ! از حتی حوزه هم چه خبر !؟ یا هنوزم گفته میشه که طلّابش از :"سربازی" معافن !؟ آخه :"سرباز امام زمان" هستن ! سربازی امام زمانو میکنن ! و فی زمان هذا هم سربازی نایبشو ! نه ...
--------------------------
زیرنویس :
الف :
این آیه در سوره ی قدر چی میگه !؟
اولش میگه :
إِنَّا ... .
یعنی : ما ... .
قبلا به نقل از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری گفتم که ایشون میگن ! حرفی که زده میشه ، هرچه که بعد اون گفته بشه ، تحت اونه .
ناگفته نمونه که اگه اینم که اول گفته شده :
إِنَّا ... .
اگه بعد :"بسم الله ..."ش گفته شده باشه ، حرف اول عبارته از :
بِ ... .
"بسم الله ..."ش .
نا گفته نمونه که این سوره ، یعنی سوره ی قدر که گفتم ، در مکّه نازل شده ، بعبارت دیگه آیات یا آیه هاشم :
مکّی
بحساب میاد ، ولی مثلا آیه ی :
... (البقرة/184) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ یرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیسْرَ وَلَا یرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(البقرة/185) ... .
در مدینه نازل شده ، بعبارت دیگه از آیه های :
مدنی
شمرده میشه ، اولش گفته شده :
... ، شَهْرُ ... .
ختمم شده با :
... وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ، ... .
ولی آیه ی :
... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، ... .
چی !؟ ختمشو میگم !؟
حالا بعدش :
وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ !؟ ... .
بمونه ! که گویا پاسخی داده نشده که بعدش اومده :
لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (ب) ، ... .
ب :
یعنی ماه ، و آیا مانند :
... (البقرة/184) شَهْرُ رَمَضَانَ ... .
یعنی :"ماه رمضان" هم !؟
راستی ! بعد :
... وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(البقرة/185) ... .
چی اومده !؟ پرسشی مطرح شده !؟ در باره حتی "ماه رمضان" !؟
پ :
بقول نوشته ی قبلی : چی بخوریم !؟
چرا مسیحی نیستم ؟ (4) :
... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... .
سلام علیکم
نیمه ی دوم :
ضمن تبریک بمناسبت نیمه ی ماه مبارک و تولد آقا امام حسن مجتبی علیه السلام ، و قبولی نماز روزه هاتون ، بحث رسید به اینجا که نویسنده ی کتاب "چرا مسیحی نیستم؟" کاری به این نداشته باشه که مسیح و مسیحیت ، یا اینکه دین ، یعنی پیامبر و پیام آوری از طرف خدا راسته یا دروغه ، بلکه دین رو علمی ندونسته و برا همین گفته باشه که :
چرا دیندار نیست ؟
که من با این کار دارم ، یعنی آیا دین یا اسلام (1) علمی نیست ؟ چراکه گفتم اگه نویسنده ی کتاب "چرا مسیحی نیستم ؟ " اگه مثلا در ایران بود و شیعه هم بود بجای اینکه بگه چرا مسیحی نیستم ؟ می گفت چرا مسلمان نیستم ؟ و نه تنها اسلامو علمی نمی دونست ، بلکه مذهب شیعه رو هم علمی نمی دونه !
خب ، چرا دین علمی (3) نیست ؟
خب گفتم که من این کتابو حتی ندیدم ، چه رسه به اینکه خونده باشم ، استاد شهید در یکی از آثارشون به نقل از اون کتاب دارن که نویسنده ی اون کتاب مثلا پرسیده :
معلم یا آموزگار من کیه ؟ و پاسخ مثلا این بوده که پدرم .
خب قبلی ، یعنی معلم پدرم کی بوده ؟ و پاسخ باز مثل قبلی ، که پدرش باشه .
خب این تا کجا ادامه داره ؟ و پاسخ مثلا مسیحیت این باشه که پدر اولیه و آدم .
خب معلم اون کی بوده ؟ و پاسخ این باشه که : خدا .
خب اونوقت معلم خدا کی بوده !؟
و در نتیجه به جایی می رسیم که مسیحیت پاسخی براش نداره ، پاسخ علمی ، چرا ؟ برا اینکه :
دور تسلسل باطله
در علم یا دانش !
خب چرا !؟ چرا دور تسلسل باطله ؟ و نویسنده چرا اینو علمی گرفته ؟ و سنگ بنای علم یا دانشو بر اون گذاشته ؟
دوم ، یا نیمه دومش اینکه این با چی علمی گرفته !؟ و مسئله ی اصلی اینه !
یعنی بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام از دوحال خارج نیست ، یا این بگوش رسیده ، یا خونده ، و حالا شنیده رو هم بحافظه سپرده باشه ! خب بعدش چی ؟
و یا اینکه رفته باشه ، مثلا مانند یه دانشجو ، یا بقول پیامبر مسلمان ! که در طلب علم یا جستجوی دانشه ! البته نه دروغکی ! ولو در یه تشکلی و انقلابیم ! و این بچشم دیده یا بگوش شنیده ! نه اینکه مثل قبلی شنیده یا دیده ای بهش رسیده و حالا بیاد بیاره ، بهش فکر کنه یا بیندیشه و بعد حکم کنه که چیه ؟! علمیه یا بقولی علمی نیست !
چراکه مسلمان طالب علم یا جوینده ی دانش ، رفته دنبال علم یا دانش ! نه اینکه مثلا یونسکو بهش بگه این علمه یا دانشه !
یا مثل جمهوری اسلامی ایران ! خودش مستقلم بره دنبال علم یا دانشی که گفته میشه ! مثل اونچه که در مثلا کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها " اومده بعنوان علم یا دانش ! یا حرف عالم ! یا دانشمندی مثل همین که نوشته :
چرامسیحی نیستم ؟
چراکه مسلمان می دونه که در طلب چی و یا در جستجوی چیه ! و گفتم که فرق می کنه افتادن مثلا چشم به یه چیزی بقول مرحوم علامه ، با یه چیزی که به چشم بیاد و مثلا اسم خودشم گذاشته باشه : علم یا دانش .
زیرنویس :
1 – قبلا گفتم که ما دینی بنام اسلام که حضرت محمدبن عبدالله صل الله علیه و اله و سلم پیامبر اون باشه ، و پیامبر قبلی ، یعنی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ، حضرت موسی علیه السلام ، حضرت ابراهیم علیه السلام ، حضرت نوح علیه السلام و حضرت آدم نبی علیه السلام پیامبر اون نباشن (2) و این پنج پیامبر یه دینی که اسلام باشه نیاورده باشن ، نداریم .
بعبارت دیگه وقتی که گفته میشه :
چرا مسیحی نیستم ؟
معناش اینه که :
چرا مسلمان نیستم ؟
منتها مسلمانی که پیرو حضرت عیسی بن مریم علیه السلامه .
2 – در آغازین این سوره اومده بود :
... ، وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ ... .
یعنی ایمان به پیامبری حضرت محمد صل الله علیه و اله و سلم و قبل از ایشون ، یعنی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام و قبل از ایشونم .
3 – حالا کاری ندارم به اینکه علمی یعنی چی ؟ مگه اینکه بنا باشه وقتی گفته میشه علمی مثلا بقول علم یا دانش ریاضی فیزیک که در نوشته ی قبلی گفتم ، مقصود و منظور از علمی دقیق و مشخص ! باشه ، نه بقول این دانش مثل خدا ، پیامبر و امام باشه !
یا بقول علوم یا دانشهای دیگه ، که در مراکز علمی دنیا و منجمله ایران و بعد انقلابم در جمهوری اسلامی ایرانم ، مقصود و منظور علم یا دانش خاص و تعریف شده ای باشه جدا از علوم دیگه و مستقل (4) از اونا !
4 – مقصود و منظور از مستقل همون که در سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری برا جمعی (5) از دانشجویان اومده بود که :
مثلا هندوستان مستقل از انگلیس شد ، ولی فرهنگش مستقل نشد !
ولی جمهوری اسلامی ایران گویا نه تنها مستقل بود ! زمان شاه ! ولی فرهنگشم بعد انقلاب مستقل شد ! و برا همین :
معنا نداره که مثلا یونسکو براش نظام آموزشی تعریف کنه !
خودش ، همونطور که در نظام سیاسی مستقل شد ! در نظام آموزشیم مستقله ! یعنی در علم و دانشم مستقله و چنین نیست که مثلا نویسنده ی کتاب :
چرا مسیحی نیستم ؟
براش علم یا دانشو تعریف کنه و بهش بگه علمی یعنی این که مثلا :
اجتماع نقیضین محاله (6)
یا مثلا :
دور تسلسل باطله
که بنا بر نقل استاد شهید مرتضی مطهری از کتاب :"چرا مسیحی نیستم؟ " این اصل علمی گرفته شده و بنا بر این اصل استدلال شده که دین یا اسلام علمی نیست .
5 – که خود ایشان در سخنرانی فرمودن ، نه تنها دانشجویان ، بلکه تشکل های دانشجویی رو هم این جمع نمایندگی نمیکنه !
و من یاد نمیاد که در دیدار های قبلی ، تا کنون هم نمایندگان دانشجویان با ایشون دیدار داشته باشن ! و مثلا بقول این سوره دانشجویان انقلابی ، انقلابی دروغی و کافر . (7)
6 – بعنوان مثال سنگ بنای علم یا دانش بقول مرحوم علامه ، که ذیل آیات نخستین همین سوره ، در تفسیر شریف المیزان اومده .
یا مثلا سنگ بنای علم یا دانش که در کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها " اومده و در همون جا :"پارادوکس" یا تناقض نمای نویسنده کتاب :"چرا مسیحی نیستم؟" م مبنای کار قرار گرفته و نتیجه گیری شده که ابولبشری بنام آدم نداریم ! و بعبارت دیگه : چرا فرزند و اونم پسر آدم نیستم ؟!
ولی بی پدری داریم ! و اونم بی چون و چرا و اونم در کشوری بنام :"جمهوری اسلامی ایران" مستقل !
7 – فرق کافر با انقلابی دروغی یا بقول قرآن انقلابی منافق اینه که مثلا بدروغ گفته نمیشه : چرا مسیحی هستم ؟ بلکه گفته میشه :
چرا مسیحی نیستم ؟